55 آنلاین- بورس تهران که محل خرید و فروش اوراق بهادار از جمله سهام شرکت های مختلف بورسی است، در سال 1399 و تا اواسط مرداد ماه امسال، یک جهش بیش 300 درصدی شاخص کُل را در مدت کوتاه چند ماهه به ثبت رساند و بعد از آن در سراشیبی کاهش و نزول شدید افتاد.
در گرماگرم رشد 300 درصدی بورس، افراد تازه وارد زیادی سرمایه های کوچک و خُرد خود را وارد بورس کردند و سهام شرکت ها را با قیمت های بالا خریدند ولی الان قیمت آن سهام به دلایل مختلف دچار کاهش شدید شده و در نتیجه افرادی که در سطوح قیمتی بالا سهام خریدند دچار ضرر شده و بخشی یا بخش مهمی از سرمایه اولیه را از دست داده اند.
در گفت و گوی «55 آنلاین» با میثم رادپور، تحولات بورس در ماه های پُر فراز و نشیب سال 1399 بررسی و علت یابی شده است. رادپور، یکی از 25 کارشناس و پژوهشگر حوزه های مالی و اقتصادی کشور است که در 16 تیرماه 1399 یعنی یک ماه قبل از سقوط بزرگ بورس تهران، با نوشتن یک نامه سرگشاده برای دولت و بانک مرکزی، نسبت به رشد بی سابقه و شتابان بورس تهران، هشدار دادند.
*****
*بورس تهران در هفته های اخیر، کاهش های قابل توجهی داشت و شاخص کُل بورس، مدتی در محدوده کمتر از یک میلیون و 200 هزار واحد قرار گرفت. البته شاخص بورس در ماه های گذشته به بالای 2 میلیون واحد جهش کرد و الان نیمی از بازدهی و رشد شاخص در سال 1399 از بین رفته است.
جنابعالی، افزایش شدید و کاهش شدید شاخص کل بورس در سال 1399 را چگونه تحلیل می کنید؟
-بازارها تحت تاثیر برخی عوامل و محرک های اقتصادی هستند و همچنین برخی انتظاراتی که ایجاد می شود. همه آنچه که ما در حرکت های بازار می بینیم پشت آن منطق اقتصادی وجود ندارد. به همین دلیل، بازارها خیلی پیچیده هستند.
ما یک حوزه مالی یا اقتصاد کلاسیک یا اقتصاد استاندارد داریم در مقابل مالی رفتاری یا اقتصاد رفتاری. در حوزه اقتصاد کلاسیک یا مالی کلاسیک، گفته می شود برخی عوامل اقتصادی از قبیل تورم، نقدینگی، سودآوری شرکت ها و عوامل بنیادی وجود دارند که محرک های اقتصادی بوده و باعث جا به جایی قیمت ها می شوند.
در حالی که مالی رفتاری، رفتار بازارها را توضیح می دهد که مربوط به روان شناسی بازار یا روح و روان بازار است و از رفتار انسان ها نشأت می گیرد و البته به صورت رفتار جمعی، خودش را در بازار نشان می دهد.
گاهی اوقات، بازارها از قیمت های ذاتی منحرف می شوند و بعد هم اصلاح های جدی قیمتی را تجربه می کنند. الان نمی شود گفت که شرایط ما با ماه های سال 1399 که گذشته است، فرق می کند. در اقتصاد ما، اتفاقی رخ نداده و فقط رئیس جمهور آمریکا تغییر کرده ولی کسری بودجه ما به همان شکل قبلی بوده و تورم دو رقمی وجود دارد.
البته نه آن عدد شاخص کُل که به بالای دو میلیون واحد رفته بود، منطقی بود و نه این عددی که کندل کرده و از این طرف، شاخص به شدت کاهش پیدا کرده است. در حال حاضر، قیمت ها در سطوح فعلی قابل مقایسه با زمانی نیستند که قبلاً به این سطوح رسید.
علت آن، این است که در این مدت قیمت کالاهای اساسی رشد کرده و رشدهای جدی در کالاهای اساسی اتفاق افتاده است. چه در حوزه حامل های انرژی و چه در حوزه فلزات پایه و گرانبها، رشد قیمت در ماه های اخیر اتفاق افتاده است.
*در وضعیت فعلی شاخص کُل بورس در محدوده یک میلیون و 200 هزار واحد قرار دارد. از نظر شما سهام شرکت ها ارزشمندتر از وقتی است که شاخص کُل در اوایل سال 1399 در این محدوده بود؟
-بله. قطعاً همین طور است. قبلاً بیلت فولاد هر کیلو 3 هزار تومان بود و الان 18 هزار تومان است یعنی شش برابر شده. حتی نرخ دلار به حدود 22 هزار تومان فعلی، نرسیده بود.
به هر حال، اوضاع این طور است و خیلی از سهام بورسی، ارزنده تر می شوند. این اصلاحی که اتفاق افتاد، اصلاحی بود که بالاخره بازار باید تجربه می شد. قیمت های فعلی نزدیک شده اند به معیارهایی که ما قبل از این در بازار داشتیم.
*بورس تهران در سال های 1397، 1398 و 1399 روند شتابان رشد را تجربه کرده است. در اواخر سال 1398 و اوایل سال 1399 ماهیانه ده ها هزار نفر وارد بورس شده و کد معاملاتی دریافت کردند.
افراد تازه وارد به بورس چقدر هیجان وارد بازار کردند و دولت یا مسئولان سازمان بورس و بورس تهران چقدر در تصمیم گیری ها به طور منطقی رفتار نکردند؟
-این حرکت در بورس شروع شد ولی عوامل زیادی می تواند وجود داشته باشد که شاید ما خیلی از این عوامل را نشناسیم. حتی من تصور می کنم شبکه های اجتماعی در مقایسه با زمانی که نبودند، به شکل گیری وضعیت بورس کمک کردند و به اصطلاح حرکت گلّه ای اتفاق افتاد.
الان معمولاً افراد یک موبایل دارند و می بینند که در مورد برخی سهام تبلیغ شده و مثلاً اعلام می شود که قیمت کدام سهام بالا رفته است. در اوایل امسال، ما به وضعیتی رسیده بودیم که سرمایه گذاری در بازارهای دیگر جذاب نبود ولی ما شاهد یک تورم بالا هم بودیم. در این مدت، پایه پولی به خاطر کسری بودجه رشد کرد و بعد هم به خاطر کرونا، بانک مرکزی از ذخایر قانونی سپرده های بانکی استفاده کرد.
همه این عوامل وجود داشت و کمک کرد تا آن شرایط ایجاد شود ولی این حرکت گلّه ای را نمی توان فقط با این عوامل توضیح بدهیم. چرا که این نوع حرکت باعث شد که قیمت ها، بیش از اندازه افزایش پیدا کنند.
*به طور مشخص، آیا شما اعتقاد دارید که ورود سهامداران خُرد یا تازه واردها به بورس، نقش داشته در وضعیتی که در بورس اتفاق افتاد؟
-بله؛ قطعاً آنها تاثیر گذاشتند. یک رفتار گلّه ای شکل گرفت و تا مدت ها معیار قیمت گذاری یا معیار رشد بازار یا ملاک تصمیم گیری این بود که چقدر افراد حقیقی، سهام خریده اند و حقوقی ها چقدر سهم خریداری کرده اند.
همچنین سایز بازار، به طرز عجیب و غریبی رشد کرد و در آن زمان افراد زیادی، ابراز خوشحالی می کردند. البته درست است که اگر بورس ما بزرگ شود و جایی برای تامین مالی شرکت ها باشد، جای خوشحالی دارد ولی حرکت بورس ما، وحشتناک بود.
اساساً یک حرکت گلّه ای و توده وار شکل گرفت و ما می توانیم راجع به عوامل آن گمانه زنی کنیم. ما می فهمیم که نرخ سپرده بانکی، جذاب نبود و مردم می دیدند که تورم، جلوتر از سود سپرده خودشان حرکت می کند.
*در این دوره هم خرید و فروش ارز غیر قانونی اعلام شده بود.
-بله. حتی برخی فرضیه ها مطرح است که بعضی پول ها به منظور پولشویی وارد بورس شد و ما در گمانه زنی های خودمان، می توانیم این عوامل را در نظر بگیریم. بر این اساس، ما نمی توانیم بگوییم همه چیز اقتصادی بوده. چرا که عامل اقتصادی نمی تواند به طور کامل همه این تحولات را تبیین کند.
حجم بزرگی از نقدینگی توسط سهامداران خُرد و حقیقی وارد بورس شد و ما می توانیم آن را به عنوان یک عامل در نظر بگیریم. چرا که محدودیت های نقل و انتقال پول در نظام بانکی ما جدی تر شده.
*در ماه های اول سال 1399 قیمت سهام به صورت مستمر در حال بالا رفتن بود و بعد از مرداد هم دچار سقوط شد. اگر این افراد که خودشان به طور مستقیم وارد خرید و فروش سهام شدند، سرمایه خودشان را از طریق صندوق های سرمایه گذاری به بورس ورود می کردند احتمالاً ضرر نمی کردند یا دچار مشکل نمی شدند؟
-یک موج ایجاد شد و در این حالت، کسانی که حرفه ای بودند کمتر آسیب دیدند. افراد زیادی هم این فرصت را پیدا کرده و سود کردند و آن سود را از بورس بیرون کشیدند. در این میان، اشخاص حقیقی بیش ترین زیان را دیدند.
صندوق های سرمایه گذاری می توانستند کمک کنند. این صندوق ها، سبد سهام داشته و مدیریت حرفه ای دارند. از نظر مالی رفتاری، بروز رفتارهای هیجانی در صندوق های سرمایه گذاری کمتر است.
این صندوق ها سبد سهام دارند و با اصول مشخصی اقدام به معامله می کنند. با این حال، وقتی صندوق ها نیز ببینند که یک جریان نقدینگی به سمت بورس آمده، مجبور می شوند سهام بخرند یعنی وقتی این جریان نقدینگی وجود دارد، بازار را تحریک می کند.
وقتی که یک تعداد از اشخاص حقیقی وارد بورس می شوند که تجربه معامله گری ندارند، خیلی از آنها قبلاً ضرر نکرده اند و با مفاهیم بورسی آشنا نیستند، با طمع اقدام به معامله کرده و شروع به خریدن سهام می کنند. در عین حال، موقعی هم که ریزش اتفاق می افتد، این نوع افراد در زمان ریزش بورس نیز، به شدت غیر منطقی عمل می کند.
*در فضای مجازی، برخی افراد اظهار نظر کرده و می گویند کسانی که به دنبال سود روزانه 5 درصد در بورس بودند باید دچار این وضعیت می شدند. از نظر شما هم، این طور است که اگر افرادی بخواهند سودهای بالایی کسب کنند ممکن است به جای سود، آسیب جدی ببینند؟
-بله. عامل تهییج بازارها دو مولفه ترس و طمع است. سرمایه گذار، بالاخره یا تجربه دارد یا تجربه ندارد. وقتی که می بیند قیمت ها با شدت بالا می رود باید مراقب باشد. البته در چنین حالت هایی، ترس و طمع، همه را فرا می گیرد ولی شدت و ضعف دارد. برای مثال، یک سرمایه گذار و معامله گر معروف در دنیا، وارِن بافِت است و تجربه دارد، در نتیجه کمتر احساساتی می شود.
می خواهم بگویم که وقتی که بازارها صعودی است، ممکن است افراد به طور احساسی تصمیم گیری کنند. وقتی که گفته می شود اگر امروز پول ما به بورس برود فردا 5 درصد سود می کند، کدام آدم می تواند در برابر این وسوسه مقاومت کند.
هر چند که ما نمی توانیم به راحتی، تقصیر را گردن فرد خاصی بیندازیم. ما می توانیم برخی عوامل را کنار هم بگذاریم و مشخص کنیم چه شد که این حرکت شروع شد. حتماً برخی بنیان های اقتصادی را می شود مشخص کرد و برخی عوامل رفتاری را نیز در نظر گرفت که به رفتار گروهی و گلّه ای در بورس کمک کرد و افراد، بدون تفکر اقدام به معامله کردند.
در این حالت، بورس شروع به رشد و حرکت کرد و افزایش قیمت اتفاق افتاد ولی در ادامه به یک موج تبدیل شد یعنی باعث شد که همه وارد ماجرا شوند. اساساً وقتی قیمت ها در حال افزایش است طمع، آدم ها را فرا می گیرد وقتی بورس در حال ریزش است ترس، آدم ها را فرا می گیرد و به همین دلیل، ما شاهد نوسانات شدید در بورس هستیم. در بورس ما که شاهد ورود افراد بی تجربه بوده، این ترس و طمع می تواند بیش تر بروز پیدا کند.
*اقتصاد ما وضعیت با ثباتی ندارد و بورس یک حالت هیجانی پیدا کرد. بورس تهران در ادامه رشدهای سال قبل، رشد بیش از 100 درصد را در همان ماه های اول سال 1399 تجربه کرد و بعد 200 درصد و بعد هم 300 درصد شد.
آیا می توانیم بگوییم افرادی که در سال 1399 کد بورسی گرفته و وارد بورس شدند در اصل وارد معرکه ای شدند که سود کردن به نوعی ممکن نبود و به طور خاص در ماه های تیر و مرداد امسال به یک بازار پُر ریسک تبدیل شده بود؟
-دقیقاً همین طور است و حتی الان که این اتفاق افتاده و می دانیم چه اتفاقی افتاده است، به سادگی نمی توانیم راجع به عوامل آن گمانه زنی کنیم. به هر حال، این حرکت از یک جا شروع شد و در جایی به رفتار گروهی و گلّه ای تبدیل شد. این رفتار گلّه ای باعث جا به جایی جدی در قیمت ها شد.
در نهایت اصلاح قیمت ها اتفاق افتاد و در این موقعیت، باز ما شاهد رفتار گلّه ای هستیم یعنی از این طرف هم، این رفتار مشاهده می شود. حالا که این اتفاق رخ داده و این تصویر برای ما روشن تر است، راحت تر می توانیم بگوییم احتمالاً چه عواملی نقش داشته اند.
ما چند عامل را بیش تر می شناسیم و اقتصادی تر هستند یعنی بنیادی ترند و برخی عوامل، بیش تر رفتاری هستند و باعث ایجاد رفتار گله ای شد. این رفتار گلّه ای هم باعث افزایش قیمت ها به طرز عجیب و غریبی شد. در نهایت این که باز هم این رفتار گلّه ای، باعث سقوط جدی بورس ما شده.
این روند حتی می تواند باز ادامه داشته باشد. هر چند که دیگر، قیمت خیلی از سهام بورسی واقعاً ارزنده شده اند یا در حال ارزنده شدن هستند. همین الان بعضی سهام نیز، به طور جدی ارزنده هستند. با این حال، ما می بینیم که بورس تحت فشار است و قیمت ها، باز حتی پتانسیل ریزش دارند.
در همین ماه های گذشته، برخی تحلیلگران می گفتند در اقتصاد تورمی، این قیمت ها و این سودها امکانپذیر است. در حالی که در اقتصاد ما، نرخ بهره 20 درصد است. در ماه های گذشته که قیمت ها به شدت بالا رفته بود، افراد حاضر در بورس، سهم ها را با قیمت گران می خریدند ولی این سهام، اینقدر ارزش نداشتند.
برای مثال، بانک ها 20 درصد سود بانکی به سپرده گذار می دهند و فرضاً بورس 25 درصد سود بدهد ولی این 5 درصد اضافه تر، ریسکی است و آن 20 درصد، ریسکی نیست. به طور کلی، کشورهایی که نرخ بهره بالایی دارند، بازدهی سرمایه آنها پایین است و کشورهایی که نرخ بهره پایینی دارند بازدهی آنها در سطح بالایی است.
*یک بحث که توسط سرمایه گذاران خُرد و مردم عادی سرمایه گذار در بورس مطرح می کنند این است که دولت و آقای روحانی رئیس جمهور، مردم را تشویق کردند که وارد بورس شوند و الان و با این وضعی که پیش آمده، آنها مقصر هستند.
آیا در مورد اتفاقات بازار سهام، ما باید بخشی از تقصیر را متوجه دولت کنیم یا این که سرمایه گذار و سهامدار باید محتاط و مواظب باشد و به اصطلاح بی گدار به آب نزند؟
-ما نمی توانیم بگوییم که دولت، اشتباه نداشته است ولی این طور هم نبوده که بخواهند این کار را آگاهانه انجام بدهند. در آن فضا، خوش بینی وجود داشت و در صحبت های آقای روحانی نیز، خوش بینی وجود داشت.
اشتباه دولت این بود که در مورد بورس تبلیغ کرد. آن هم در بورسی که بازار خیزان و به اصطلاح «گاوی» و «گاومیشی» بود. در چنین بازاری (صعودی)، دولت تبلیغ کرد و ما نمی توانیم بگوییم تبلیغ دولت، اثر نداشته و واقعاً اثر داشته است.
کسی نمی تواند ادعا کند که تبلیغ دولت، اثر نداشته است. استدلال افراد زیادی این بود و می گفتند حاکمیت و دولت، از بورس حمایت می کنند و پشت آن هستند. عده زیادی به این صورت متقاعد شده و وارد بورس شدند.
این طور نیست که دولت، برنامه تهیه کرده باشد که این طور رفتار کند. هر چند که این علاقه در دولت وجود داشت. حتی دولت در سال 1398 با تعدادی از اقتصاددانان جلسه برگزار کرد و از این طرح خودش رونمایی کرد که ما می خواهیم نقدینگی را به سمت بورس سوق بدهیم. بنابراین، می خواهم بگویم که چیزی به این شکل وجود داشته است.
به هر حال، دولت علاقه داشت و کارهایی هم انجام داد از جمله این که نرخ خوراک پتروشیمی را پایین آورد که صنایع مربوطه جذاب شوند ولی اوضاع بورس، این طور پیش رفت و بر این مبنا اعتقاد دارم که این طور از آب در آمد.
*در هفته های اخیر که شاخص کُل بورس به کمتر از یک میلیون و 200 هزار واحد رسید و در روزهای اخیر بالاتر آمده، شما اعتقاد دارید قیمت سهام به نوعی به کف قیمتی رسیده و سهامداران خُرد نباید روحیه خودشان را ببازند؟
-ما معیاری نداریم که بگوییم به کف قیمتی رسیده ایم ولی موقعی که خیلی بالا بود می توانستیم با چند معیار سرانگشتی متوجه آن وضعیت شویم. نه فقط بورس ما بلکه هر بورس دیگری در دنیا را می توان با چند معیار کُلی ارزیابی کنیم و نتیجه کُلی بگیریم.
*در مورد بورس ما وضعیت چطور است؟
-به نظرم الان قیمت ها زیر ارزش واقعی است و برای این وضع، علت جدی وجود دارد. اول این که نرخ دلار بالاتر از ماه های اول سال 1399 است. یک دلیل دیگر، افزایش جدید کالاهای اساسی در جهان است.
الان این طور است و قیمت سهم ها مناسب شده. با توجه به این که بخش مهمی از بورس ما کامودیتی محور است و به نظر می رسد در سطح جهانی، روند افزایش قیمت کالاهای اساسی بادوام و ادامه دار باشد، من فکر می کنم سهام بورس ما ارزنده و ارزنده تر می شوند.
اصلا از اول روی کار امدن ای دولت اشنباه بزرگی بود