55 آنلاین- اقتصاد هر کشوری شامل بخش های مختلف از جمله صنعت، کشاورزی و خدمات است. بخش کشاورزی در ایران، به علت این که به شکل سنتی فعالیت می کند، اشتغال بالایی ایجاد کرده است. البته میزان اشتغال بالای این بخش، به معنای رضایت مندی فعالان این بخش نیست و اکثر کشاورزان، به دلایل مختلف از فعالیت در این بخش رضایت و حتی رضایت نسبی ندارند.
در گفت و گوی «55 آنلاین» با مهندس عباس رجایی، مشکلات بخش کشاورزی ایران بررسی شده است. رجایی حدود 35 سال سابقه فعالیت در جهاد سازندگی، وزارت جهاد کشاورزی و نمایندگی مجلس دارد. او به مدت 12 سال در دوره های هفتم، هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی (1395- 1383)، نماینده اراک، کمیجان و خنداب بوده و در دوره های هشتم و نهم رئیس کمیسیون کشاورزی و منابع طبیعی مجلس بوده است.
*****
*بخش کشاورزی، یکی از بخش های اصلی اقتصاد ایران است ولی آمارهای مختلفی در مورد بخش کشاورزی وجود دارد. آقای خاوازی، وزیر جهاد کشاورزی اعلام کرده که سهم بخش کشاورزی از تولید ناخالص داخلی 8 درصد است و آقای تقی پور رئیس سازمان نظام مهندسی کشاورزی، سهم کشاورزی از تولید ناخالص را 12 درصد اعلام کرده اند.
به نظر شما، چرا آمارهای مشخص و دقیقی درباره بخش کشاورزی کشور وجود ندارد؟
-یکی از ایراداتی که همیشه در بخش وجود داشته و من چه در زمانی که در مجلس مسئولیت داشتم و چه در جاهای دیگر بوده ام، بیان می کردم این بود که در بخش کشاورزی، آمارهای ما قابل اتکا نیستند. چون نوع آمار گیری و بر خورد با موضوعات آماری، در بخش کشاورزی یک جریان صحیحی نیست.
شاید یکی از دلایل این وضع، این باشد که کالاهای کشاورزی، محصولات کشاورزی و تبدیل و تبدل در بخش کشاورزی زیاد است وهر کدام از آنها، به نوعی در داخل آمارها قرار می گیرد. برای مثال، علوفه به عنوان غذای دام مصرف می شود و بنابراین، یک بار علوفه محاسبه می شود و یک بار گوشت محاسبه می شود.
یک تعریف روشن و شفاف، از نوع آمار گیری وجود ندارد. دوم این که آمار گیری در بخش تولید کشاورزی، یک مقدار سخت است و مثل آمارهای واحدهای صنعتی یا جمعیت و خانوار نیست. شما وقتی می خواهید اراضی کشاورزی را اندازه گیری کنید، باید از سیستم های سنجش از راه استفاده کرده باشید تا آمار دقیقی دشته باشید یا این که تعریف دقیقی از متراژها شده باشد. به خاطر این که اینچنین نیست، متاسفانه در اندازه گیری های آماری، اختلالات زیادی وجود دارد.
فرض کنید آمار گیران می خواهند آمار بخش کشاورزی را از روستایی ها بپرسند، خیلی وقت ها روستایی هایی، از ترس این که از آنها خواسته نشود یا شرایط سختی برای خودشان پیش نیاید، در آمارها غلو می کنند یا این که کم می گویند. بر این اساس، آمارها با برخی اِشکالات روبرو هست.
من یادم هست که در سال 1392 یک بحث در مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی مطرح بود که در آمارهای بخش کشاورزی، اِشکالات زیادی وجود دارد و باید یک مطالعه جدید انجام شود. آنها هم یک مطالعه بر مبنای شاخص هایی که تعریف کردند، انجام دادند و خیلی تفاوت داشت با آمارهایی که به طور رسمی از طرف وزارت جهاد کشاورزی و دولت مطرح می شد. به هر حال، این اِشکالی است که در بخش کشاورزی وجود دارد و من فکر می کنم زمینه های آن، این موارد است.
*آقای توکلی، معاون امور تولیدات گیاهی وزارت جهاد کشاوری در سال 1392 گفته بود که کل تولید محصولات کشاورزی ما در سال گذشته 118 میلیون تُن بوده. بعد هم آقای روحانی، رئیس جمهور درمرداد 1399 گفتند که رد سال 1392 در حد 97 میلیون تن محصول کشاورزی تولید شده.
بین این اعداد، تفاوت زیادی وجود دارد. وقتی این مقدار تفاوت داریم آیا برنامه ریزی درستی می شود انجام داد؟
-در سال 1392 مرکز پژوهش های مجلس، یک مطالعه انجام داد و میزان محصولات را همان عددی اعلام کرد که آقای روحانی اعلام کرده و آمارهای قبلی را زیر سوال بُرد. چون هر ساله در حد 5 میلیون تُن به آمارهای بخش کشاورزی اضافه می کنند و می گویند تولید ما بیش تر شده. در حالی که این افزایش هایی که اعلام می شود، مبنا ندارد.
در سال 1392 به طور قطعی اعلام شد که تولیدات کشاورزی ایران 97 میلیون تُن است ولی باز سال به سال 5 میلیون تُن اضافه کردند و این عددی هم که الان می گویند دوباره همان مشکل قبلی را دارد یعنی باز مبنای درستی ندارد که امروز دوباره می گویند ما 120 میلیون تُن محصول کشاورزی تولید می کنیم. در نتیجه این آمار مبنای دقیق و درستی ندارد.
نکته دیگر این است که در حساب های ملی ما، تعریف روشنی از بخش کشاورزی نشده. در حالی که خیلی مهم است که ما بتوانیم وضع بخش کشاورزی را در حساب های ملی مشخص کرده و جایگذاری کنیم و در نهایت و به درستی سهم بخش کشاورزی را از تولید ناخالص داخلی محاسبه کنیم.
بنابراین، فعلاً بر این آمار موجود، چندان نمی شود اتکا کرد. اگر چه همین الان بخش کشاورزی کشور، با وجود همه تحریم ها، یک سهم قابل قبولی را از اقتصاد به خودش تخصیص داده و حتی بخش عمده ای از صادرات غیر نفتی ما بلافاصله بعد از پتروشیمی و میعانات گازی، به محصولات بخش کشاورزی برمی گردد.
*آقای روحانی رئیس جمهور در مرداد امسال و در مراسم افتتاح طرح های کشاورزی یزد، هرمزگان و لرستان، گفتند که تولید محصولات کشاورزی به 130 میلیون تن رسیده. اگر اعتقاد دارید که این آمار صحت ندارد، احتمالاً الان چقدر محصولات کشاورزی تولید می شود؟
-اصلاً مهم نیست که تولید محصولات ما چقدر باشد بلکه مهم این است که ضریب امنیت غذایی چگونه است و چقدر از تولیدات داخلی استفاده می کنیم. این موضوع، مهم تر است ولی در هر صورت، من آمار 130 میلیون تُن را قبول ندارم. چون مبنای تعریف این آمار، همان روشی است که در گذشته هم، مطرح بوده و سالانه 5 میلیون تُن به سال قبل اضافه شده .
آدم حیرت می کند که چگونه افزایش تولید رخ داده و مثلاً چه اتفاق خاصی افتاده و آیا گلخانه های ما، جهش ناگهانی پیدا کرده اند که تولیدات شان متفاوت شده یا اراضی ما، بیش از گذشته آبی شده اند یا اراضی بیش تری زیر کشت رفته اند یا تکنولوژی خاصی در کشور ما ابداع شده. بر این اساس، نمی شود چندان به این آمار اتکا کرد و من این عددها را عددهای قابل قبولی نمی دانم.
*آقای روحانی در مورد علت افزایش تولید اعتقاد دارند که کار بزرگی در بازدهی آب و شاخص های بهره وری انجام گرفته. ایشان افزایش تولید را به این مولفه ها نسبت می دهند.
-یک مقدار از اراضی ما تحت مدیریت آبیاری نوین قرار گرفته است. ما نمی توانیم بگوییم چنین چیزی اتفاق نیفتاده ولی این عدد، هنوز یک عدد بسیار بزرگ و قابل قبولی نشده. در برنامه های پنجساله چهارم و پنجم توسعه، قرار بود بیش از نیمی از آبیاری کشورمان، تحت روش های نوین آبیاری قرار بگیرد.
در این حوزه، سرمایه گذاری زیادی صورت گرفت و در دوره آقای روحانی نیز، سرمایه گذاری هایی در این حوزه انجام شده و کسی نمی گوید انجام نشده ولی این که ما بگوییم الان بهره وری آب بالای 70 درصد است، درست نیست.
ما الان خیلی خوش بینانه هم در مورد بالا رفتن بهره وری آب صحبت کنیم، می توانیم بگوییم بهره وری آب در حد 40 درصد و 45 درصد است و خیلی مقدار قابل قبولی برای بخش کشاورزی نیست.
*در عین حال، آقای روحانی رئیس جمهور در مراسم بهره برداری از طرح های وزارت جهاد کشاورزی در مهر ماه امسال، گفته اند که 40 درصد مواد غذایی ما به دلیل بد مصرف کردن و تولید غیر دقیق تلف می شود. یک نظر دیگر هم وجود دارد و آقای اسدی عضو هیات مدیره خانه کشاورزی گفته بنا بر آخرین آمار حداکثر ضایعات محصولات کشاورزی 30 درصد است.
آیا در این زمینه هم، باز مشخص نیست که چقدر از تولیدات ما هدر می رود؟
-در مورد این که چقدر هدر می دهیم باز شاخص محاسبه شده و علمی و دقیقی وجود ندارد ولی یک حدس و تقریب مطرح است. برای این که ما بتوانیم این میزان تلفات را دقیقاً محاسبه کنیم، موارد مختلفی را باید در نظر بگیریم از جمله این که میانگین مصرف خانوار چقدر است و چقدر باید باشد، چقدر واردات داریم و چقدر تولید داریم.
همه این موارد را باید بررسی و محاسبه کنیم و بعد به این نتیجه برسیم که واقعاً چقدر است. من نمی دانم آقای روحانی، عدد 40 درصد را از کجا آورده اند. اگر هم این عدد را گفته اند، من نشنیده ام و نمی دانم این عدد از کجا آمده.
البته حدود 40 سال است که در کشور گفته می شود که 30 درصد. اگر بعد از 40 سال هنوز 30 درصد ضایعات محصولات کشاورزی داریم، نشان می دهد که در برخی جاها اِشکال داریم. برای مثال، ممکن است در تکنولوژی تولید یا در بهره وری کار یا در تبدیل مواد کشاورزی به محصولات درجه 2 و 3، اِشکال داریم و بالاخره نهایتاً وقتی سر سفره مردم می رسد این مقدار ضایعات داریم و این رقم، واقعاً وحشتناک است.
از نظر علمی و از نظر اقتصادی، قابل قبول نیست که 30 درصد یا 40 درصد ضایعات داشته باشیم و هر دوی آنها فاجعه است. به نظر من، این وضع نشان می دهد که بخش کشاورزی و بخش صنعت وابسته به کشاورزی به درستی عمل نکرده است که چنین ضایعاتی بعد از 40 سال وجود دارد.
*اگر فرضاً 30 درصد تلفات محصول داشته باشیم و حدود 100 میلیون تُن تولید محصول کشاورزی داشته باشیم، مقدار تلفات وضایعات، رقم بزرگی است و 30 میلیون تولیدات ما تلف می شود.
-بله و خیلی رقم بزرگی است. البته مشهور این بحث 30 درصد بوده ولی در مورد این که این 30 درصد چگونه محاسبه شده، هیچکس توضیح نداده و نگفته مبنای محاسبه چه بوده است.
در هر صورت و حتی اگر 20 درصد هم باشد، باز خیلی زیاد است. در کشوری که ما اینهمه مشکلات اقتصادی داریم، چنین رقمی در بخش ضایعات، واقعاً رقم وحشتناکی است و قابل قبول نیست که چنین ضایعاتی دشاته باشیم.
*در بعضی مواقع که قیمت ها پایین می آید کشاورزان، محصولاتی مثل هندوانه و گوجه فرنگی را در مزرعه رها کرده و کار برداشت را انجام نمی دهند. در آن حالت، تلفات محصول نزدیک صد در صد می شود.
-این بحث، یکی از مشکلات جدی بخش کشاورزی است. وقتی ما از این نوع محصولات صحبت می کنیم، باید دو، سه نکته را در نظر بگیریم. یک نکته این است که آیا در محلی که این محصولات، تولید می شود از نظر الگوی کشت، می بایست این محصولات تولید شود یا نه.
نکته دوم در مورد سیستم بازار کشور است. این که ما هنوز حلقه اصلی تولید و مصرف یعنی بازار رسانی، بازار سازی، بازار یابی و مسائل از این دست را نداریم. من از نزدیک این صحنه ها را دیده ام. در زمانی که گوجه روی دست کشاورز مانده و از او نمی خرند و در حال از بین رفتن است، بازار تشنه گوچه فرنگی است، مردم به دنبال گوجه فرنگی هستند و گوجه را با قیمت بالا می خرند.
علت این که چنین اتفاقاتی رخ می دهد این است که سیستم بازار رسانی ما نقص دارد یا نمی توانیم محصول تولید شده را از کشاورز بخریم و حداقل انبار مناسب داشته باشیم، بسته بندی مناسب داشته باشیم، صادرات داشته باشیم و صنایع تبدیلی داشته باشیم.
در همان زمانی که گوجه جیرفت، روی دست کشاورز می ماند و مشتری ندارد، اگر یک صنعت تبدیلی رب گوجه فرنگی داشته باشیم یا گوجه خشک کُنی داشته باشیم که در همه جای دنیا هم مرسوم است، آن کشاورز هم ضرر نمی کند، محصول روی دستش نمی ماند و همه محصول هم ضایع نمی شود.
پس یک سلسله نقص و مشکل وجود دارد و وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنعت، معدن و تجارت، به آن نمی پردازند و متاسفانه، این نوع اِشکالات جدی را در کشور داریم.
*در حوزه تاثیرگذاری بذر محصول، به نظر شما بذر چقدر تاثیر دارد و آیا بذری که محصول آن ماندگاری کمتری دارد با بذری که محصول آن ماندگاری بالایی دارد، تاثیر می گذارد در این که محصول زودتر خراب شود؟
-اساساً در بخش کشاورزی، چون همیشه با موجود زنده سر و کار داریم، بایستی معیارها و مقیاس ها در چارچوب موجود زنده باشد. چه گوجه فرنگی، دو روز دیرتر خراب شود و چه دو روز زودتر خراب شود، چندان در ماهیت مساله، فرق ایجاد نمی کند.
به هر حال، این گوجه بایستی درست تولید شود و درست بسته بندی شود و درست هم به دست مصرف کننده نهایی برسد. در این حالت، هم سودش به مصرف کننده می رسد و هم به تولید کننده. اگر مشکلات اصلی حل نشود و صرفاً 5 روز گوجه را بیش تر نگه دارید فرق زیادی ندارد.
در زمانی که محصولات کشاورزی وارد بازار می شود ولی بازار اشباع است، محصول روی دست کشاورز می ماند و این وضع هم، مشکلات خاص خودش را دارد. اگر چه ما در حوزه بذر، داستان داریم. یک مافیا در این حوزه وجود دارد و کارهای خاصی انجام می دهند.
بعد از انقلاب هم، به دلیل حضور مافیا و برخی از عناصر وزارت کشاورزی هم که در آن دخیل بودند، کایر کردند که بذر در کشور ما شکل واقعی به خودش نگیرد و یکی از نقاط کلیدی مشکلات ما، در حوزه بذر است. متاسفانه ما امروزه وابستگی به خاج از کشور در حوزه بذر داریم.
*مجلس در برنامه های پنجساله چهارم، پنجم و ششم توسعه، به موضوع بهره وری و بهره وری در بخش کشاورزی توجه کرده بود. به نظر شما چقدر از این هدفگذاری ها در بخش کشاورزی توانست محقق شود؟
-من در زمان برنامه های چهار و پنجم در مجلس بوده و آنها را رصد می کردم. رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس هم بودم و این مسائل را با دقت پیگیری می کردم. برنامه ششم توسعه هم به پایان نرسیده که آن را ارزیابی کنیم.
در دو برنامه چهار و پنجم توسعه، مجموعه اهدافی برای بخش کشاورزی در نظر گرفته شد. حداکثر چیزی که از این برنامه ها در بخش کشاورزی اجرایی شده 20 درصد است و بیش از این نبوده. متاسفانه به نتایج واقعی نرسیدیم و البته دلایل مختلفی در این زمینه وجود دارد.
*در برنامه های پنجسال توسعه، بر ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی تاکید شده. آیا ما در این حوزه نمی توانستیم بهتر عمل کنیم که تلفات و ضایعات محصولات کشاورزی کمتر شود؟
-دو نگاه کلی در کشور ما وجود دارد و من بارها رد این زمینه صحبت کرده ام. یک نگاه این است که ما تکیه به درون کشور داشته باشیم و سعی کنیم به بخش کشاورزی که وابستگی آن در خیلی از موارد، به خارج از کشور کمتر است، بها بدهیم و به عنوان یک محور اصلی در اقتصاد مقاومتی، به آن بپردازیم.
بر اساس این دیدگاه، ما اگر بتوانیم امنیت غذایی را حفظ کنیم، می توانیم استقلال کشور را حفظ کنیم. وقتی غذای مردم تامین شود، مشکلات کشور حل می شود. امروزه، یکی ازمشکلات اساسی مردم، همین غذای روزانه است که هر روز قیمت آنها بالا و پایین یم شود و مشکلات زیادی ایجاد می شود. من شخصاً طرفدار این دیدگاه یعنی نگاه به درون و توانمدی های داخل کشور هستم.
یک دیدگاه دیگر این است که در دنیا کشاورزی فراوانی وجود دارد و چه دلیل دارد با وجود مشکل آب و داشتن تکنولوژی پایین، چرا به کشاورزی کشور بها بدهیم. کسانی که این دیدگاه را دارند می گویند واردات انجام بدهیم و راحت تر است و مشکلات کمتری هم ایجاد شود.
این نگاه، در کشور ما غالب بوده و تا وقتی این نگاه غالب است، ما چنین مشکلاتی داریم. البته در برنامه های پنجساله توسعه به صنایع تبدیلی، مکانیزاسیون، نظام های بهره برداری و نظام های تولید توجه شده و نحوه بهره وری آب تعریف شده و هدفگذاری شده.
همچنین در برنامه های پنجساله، به تشکل ها توجه شده و در همه این موارد، قانون و مقررات داریم. قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی تصویب شده و در این قانون، مواد محکم و راهگشا برای بخش کشاورزی وجود دارد ولی متاسفانه این قانون عملیاتی نشده.
عملیاتی نشدن این نوع قوانین، به خاطر وجود همین دیدگاهی است که در کشور غلبه دارد. ساده ترین راه در دولت ها و خصوصاً دولت آقای روحانی این است که واردات انجام بدهند و هر موقع هم مشکل پیش آمد واردات انجام دادند.
دیدگاه تان را بنویسید