ارسال به دیگران پرینت

سی ان ان به بررسی موج بی سابقه "چین هراسی" پس از شیوع کرونا در آمریکا پرداخته است

فحش دادن به «چینی‌ها» راه درمان کرونا نیست!

اکنون تمام دنیا در برابر تهدید فزاینده‌ای که تا یک ماه قبل به نظر می‌رسید یک «مشکل چینی» باشد، قرار گرفته است. به نظر می‌رسد اکنون زمان آن رسیده است که تأکید کنیم که در حال حاضر اولویت پیدا کردن مقصر نیست و قطعاً راه حل این بحران هم نخواهد بود. در حقیقت، «چین هراسی» عمیق و یا تعصب ضد چینی که زیربنای اصلی قضاوت در مورد چین در جریان این بحران است، همان چیزی است که به کروناویروس اجازه داده تا در لابه لای واکنش‌های بسیار احساسی به این بیماری در آمریکا، سیستم محافظتی این کشور را کنار زده و به درون آن نفوذ کند.

فحش دادن به «چینی‌ها» راه درمان کرونا نیست!

در روزهای گذشته مقامات آمریکایی و مشخصاً دونالد ترامپ رئیس جمهور این کشور، تأکید ویژه ای داشتند تا کروناویروس را تهدیدی وارداتی و یک «ویروس چینی» معرفی کنند. این دیدگاه با انتقادات بسیاری مواجه شده و برخی بر این باورند که این گونه جدید «چین هراسی»، فرار از عملکرد دولت آمریکا در مبارزه با این اپیدمی است. خبرگزاری سی ان ان در گزارشی به عواقب احتمالی ناشی از این شیوه جدید «چین هراسی» پرداخته است.

دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا اخیراً اصرار داشت که در سخنان و توییت های خود بارها و بارها Covid-19 را «ویروس خارجی» یا «ویروس چینی» بنامد، اصراری که به نظر می رسد قصد دارد «چین را مقصر اصلی همه این اپیدمی» معرفی کند.

در اوایل ماه جاری یکی از شخصیت های فاکس نیوز به نام «جسی واترز»، در جریان یک برنامه تلویزیونی مربوط به این شبکه، خواستار عذرخواهی رسمی دولت چین در خصوص انتشار ویروس کرونا شد. به گفته واترز، این ویروس از مردم چین و از خوردن خفاش ها و مارهای خام ناشی شده است زیرا «دولت کمونیست چین نمی تواند مردم را تغذیه کند و آن ها ناامید هستند». با وجود اینکه هیچ متخصص معتبری در مورد منشأ ویروس اظهار نظری قطعی نکرده، واترز مدعی شد که دانشمندان معتقدند که این مسئله (خوردن برخی حیوانات خاص در چین) منشأ کروناویروس است. این درحالی است که دانشمندان معتقدند که ویروس احتمالاً قبل از انتقال به یک میزبان انسانی در حیوان ایجاد شده، اما توالی دقیق وقایع یا حتی حیوان مورد نظر هنوز ناشناخته است.

در اقدامی به ظاهر تلافی جویانه، سخنگوی دولت چین نیز ادعایی مبنی بر اینکه احتمالاً «ارتش آمریکا بود که همه گیری را به ووهان آورده است»، را در توئیتر خود منتشر کرد. «ژائو لیجیان»، سخنگوی وزارت امور خارجه چین، کلیپ یک دقیقه ای سخنان «رابرت ردفیلد»، مدیر مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها آمریکا، را در یک جلسه کنگره ایالات متحده در مورد کروناویروس، منتشر کرد. در این کلیپ، سخنان ردفیلد را می توان شنید که می پذیرد در ابتدا موارد مرگ و میر ناشی از کروناویروس در آمریکا را با آنفلوانزا اشتباه گرفته اند. با وجود این تاکنون هیچ ارتباطی میان ارتش آمریکا و دیدار آن ها از «ووهان» برای بازی های جهانی نظامی در اکتبر 2019، با مسئله شیوع کروناویروس در چین، پیدا نشده است.

