روز شنبه، سوم آبان 99، زمینلرزهای با بزرگای 5.3 در نزدیکی شهر آوج در استان قزوین رخ داد. خوشبختانه در پهنه رومرکزی خسارت و تلفاتی برجای نگذاشت. درعینحال گزارشهای متعددی از مناطق مختلف تهران، بهویژه بخشهای مرکزی و جنوبی شهر و نیز از ساکنان طبقات بالا دریافت شد که از لرزش شدید و بعضا ایجاد هراس و اضطراب نزد اعضای خانوادهشان شکایت داشتند. زلزله آوج در 11کیلومتری جنوب کانون زمینلرزه اول تیر 1381 چنگوره، آوج رخ داد. آن زلزله سال 1381 با بزرگای 6.3، 306 نفر تلفات داشت. زلزله سوم آبان از مرکز تهران بیش از 200 کیلومتر فاصله داشت، ولی انباشت رسوبات نرم در مرکز به سمت جنوب تهران و همچنین وجود آپارتمانهای سهطبقه به بالا در تهران موجب شد تا همین زلزله آوج در نواحی زیادی از مرکز و جنوب تهران، بهویژه در طبقات بالایی آپاراتمانها شدیدتر حس شده و موجب وحشت ساکنان تهران شود. این اثر تشدید خاک تقریبا مشابه تشدید امواج لرزهای در زلزله 1985 مکزیکوسیتی است که این شهر در فاصله 320کیلومتری کانون زلزله 19 سپتامبر 1985 دچار خسارات فراوان شد. انواع خاک در هنگام رویداد زمینلرزهها رفتارها و پاسخهای متفاوتی از نظر میزان تشدید امواج لرزهای نشان میدهند. صدمات و خسارات وارده به بناهای احداثشده روی این خاکها و رسوبات سطحی مستقیما به شرایط سخت یا نرمبودن خاک و همچنین ضخامت آن و سطح آب زیرزمینی در آن وابسته است. تهران هم ازنظر جنس رسوبات سطحی یکپارچه و یکنواخت نیست و هم ازنظر شهرسازی بافت ثابتی ندارد. در شهر تهران با بافتهای متفاوت مواجه هستیم که بسته به اینکه در کجا قرار دارند، تراکم جمعیت و ساختمانهای قدیمی و جدید از نظر نحوه پاسخ و اتفاقی که بعد از یک زمینلرزه احتمالی میتواند در آنها رخ دهد با یکدیگر فرق دارند. نقاط مختلف تهران از نظر شدتهای مختلف زمینلرزه با یکدیگر فرق دارند و همین تجربه زمینلرزه متوسط روز شنبه سوم آبان 99 نیز نشان داد که تنها فاکتور تعیینکننده، گسلهای در داخل شهر یا نزدیک آن نیستند، چراکه زلزله آوج حدود 220 کیلومتر با مرکز تهران و 200 کیلومتر با غربیترین نواحی تهران فاصله داشت. زلزلهای که در فاصله دور از شهر رخ میدهد ساختمانهای بلند تهران را تهدید میکند و البته خانههایی که روی مناطق با خاک نرم تأسیس شدهاند نیز بیشتر از چنین زلزلههایی آسیب خواهند دید. حال در نظر بگیرید که چنانچه ساختمانهای مرتفع در مناطقی که خاک نرم وجود دارد (مانند شهر ری و مناطق 18 و 19 تهران) یا در مناطقی که آبرفتهای ضخیملایه میتوانند موجب تشدید امواج لرزهای شوند (مانند منطقه فلاح در منطقه 17 و مناطق 9 و 10 و منطقه 21) بیشترین شدت را در زمینلرزههای رخداده در فاصلههای نسبتا دور تحمل خواهند کرد، مانند حالتی که در زلزله سوم آبان 99 رخ داد. گسل فعال و تمرکز جمعیت و شهرسازی در حوزه نزدیک گسل یکی از پارامترهای افزایشدهنده ریسک زلزله است، ولی این همه ماجرا نیست. پارامترهای دیگری مثل جنس خاک، بافتهای فرسوده یا ساختمانهای بلند، معابر و... نیز وجود دارند. حتی زمینلرزه متوسط سوم آبان 99 در آوج که در فاصله بیش از 200 کیلومتری از تهران رخ داد، نشان داد که شهر تهران تا چه میزان در برابر خطر و ریسک زمینلرزه آسیبپذیر است. کاهش ریسک همیشه با روش علمی جواب میدهد؛ یعنی میتوان شرایط سخت و پیچیده را با روشهای علمی مدیریت کرد و مرحله به مرحله ریسک را کم کرد. کمکردن ریسک به معنای ازبینبردن حادثه نیست، ولی میتوان بهتدریج آسیبهای احتمالی یک زمینلرزه را کم کرد. این کار پیچیده و طولانی است و به سرمایهگذاری انسانی و مالی نیاز دارد.
* استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله
دیدگاه تان را بنویسید