گروه سیاسی- روزنامه ایران- جو بایدن لحظه به لحظه به کاخ سفید نزدیک میشود و اینجا در تهران برخی سرمست از پیروزی او هستند. گمان میکنند که روی کار آمدن یک رییسجمهور دموکرات اولا موجب تعدیل سیاستهای آمریکا در قبال ایران شده و دوما مقدمات روی کار آمدن دولتی همسو با دولت مستقر یا حتی اصلاحطلب را بعد از انتخابات ۱۴۰۰ فراهم میکند. نگاه خوشبینانه نخست و تلاش برای گره زدن مسائل داخلی و خارجی که در نگاه دوم مستتر است اما مخالفانی دارد. مقامات و مسوولان عالی کشورمان در روزهای گذشته مدام نادرستی این رویکرد را گوشزد و تاکید کردهاند که سیاستهای آمریکا در برابر این همانقدر ثابت است که سیاستهای ایران در برابر ایران کشور. شاهد آنکه مقام معظم رهبری در آخرین سخنرانی خود تاکید کردند سیاستهای ایران حسابشده و مشخص است. با پذیرش این اصل، باید پرسید که روی کار آمدن دموکراتها که با توجه به آخرین نتایج اعلامی از شمارش آرا در آمریکا بسیار محتمل است، چه تاثیری در ایران خواهد داشت. رامین مهمانپرست کارشناس مسائل بینالمللی و سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه کشورمان معتقد است که این اثرگذاری در حد یک شوک روانی کوتاهمدت است. او در گفتوگو با «جهانصنعت» تاکید کرد که اگر مسائل داخلی و مشکلات ناشی از بیتدبیری در کشور حل نشده باشد، نمیتوان از تغییرات سیاسی در آمریکا به نفع منافع ملی بهره برد و در این شرایط دل بستن به تحولات اینچنینی و مثلا روی کار آمدن یک رییسجمهور دموکرات خطاست.
با توجه به آخرین نتایج اعلام شده از شمارش آرا در آمریکا، نتیجه را چطور پیشبینی میکنید؟ ترامپ شانسی دارد؟
به احتمال خیلی زیاد آقای بایدن حدنصاب لازم را به دست میآورد و شاید هم بیش از آنچه انتظار میرفت. احتمالا او آرای جورجیا، پنسیلوانیا و نوادا را کسب کند و حدود بالای ۳۰۰ رای الکترال را به دست آورد و پیروز شود.
پیروزی او چه تاثیری در وضعیت ایران به خصوص وضعیت اقتصادی دارد؟
یک شوک روانی در داخل کشور خواهیم داشت.
دلیل این شوک چیست؟ مگر سیاستهای خارجی آمریکا با روی کار آمدن رییسجمهور دموکرات تغییر میکند؟
دلیلش این است که برخی مردم و شاید برخی مسوولان ما تصور میکنند که فشارها کمتر میشود. یا اینکه او به برجام برگشته و برخی تحریمها را تعلیق میکند. این فضای روانی تا حدی روی بازار اثرگذار خواهد بود. یعنی قیمت ارز، طلا و حتی اتومبیل و چیزهای مختلفی که به هم مربوط است، به خاطر این شوک روانی قدری کاهش پیدا میکند.
این تاثیرات را چقدر باید جدی گرفت؟ موقتی است یا بلند مدت؟
به نظر من کوتاهمدت خواهد بود.
گفتید برخی تصور میکنند که بایدن همانطور که اعلام کرده به برجام برمیگردد. با توجه به اظهاراتی که درباره مدنظر قرار دادن مسائل موشکی، منطقهای و حقوقبشری داشت، این برگشت به برجام را چقدر محتمل میدانید؟
حتی اگر بخواهد به برجام برگردد و تحریمهای وضع شده در دوره ترامپ را کنار بزند، یکسری مراحل سخت قانونی در پیش دارد که زمانبر هم خواهد بود. حتی اگر او مایل به این کار باشد، ما باید انتظار این را داشته باشیم که دموکراتهای روی کار آمده شرط و شروط مجددی در قبال مسائل مختلف از جمله حقوق بشر، مباحث موشکی، تروریسم و مسائل منطقه مطرح کنند و این یعنی برجام به سادگی به وضعیت قبلی خود برخواهد گشت.