اکنون تمام دنیا در برابر تهدید فزاینده ای که تا یک ماه قبل به نظر می رسید یک «مشکل چینی» باشد، قرار گرفته است. به نظر می رسد اکنون زمان آن رسیده است که تأکید کنیم که در حال حاضر اولویت، پیدا کردن مقصر نیست و قطعاً راه حل این بحران هم نخواهد بود. در حقیقت، «چین هراسی» عمیق و یا تعصب ضد چینی که زیربنای اصلی قضاوت در مورد چین در جریان این بحران است، همان چیزی است که به کروناویروس اجازه داده تا در لابه لای واکنش های بسیار احساسی به این بیماری در آمریکا، سیستم محافظتی این کشور را کنار زده و به درون آن نفوذ کند.

از آنجایی که چین از اواخر دهه 1990 از نظر اقتصادی و سیاسی به موضع «نفوذ جهانی» رسید، به ویژه از سوی همسایگان خود در آسیا، اروپای غربی و ایالات متحده با واکنش های انتقادی مواجه شده است. بسیاری از انتقاداتی که در مورد نقض حقوق بشر در چین مطرح شده، اگر چه در جای خود معتبر است، اما برخی انتقادات از جمله اظهارات واترز که قصد دارد چین را به عنوان یک کشور توسعه نیافته و عقب مانده ترسیم کند، بیش از هر چیز دیگری تاثیرگذار است.

منتقدان مانند واترز با تهمت زدن به چین، روایتی از برتری غربی ها را زنده می کنند. این روایت چنان گسترده است که علی رغم گزارش ها مبنی بر این که تعداد ثروتمندان بومی در چین بیش از آمریکاست، هنوز هم برخی معتقدند که همه در چین در فقر شدید زندگی می کنند. تصور غلط از چینی بودن یا زندگی در چین، احساسات منفی گسترده ای را نسبت به مردم چین به وجود آورده و منجر به افزایش جنایات علیه چینی تبارها یا آسیایی تبارها شده است. این احساسات منفی نه تنها به نحوه برخورد با چینی ها یا آسیایی ها به طور کلی، مربوط می شود، بلکه باعث شده آمریکایی ها هرگونه انتقاد از دولت چین یا مقامات چینی را بدون هیچ گونه استدلال محکمی، بپذیرند.

بدون اینکه بیش از حد به اثبات آنچه باید یک واقعیت شناخته شده باشد بپردازیم، به راحتی می توان به دانشگاه هایی مانند Tsinghua، معاملات گسترده آنلاین، بکارگیری برنامه ها و ردپای عظیم مارک های لوکس در چین، اشاره کرد که همه تصویرهای فوق از کشور آسیا و مردم آن را دگرگون می کند. اگر چه ووهان، شهری که اولین مورد کروناویروس در آن تشخیص داده شد، یک شهر درجه یک در چین نیست (چین شهرها را بر اساس جمعیت رتبه بندی می کنند)، اما توسط خارجیان به عنوان یک «مرکز سیاسی، اقتصادی، مالی، فرهنگی، آموزشی و حمل و نقل در مرکز این کشور»، شناخته می شود. بنابراین ویروس در یک شرایط فقر شدید و کثیف به وجود نیامده بلکه در جایی بسیار شبیه به آمریکا پدید آمده است.

انتخاب کلماتی همچون «دیگری» برای ویروس از سوی ترامپ، راهکاری بود که وی در گذشته نیز از آن برای توصیف تهدیدهای دیگر علیه آمریکا و شیوه زندگی آمریکایی استفاده کرده است. ترامپ ادعا می کند که انتخاب چنین کلماتی «اصلاً نژادپرستانه نیست» اما با وجود افزایش موارد ابتلا در آمریکا و تمرکز اصلی ترامپ بر منشا ویروس، نمی تواند بی ربط باشد.

