در یکی از شبکههای اجتماعی، فعال توییتری گفته بود که «دیشب 5 همبرگر و نوشابه خوردیم و شد یک میلیون تومان، کاش پولش را میدادیم به عبدالملکی وزیر کار و با آن شغل ایجاد میکرد.»
شاید برخی فکر کنند که این توییت، عبدالملکی را به سخره گرفته اما نه، این بیان یک واقعیت تلخ از برخی مسئولان کشور است.
شناخت آنها از شرایط کشور همین است. در حالی که مردم نمیدانند با این شرایط اقتصادی چگونه روز خود را شب کنند، برخی از مسئولان کشور حرفهایی میزنند که برق از سر آدمی میپراند.
شنیدن برخی از این اظهارات شاذ، نگارنده را به یاد قسمتی از سریال پایتخت انداخت که نقی معمولی هنگام دیدن جزیره "ناز" در قشم، طرحهای اقتصادی عجیب و غریبی ارائه میکرد که حتی ارسطو هم به آن میخندید. او خودش فکر میکرد که این ایدهها عملی هستند و به سرعت قابلیت اجرا دارند اما توهمی بیش نبودند.
حالا هم شغل یک میلیونی یا خیلی اظهار نظرهای دیگر هم مثل همین است. زمانی حرف ما این بود که بخشی از مسئولان با درد مردم آشنا نیستند اما حالا مجبور بگوییم برخی جدا از اینکه با درد مردم آشنا نیستند، متاسفانه مدیریت هم بلد نیستند.
مگر میشود مشکلات عدیده مردم را دید و بازهم شعار داد. سبک زندگی مردم به واسطه گرانی در حال تغییر است. یک نمونهاش تغییر رفتار مردم در قبال مهمانیهاست. ایرانیهایی که برای پذیرایی از مهمان روی گشاده داشتند، حالا به واسط بالا رفتن قیمتها مدام در حال شانه خالی کردن از مهمانی دادن و مهمانی رفتن هستند.
آنهایی که بدون چشم داشت به دیگران کمک میکردند، امروز مجبور به حساب و کتاب هستند تا ببیند میتوانند پولی در آخر برای خود ذخیره کنند یا خیر!
حقیقت جامعه این است که بخشی از مردم گوشت، مرغ، میوه و ... را از زندگی خود حذف کردهاند. زندگیشان سبد فرهنگی و تفریحی ندارد و در این شرایط عدهای در دولت و مجلس ادعاهایی میکنند که نزدیک به واقعیت جامعه نیست.
بیشتر بخوانید:
بارها نوشتهام که با شعار دادن نمیشود کشور را اداره کرد و الان در مرحلهای هستیم که شعاردهندگان در جایگاه تصمیمگیری نشستهاند. اگر آنها در موقعیت منتقد بودند، خطری جامعه را تهدید نمیکرد ولی الان آنها مسئول شدهاند. شاید دلفینها را به جزیره ناز بیاورند!
انتظار این بود که این افراد با آمدن به دولت با واقعیتها آشنا شوند و درد جامعه را بفهمند اما هرچه گذشت بدتر شدند و شعارهای آبدارتر دادند. امیدوارم حالا که وزیر کار و دیگران با واقعیت ها رو به رو شدهاند در ادامه واقع نگرتر باشند.
دیدگاه تان را بنویسید