اگر مشارکت مردم در انتخاباتها و پای صندوقهای رای بینظیر باشد، تندروها انتخاب نمیشوند، نکته این است. اگر برخی نسبت به رفتارشان تجدیدنظرکنند و برای نقش و مشارکت جدی مردم فکری کنند این اقلیت که امروز تلاش میکند در قدرت قرار بگیرد با حضور حداکثری مردم مورد اقبال واقع نمیشوند. از این جهت اشکال اساسی در جایی است که به درستی به آن اشاره کردهاید. مردم تا زمانی که فکر نکنند رای آنها تاثیرگذار است، به سمت صندوقها بر نمیگردند و مثل سال 98 اقبالی در حد انتظار نخواهند داشت.
نقش اصلاحطلبان در این میان چیست؟
اصلاحطلبان نقش موثری ندارند و این بخش در حیطه مسئولیتها و تصمیمات رده بالاتری است. امروز اصلاحطلبی خارج از قدرت حضور دارد و برای بازسازی این حوزه باید نهادهای دیگر اقدام موثر را انجام دهند. در این زمینه کار چندانی از اصلاحطلبان برنمیآید. در واقع نارسایی در این موضوع به بعضی لایههای قدرت برمیگردد و ارتباطی زیادی با جریانات سیاسی ندارد، اگر بهجریانات سیاسی بیشتر میدان داده شود و در تصمیمگیریها مشارکت پیدا کنند یا مسئولانی که با رای مردم بر سر کار میآیند با موانعی جدی روبهرو شوند، اثر رای خود را از میبینند و مردم امیدوار میشوند، چون متوجه خواهند شد بهرغم مشارکتهایی که دارند و از این مشارکتها بهعنوان حماسه یاد میشود در عمل همراستا آن هم رفتار می شود و شاهد تغییر رویکردیها هستیم و مردم عملا دلگرم میشوند. این کارآمدی سیستم است، درون این سیستم جریانات سیاسی قرار دارند. مادامی که نسبت به برخی از این سیاستها تجدیدنظر کنیم و برای جایگاه مردم ارزش والاتری قائل شویم و به حساب بیاوریم قاعدتا هرچه جلوتر برویم این روند با کارآمدی های بیشتری روبهرو میشود و جریانات سیاسی بالندهتر خواهند شد. پس این نهادهای حاکمیتی هستند که باید موارد را رصد کنند و به آسیب شناسی بپردازند.
در این بین نقش آقای روحانی چیست؟ ایشان در بازسازی اعتماد عمومی چه اختیاراتی دارد؟
آقای روحانی باید به شعارهایی برگردد که در زمان انتخابات داده بود و باید هرآنچه را که جامه عمل نپوشیده در فرست باقی مانده عملی کند و یا اگر مانعی بوده توضیح بدهند و افکار عمومی را قانع کنند، اگر در این بین موانعی وجود دارد باید به سرعت با افکار عمومی مطرح شود تا مردم حس نکنند که در زمان انتخابات وعدههایی داده میشود و بعد آنها فراموش می شوند.
کدام شعارهای رئیسجمهور اهمیت دارد تا در یک سال آینده عملی شود؟
آقای روحانی موضوع حصر را مطرح کردند ولی گامی برداشته نشد. رئیس دولت اصلاحات همچنان ممنوعالتصویر است. فعالیتهای مدنی و جایگاه احزاب تغییر اساسی نداشتند و. آقای روحانی منشور حقوق شهروندی را تصویب کردند که باید برای اجرائی شدن آن گامهایی برداشته میشد ولی این موضوع نیز با موانعی برخورد کرد و در عمل کامل به مرحله اجرا نرسید.
فعالان سیاسی اخیرا اعلام کردهاند باید به خط مشی اصلاحات برگردیم. این شاخصها در دوره اصلاحات چه بودند؟
در آن دوره کمترین فاصله بین مردم و دولت دیده میشد و مردم محکمترین پشتوانه دولت بودند و حس میکردند دولت صادقانه با مردم گفتوگو میکند. بهترین شرایط معیشتی و اقتصادی مردم در دوران اصلاحات بود این موارد از فاکتورهایی است که ما باید به آن برگردیم. امروز با وجود در فشاربودن دولت نیاز به ارتباط دولت و افکار عمومی و نخبگان بیش از پیش حس میشود. دولت باید در ارتباط خود با رسانهها پاسخگو باشد.
دولت 1400 چه تفاوتهایی با دولت اصلاحات دارد؟
اگر موانع همین باشد دولت آتی نیز تفاوتی با این دولت نخواهد داشت. مهم سیاستهای کلان نظام است که باید در مورد آنها تجدیدنظر صورت بگیرد وگرنه به صرف اینکه دولت اصلاحطلب باشد یا اصولگرا تفاوت چندانی نخواهد کرد.
تکثر در صدای قدرت بر این روند چه تاثیری داشته است؟
چندگانگی صدا، قدرت عدم تناسب اختیار و مسئولیت را رقم زده است و این ضعف که در مدیریتها ایجاد شده موجب ناکارآمدی شده و همین ناکارآمدی در جاهایی به سوء مدیریت تبدیل شده است.
جریان اصلاحات چگونه میتواند با بازسازی در انتخابات آینده متفاوت ظاهر شود؟
هرچه جریان اصلاحات به جامعهمحوری نزدیک شود و بیشتر به سمت مردم برگردد، موفقتر خواهد بود بزرگترین سرمایه مردم هستند و آنها باید به پشتوانه مردم فعالیت کنند، اگر در گامهای ورود به قدرت، پشتوانهای بنام مردم نداشته باشند، شکست خواهند خورد.
کاشکی آدم کمی منصف باشه!چه مانعی بزرگتر از تحریم های ظالمانه آمریکا!؟!!!!!!!