جالب آنکه بسیاری از غیر آمریکایی ها و حتی برخی از مهاجران که در هنگ کنگ کار کرده اند و به چین سفر کرده اند هم به این تصور غلط می رسند که مردم چین باید منبع این ویروس باشند. به عنوان مثال، در ایتالیا که اکنون در تلاش برای مهار بحران کرونا است و در زمان نگارش این گزارش نزدیک به 55000 مورد ابتلا را ثبت کرده است، شهر «توسکانی» یکی از مراکز شیوع کرونا در این کشور را در بیشترین ارتباط با مهاجران چینی می داند. در ایتالیا بسیاری سعی کرده اند این شهر را به عنوان منبع کروناویروس در این کشور معرفی کنند.

با این حال، در اوایل ماه مارس، دو هفته بعد از قرنطینه اولیه «مناطق سطح قرمز» - که به دلیل سطح بالای عفونت در آن ها به این نام خوانده شدند- هیچ موردی از کروناویروس در توسکانی، چه شهر و چه استان گزارش نشد و این پایتخت بود که به مرکز شیوع ویروس تبدیل شده بود. در هنگ کنگ نیز از ژانویه درخواست های گسترده ای از رئیس اجرایی منطقه، «کری لام» برای بسته شدن همه گذرگاه های مرزی با چین وجود داشت اما وی از پذیرش چنین درخواست هایی امتناع کرد.

طرفداران قطع ارتباط و قرنطینه کامل، به ماکائو استناد می کنند که توانست علی رغم همسایگی با چین، در مبارزه با کروناویروس بسیار موفق عمل کند. «یون بال سونگ»، عضو هیئت علمی دانشگاه چین در هنگ کنگ، در مقاله ای به مجله اقتصادی هنگ کنگ توضیح می دهد، فرض کنید ماکائو توانست به سرعت شیوع ویروس را کنترل کرده باشد با این استدلال که محدودیت های مسافرتی سخت تری نسبت به هنگ کنگ در سفر از سرزمین اصلی چین، در آغاز شیوع کروناویروس اعمال کرده است. با این حال، این منطقه به عنوان محل کار حدود 35000 کارگر خارجی از شهر ژوهای چین بود که نشان می دهد ماکائو هنوز تردد مرزی با سرزمین اصلی چین را حفظ کرده بود.

به نظر می رسد اکنون باید روشن شده باشد که بسیاری از کسانی که چین را در خصوص شیوع کروناویروس سرزنش می کنند، به احتمال زیاد به دنبال منحرف کردن افکار از ناکارآمدی خود در برخورد با این بیماری هستند. در حال حاضر این اپیدمی به همه قاره ها بجز جنوبگان رسیده است و با توجه به دوره پنهان این ویروس که ممکن است تا 14 روز ادامه یابد، همه افراد چه چینی و چه غیر چینی ممکن است حامل این ویروس باشند.

شرایط فعلی ایجاب می کند که دولت آمریکا بجای تلاش برای پیدا کردن مقصر، دسترسی سریعتر به آزمایشات برای همه و ارائه مقرون به صرفه تر خدمات درمانی و منابع پزشکی را در دستور کار قرار دهد. برپایی ایستگاه های تست کرونا در خودرو مانند آنهایی که برای اولین بار در ماه فوریه در کره جنوبی دیدیم، سیاست های کار از خانه که در اواخر ژانویه توسط دولت هنگ کنگ برای کارمندان تدوین شد و حتی ساخت بیمارستان های اورژانسی مخصوص و موقت همچون نمونه ووهان طی چند روز، می تواند الگوهای بهتری برای مبارزه با شیوع گسترده این بیماری باشد.

ادامه شیوع جهانی کروناویروس و تلاش های کشورها برای مبارزه با آن، باید بسیاری از متعصبان را بیدار کرده باشد که اقدامات خوبی برای مبارزه با این اپیدمی در هر نقطه از جهان و از جمله چین صورت گرفته است. تاکید بر مقوله «چین هراسی» در مبارزه با کروناویروس نه تنها مسیر جهانی مبارزه با این بیماری را مختل می کند بلکه منجر به قربانی شدن افراد بیشتری خواهد شد که نه به خاطر این بیماری، که به خاطر تعصبات بی جا، جان خود را از دست داده اند.

 

منبع : فرارو
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه