مهدی پاشازاده رکورددار صعود تیمهای تحت هدایتش از لیگ دسته دوم به لیگ دسته اول است. در سالهای اخیر ۶ تیم با سرمربیگری مدافع اسبق استقلال و تیم ملی از لیگ دسته دوم به لیگ دسته اول صعود کردهاند. پاشازاده از نسل مربیان جوان و پرتلاش است. با او گفتوگویی انجام دادیم که میخوانید.
۲۲ سال قبل در چنین روزهایی بود که باشگاه بایرلورکوزن رسماً اعلام کرد دنبال استخدام شماست.
بله، همه چیز در ذهنم باقی مانده است. در خلال برگزاری بازیهای جام جهانی فرانسه بود که لورکوزن خواهان من شد و بعد از جام جهانی مدیرعامل و معاون اول باشگاه برای عقد قرارداد با من و باشگاه استقلال به ایران سفر کردند. فکر نمیکنم برای سایر لژیونرها شاهد سفر مدیرعامل و معاون یک باشگاه اروپایی به کشور بوده باشیم.
و متأسفانه بعد از جا افتادن در ترکیب اصلی بایرلورکوزن دچار مصدومیت شدیدی شدی؟
همینطور است. من در بهترین روزهای فوتبالم ۲ مصدومیت وحشتناک را تجربه کردم و موقعیتهای زیادی از دست رفت.
بابت این اتفاقات تلخ حسرت نمیخورید؟
حسرت خوردن چیزی را تغییر نمیدهد و تمرکز انسان را برای ساختن آینده به هم میریزد. قطعاً اگر مصدوم نمیشدم، میتوانستم از بایرلورکوزن به تیمهای بزرگتر بروم. من اولین ایرانی بودم که در جام یوفا بازی کردم.
وقتی به تیم منتخب جهان دعوت شدی و بازی کردی، چند ملیپوش سرشناس واکنش منفی نشان دادند و انگار نمیتوانستند جلوی حسادت خود را بگیرند. حالا که سالها گذشته، در این خصوص چه نظری دارید؟
بعد از آن بازی در تیم منتخب جهان به ایران آمدم و ۲ روز تلفنم خاموش بود و بلافاصله بعد از روشن کردن، تماسها شروع شد. یادم هست با همین روزنامه خبرورزشی مصاحبه کردم و گفتم به کار خودم توجه میکنم نه حرف دیگران. به هر حال برای خیلیها سنگین بود چرا پاشازاده که ذخیره بود، ناگهان فیکس شد و چند ماه بعد به لورکوزن رفت و برای تیم منتخب جهان بازی کرد. آدم باید خودش را در موقعیت دیگران بگذارد و ببیند چه احساسی پیدا میکند. چه بسا اگر من در موقعیت آن دوستان بودم و سالها بازی میکردم و ناگهان یک جوان در موقعیت خوبی قرار میگرفت، باعث میشد تحت فشار روحی قرار بگیرم و ناراحتیام را بروز دهم. از آن ماجرا خیلی سال گذشته و روحیه آدمها با گذر سالها تغییر میکند.
چرا در عرصه مربیگری آن شتاب زمان بازیگری را نداشتی؟
الان شما میتوانید با موقعیتی که دارید ۱۰ میلیارد تومان وام بگیرید؟
نه!
ولی میبینیم افرادی بالای ۱۰۰ میلیارد هم وام میگیرند در حالی که یک زوج ماهها در انتظار دریافت چند میلیون وام میمانند. در کشور ما خیلی چیزها براساس رابطه است. من برای مربیگری ارتباطی نداشتهام وگرنه در زمان بازیگری به خیلی شاخصهها رسیدم. هم بازیکن ملی بودم و لژیونر و هم سالها بازیکن و کاپیتان استقلال. اما برای کار مربیگری در مسیری قرار گرفتم که باید به صورت استاندارد قرار گرفت. کارم را از یک تیم دسته سومی در اتریش شروع کردم سپس در تیمهای جوانان و امید کار کردم و در ادامه لیگ دسته دوم و اول کارنامهام هم مشخص است. ۶ تیم را با کمک همه اعضای آن به لیگ دسته اول آوردم، ولی دریغ از فرصت کار در لیگ برتر. اخلاقم طوری نیست که برای گرفتن کار به هر دری بزنم. شانس هم نداشتم. میتوانم مثال بزنم؛ دوست خوبم بهنام سراج الان سرمربی صنعت نفت است، چون اصالتاً آبادانی است یا دوست دیگرم مجتبی سرآسیابی چگونه فرصت به دست آورد؟ یحیی از شهرخودرو به پرسپولیس رفت، مالک باشگاه هم با سرآسیابی رابطه خوبی داشت و به او اعتماد کرد یا خیلی مثالهای دیگر که اگر بگویم، احتمال دارد ایجاد سوءتفاهم کند و به هیچ عنوان من قصد تیکه انداختن به این دوستان را ندارم. فقط مثالی زدم که بگویم در این زمینه خوششانس نبودهام.
چرا یکی مثل پاشازاده که سالها کاپیتان استقلال و همین فرهاد مجیدی بود، هرگز در زمره گزینههای این تیم قرار نگرفته؟
من سالهاست دارم کار میکنم و انواع تجربهها را داشتهام، ولی نمیتوانم راحت به سؤال شما پاسخ دهم، چون قطعاً ایجاد سوءتفاهم میکند. از روزی که مجیدی سرمربی استقلال شد، برایش آرزوی موفقیت کردم، ولی متأسفانه میدانستم او شانس زیادی برای موفقیت ندارد و امیدوارم پیشبینیام غلط از آب دربیاید.
چرا؟
کار کردن در استقلال و پرسپولیس برای حتی من که ۱۰ سال است دارم کار میکنم، بسیار سخت است چه برسد به فرهاد که در تیمهای دیگری کسب تجربه در زمینه مربیگری و سرمربیگری نکرده و در عین حال دستیاران خوب زیادی ندارد و اهل شنیدن نقد و انتقاد فنی نیست. حداقل ندیدهام و نشنیدهام به ۴، ۵ مربی استقلالی زنگ بزند یا دعوتشان کند سر تمرین و نظرشان را برای بهبود کارش بپرسد. در این مقطع هم به او توصیه میکنم از باتجربهها کمک بگیرد، چون خواست هوادار استقلال از تیم، قهرمانی است.
چندی قبل با افزایش تعداد مصدومان استقلال دکتر ستوده خواستار دقت بیشتر در کار بدنسازی شد، اما همین درخواست و توصیه باعث ایجاد ناراحتی شد.
در جریان هستم. باید مثالی بزنم؛ گواردیولا دکتر بسیار سرشناس بایرن مونیخ را اخراج کرد. من زمان درمان زانو نزد این پزشک رفته بودم. او در آلمان بسیار مشهور و شماره یک است، اما به این دلیل کنار گذاشته شد که سر موعد مصدومان را به بازی نرساند در حالی که خودش گفته بود در فلان تاریخ این بازیکن آماده بازی است. گواردیولا برای آن تاریخ روی بازیکنش حساب کرده بود و از این مسئله دلخور شد، چون دکتر در محاسباتش اشتباه کرده یا همینطوری تاریخ داده است. ولی در بسیاری اوقات هم پزشک به کادر فنی میگوید بازیکنان تحت فشار یا خسته هستند تا مربیان برنامه را تغییر دهند. خودم این تجربه را داشتم که در یک مدت زمان محدود ۴ بازیکنم مصدوم شدند و با دقت بررسی کردم و متوجه شدم در انجام تمرینات کششی یک حرکت اشتباه داریم. یا عضله دوقلوی چند بازیکن دچار گرفتگی شد و فهمیدم به خاطر سفت بودن زمین تمرین است. من سر تمرین استقلال نبودهام که بتوانم بگویم مشکل در حرکت کششی است یا زمین اشکالی دارد، ولی قطعاً یک جای کار لنگ زده که تعداد مصدومان تیم بالاتر از حد معمول و بیشتر از سایر باشگاههاست. در مربیگری یکی از اصلهای مهم این است که وقتی تیمت وارد بحران میشود، بتوانی سریع تیم را از بحران خارج کنی. زمانی که تیم چند بازی را با اختلاف گل برنده میشود، همه خوشحال هستند، اما خدا نکند تیمت وارد بحران شود. اگر نتوانی زود تیم را از بحران خارج کنی، محکوم به فنا هستی.
استقلال به فولاد باخت و با سایپا مساوی کرد. ارزیابی شما از این دو مسابقه چه بود؟
استقلال برابر فولاد مستحق پیروزی بود، اما اتفاقاتی افتاد که به سود فولاد تمام شد. ولی برابر سایپا استقلال باید برنده میشد. بهرغم مصدومیتها و غایبان عین ۱۱ بازیکنی که استقلال در میدان داشت از ۱۱ بازیکن سایپا سرتر بودند پس باید برنده میشدند، اما اینکه چرا برد با تساوی عوض شد، دلایل فنی و روانی دارد و نمیخواهم وارد این مقوله شوم. اما باز هم صادقانه برای مجیدی آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم استقلال در هفتههای آینده حداکثر امتیازات را کسب کند.
دیدگاه تان را بنویسید