در سینمای جهان اقتباس یک وجه اساسی در ساخت فیلم و سریال است به گونهای که حتی در مراسم اسکار یک جایزه فیلمنامه اقتباسی هم داده میشود.
دلیل این اتفاق هم واضح است هر کتاب یا رمان معروفی که مورد توجه مخاطب قرار گرفته وقتی به فیلم یا سریال تبدیل شود چند مولفه مهم راهمزمان با خود دارد: اقبال مخاطب، کنجکاوی مخاطب درباره آن، روشن بودن تکلیف مخاطبان هدف آن ژانر و ... در نهایت تبدیل یک اثر ادبی به یک بسته نمایشی همواره جذاب است.
10 فیلم معروف ایرانی که بر اساس اقتباس ساخته شدهاند:
تنگسیر/ امیر نادری
این فیلم را امیر نادری در سال 1352 بر اساس رمان تنگسیر نوشته صادق چوبک ساخته است. گفتگوهای فیلم به زبان فارسی و لهجه بوشهری است.
اگرچه این فیلم تنها اقتباس امیر نادری از یک رمان است اما برخی بر این اعتقادند که فیلم تنگسیر از رمان آن تاثیرگذارتر است و بسیاری هم آنرا یک اقتباس موفق از یک اثر ادبی در سینمای ایران میدانند که با حذف و تمرکز بخشهایی از داستان باعث تقویت و تمرکز روایت درام شده است.
زائر محمد هنگامی که میخواهد ورزای سکینه را که فرار کردهاست رام کند، به گاو صدمه میزند و مورد سرزنش سکینه واقع میشود که او اگر زور و بازو دارد برود طلبش را که بزرگان بوشهری خوردهاند بگیرد. این حادثه، پرخاش و تحقیر سکینه نسبت به زائر محمد، موجب میشود تا زائر محمد برای گرفتن طلبش از آقا علی وکیل، عبدالکریم حاج حمزه، ابول گنده رجب و شیخ ابوتراب برازجانی اقدام کند. آنها زائر محمد را تحقیر کرده بیرون میکنند و میگویند که سرمایهاش در معامله سوخت شدهاست. زائر محمد تفنگ قدیمی و تبر زنگ زدهاش را از زیر خاک بیرون میآورد و پس از خداحافظی از همسرش شهرو درصدد انتقام بر میآید.
موقعیت نمایشی فیلم تنگسیر، یک انتقام جنونوار است. طغیان جنونوار یک انسان علیه قدرتهای حاکم. زائر محمد، کلمهی قهرمان برازندهی این شخصیت است، او از هر نظر یک قهرمان واقعی است، تصمیمی که او میگیرد تقریباً هیچ کس حتی جرأت فکر کردن به آن را ندارد، از نظر دیگران او دیوانه شده است ولی او طبق قوانین و اعتقادات شخصی خود زندگی میکند.
ناخدا خورشید/ ناصر تقوایی
یکی از مهمترین آثار سینمایی ایران از کارگردان بزرگی چون ناصر تقوایی است که در سال 1365 ساخته شده است. فیلم برداشتی آزاد از داستان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی است. تقوایی با پیشینه ادبی قوی (او تحصیلکرده دانشکده ادبیات دانشگاه تهران است) و با دانش سینماییاش در کنار داریوش مهرجویی بهترین فیلمهای اقتباسی سینمای ایران را ساخته است. برداشت آزاد از داستان همینگوی و ایرانیزه کردن آن قطعا کار دشواری بوده که تقوایی به بهترین وجه از عهده آن برآمده.
گویی که از اول ناخدا خورشید قهرمان داستان بوده و نه کاپیتان مورگان. «داشتن و نداشتن» با وجود قهرمانی چون کاپیتان مورگان از آن دسته آثار ادبی است که نظر سینماگران را به خود جلب میکند. سال 1936 هاوارد هاکس فیلمی به همین نام با بازی همفری بوگارت ساخت که ویلیام فالکنر، نویسنده معروف هم یکی از فیلمنامهنویسان آن بود. نقش همفری بوگارت را داریوش ارجمند در فیلم تقوایی بازی کرد که بهترین بازی او تا همین امروز است.
شگفتانگیز است که چطور تقوایی فضای رمان همینگوی را به جنوب ایران میآورد و موفق میشود آیینها و سنن مردم جنوب را در فیلم بگنجاند و حتی اشارهای هم به تاریخ ایران و موردی چون قتل حسنعلی منصور داشته باشد. تقوایی با سریالی که ساخته، فیلم «آرامش در حضور دیگران» (اقتباس از رمان غلامحسین ساعدی) و «ناخدا خورشید» بزرگترین کارگردان ایرانی در زمینه اقتباس است و «ناخدا خورشید» هم قطعا یکی از 5 فیلم اول فهرست اقتباسهای تاریخ سینمای ایران است.
داش آکل/ مسعود کیمیایی
مسعود کیمیایی نیز ازجمله فیلمسازانی است که در طول دوره کاریاش، چند باری به سراغ ادبیات رفته است و با اقتباس یا یک برداشت آزاد، یک رمان یا داستان کوتاه را به تصویر کشیده است. معروفترین اقتباس کیمیایی، «داش آکل» از داستانی با همین نام یکی از داستانهای کوتاهِ مجموعه «سه قطره خون» به قلم صادق هدایت است.
مسعود کیمیایی در دهه 50 همچنان عطش ساخت فیلمهای متفاوت و معرفی قهرمانهای منحصربهفرد دارد. این بار نوبت به اقتباسی از داستان «داش آکل» صادق هدایت است؛ و این بار هم با مردانگی مواجهیم.
این فیلم، اولین اقتباس سینمایی از داستانهای صادق هدایت است که هم شیفتگانِ ادبیات آن را دیدهاند و هم شیفتگان سینما. مسعود کیمیایی فیلمنامه آن را نوشت. خودِ فیلم نیز به لحاظِ سینمایی شاهکاری در فیلمهای پیش از انقلاب به شمار میآید. تعدادی از سکانسهای فیلم، خارج از داستان و یا متفاوت با آن ساخته شده است. از نظرِ بسیاری از منتقدانِ سینما، این سکانسها به فضاسازی داستان کمک کرده. فیلمِ داش آکل، از آن دسته از فیلمهایی است که شهرتش به شهرتِ داستان هم کمک کرده.
ماجرای قهرمانیها و مردانگی و صداقت «داش آکل» را همه مردم شیراز میدانند. یک حاجی شیرازی که زمانی با او همسفر بوده و فضایل نیک داش آکل را میدانسته قبل از مرگش وصیت میکند که داش آکل به کارهای زندگی و املاک او رسیدگی کند. داش آکل در برخورد با خانواده حاجی دختر او را میبیند و به او دل میبندد، حال آنکه دختر سن کمی دارد. عشق دختر، داش آکل را به شراب خواری میکشاند. «کاکارستم»، که دشمن داش آکل است با آن که بارها در جدال تن به تن از او شکست خورده معهذا همه جا در غیابش رجزخوانی میکند. داش آکل ازدواج با دخترک را به علت سن زیاد خود، دور از مردانگی میداند و ترتیب ازدواج او را با یکی از خواستگارانش میدهد.
شازده احتجاب/ بهمن فرمانآرا
فیلم شازده احتجاب به کارگردانی بهمن فرمان آرا و با هنرمندی جمشید مشایخی، فخری خوروش، نوری کسرایی، روایت یک شب تا صبح شازده قاجاری است که در این مدت به مرور خاطرات و زوال خویش میاندیشد. این فیلم که بر اساس رمانی به همین نام، نوشته هوشنگ گلشیری ساخته شده است، یکی از فیلمهای مهم موج نوی سینمای ایران در کنار فیلمهایی چون قیصر به کارگردانی مسعود کیمیایی، گاو ساخته داریوش مهرجویی، آرامش در حضور دیگران اثر ناصر تقوایی میباشد.
فیلم شازده احتجاب به مانند کتابش، سعی کرده رفت و برگشتهای زمانی را حفظ کند و بازههای زمانی مختلف را در هم ادغام کند. گرچه فیلم سیاه و سفید میباشد اما این امر به تنالیتههای مختلف رنگهای سیاه و سفید و شدت و قدرت این رنگها به نمایش گذاشته شده است و مخاطب با توجه به تغییر اندازه نور و رنگ سکانسها متوجه تغییر زمانی میشود.
شازده احتجاب، آخرین بازمانده خاندان قاجار به سل موروثی مبتلا است. مراد، پیشکار سابق شازده و همسرش حسنی هر از گاه نزد شازده میروند و مراد خبر مرگ افراد خانواده و خویشان شازده را به او میدهد. شبی شازده مراد را در کوچه میبیند و وقتی درمییابد که او فقط برای گرفتن پول نیامده است، گمان میکند که خبر مرگ خود شازده را آوردهاست.
سارا/ داریوش مهرجویی
سارا فیلم مشهور و محبوب داریوش مهرجویی، با اقتباس از نمایشنامه «خانه عروسک» هنریک ایبسن در سال 1371 ساخته شد. معضلات خانوادگی نمایشنامه ایبسن بسیار خوب در «سارا» نمود پیدا کرده بود. مهرجویی به نام شخصیت های کتاب هم وفادار بود. «سارا» مهرجویی جایگزین «نورا» در کتاب ایبسن شد. گشتاسب جای کروگستاد نمایشنامه ایبسن را گرفت. حسام برای درمان بیماری اش مجبور است به خارج از کشور سفر کند.
سارا همسر او مخارج سفر او را تامین می کند، اما می گوید که این پول را از محل ارثیه پدرش به دست آورده است. حسام بهبود می یابد گشتاسب مردی که به سارا کمک مالی کرده است متهم به جعل اسنادی شده که سارا امضای پدرش را در آن ها جعل کرده بوده. وقتی حسام پی به واقعیت امر می برد، در جریان یک نزاع لفظی می گوید که او را لایق زندگی و معاشرت با خود و فرزندانش نمی داند. سارا آزرده از بیرحمی شوهرش در قبال رنجی که خاطرش متحمل شده ناگزیر خانه را ترک می کند. نیکی کریمی، امین تارخ، خسرو شکیبایی بازیگران این فیلم هستند.
گاوخونی/ بهروز افخمی
گاوخونی به کارگردانی و نویسندگی بهروز افخمی و تهیهکنندگی علی معلم بر اساس رمان گاوخونی نوشته جعفر مدرس صادقی در سال 1382 ساخته شده است.
گاوخونی داستان کابوسهای جوانی را حکایت میکند که خاطرات پدر مرده اش، شهر زادگاهش یعنی اصفهان و رودخانه زاینده رود او را به مرز پریشانی میرساند. تا نزدیک به اواخر آن از نماهایی تشکیل شده است که همه نقطه دید راوی هستند. بهروز افخمی درباره این که چرا از رمان گاوخونی اقتباس رده است گفته است: «چون «گاوخونی» از نظر من داستان فوقالعادهای است. یکی از بهترین داستانهای تاریخ ادبیات داستانی ایران. به نظر من بهترین داستان است در این زمینه. بهخصوص که شاید بشود به آن گفت فیلم پلیسی درباره خوابها؛ یعنی یک فیلم پلیسی که در خوابها و کابوسها اتفاق میافتد. من خیلی این داستان را دوست دارم. درواقع میشود گفت که به نظر من داستانی است که در کل داستانهای فارسی بهترین است.» ولی برخی منتقدین هم بر این عقیده هستند که در فیلم چه تفسیر جدیدی از این متن ارائه می گردد؟ تجربه تماشای این تکه فیلم چه مزیتی نسبت به تجربه خواندن متن نوشتاری دارد؟
«پله آخر» اقتباسی آزاد از داستان «مردگان» از مجموعه «دوبیلینی ها» به نویسندگی جیمز جویس است. علی مصفا با اقتباس از این اثر ادبی در سال 1390 به نوعی به جنگ سینماگران اروپایی رفته و اثری سینمایی را تولید کرده و روایت پسامدرنی دارد.
«پله آخر» روایتی خطی ندارد با خاطره گویی شکل گرفته است. این نوع روایت به فیلم ساز اجازه می دهد تا داستانش را بدون توجه به زمان رخداد آن ها روایت کند. فیلم چندان از داستان مردگان گرته برداری نکرده است و تنها در شکل گرفتن خط قصه به آن نگاهی داشته. لیلی ستاره سینماست و به تازگی شوهرش را از دست داده است سر صحنه فیلمبرداری ناگهان مقابل دوربین خنده اش می گیرد و از کار باز می ماند. هیچ کس نمی تواند دلیل خنده هایش را حدس بزند و خاطره ها از آن جا شروع می شود.
علی مصفا در یادداشتی در مجله ۲۴ درباره فیلمش نوشته: «فیلمنامه پله آخر را هفت سال پیش نوشتم. اما برای ساختنش به هر دری زدم نشد؛ دوستان تهیهکننده هر چند فیلمنامه را دوست داشتند، اما هر کدام به نوبت، بعد از هفت-هشت ماه کنار میکشیدند تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم خودم پولی جور کنم و به معنای واقعی کلمه فیلم را مستقل بسازم. چارهای نداشتم جز اینکه از تمام امکانات استفاده و بلکه سوء استفاده کنم. مجبور شدم نقش اول مرد را خودم بازی کنم و هنوز هم از این بابت دلخورم. اما نقش اول زن از ابتدا برای لیلا حاتمی نوشته شده بود.»
اینجا بدون من/ بهرام توکلی
اینجا بدون من فیلم محبوب و مشهور بهرام توکلی از نمایشنامه «باغ وحش شیشه ای» تنسی ویلیامز اقتباس شده بود.
دست گذاشتن روی این نمایشنامه به اندازه کافی می تواند بار مثبتی برای یک اثر هنری باشد. توکلی هم با مهارت و تجربه توانست این فیلم را در شکلی ایرانیزه شده کارگردانی کند و داستان را باب میل مخاطب عام و خاص پیش ببرد. فیلم داستان خانواده ای ست متشکل از مادر (فاطمه معتمد آریا) و دو فرزندش، احسان (صابر ابر) و یلدا (نگار جواهریان) که در آرزوی دستیابی به رویاهای خود هستند و امیدوارانه تحولی را انتظار می کشند. یلدا معلول است و تمام دغدغه مادر تامین آینده اوست. ورود رضا دوست احساس با بازی (پارسا پیروزفر) به فیلم و عشق یلدای معلول به او زندگی آنان را تغییر می دهد.
شبهای روشن/ فرزاد موتمن
اقتباس سعید عقیقی از کتاب مشهور «شبهای سپید» داستایوسکی در میان این آثار شاید تنها فیلمی باشد که با وجود اشعار فارسی زیادی که در آن خوانده شده، اما حال و هوای ایرانی ندارد. این البته نقطه ضعفی هم برای فیلم محسوب نمیشود بلکه فقط یک ویژگی است. عقیقی بنمایه داستان داستایوسکی را برداشته و فقط دیالوگهای بین قهرمانان را تغییر داده است.
سکانس آخر فیلم هم با پایان کتاب تفاوت دارد و به آن اضافه شده تا بیشتر باب ذائقه و طبع تماشاگر ایرانی شود. (کارکرد دیگر این سکانس اضافه شده تاکید روی کتاب شبهای روشن به ترجمه خود عقیقی با نام مستعار نرگس اخوان است که به شیوه موردعلاقه فرزاد موتمن کارگردان فیلم، باعث فاصلهگذاری میشود.) «شبهای روشن» با کارگردانی خوب موتمن و دیالوگهای شاعرانه عقیقی تبدیل به یکی از بهترین اقتباسهای عاشقانه سینمای ایران شده است. سالها پیش لوکینو ویسکونتی هم از روی کتاب «شبهای سپید» شاهکاری با بازی ماریا شل و مارچلو ماسترویانی ساخت.
خواهران غریب/ کیومرث پوراحمد
بعد از فیلم دو نیمه سیب کیانوش عیاری، که از داستان «خواهران غریب» اریش کستنر ساخته شده بود، کیومرث پوراحمد فیلم خواهران غریب را کارگردانی کرد و فیلم با توسل به موزیک سعی در ارائه تصویری شاد کرد. فیلم پوراحمد داستان دو خواهر کودک بود که با پدر آهنگ ساز و مادربزرگشان زندگی می کردند. در نهایت هم مادرشان به زندگی آن ها بر می گشت.
به نظر میرسد که خواهران غریب برای پوراحمد همان چیزی است که از این پیشتر به دنبال آن بوده است و تمام توانش را بر این گذاشته تا به آن دست یابد؛ساختن فیلمی بینابینی که هر دسته و جماعتی را خوش بیاید؛درواقع ساختن فیلمی که خود او از آن به عنوان پلی میان سینمای هنری و تجاری-به بیانی ساده-نام میبرد. پوراحمد فیلمی ساخته که علاوهبر کارکرد مرهمی بر زخم زندگی میتواند فیلمی شخصی نیز به حساب آید.مهمترین عنصر شخصی این فیلم،همان سادگی و ناپیچیدگی فرمی آثار اوست که در خواهران غریب هم رعایت شده است.
دیدگاه تان را بنویسید