«در دوران سکوت و رکود کرونایی دنیا، فوتبال، یک بار دیگر بارقههای امید را زنده نگه داشت. بوندسلیگای آلمان در هفتهای که گذشت پس از یک وقفه دو ماهه از سر گرفته شد و میلیونها هوادار تشنه «بازی زنده» را در روزهای تلخ و ناامیدانه قرنطینه، پای تلویزیون نشاند. گرچه پیش از این لیگ کره جنوبی از سر گرفته شده بود و دو کشور کوچک بلاروس و نیکاراگوئه نیز اصلا لیگشان را تعطیل نکرده بودند اما این نام ژرمنهاست که به عنوان نخستین کشور با لیگ معتبر فوتبال، برای بازگشت به زمین فوتبال پس از غلبه بر ویروس کشنده «کووید۱۹» در یادها میماند.
اما آلمان چگونه به این موفقیت رسید؟ به نظر من، بخش بزرگی از آن به «رفتار» مردم و «تعامل» آنها با سیاستمداران برمیگردد. آلمان یکی از معدود کشورهای اروپایی است که تاریخچه نظام سفت و سخت درمان و سلامت در آن به قرون وسطی بازمیگردد. جمعیت این کشور تقریبا با جمعیت همین کشور خودمان برابر است اما اقتصاد آلمان، پشت سر چین، آمریکا و ژاپن در رده چهارم ایستاده است. آلمانیها به نظم و قانون معروفند. نظم در زندگی خصوصی، در رفتار شهروندی و سیستم حملونقل آلمان، توی چشم میزند. روز تعطیل رسمی در این کشور، تمام کسبوکارها تعطیلند و صاحبان کسبوکارها بدون این که به فکر سود بیشتر باشند، قانون نانوشته را نمیشکنند. در اتوبوس یا مترو کسی بلیت شما را چک نمیکند اما اگر متصدی حملونقل، از شما بلیت بخواهد و نداشته باشید تا ۳۰ برابر مبلغ بلیت جریمه میشوید. بسیار فردگرا هستند و از چیزی که در فرهنگ ما به عنوان «روبوسی» وجود دارد، سردرنمیآورند. در عین حال، آدمهایی مودب، وقتشناس و دقیق و مبادی آداب هم هستند. اینها ویژگیهای مردمی است که کشور ویران شده از جنگ جهانی دوم را بازسازی و ترمیم کرده و رشد دادهاند.
سیاستمداران آلمانی از همان ابتدای شیوع کرونا و اعمال محدودیتها با صداقت با مردم خود صحبت کردند. بر خلاف ایران که پزشک مسئول یک بیمارستان دولتی جلوی دوربین تلویزیون از این که «خوشبختانه، کووید۱۹، تلفات بیشتری در سالخوردگان دارد ... » سخنی نگفت، در عوض، صدراعظم آلمان در تلویزیون ظاهر شد و از جوانهایی که موضوع را جدی نمیگرفتند خواست «تا خطیر بودنِ شرایط را درک کنند.» چون «وضعیت کنونی جدیترین بحرانی است که کشور آلمان پس از پایان جنگ جهانی دوم با آن مواجه شده» و از این گفت که «پیر و جوان، مرد و زن و کوچک و بزرگ با کمک هم از این بحران عبور خواهند کرد...» همینطور هم شد. آلمانیها در پس انجام وسیع و هدفمند تست تشخیصی، اقدامات تامینی، بیمهای، حمایتی و توان علمی خود توانستند «کرونا را شکست» دهند. تلاشهای آنها، ۴۴ روز پیش نتیجه داد. ششم آوریل، زمانی که تعداد مبتلایان به کرونا در این کشور به قله خود رسید و از آن زمان به بعد، در شیب کاهشی قرار گرفت. تا لحظه نوشتن این یادداشت، حدود ۸ هزار نفر بر اثر ابتلا به کووید-۱۹ در آلمان فوت کردهاند. این آمار را با اسپانیا و ایتالیا مقایسه کنید که تا همین جا، بیش از ۳۰ هزار نفر تلفات دادهاند. اقتصاد آلمان در این روزهای سخت، مثل خیلی از کشورهای دیگر، تقریبا متوقف شد اما دولت این کشور نزدیک به هزار میلیارد دلار به کسبوکارها و بنگاهها اختصاص داد تا برای توقف موقتی فعالیتها خرج شود. همزمان نظام تامین اجتماعی آلمان که بودجه خود را از دولت میگیرد نیز به طور منظم هزینههای مرتبط با سلامت شهروندان آلمانی را تامین کرد.
در چنین کشوری که همه چیز در سر جای خودش مثل یک گروه ارکستر موفق، کار میکند، چرا نباید فوتبال، به عنوان دلخوشی میلیونها هوادار دوآتشه به صفحه تلویزیون بازنگردد؟ بوندسلیگای آلمان، با تصاویری از ۳۰ توپ که به دست توپجمعکنها، منظم ضد عفونی میشد، بازگشته است. با مربیان و کادر فنی که به درستی فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت کردهاند. با شیوه نوین خوشوبش که به جای دست دادن، بازیکنان و داوران، کفشهایشان را به هم زدند. ساختار مدیریتی آلمان در کنار مردم این کشور، یک «الگو» برای دنیاست. بیجهت نیست که میگویند «فوتبال، خود زندگی است.» بازگشت فوتبال به آلمان در روزهای کرونایی، در شرایطی که اروپاییها هنوز اصلا نمیدانند که ایونتهای خود را قرار است چه زمانی برگزار کنند؛ فاصله چند صد کیلومتری میان «توسعهیافتگی» و «در جا زدن» است که در پس آن، همان تمدن بزرگ «آریایی» قرار دارد و آلمانیها باید هم به آن افتخار کنند.»
دیدگاه تان را بنویسید