گذشته از برجام، فکر میکنید که سیاستهای دموکراتها در حوزه خارجی و به خصوص مواجهه با ایران چقدر با جمهوریخواهان تفاوت دارد؟
تفاوتی ندارد. ما نباید فراموش کنیم در بهترین دوره که برجام حاصل شد، یعنی وقتی آقای اوباما رییسجمهور بود و آقای جان کری وزیر خارجه آمریکا و همکاری و مشارکت کاملی هم در تصویب برجام داشتند، گشایش اقتصادی در ایران صورت نگرفت. وضعیت کشور ما در همان مقطع هم به این صورت بود که شرکتهای مختلف خارجی به ایران آمده و مسائل مختلفی را بررسی کرده و حتی طرحها به سمت عملیاتی شدن میرفت اما وقتی که بحث سرمایهگذاری، فاینانس یا اختصاص ارز برای پروژههایی میشد؛ عملیاتی نمیشد، زیرا همیشه در بین شرکتهای خارجی یک ترس و نگرانی از این وجود داشت که تحریمهای برقرار علیه ایران شامل حال آنان شود و مورد تنبیه آمریکا قرار بگیرند.
نکته دیگر اینکه ما نباید تصور کنیم دموکراتها در سیاستهای راهبردی با جمهوریخواهان تفاوت جدی دارند. شیوههای این دو تفاوت دارد اما ما بیشترین فشارهای تحریمی را در زمان دموکراتها متحمل شدهایم. مثلا در زمان آقای اوباما بیشترین اجماع برای پیوستن کشورهای مختلف به تحریم علیه ایران ایجاد و حلقه تحریم تنگتر شد.
با این وصف استقبالی که جریان سیاسی اصلاحطلب از پیروزی بایدن میکند چه دلیلی دارد؟ آیا این امر ناشی از تصور غلط داشتن نسبت به رویکرد دموکراتهاست یا اینکه اهداف سیاسی دارد؟
این همان اشتباهی است که ظرف هفت سال گذشته در کشور انجام شد. ما فکر میکردیم که با برجام همه مشکلات حل و اقتصاد شکوفا میشد. تصور میشد که بعد از تصویب برجام همه کشورها علاقهمند به ورود به ایران شده، سرمایهگذاری کرده و تکنولوژیهای جدید را میآورند. الان هم همان تصور اشتباه سبب خوشبینی نسبت به تاثیر پیروزی بایدن در وضعیت ایران شده است. اگر ما همچنان تصور کنیم که ریشه اصلی مشکلات کشور به سیاست خارجی و روابط ما با آمریکاست، نشاندهنده آن است که ما واقعا شرایط کشور را به خوبی نشناختهایم و همچنان در ارائه راهحل مناسب برای حل مشکلات کشور، ناتوان خواهیم بود.
اگر تصور غلط نداشته باشیم و بپذیریم که ریاستجمهوری نامزد دموکرات یا جمهوریخواه در آمریکا، چیزی را تغییر نمیدهد، راهحل برای خروج از وضعیت فعلی کشور چیست؟
واقعیت این است که خیلی از مشکلات فعلی در حوزه اقتصادی و معیشتی یا نارضایتی بخشهای مختلفی که در کشور ما مشغول به کار هستند، ناشی از نوعی سوءمدیریت است.
یعنی عملکرد دولت؟
این سوءمدیریت به چند موضوع جدی مربوط میشود که حتما باید رفع شود. اولین موضوع بحث ساختارهای اقتصادی و اداری کشور است که باید تغییر کند. ما یک ساختار اداری بسیار بزرگ و پرتراکم داریم. یک دولت سنگینوزن داریم که وزن آن از آنچه باید باشد، ۱۰ برابر بیشتر است. نتیجه این بزرگ بودن دولت هم هزینههای سنگین است. هزینههای تامین آن ما را محتاج فروش نفت میکند و هر وقت هم که در این زمینه با مشکل مواجه شویم ناگزیر خواهیم بود به سوی چاپ اسکناس بدون پشتوانه و تورمزا برویم.
مشکل بعدی ما که به مشکل اول ارتباط دارد، دولتی بودن ۸۰، ۹۰ درصد اقتصاد است. اقتصاد دولتی یعنی بیانگیزگی و احتمال وجود رانت، فساد، انحصار و رقابت با بخش خصوصی. در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت که بخش خصوصی قوی و فعال باشد، درآمد داشته باشد و از محل مالیات بودجه کشور را تامین کند. بنابراین باید تحولات بزرگ و شجاعانهای را در ساختارها رقم بزنیم.
این تغییرات میتواند منجر به قوی شدن که مورد تاکید مقام معظم رهبری بود، نیز بشود؟
البته. بحث دیگر نیز ارائه یک طرح و برنامه جامع برای اداره کشور است که باید شامل موضوعات اقتصادی، مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و امنیتی باشد. در واقع برنامه ارائهشده برای حل مشکلات کشور باید دارای یک روح منسجم باشد. همه باید به هم کمک کنند تا در عین حال که دولت کوچک میشود، اشتغال ایجاد شده، مشکل مسکن حل شود، از بخشهای خصوصی حمایت شده، بخش کشاورزی و معدن فعال شود.
به نظر شما هیچیک از جریانات سیاسی چنین برنامهای دارند؟
متاسفانه این برنامه را در بین هیچکدام از جریانات سیاسی داخل کشور مشاهده نمیکنیم. همیشه هم در انتخابات ریاستجمهوری شاهد رقابت افراد با یکدیگر هستیم نه برنامهها و طرحها. به همین دلیل هم میبینیم که افراد شعارهای قشنگی میدهند اما وقتی در راس کار قرار گرفتند، برنامه مشخص و مدونی برای اجرا ندارند و تصمیمات تکبعدی میگیرند؛ تصمیماتی که گاه آثار مثبت اقدامات دولت قبلی را هم از بین میبرد.
بر این اساس معتقدم که ما بعد از تغییر ساختار، نیازمند تدوین برنامه جامع اداره کشور هستیم. در مرحله سوم نیز باید جدا از نگاههای جناحی، یک بانک اطلاعاتی از مدیران سالم، متخصص، باانگیزه و خلاق ایجاد کنیم. حتی ممکن است دیدگاه برخی از این مدیران به نظام آنطور که ما دلمان میخواهد نباشد اما عاشق کشورشان هستند و آمادگی دارند حرکت مثبتی برای آبادانی کشور انجام دهند اگر ما این بانک اطلاعاتی خوب را تشکیل دهیم.
یعنی میفرمایید باید دولت فراجناحی تشکیل داد؟
بله، اگر رقابتهای جناحی را کنار گذاشت و ملی فکر کرد، میتوان همه نیروهای دلسوز و متخصص کشور را کنار هم جمع کرد و برنامه تدوینشده را در کنار تغییر ساختارها به اجرا درآورد. مطمئن باشید که در این شرایط به یک نقطه اقتدار و قوتی میرسیم که در سایه آن مباحثی مثل نوع رابطه با آمریکا و سایر کشورها هم قابل تعریف است. آن زمان است که مذاکره معنا پیدا میکند و ما میتوانیم با قدرت از منافع ملی خود دفاع کنیم. در شرایطی که بیتدبیری حاکم باعث شده ما همچنان ضعفهای زیادی در داخل داشته باشیم، مردم ناراضی باشند و مشارکت در انتخابات پایین آمده است، در شرایطی که قشرهای مختلف مردم با مشکلاتی مواجه هستند چه انتظاری میتوان داشت که مثلا تغییرات ریاستجمهوری در آمریکا برای ما روند خوشایندی داشته باشد.
پس معتقدید در اوضاع فعلی تغییر ریاستجمهوری در آمریکا فرقی به حال ما ندارد؟
وقتی آنها احساس میکنند ما ضعیف هستیم، دلیلی ندارد که تحریمها را کنار بگذارند و بیایند سرمایهگذاری و مشارکت کنند. دقت داشته باشید که اساس دیدگاه حزب دموکرات و جمهوریخواه نسبت به ایران منفی است. هر دو جناح اساسا معتقد هستند که یک ایران قدرتمند در منطقه مانع از رسیدن آنان به اهدافشان است و آنان را منافعی که میخواهند به هر قیمتی به دست آورند، محروم میکند. بنابراین هر دو حزب در سیاستهای راهبردی مخالف ما هستند و تنها در شیوهها و تاکتیکها تفاوت دارند.
این تفاوتهای تاکتیکی هیچ تاثیری ندارد؟
اگر میخواهیم از تغییرات در آمریکا به نفع کشور خود و منافع ملی بهرهبرداری کنیم، اول باید مشکلات داخلی را حل کنیم و به یک نقطه اقتدار برسیم. باید رضایت مردم و همراهی و پشتیبانی آنان را داشته باشیم و آن زمان با قدرت با هر کشوری مذاکره کرده و حق خود را بگیریم.
دیدگاه تان را بنویسید