پس از تعطیلی اکثر مسابقات ورزشی در جهان و مخصوصا بازیهای المپیک ۲۰۲۰ توکیو به دلیل شیوع ویروس کرونا، فدراسیون والیبال در اقدامی بحث برانگیز، تصمیم به فسخ قرارداد و برکناری ایگور کولاکوویچ سرمربی تیم ملی ایران گرفت تا سوالات بیشماری را در اذهان جامعه والیبال و هواداران این رشته ایجاد کند.
این تصمیم در حالی گرفته شد که مدت زمان قرارداد کولاکوویچ با فدراسیون ایران، تا پایان المپیک ۲۰۲۰ توکیو بود.
اگر چه عملکرد مرد مونتهنگرویی بارها مورد انتقاد جامعه و کارشناسان والیبال ایران قرار گرفت، اما واقعیت این است که به گفته اکثر کارشناسان، از نظر کسب نتیجه والیبال ایران در زمان کولاکوویچ خوب کار کرد و اگر نگوییم بهترین نتایج را در مسابقات مختلف گرفت، نسبت به سالهای قبل هم عملکرد کم نوسانتری داشت. او پیروزی های بزرگی برابر اکثر قدرت های والیبال جهان کسب کرد و طلای بازیهای آسیایی و سهمیه المپیک را بدست آورد و در مسابقات قهرمانی بین قارهها نیز به ادعای مسئولان به نخستین مدال جهانی والیبال ایران رسید. البته در زمینه بحث جوانگرایی و ساختن نسلی نو، همواره پیکان انتقادها به سوی کولاکوویچ بود چرا که او در مدت زمان حضورش روی نیمکت تیم ملی والیبال ایران، فرصت چندانی به جوانان و آینده سازان این رشته نداد تا خود را نشان دهند!
مشکلات مالی بهانهای برای بد بدرقه بودن فدراسیون
با این وجود کولاکوویچ در آخرین مصاحبه خود اعلام کرده است که دلیل فسخ قرارداد او با فدراسیون ایران انتقادات بخاطر نتایج و عملکردش نیست، بلکه دلیل این تصمیم محمدرضا داورزنی مشکلات مالی فدراسیون والیبال ایران است. برخلاف گفته کولاکوویچ اما فدراسیون ایران طی روزهای اخیر مذاکرات ابتدایی را با برخی گزینههای خارجی داشته است تا مشخص شود که دلیل این اقدام داورزنی مشکلات مالی فدراسیون نیست!
عدم شفافیت و یک درخواست غیرحرفهای از آقای مربی
اما این موضوع زمانی باعث ایجاد شائبه میشود که کولاکوویچ در مصاحبه خود صراحتا اعلام کرده فدراسیون والیبال ایران از او خواسته است که در مورد دلایل فسخ این قرارداد، با هیچ یک از رسانههای داخلی ایران مصاحبه نکند! این در حالی است که پیش از این سایر مربیان والیبال ایران پس از پایان همکاری رو در روی رسانهها به بیان نقطه نظرات خود میپرداختند و پایان همکاری با آنها به صورت کاملا حرفه ای انجام میشد.
یک بام و دو هوای داورزنی در برابر کولاکوویچ
موضوع دیگری که تصمیم داورزنی برای برکناری کولاکوویچ را عجیبتر میکند، حمایتهای او از سرمربی مونتهنگرویی در زمان ریاست ضیائی است! تقریبا یک سال و نیم پیش بود که قرارداد دوساله کولاکوویچ با تیم ملی ایران به پایان رسید. شرط تمدید آن برای دو سال بعد رضایت طرفین عنوان شد و بر همین اساس احمد ضیائی رئیس وقت فدراسیون والیبال ایران اعلام کرد باید این مربی برکنار شود، اما با فشارهای نهادهای بالا دستی در ورزش کشور و خصوصا محمدرضا داورزنی به عنوان معاون توسعه ورزش قهرمانی وزیر ورزش در آن زمان، مبنی بر اینکه باید قرارداد کولاکوویچ تمدید شود، قرارداد سرمربی تیم ملی تا بعد المپیک ۲۰۲۰ توکیو و با هدفگذاری سکوی المپیک تمدید شد. اکنون میتوان این سوال را پرسید که اگر داورزنی تا این حد از سطح فنی کولاکوویچ ناراضی است که او را برکنار میکند، چرا دو سال قبل حمایت تمام قدی را از او داشت؟ و دلیل او برای این اقدام سه فوریتی چیست؟
بدترین زمان برای تغییر و بلاتکلیفی در فصل المپیک
موضع دیگری که میتواند این اقدام عجولانه فدراسیون ایران را زیر سوال ببرد، زمان بندی این اتفاق است. همیشه شاهد هستیم که فدراسیونهای ورزشی موفق در جهان، طبق اصول حرفهای پس از هر المپیک دست به تغییرات در تیمهای ملی خود خصوصا در بحث کادرفنی میزنند. نزدیک به چهار سال است که همه سرمایه و داشتههای والیبال ایران در اختیار کولاکوویچ قرار داده شده تا او با تیم ملی ایران نتیجه موفقی را در بازیهای المپیک کسب کند، اما الان داورزنی در اقدامی قابل تامل تصمیم به کنار گذاشتن این سرمربی گرفته که خودش تیم ملی والیبال ایران را به المپیک برده است. حال به فرض اینکه المپیک توکیو در سال ۲۰۲۱ برگزار شود، سرمربی جدید تیم ملی کمتر از یک سال فرصت دارد تا با پتانسیل و داشتههای والیبال ایران آشنا شود که قطعا برای شناخت از تمام پتانسیل والیبال ایران کافی نیست! با توجه به این موضوع، باید این سوال را نیز مطرح کرد که آیا نیاز بود در چنین شرایط حساسی فدراسیون ایران این ریسک بزرگ برای تغییر سرمربی تیم ملی را بپذیرد؟
حضور بهترین مربیان جهان در ایران از توهم تا واقعیت
بسیار خوانده و شنیدهایم که فدراسیون والیبال ایران در گذشته توانسته مربیان بزرگی چون ولاسکو را به خدمت بگیرد، اما آنها که دقیقتر اخبار والیبال را رصد میکنند خوب به یاد دارند که وقتی خولیو ولاسکو به ایران آمد حداقل یک دهه از موفقیتهایش دور بود و جزو بهترینهای جهان به شمار نمیرفت به همین سبب خیلی از کارشناسان داخلی مخالف حضور او در ایران بودند. در اصل ولاسکو زمانی به ایران آمد که فدراسیون والیبال ایران در جذب مربیان بزرگ دیگری چون آناستازی و پرندی ناکام ماند. البته ولاسکو در ایران احیا شد و جادوگر دنیای والیبال لقب گرفت. به نوعی این والیبال ایران بود که بیشتر به ولاسکو کمک کرد تا در دنیای حرفه ای پس از یکدهه مطرح شود. زمانی که ولاسکو رفت، فدراسیون ایران با گزینهای به نام برناردی به عنوان یک سرمربی مناسب و مورد تائید ولاسکو مذاکره میکرد که از آوردن او نیز به ایران ناکام ماند تا نهایتا به ناچار با کواچ به توافق برسد و سپس برای مدتی با لوزانو توافق کند چرا که آناستازی و مک کاشن را نتوانست جذب کند. نگاهی به مصاحبههای شخص داورزنی نشان میدهد که این اپیدمی در انتخاب کولاکوویچ هم تاثیرگذار بود، فدراسیون ایران که عملا از تلاش برای جذب استویچف ناامید شد، قراردادش با کولاکوویچ را امضا کرد.
با توجه به این که فدراسیون والیبال ایران همواره در جذب مربیان بزرگ با چالش هایی رو برو بوده و در نهایت به گزینههای ممکن به جای ایدهال رضایت داده، اکنون چه تضمینی وجود دارد که در مدت زمان کم باقی مانده تا المپیک فدراسیون والیبال ایران بتواند بهترین مربیان جهان را برای تیم ملی جذب کند؟ با فرض اینکه گزینه مناسب هم پیدا شود، فدراسیون به چه قیمت و با چه ضمانتی مربی مد نظرش را وارد ایران خواهد کرد؟ پیش از این هم شاهد بودیم که اصلیترین مشکلات فدراسیون با گزینههای بزرگ، سر بحثهایی مانند دستمزد، دستیاران تمام خارجی، مدت زمان حضور در ایران و ... بوده است. در غیر این صورت جذب یک مربی نه چندان مطرح و برکناری کولاکوویچ تنها به ضرر تیم ملی والیبال ایران خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید