اما عملی کردن این وعده مخصوصا از سوی چین با موانع بسیاری همراه است که آن را در نظر بسیاری از کارشناسان امری دشوار و حتی بعید کرده است. بهطوریکه «کلاید راسل»، ستوننویس خبرگزاری رویترز افزایش فروش بیش از ۵۰ میلیارد دلار نفت، گاز و زغالسنگ به چین را «ماموریت غیرممکن» دانسته و موانع سد راه این بند مهم توافق را برشمرده است. این کارشناس دنیای نفت همچون دیگر همفکرانش وجود تعرفهها بر خرید نفت و گاز آمریکا در چین را برای جلوگیری از تحقق توافق کافی میداند. چین بر خرید نفت از آمریکا تعرفه ۵درصدی و بر واردات گاز و زغالسنگ این کشور تعرفه ۲۵درصدی وضع کرده است. این تعرفهها به تلافی اقدام دولت دونالد ترامپ در اعمال تعرفههای سنگین بر کالاهای چینی در سال ۲۰۱۸ وضع شدهاند. راسل علاوه بر این، موانع دیگری را پیشروی عملی شدن این بند از توافق تجاری متصور است. به گفته این تحلیلگر بازارهای کامودیتی، عواملی چون مشکلات لجستیکی، عدم تناسب پالایشگاههای چینی با نفت سبک و شیرین آمریکا و بالاخره اختلال در جریان عادی نفت چین دیگر مانع پایبندی پکن به تعهداتش در برابر واشنگتن است.در این میان، مسائل غیرمنتظره مانند ویروس کرونا که منجر به کاهش شدید سفرهای هوایی در آستانه سال نو چینی شده و به گفته گلدمن ساکس میتواند تقاضای روزانه نفت چین را در سالجاری به میزان ۲۶۰ هزار بشکه کاهش دهد، عاملی دیگر در جهت دشواری خرید محصولات انرژی به میزان توافقشده است.
مهمترین مانع اجرایی شدن توافق
با نگاهی دقیقتر به جزئیات این توافق، میبینیم که چین باید در سالجاری واردات خود از آمریکا را بسیار بالاتر از میزان آن در سال ۲۰۱۷ بهعنوان سطح پایه افزایش دهد. این کشور که در آن سال ۱/ ۹ میلیارد دلار محصولات انرژی وارد کرده، اکنون باید حداقل ۵/ ۱۸ میلیارد در سال اول و ۹/ ۳۳ میلیارد در سال ۲۰۲۱ به واردات انرژی خود از آمریکا بیفزاید. راسل در اینباره مینویسد: «پیش از فکر کردن به مسائل لجستیکی و اختلال در جریان جهانی نفت، عامل مهمی باید تغییر کند تا چین بتواند خرید خود را از آمریکا آغاز کند و آن برداشتن تعرفههای واردات از آمریکا است.» او بر این باور است که با وجود تعرفهها، کالاهای انرژی آمریکایی فاقد رقابتپذیری لازم برای نفوذ به این بازار عظیم است و میگوید: «فقط در صورت مداخله دولت این کشور و اجبار پالایشگاهها، تاسیسات گازی و تولیدکنندگان فولاد برای تحمل هزینه بیشتر برای خرید محمولههای آمریکایی، این امر امکانپذیر خواهد بود.» در این میان، کارشناسان خوشبینتر به کاهش تعرفهها یا وضع معافیتهایی برای شرکتهای صادرکننده آمریکایی در آینده نزدیک و در صورت بهبود روابط دو طرف امیدوارند و از این طریق مساله تعرفهها را قابل حل میدانند.
مساله دیگری که از نظر راسل دور نمانده شرایط لجستیکی دو کشور است که به علت هزینه زیاد انتقال، چالشهایی پیش روی آمریکا میگذارد. این تحلیلگر حوزه نفت با احتساب افزایش صادرات به چین تا میزان یک میلیون بشکه در روز به ارزش تقریبی ۴/ ۲۱ میلیارد دلار در سال با قیمت نفت شاخص آمریکا و با توجه به ظرفیت حداکثر ۲میلیون بشکهای نفتکشهای غولپیکر، مینویسد: «حدود ۱۵ کشتی بسیار بزرگ (VLCC) نیاز است تا بهصورت ماهانه نفت تولیدی آمریکا را به مقصد برسانند و احتمالا بدون بار بازگردند.» اما از آنجاکه این تانکرها آنقدر بزرگ هستند که توانایی عبور از کانال پاناما را ندارند، باید از کشتیهای کوچکتر با ظرفیت حدود ۶۰۰ هزار بشکه برای این کار استفاده کرد. به کار گرفتن تعداد زیادی کشتی برای حمل نفت به چین هزینه مازادی را به مصرفکننده چینی تحمیل میکند.
این درحالی است که واردات نفت از خاورمیانه با سهولت بیشتر و قیمت کمتری انجام میشود و پکن ناچار خواهد بود از میزان این نوع نفت که اتفاقا متناسب با خوراک پالایشگاههایش است بکاهد. تمام نفت سبکی که چین در طول سال گذشته بهصورت روزانه وارد کرده حدود ۷۰۰ هزار بشکه است که از کشورهای انگلیس، مالزی، لیبی و نیجریه خریداری شده است. این حجم از نفت سبک در قیاس با نفت سنگین مورد استفاده در پالایشگاههای این کشور بسیار ناچیز است. در واقع پالایشگران چینی تاسیسات خود را متناسب با نفت سنگین مانند آنچه در خاورمیانه تولید میشود طراحی و بهینهسازی کردهاند. بنابراین راسل در مورد توانایی پالایشگاههای چینی در تصفیه نفت سبک آمریکا آن هم در حجم بالا ابراز تردید میکند.علاوه بر این موضوع، اگر چین بخواهد بیش از یک میلیون بشکه از نفت آمریکا را وارد کند تا به تعهدش در قبال توافق تجاری عمل کند، ناچار خواهد بود نفت آمریکا را جایگزین نفت دریافتیاش از دیگر کشورها کند که بیش از آنکه به سود صنعت این کشور باشد، به دیپلماسی اقتصادی این کشور ضربه خواهد زد. چین که رشد تقاضایش نیز کاهش پیدا کرده بهسختی میتواند بر افزودن بشکههای دریافتی مانور محسوسی داشته باشد. احتمالا این کشور ناچار خواهد بود در قراردادهای بلندمدتش با تامینکنندگان کنونی نفت خود تغییراتی دهد یا حتی بعضی از آنها را لغو کند. این اقدامات به متحمل شدن جریمههایی برای خریداران چینی منجر میشود.در نهایت به گفته راسل این سوال نیز مطرح است که آیا صادرکنندگان آمریکایی و پالایشگران چینی اساسا میخواهند تا این حد به هم متکی شوند؟ آنچه واضح به نظر میرسد با افزایش صادرات نفت به یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیا، صادرکنندگان نفت در آمریکا، صنعت کشتیرانی و همچنین بخش پالایش چین کارکردشان را افزایش خواهند داد و به این ترتیب سوددهی خود را بهبود میبخشند اما باید در نظر داشت فقط در صورت گذشتن از موانع ذکر شده میتوان به روی روشن این بند از توافق خوشبین بود. راسل افزایش صادرات به چین از طریق فروش گاز مایع (LNG) و زغالسنگ را واقعگرایانهتر میداند اما در این حوزه نیز بهنظر او باید با رقیبانی سرسخت مانند استرالیا برای زغالسنگ و قطر برای الانجی رقابت کند.
خوشبینی برخی تحلیلگران
در این میان کارشناسانی هستند که برخلاف راسل به تحقق وعده چین امیدوارند. کریس پیج، تحلیلگر در موسسه مشاوره انرژی ریستاد میگوید: «مطمئنا خواهیم توانست افزایش حدود ۵۰۰ هزار بشکهای را در صادرات آمریکا به چین مشاهده کنیم و در صورت برداشتن تعرفه ۵درصدی، افزایش خرید چین بلافاصله شروع خواهد شد.» پرواضح است که حتی صاحبنظرانی مانند پیج تعلیق تعرفه بر نفت آمریکا را پیششرط عملی شدن ۵۲ میلیارد افزایش صادرات انرژی به چین میدانند. ریچارد ملینسون، تحلیلگر انرژی اسپکتس در لندن نیز معتقد است اشتهای چین برای نفت آمریکا در سطح ۷۰۰ هزار بشکه متوقف خواهد شد. برخی کارشناسان نیز با در نظرگرفتن بودجه تخصیص داده شده چین برای خرید نفت از آمریکا، بر این باورند که میزان واردات به ۸۰۰ هزار بشکه در روز خواهد رسید که البته ۱۰۰ هزار بشکه بالاتر از حداقل حجم نفت برای عمل به تعهد چین در سال اول است. در مقام مقایسه میانگین واردات روزانه نفت چین از آمریکا در طول ژانویه تا اکتبر سال ۲۰۱۹ حدود ۱۵۰ هزار بشکه بوده است.با این حال باید در نظر داشت بازار نفت که بهوسیله عوامل پرشماری تحت تاثیر قرار میگیرد ممکن است به هر سویی کشیده شود. همانطور که در چند روز اخیر ویروس مرموز گروه کرونا ضربات سختی را به قیمت نفت و اقتصاد جهانی وارد آورده و احتمال دارد در آینده بهعنوان تهدیدی جهانی نفت را در بلندمدت تضعیف کند. علاوه بر این اگر دونالد ترامپ نتواند برای دور دوم ریاستجمهوری آمریکا رای حداکثری مردم را کسب کند، مشخص نیست که رئیسجمهور آینده این کشور تمایلی به ادامه این توافق داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید