ارسال به دیگران پرینت

دوربین را سمت مدیران بچرخانید!

جهانگیر الماسی درباره آرزویش برای آینده حوزه فرهنگ و هنر در کشور، عنوان کرد: امیدوارم که مدیریت کلان سیاسی هماهنگ با مدیرت کلان فرهنگی جامعه و هماهنگ با هنرمندان، هدف واحدی داشته باشند. فقط تلخی‌ها را داد زدن و نشان دادن، یک اغتشاش ذهنی ایجاد می کند. دوربین باید به سمت مدیران بچرخد و از مدیران باید پرسید که چه کار کرده‌اند.

دوربین را سمت مدیران بچرخانید!

این بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون درباره تغییراتی که کرونا در حوزه فرهنگ و هنر ایجاد کرده است، گفت: به نظر من حذف سینما از سالن‌های جمعی و کشاندنش به داخل خانه‌ها و کنترل ذهن انسان‌ها از طریق نظام‌های نمایش خانگی، طرح جدیدی است که در مدیریت جهانی ریخته شده است و آثار غریبی هم خواهد داشت. وقتی آدم‌ها اثری را با یکدیگر در سالن سینما می‌دیدند، با همدیگر هیجان نشان می‌دادند، با هم می‌خندیدند و متاثر می‌شدند؛ این مساله، اگرچه با هم بودنِ سطحی و ظاهری را تبلیغ می‌کرد اما آن هم دارد گرفته می‌شود. در واقع فردگرایی مورد نظر دنیای غرب در قرن بیستم دارد شکل تازه تری به خودش می‌گیرد.

او افزود: این واقعیتی هست که هم خوشحالی دارد هم ناراحتی؛ کره زمین با بمب، خمپاره‌ و گلوله‌ها تکه پاره و خسته شده بود و نفس‌های سختی می‌کشید و باید نگاه تازه‌ای به آن می‌شد. در سال ۱۹۷۰ باشگاه رم و سازمان ملل متحد کتابچه‌ای را منتشر کردند که در ایران هم وزارت علوم ترجمه‌اش کرد در این کتابچه لزوم بازنگری به تمام این مشکلات و مصائب تبیین شده بود.

الماسی درباره هنرمندانی که در سال ۹۹ درگذشتند، عنوان کرد: از همه کسانی که جان سپردند و از دنیای بُعد سوم خداحافظی کردند و در بُعد دیگری جای دارند به خوبی یاد می‌کنم و یادشان را گرامی می‌دارم و برای امتداد راهشان آرزوی توفیق دارم. من به جهان مادی به طور دیگری نگاه می‌کنم.

این بازیگر همچنین تصریح کرد: شکلی که از مملکت ما به دلیل شرایط اقتصادی و مدیریت نادرست در برخی نهادها، نشان داده می شود، خیلی ابتدایی است. کولبری و نفت بری برای کشوری با سابقه چند هزار سال‌ اصلا درست نیست؛ یعنی ما هنوز موفق نشدیم توزیع عادلانه‌ای برای نیازها و قوت روزانه جمعیتمان طراحی کنیم. هنوز نسبتمان را با یکدیگر نمی‌دانیم. نمی‌دانیم چرا با هم زندگی‌می‌کنیم و این با هم زندگی کردن چه توانمندی و چه امکانات بی نظیری را در اختیار ما قرار می‌دهد. به جز امنیت، ما دنبال رفاه بیشتری هم هستیم و آدم‌ها برای همین با یکدیگر زندگی می‌کنند. وگرنه فرد به تنهایی هم می‌تواند نیازهای اولیه اش را تامین کند، اما برای اینکه دنبال درک بهتری از جهان هستی و دنبال رفاه و آرامش و همه چیزهای خوب بیشتری هستند، با یکدیگر زندگی می‌کنند. ان شاءالله که دولت‌های ما متوجه این حساسیت شوند و این بلایا را از این مملکت دور کنند تا آدم ها برای پیدا کردن قوت لایموت تن به هر کاری ندهند؛ مثلا همین کولبری باعث می‌شود سطح فکر و دانش در نازل ترین شکل خودش باقی بماند؛ من یکی ـ دو بار در کردستان دیده‌ام شخصی با فوق لیسانس هم این کار را می‌کرد! راه مقابله با آن زور نیست. راهش درست کردن نهاد یا وزارت خانه‌ای به نام رفاه ملی است تا هر کسی که با شناسنامه ایرانی متولد می‌شود دارای درآمدی جزیی از منابع ملی باشد. ما منابع و امکانات زیادی داریم چطور نمی‌توانیم این‌ها را بین مردم توزیع کنیم؟ البته گاهی مسوولان ما عالی هستند اما مجریان ما مجریان توانمندی نیستند.

او تاکید کرد: من آدم سیاسی نیستم و نه دلم می‌خواهد و نه توانش را دارم که مسوولیت سیاسی داشته باشم، ولی عاشق مملکتم و مردمش هستم؛ اینجا زندگی می‌کنم تا عمرم تمام شود. ولی ای کاش تلاش کنیم در این زمانِ کوتاه عمرمان، اثر خوبی از خودمان باقی بگذاریم، نه تنها در حوزه تخیل بلکه در واقعیت و در ارتباطات انسانی.

جهانگیر الماسی به ایسنا گفت: مدیران باید احساس مسوولیت کنند و هر مساله کوچکی به یک معضل ملی تبدیل نشود. من به این آب و خاک که نگاه می‌کنم لذت می‌برم؛ هیچ‌جای دنیا هیچکس دلشان به حال ما نسوخته و همه به دنبال منافعشان هستند. در این چند سال چقدر گنجینه‌ها را با کمترین بها از مملکت خارج کردند؟ مردم وقتی دلیل این‌ها را بفهمند و بدانند چرا نباید اجازه بدهند این میراث از این مملکت خارج شود و وقتی بدانند گردشگری چقدر می‌تواند برای این مملکت درآمد داشته باشد، من فکر نمی‌کنم به سرزمین و تاریخشان بی توجه شوند. ما باید در این زمینه کار پژوهشی کنیم. این همه نیروهای دانشجویی و ستادهای خوب داریم. این همه نهادهایی که بودجه فرهنگی دارند به ما لیستی نشان دهند که میراث فرهنگی ما چیست؟ منابع طبیعی ما چیست؟ چقدر آب داریم؟ چقدر خاک داریم؟ هیچ جا ما این‌ها را نداریم. برخی از رسانه ها انصافا به دور از غوغای سطحی سیاسی و هیجانات، کارهای اساسی و بنیادین خوبی انجام می‌دهند. این همه موبایل دست مردم است کاش به جای این ها مردم می‌دانستند ما چند نوع درخت داریم و چه نوع خاکی داریم؟

الماسی در پایان گفت: من ۳۰ سال است هر کجا که دعوت می شوم اول این‌ها را گفته‌ام. در انجمن سینمای جوان که قبلا مسوولیتی کوچک داشتم گفتم خواهش می‌کنم به این جوان هایی که دوربین دستشان می‌دهید، به جای سینمای جعلی و دروغ بزرگی به نام سینمای اجتماعی (زیرا هر فیلمی در هر جای دنیا ساخته شود اجتماعی است)، یا بدهید ثروت ملی ما در حوزه منابع ملی تاریخی و طبیعی چیست و متعلق به چه کسی است؟ مسوولیت استان‌هایمان نسبت به یکدیگر چیست؟ چرا باید استان خوزستان ما  ۱۲ سال در آتش ریزگردها خفه شود؟ و مسائلی دیگر از این دست.

 

منبع : ايسنا
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه