امیرعلی سردار افخمی ـ از معماران پیشرو و برجسته ایرانی ـ به علت کهولت سن در سن ۹۱ سالگی در فرانسه درگذشت.
عبدالرضا ذکایی از معماران معاصر ایران که در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه ملی ایران در رشته معماری فارغالتحصیل شد، در درباره سردارافخمی میگوید: سردار افخمی فردی بسیار شایسته، متین، بزرگوار و دوست داشتنی بود. این هنرمند به آنهایی که با او کار میکردند چه بالادست و چه زیردست، احترام میگذاشت. ابدا دنبال پول نبود و نیازی هم نداشت از حرفه معماری درآمد داشته باشد. هر کاری هم که میکرد تنها برای به سامان رساندن پروژهها بود. زمانی که از سازمان برنامه و بودجه، حسابرسی به دفتر ایشان فرستاده شد و هزینههای او را برآورد کردند، متوجه شدند که اگر آقای افخمی تنها ۲۰ ریال برای پروژهها از دولت دریافت کرده، بیشتر از آن مبلغ برای پروژهها هزینه کرده است.
او در ادامه بیان میکند: سردارافخمی در یک خانواده بسیار معروف و هنردوست بزرگ شده بود. همسر ایشان نیز مهندس معمار بوده و هست و در دفتر سردار افخمی اتاقی داشت و در پروژهها مشارکت میکرد. تمام هنر و دغدغههای این زوج این بود که روزی برسد که وقتی در هر کجای ایران راه میرویم از معماری ایرانی یاد کنیم، معماری ایرانی ببینیم و از آنچه که گذشتگان ما از معماری ایرانی به یادگار گذاشتهاند، الهام بگیریم.
ذکایی همچنین درباره آثار سردارافخمی بیان میکند: اولین کار ایشان پارک هتل بود، پایین ساختمان بورس واقع در ضلع شرقی که نمای آجری دارد. او این پروژه را برای بخش خصوصی انجام داد. به مرور زمان با انجام پروژههای مختلف، وقتی که متوجه کار ایشان شدند، پروژههای بهتر و بزرگتری را به او سپردند.
او همچنین درباره ساخت تئاتر شهر توسط این هنرمند فقید بیان میکند: در آن زمان علاقه داشتند که تهران یک ساختمان تئاتر داشته باشد و از آنجا که آقای سردارافخمی فرد خوش نام و خوش فکری بود، کار را به ایشان سپردند. تئاتر شهر مختص فکر خود ایشان بود. تئاتر شهر، کوچکترین اثر از نظر حجم و بزرگترین اثر از نظرم فرم، شکل و محتوا است. درواقع اثری است که گویای حرفهای بزرگ است. کلیه کاشی کاریها با الگوی ایرانی کار شده است. آن زمان ایشان آنقدر به معماری ایرانی علاقه داشت که آپارتمانی در یکی از ساختمانهای قدیمی میدان فردوسی اجاره کرده بود؛ کاری که اکثر معماران خوب فرانسه نیز میکنند و در بافتهای اصیل دفتر میگیرند.
این هنرمند اضافه میکند: فرمی که این بنا در پارک دانشجو به خود گرفته به این صورت است که از چهار طرف دیده میشود و از هر جهت یک شکل دارد. در صورتی که اگر فرمی جز دایره داشت، تا این حد دیده نمیشد. یکی از کارهای مهم معمار خوب این است که بر اساس اتمسفر محیط، حجم اثر معماری را طراحی کند که او به خوبی و استادانه این کار را کرده است.
این معمار درباره علت اینکه سردارافخمی کشور را ترک کرد، اظهار میکند: سردار افخمی در اواسط سال ۱۳۵۷ برای معالجه به فرانسه رفت و سه ـ چهار ماه درمان او طول کشید و متأسفانه شرایط برای بازگشت ایشان از دست رفت. من خیلی برای بازگشت ایشان به کشور تلاش کردم.
او با بیان اینکه دانشجویان و معماران جوان ما باید از این هنرمند فقید یاد بگیرند و به دنبال هنر او بروند، میگوید: متأسفانه به علت دوری ایشان از کشور طی سالهای متمادی، دانشجوها این مرد بزرگ را نمیشناسد. البته گاهی حتی استادان دانشگاه نیز نمیدانند که معمار بنای تئاتر شهر چه کسی بوده است! اگر به تهران نگاه کنید میبینید که چقدر معماری آن بیمنطق است. نحوه ساخت و ساز در شهر را شهرداریهای مناطق باید کنترل کنند، ولی شرایط به گونهای است که هر کسی بیشتر پول دهد ارتفاع بیشتری میگیرد. در نتیجه تمام ایران بازیچه عدهای سرمایه دار بیهویت شده که همانطور که خودشان هویت ندارند بناهایشان نیز هویت ندارد. معماران امروزی ما از خودشان چیزی تراوش نکردهاند؛ چراکه وقتی در تهران میگردیم چیز دیگری پیدا نمیکنیم که تا حد بنای تئاتر شهر سر زبانها باشد.
ذکایی در پایان اظهار کرد: یک ماه پیش بود که با ایشان صحبت کردم و حدودی از حال و احوال خود اظهار نارضایتی میکرد ولی حال عمومی او خوب بود. به هر حال فوت ایشان بسیار باعث تأسف من شده و حیف که جوانهای ما دنبال کار ایشان را نگرفتند.
دیدگاه تان را بنویسید