رضا نصری، در واکنش به این موضوع که برخی تحلیل گران معتقدند دستگاه سیاست خارجی ایران با خوشبینی بیش از حد در سال ۱۳۹۹ منتظر نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود و به نوعی تمام تخم مرغ هایش را در سبد پیروزی بایدن گذاشت و احتمالا این پیش بینی را نداشته که ممکن است عملکرد بایدن متفاوت از آن چیزی باشد که در شعارهای انتخاباتی آن را مطرح کرده است، اظهار کرد: تا چند هفته مانده به پایان انتخابات در آمریکا کمتر تحلیلگری در دنیا پیشبینی میکرد، رقیب دونالد ترامپ پیروز انتخابات شود. در واقع اگر معضل کرونا به این شدت دامنگیر ترامپ نشده بود، حتماً او با اختلاف قابل ملاحظهای در کاخ سفید باقی میماند کمااینکه با وجود کرونا و مشکلات اقتصادی عدیدهای که پدید آمد، باز هم ترامپ موفق شد رأی بیش از ۷۴ میلیون آمریکایی را جلب کند.
وی افزود: در ایران نیز نگاه غالب در میان کارشناسان دستگاه دیپلماسی این بود که احتمال پیروزی ترامپ بیشتر از رقیب دموکرات اوست. در نتیجه، برنامهریزیها هم بیشتر برای احتمال پیروزی او طراحی شده بود. پس اینکه عدهای میگویند دستگاه سیاست خارجی به پیروزی دموکراتها امید بسته بود و تخممرغهایش را در سبد آنها قرار داده بود، ادعای درستی نیست.
در مورد رویکرد بایدن به برجام باید نگاهی جامعتر و چندجانبهنگرتر اتخاذ کرد
نصری با بیان این که در مورد رویکرد بایدن درقبال برجام نیز باید نگاهی جامعتر و چندجانبهنگرتر اتخاذ کرد و به عبارت دیگر، نمیتوان بدون درک درستی از تعامل و تقابل جریانهای مختلف در درون آمریکا - و بررسی دینامیک حاکم میان آنها - به درک درستی از ظرفیتهای پیش رو رسید، خاطرنشان کرد: حقیقت این است که در صحنهٔ سیاست داخلی آمریکا موضوع «ایران» موضوع حساسیتبرانگیز و پیچیدهای است؛ همانطور که در ایران نیز موضوع «آمریکا» موضوع بحثبرانگیز و حساسی است. برای درک این پیچیدگی تصور کنید اگر یک دولت اصولگرا در ایران از یک معاهده با آمریکا خارج شده بود، آنگاه یک دولت اصلاحطلب برای بازگشت به همان معاهده با چه فشارها و موانعی در داخلی کشور مواجه میشد!؟ وضعیت دولت بایدن در مورد بازگشت به برجام هم کموبیش با این تصویر شباهت دارد.
بازگشت به برجام برای بایدن هزینه سیاسی دارد، اما ...
این کارشناس ارشد مسائل بین الملل ادامه داد: در آمریکا برای بازگشت به برجام، دولت بایدن با یک فضای سنگین سیاسی و موانع قابل ملاحظهای روبروست و عبور از این موانع نیز مستلزم شجاعت، ریسکپذیری و یک اراده قوی است. مضاف براینکه، در آمریکا لابی اسرائیل و جریان تندرو نیز روزانه تلاش میکنند به این موانع اضافه کنند. آخرین تلاش آنها هم یارکشی از دموکراتهای تندرو مانند سناتور" ممندز" است تا نهاد کنگره را با مخالفان برجام همسو کنند. در واقع، تلاش آنها این است که با همسوسازی کنگره، سایر برنامههای دولت بایدن را به گروگان بگیرند تا او مجبور شود در مورد برجام تمکین کند. حال سؤال این است که دولت بایدن برای مواجهه با این فضا چه برنامهای دارد؟ آیا مقاومت خواهد کرد یا مغلوب این فضا و همراه برجامستیزان خواهد شد؟ در هر حال، هرچند بازگشت به برجام برای بایدن هزینه سیاسی دارد اما -با توجه به شعارهای انتخاباتی و مواضع چند سال اخیر بایدن و اعضای فعلی تیم سیاست خارجه او- عدم بازگشت به برجام هم برایشان هزینه حیثیتی خاص خود را دارد.
نصری تصریح کرد: به نظرم محتمل است اعضای ارشد تیم سیاست خارجی بایدن این شیوه را پیش بگیرند که در کلام و شعار رفتارهای تند و قلدرمآبانهای از خود نشان دهند تا فشار تندروهای داخلی را کاهش دهند اما به تدریج به صورت خزنده وارد توافق شوند. معتقدم دولت ایران باید برای این سیناریو آماده باشد و حتی زمینهسازی کند.
اگر واقعاً سیاست آمریکا «بازگشت به برجام» است، تعلل تا پایان انتخابات ایران، ریسک قابل ملاحظهای برای آنها در بر خواهد داشت
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که برخی از کارشناسان سیاست خارجی معتقد هستند که در چند ماه باقی مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران امکان ایجاد تغییری در روند کنونی وجود ندارد و آمریکایی ها هم منتظر نتایج انتخابات ایران هستند تا اگر قرار است گفتوگویی با ایران انجام دهند، با دولت بعدی باشد؟ اظهار کرد: اعضای ارشد تیم سیاست خارجه آمریکا - از جمله رابرت مالی - علناً اعلام کردهاند «انتخابات ایران» را فاکتور مهمی در روند تصمیمگیری خود نمیدانند اما حقیقت این است که آنها مطمئن نیستند در انتخابات ایران چه اتفاقی رخ خواهد داد و پرونده هستهای چه مسیری دنبال خواهد کرد. حتی ممکن است تغییرات سیاسی در ایران به گونهای باشد که صرف توافق بر سر موضوعات آییننامهای و فنی در مذاکرات برای طرفین دشوار شود. در نتیجه، اگر واقعاً سیاست آنها «بازگشت به برجام» است، تعلل تا پایان انتخابات ایران ریسک قابل ملاحظهای در بر خواهد داشت. مضاف بر اینکه هر چقدر با گذشت زمان روند بازگشت به برجام به طول بینجامد، نه تنها سوءظن حاکمیت در ایران نسبت به نیت دولت بایدن تشدید خواهد شد بلکه مخالفان برجام در واشنگتن نیز موانع داخلی را بیشتر تحکیم و تثبیت خواهند کرد.
نباید زمان را از دست داد
نصری افزود: در ضمن، در دوران تعلل ممکن است اتفاقات ساختگی - مثل کشته شدن سرباز آمریکایی در عراق یا حملات اسرائیل به مواضع گروههای نزدیک به ایران در سوریه - مسیر تعامل مسالمتآمیز را کاملاً منحرف کند و به سمت و سوی دیگری بشکاند. با علم به این وضعیت است که لابیهای ایرانستیز در آمریکا - از قبیل FDD و غیره - از هماکنون تلاش میکنند دولت بایدن را به تعلل و وقتکشی ترغیب کنند. معتقدم نباید زمان را از دست داد.
این کارشناس ارشد مسائل بین الملل در واکنش به این پرسش که در طول مدت اخیر صداهای مختلفی از ایران در ارتباط با موضوع برجام، نوع تعامل با دولت جدید آمریکا و ... در عرصه بین المللی شنیده شده است که به نظر می رسد برخی از آنها نشات گرفته از رقابت های سیاسی در داخل کشور است و به نظر وی این موضوع چه تاثیری بر روند سیاست خارجی کشور و تضعیف وزارت خارجه در عرصه بین المللی داشته است؟ گفت: در بسیاری از کشورها مداخله مستقیم مقامات غیرمسئول در امور خارجه خلاف قانون است. مثلاً در آمریکا قانونی به اسم Logan Act وجود دارد که برای مقامات غیرمسئول محدودیتهایی در این حوزه ایجاد میکند و مانع از این میشود که مقامات ارشد (حتی مقامات سابق) خارج از حیطه وظایف خود - و بدون هماهنگی با دستگاه سیاست خارجی - در امر سیاست خارجی ورود پیدا کنند. وجود این قبیل قوانین در اغلب کشورها نشان میدهد تا چه اندازه ممانعت از «مداخله» و ارسال «پیامهای متناقض» در صحنه سیاست بینالملل حائز اهمیت است. ظاهراً در ایران چنین محدودیتهایی وجود ندارد. به همین خاطر - و به دلایل دیگر - متاسفانه صداهای مختلف و بعضاً متضادی از ایران شنیده میشود.
نصری ادامه داد: یک مشکل دیگر این است که ایران - برخلاف بسیاری از کشورها - در معرض یک جنگ روانی و رسانهای تمام عیار نیز قرار دارد و همین امر موضعگیری مقامات غیرمسئول را به مراتب حساسیتبرانگیزتر میسازد. در واقع، یک سیستم تبلیغاتی عظیم درست شده که اظهارات و گفتههای مقامات و شخصیتهای مشهور ایران را رصد میکند و از میان آنها مواضعی را بزرگنمایی و برجسته میکند که قابلیت بهرهبرداری علیه ایران داشته باشند. مثلاً وقتی یکی از مقامات کشور در مورد بازه زمانی لغو تحریمها در یک نشریه آمریکایی اظهار نظر میکند، آن نشریه در تیتر مقالهٔ خود موضع آن شخصیت سیاسی را موضع «ایران» مینامد و در متن مقاله نیز آن شخص را زیرکانه مسئول تدوین «سیاستهای کلان ایران» میخواند. یعنی عملاً اینگونه القا میکند که سیاست کلان نظام در مورد «لغو تحریمها» حرفی است که آن شخصیت سیاسی به آن نشریه میزند، نه آنچه دولت و وزیر امور خارجه ایران رسماً بیان میکنند! طبیعتاً، القاء این «دودستگی» در ایران توسط رسانههای متخاصم نیز میتواند باعث سوء برداشت و سوء محاسبه از جانب دولت مقابل شود و به تبع برنامههای دستگاه دیپلماسی کشور را نیز مختل سازد. علاوه بر این، با این قبیل فضاسازیها، دستگاه دیپلماسی مجبور میشود به جای رسیدگی به وظایف خود، وقت و انرژیاش را معطوف به «مدیریت آسیب» کند.
این کارشناس مسائل بین الملل تاکید کرد: به نظر لازم است قانونی در ایران وضع شود که به موجب آن مقامات غیرمسئول در امور بینالمللی موظف شوند در این قبیل اظهارنظرها ابتدا موافقت وزارت خارجه را کسب کنند و با هماهنگی وارد فضای عمومی و رسانهای شوند.
چالش های پیش رو سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۰
نصری در پاسخ به این پرسش که به نظر وی مهم ترین چالش های پیش رو سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۰ چه خواهد بود و این که آیا دولت روحانی در فرصت کم باقی مانده می تواند برخی از چالش ها را حل کند؟ گفت: به نظرم یکی از مهمترین چالشها واکنشی خواهد بود که اسرائیل و رژیمها متخاصم منطقه به بازگشت احتمالی آمریکا به برجام و احیای این توافق نشان خواهند داد. این واکنش قطعاً ابعاد سیاسی، راهبردی و امنیتی دارد؛ اما ممکن است حتی یک بُعد نظامی نیز داشته باشد.
مهمترین انتظار و مطالبه مردم ایران از دستگاه دیپلماسی کشور چیست؟
این کارشناس ارشد مسائل بین الملل در پاسخ به این سوال که به نظر وی در حال حاضر مهمترین انتظار و مطالبه مردم در عرصه سیاست خارجی چیست و چه انتظاری از دولتمردان در دستگاه دیپلماسی کشور دارند؟ خاطر نشان کرد: معتقدم افکار عمومی ایران خواستار یک سیاست خارجهای است که امنیت و همزمان «حقوق اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی» مردم را تأٔمین کند. یعنی یک سیاست خارجی که با نیتِ خدمت به امنیت، آسایش روانی و رفاه اقتصادی کشور تدوین و طراحی شده باشد.
دیدگاه تان را بنویسید