درباره توافق صلح اخیر میان اسرائیل و امارات و تصمیم دو طرف برای عادیسازی روابط و برقراری رابطه دیپلماتیک دوجانبه میتوان نوشت:
1- نظر موافقان و مخالفان
مخالفان چه میگویند:
اول – کشورهای عربی برای حل مسئله فلسطین و اسرائیل، طرح پیشنهادی ملک عبدالله پادشاه وقت سعودی را تصویب و در قالب طرح صلح عربی به اسرائیلیها ارائه کردند. مهمترین بخش این طرح این است در صورت عقبنشینی اسرائیل به مرزهای 1967 و به رسمیت شناختن دولت فلسطین از سوی اسرائیل و امریکا و سازمان ملل متحد، همه کشورهای عربی نیز اسرائیل را به رسمیت خواهند شناخت و رابطه عادی میان دو طرف برقرار خواهند شد. این طرح در سازمان کنفرانس اسلامی (سازمان همکاری اسلامی) هم به تصویب رسید و همه کشورها با آن موافقت کردند البته به استثنا ایران.
اقدام امارات نقض تصمیمات و قطعنامههای اتحادیه عرب و همچنین ناقض تعهدات و همسویی امارات با دیگر کشورهای عربی است.
دوم – این اقدام امارات، به معنی نادیده گرفتن حقوق فلسطینیها و اقدامات اسرائیل علیه فلسطینیهاست. این اتفاق، از فشارها بر کابینه اسرائیل به ویژه شخص بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل خواهد کاست.
نتانیاهو که به دلیل سیاستهای غیرانسانی و غیرقانونی مانند گسترش شهرکنشینی یهودیان اسرائیل در خاک فلسطین، محاصره غزه و تلاش برای الحاق بخشهایی از خاک فلسطین به اسرائیل، نابود کردن طرح دو کشور، تاکید بر الحاق قدس شرقی به اسرائیل و حمایت از اقدامات نژادپرستانه مانند اعلام اسرائیل به عنوان کشور یهودی در انزوا قرار دارد و در داخل نیز با مخالفتهای گسترده به دلایل متعدد از جمله پروندههای فساد مالی روبهرو است اما امارات به نتانیاهو امتیاز داد و جایگاه او را در داخل اسرائیل تقویت کرد.
سوم - موضوع فلسطین را نمیتوان با مسائل دیگر مقایسه کرد. تفاوت بزرگی میان مسئله فلسطین و دیگر منازعات وجود دارد. داستان فلسطین، داستان ملتی است که بیش از 8 دهه برای کسب استقلال و همزمان، مقابله با اشغالگری تلاش میکنند. اسرائیلیها در تمام سالهای اخیر تلاش کردهاند هویت مردم فلسطین را نابود کنند. آنها از طریق تهوید (یهودیسازی) هر آنچه که متعلق به فلسطینیان مسلمان و مسیحی است؛ تلاش میکنند برای اسرائیل مشروعیتسازی کنند. سیاست اشغال و تهوید شامل اقدامات مختلف از جمله تغییر نام شهرها، تغییر نام خیابانها، تغییر نام محلهها از اسامی محلی و بومی به اسامی یهودی، تغییر بافت جمعیتی و تلاش برای افزایش نسبت جمعیت یهودیان به مسلمانان است. تغییر بافت جمعیتی از طریق شهرکسازی برای یهودیان در سرزمینهای فلسطینی و قدس شرقی (با اکثریت مسلمان) است تا با افزایش نسبت یهودیان نسبت به مسلمانان، اقدامات علیه هویت مسلمانان، مشروعیت یابد.
اسرائیل مجموعهای از اقدامات غیرانسانی، غیرقانونی و غیراخلاقی را علیه مردم فلسطین در پیش گرفته و به هیچ کدام از تصمیمات و قطعنامههای بینالمللی برای رعایت حقوق فلسطینیها متعهد نبوده است.
اسرائیل حتی به ایجاد دولت فلسطین در مرزهای 1967 در کنار اسرائیل، رضایت نمیدهد. برخلاف قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، منطقه اشغالی جولان سوریه و بخشهای اشغالی شرق شهر قدس را به خاک خود الحاق کرده است و به شهرکسازی برای یهودیان اسرائیلی در خاک فلسطینیها در کرانه باختری و شرق شهر قدس ادامه میدهد؛ اقدامی که از سوی سازمان ملل، اتحادیه اروپا و حتی امریکای قبل از ترامپ، به عنوان اشغالگری توصیف میشود. اسرائیل مانع از کسب استقلال فلسطین، تشکیل دولت مستقل و قابل حیات فلسطین میشود.
اگر نمیتوان علیه این اقدامات کاری کرد حداقل نباید به این اقدامات پاداش داد. اقدام دولت امارات در صلح با اسرائیل و به رسمیت شناختن آن، پاداشی به همه این اقدامات نادرست است.
چهارم - تاکنون شرط رابطه اسرائیل با کشورهای عربی و اسلامی، حل مسئله فلسطین بود اما این شرط و ابزار چانهزنی در حال خروج از دست فلسطینیهاست.
در نتیجه، موضع فلسطینیها در رویارویی با اسرائیل، تضعیف میشود.
موافقان چه میگویند: (نظرات موافق، نظر نویسنده نیست و صرفا بیان بخشی از نظرات است)
اول - برخی موافقان این تصمیم مدعی هستند: مسئله فلسطین به مسئلهای پیچیده و تقریبا غیرقابل حل تبدیل شده است. همه راه حلهای سیاسی کنونی برای این مسئله موفقیتآمیز نبودهاند و به نوعی به بن بست رسیدهاند. در نتیجه امارات خود به تنهایی و جداگانه به دنبال راه حلی برای این مسئله بود و با تفکیک دو موضوع فلسطین - اسرائیل و امارات - اسرائیل از یکدیگر توانست با طرف اسرائیلی به چارچوبی برای حل مسائل موجود در رابطه دوجانبه برسد.
امارات مشکل در رابطه با اسرائیل را حل کرد اما در بخش رابطه فلسطین - اسرائیل همچنان از طرف فلسطینی حمایت میکند و این دو، تناقضی باهم ندارند. همانطور که ایران و بریتانیا باهم رابطه دارند و یکدیگر را به رسمیت میشناسند اما ایران در موضوعات بسیاری، منتقد و مخالف اقدامات بریتانیاست.
دوم – مخالفتهای کنونی مقامات فلسطینی و دیگر کشورهای عربی و اسلامی قبل از این هم در برابر اتفاقات مشابه روی داده بود اما بعد از مدتی، شرایط به حالت عادی بازگشت. مثلا وقتی "انورسادات" رئیس جمهوری مصر با اسرائیل توافقنامه صلح امضا و اسرائیل را به رسمیت شناخت و دو طرف، رابطه دیپلماتیک برقرار کردند و سفیر مبادله و سفارتخانه تاسیس کردند تقریبا همه کشورهای عربی از آنها انتقاد کردند و حتی کار به جایی رسید که مصر از سازمان اتحادیه عرب نیز اخراج و مقر اتحادیه هم به خارج از مصر منتقل شد. در آن مقطع ایران نیز رابطهاش را با مصر قطع کرد اما امرور شرایط به حالت عادی بازگشته است و دیگر کسی از مصر بابت رابطه با اسرائیل انتقاد نمیکند.
سوم – وقتی دولت فلسطین (به ریاست محمود عباس) و دو کشور عربی دیگر یعنی مصر و اردن با اسرائیل رابطه دیپلماتیک و رسمی برقرار و توافقنامه صلح امضا کردهاند؛ اسرائیل را به رسمیت شناخته و با آن سفیر مبادله کردهاند و از مزیتهای این رابطه برخوردارند چرا امارات نباید چنین کاری کند؟ هر کشوری براساس استقلال رای خود میتواند برای برقراری رابطه با طرفهای دیگر تصمیم بگیرد.
چهارم – وقتی کشورهای اسلامی میتوانند بالاترین سطح رابطه سیاسی اقتصادی را با چین داشته باشند در حالی که دولت چین، مسلمانان چینی ایغور را تحت برنامههای محوسازی هویت اسلامی قرار میدهد؛ آنها را در اردوگاههای تحمیلی و اجباری قرار میدهد و حقوق و آزادیها و هویت نژادی – دینی آن را مورد هدف قرار میدهد.
وقتی میتوان با هند بالاترین رابطه سیاسی اقتصادی را داشت در حالی که دولت این کشور حقوق مسلمانان منطقه کشمیر را نقض میکند و آنها را تحت آزار قرار میدهد و بخشهایی از سرزمین اسلامی (کشمیر) توسط دولت غیراسلامی اشغال شده است چه تفاوتی میان مسلمانان کشمیر و ترکستان شرقی (سین کیناپ چین) با مسلمانان فلسطین وجود دارد که از سوی اسرائیل مورد اشغال و ظلم و ستم هستند. (تعبیر اشغال کشمیر توسط هند از سوی دولت پاکستان و برخی احزاب فعال در این منطقه استفاده میشود)
همچنین منطقه صحرای غربی (شمال شرقی آفریقا) که بخش عمده آن هماکنون در کنترل دولت مراکش است. جبهه پولیساریو حزب اصلی مردم این منطقه در کنار دولت الجزایر، حضور ارتش مراکش در این منطقه را اشغال میخوانند اما همه کشورها با مراکش رابطه دارند.
پنچم – این توافق، راه را برای سفر و سرمایهگذاری شهروندان امارات به اسرائیل و فلسطین باز خواهد کرد. در این وضعیت ارتباط امارات با فلسطینیها و عربهای اسرائیل که همان فلسطینیان دارای شناسنامه اسرائیلی هستند باز خواهد شد و این موضوع تاثیر مثبتی بر وضعیت فلسطین خواهد داشت.
2- چرا امارات به چنین کاری دست زد؟
اول – تنهایی: میتوان گفت امارات بعد از جنگ یمن، با نوعی تنهایی روبهرو شده است. امارات در جنگ یمن بعد از عربستان سعودی بیشترین هزینه مالی و خسارت جانی را با کمترین بهره و پیروزی داشت. در برابر ایران، آسیبپذیر است. با همسایگان خود از جمله عمان و قطر و حتی سعودی اختلاف نظر دارد. از عمان ناراضی است. با قطر، رابطهاش را کاملا قطع کرده است. اختلافات با سعودی هم وقتی در صحنه یمن بروز کرد که طرفهای مورد حمایت سعودی و امارات در یمن وارد نزاع مسلحانه شدند. سعودیها از دولت یمن به رهبری "منصور هادی" حمایت میکنند و اماراتیها از استقلالطلبان جنوب یمن.
امارات نمیخواهد مثل کویت، سیاست منطقهای نداشته باشد و منزوی باشد و سیاست سکوت را در پیش بگیرد بلکه خواهان نقشآفرینی منطقهای است. اماراتیها همچنین نمیخواهند مثل بحرین، تابع و در امتداد سعودی باشند.
اماراتیها با نوعی تنهایی روبهرو هستند.
دوم – ایران: اماراتیها برای حفظ امنیت خود به ویژه در مقابل ایران، به دنبال افزایش وزن سیاسی خود هستند. آنها فکر میکنند با این اقدام (رابطه با اسرائیل) میتوانند در مقابل ایران قدرتمندتر شوند و ابزاری را در مقابل ایران، در دست داشته باشد.
ترس از ایران، امارات و اسرائیل را به هم نزدیک کرد.
سوم - محمد بن زاید: در حال حاضر، بالاترین مقام سیاسی امارات، شیخ خلیفه است. شیخ خلیفه بن زاید (رئیس دولت امارات)بالاترین مقام سیاسی این کشور و رئیس دولت است که به دلیل بیماری، برادرش شیخ "محمد بن زاید" (ولیعهد ابوظبی) کار را در دست گرفته است و عملا به نفر اول کشور امارات تبدیل شده است. او با محمد بن سلمان ولیعهد سعودی (ولیعهدی که عملا نفر اول است) نیز دوگانه ماجراجویی را تشکیل دادهاند.
هر دو به نوعی به دنبال ماجراجویی و اقدامات غیرمعمول و خطرناک هستند. این دوگانه جنگ در یمن را آغاز کرد. از تحریمهای حداکثری ترامپ علیه ایران حمایت کرد. از دولت شرق لیبی (ژنرال کودتاچی خلیفه حفتر) حمایت میکند. با قطع رابطه و تحریم و محاصره قطر به دنبال سرنگونی حکومت فعلی این کشور هستند. وارد نزاع با ترکیه شدند.
محمد بن زاید اماراتی هم در یمن با سعودیها به اختلاف خورده است. در سوریه راهش را از ریاض جدا کرد و ضمن برقراری رابطه کامل با دمشق و بازگشایی سفارت در سوریه، با بشار اسد رئیسجمهوری سوریه تلفنی گفتگو کرد و از جبهه مخالفان اسد خارج شد. همزمان، با خروج از جبهه مخالفان فعال ایران، نشانههایی برای عادیسازی رابطه با ایران فرستاد و رابطه ابوظبی - تهران در حال بازگشت به شرایط عادی قبلی است.
شخص محمد بن زاید (ولیعهد ابوظبی) یکی از دلایل توافق صلح امارات با اسرائیل است.
چهارم - شباهتها و تفاوت های اسرائیل و امارات:
هر دو دارای جمعیت کم و سرزمین کم هستند. امارات 83 هزار کیلومترمربع مساحت و 9 میلیون نفر جمعیت دارد که 8 میلیون نفر خارجی مقیم و یک میلیون نفر شهروند هستند.
اسرائیل 20 هزار کیلومتر مربع مساحت و 9 میلیون نفر جمعیت دارد که 20 درصد آنها فلسطینیتباران مسلمان و مسیحی یا عرب اسرائیلی هستند.
هر دو رابطه خوبی با امریکا و اروپا دارند. هر دو از ناحیه ایران، احساس خطر میکنند. هر دو به نوعی در منطقه خاورمیانه، احساس تنهایی می کنند.
3- وضعیت فعلی اسرائیل و به رسمیت شناخته شدن آن در خاورمیانه
اسرائیل یکی از عجیب و غریبترینها در جهان است. به عنوان مثال حاضر نیست مرزهای کشور مورد ادعای خود را ترسیم یا اعلام کند.
در میان کشورهای عربی، در حال حاضر سه کشور فلسطین، مصر و اردن، اسرائیل را به رسمیت شناخته و با آن رابطه کامل دارند. سفرا و سفارتخانههای اسرائیل هم در قاهره و امان وجود دارند و سفرای مصر و اردن در تل آویو. اسرائیل به نوعی در خاورمیانه در انزوا به سر میبرد.
قبل از این جمهوری اسلامی موریتانی در مقطعی از زمان با اسرائیل رابطه داشت و اسرائیل را به رسمیت شناخته بود اما سپس این تصمیم را لغو کرد.
در میان کشورهای جنوب خلیج فارس، چندی قبل بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل به مسقط سفر و با "قابوس بن سعید" سلطان عمان دیدار و گفتگوی مفصلی داشت. دو طرف رابطهای رسمی و دیپلماتیک ندارند اما این اتفاق اعلام رابطه غیررسمی میان دو طرف بود.
قطر هم با اسرائیل رابطه غیررسمی دارد. "شیمون پرز" وقتی در سمت "رئیس حکومت اسرائیل" بود به دوحه قطر سفر داشت و نمایندگان قطر هم با سفر به تل آویو پول نقد به غزه منتقل کردند تا نیازهای دولت حماس به صورت موقت رفع شود.
وزیران خارجه بحرین و اسرائیل باهم دیدار داشتند. دولت سعودی هم در عصر "محمد بن سلمان" جوان (ولیعهد) شاهد کاهش دشمنی میان دو طرف و نشانههایی حاکی از ورود ریاض و تل آویو به جاده کاهش اختلاف و تنش است از جمله اینکه سعودی به هواپیماهای هندی در مسیر اسرائیل اجازه استفاده از آسمان این کشور را داد.
با این همه اسرائیل در میان کشورهای عربی و اسلامی در انزواست. رابطه فرهنگی و تجاری میان دو طرف برقرار نیست. شهروندان کشورهای اسلامی نمیتوانند به اسرائیل و فلسطین سفر کنند و شهروندان اسرائیل هم نمیتوانند چنین سفرهایی داشته باشند (مگر کشورهایی که با اسرائیل رابطه رسمی دیپلماتیک دارند).
به عنوان مثال اسرائیل با اینکه در آسیاست اما عضو فدراسیون فوتبال آسیا (ای اف سی) نیست بلکه در فدراسیون اروپا عضویت دارد و مسابقات باشگاهیاش هم در قالب اروپا انجام میشود.
4- ایران و اسرائیل و امارات
با برقراری رابطه اسراییل و امارات، اسرائیل یک گام دیگر به ایران نزدیکتر شد.
این اقدام قطعا به ضرر ایران است. اسرائیل برای اولین بار در ساحل خلیج فارس و نزدیکی جنوب ایران هم حضور خواهد داشت.
در حال حاضر اسرائیل در میان همسایگان ایران با جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکمستان، سه همسایه شمالی رابطه عادی و دیپلماتیک دارد و سفارتخانه اسرائیل در سه شهر باکو، عشقآباد و ایروان وجود دارد.
باید منتظر سفارت و کنسولگری اسرائیل در ابوظبی و دبی بود.
در صورت افزایش فشارهای ایران بر امارات، گزینه همکاری امارات با اسرائیل علیه ایران وجود دارد و احتمالا مقامات ایران از این به بعد باید مواظب این گزینه باشند.
البته اشاره به این نکته مهم است که امارات همزمان با عادیسازی روابط و صلح با اسرائیل، رابطه با ایران را نیز از تنش دور کرده است و هم اکنون تهران - ابوظبی رابطه عادی و به دور از تقابل سابق را دارند.
امارات در چند ماه اخیر، به آزادسازی پولهای متوقف شده و توقیف شده ایران در سایر نقاط جهان کمک کرده است؛ نفتکش توقیفی ایران به دستور آمریکا در آبهای امارات را فراری داده و به دنبال کمک به رفع تحریم های امریکا علیه ایران است. وزیران خارجه دو کشور هم در برهه اخیر، دو مرتبه تماس تلفنی و یک دیدار مجازی داشتهاند. امارات اولین کشوری بود که با آغاز بحران کرونا، برای ایران کمکهای پزشکی و بهداشتی ارسال کرد. این در حالی است که تا قبل از این، امارات یکی از بازیگران اعمال تحریم امریکا علیه ایران بود.
5 – آینده
بعید نیست در گام بعدی کشورهای بیشتری از جمله بحرین و عمان و قطر نیز به سمت علنی کردن رابطه با اسرائیل یا اعلام امضای توافق صلح با اسرائیل و عادیسازی رابطه با اسرائیل و برقراری رابطه دیپلماتیک و تبادل سفیر گام بردارند.
در این صورت احتمالا برنامه دولت آمریکا به ریاست ترامپ و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل این باشد که توجه اصلی در خاورمیانه کم کم از اسرائیل به سمت ایران تغییر کند.
عصرایران- رضا غبیشاوی
دیدگاه تان را بنویسید