تغییرات اقلیمی بهعنوان یکی از مسائل مهم و مطرح جهانی در دهههای اخیر به یکی از معضلات عمده زیستمحیطی تبدیلشده است. در این میان وضعیت ایران نگران کننده تر است. به گونه ای که وضعیت آب کشور، به سطح بحرانی رسیده و سال ها است که هشدار بی آبی با خشک شدن دریاچهها، رودخانهها و تالابها، کاهش سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین، تخریب کیفیت آب، فرسایش خاک، بیابانزایی و طوفان گرد و غبار به صدا درآمده است. این یعنی بحران آب بزرگترین تهدید برای کشور است و طبیعی است که بخش کشاورزی یکی از اولین بخشهایی است که تحت تأثیر تغییرات اقلیمی قرار میگیرد که کشاورزان قادر نیستند شرایط اقلیمی را کنترل کنند، اما دولت ها و حکومت باید قادر به کنترل این امر مهم باشند. این یک طرف قضیه؛ حالا طرف بعد قضیه این است که، باتوجه به تحریم های سیاسی و اقتصادی علیه کشور، از سال ها قبل توجه به امنیت غذایی یک پاشنه آشیل بوده که دولت ها و حکومت به این امر مهم توجه ای نداشته اند، قطعا در شرایط تحریم و تنشهای بینالمللی که وجود دارد، هیچ کشوری حاضر نخواهد بود که محصولات اساسی به ما بفروشد. حال سوال اینجا است که پس چرا تغییر الگوی کشت در کشور ایران که کشوری با اقلیم عمدتاً گرم و خشک است تاکنون اجرایی نشده است؟! با همه این هشدارهای مهم، حالا و پس از گذشت سال ها، مسئولان وزارت جهاد کشاورزی از اجرایی شدن طرح الگوی کشت آن هم به طور آزمایشی خبر دادهاند. وزارت جهاد کشاورزی به دنبال آن است که با اجرای طرح الگوی کشت علاوه بر تامین امنیت غذایی، حفظ و پایداری بخش کشاورزی با توجه به بحران خشکسالی تضمین شود. اما با توجه به ابهامات زیاد در نحوه اجرا، نوع حمایت دولت، روابط کشاورزان با دولت و تامین هزینه های سرمایه گذاری منطبق با الگوی اعلام شده و نوع تضمین خرید محصول طبق الگوی کشت، دستیابی به اهداف مورد نظر را با تردید مواجه کرده است. در این زمینه با عنایتا… بیابانی، قائم مقام دبیرکل خانه کشاورز گفتگویی انجام شد که آنچه در ذیل می خوانیم شرحی از این گفتگو است:
وزارت جهاد کشاورزی با رونمایی از طرح الگوی کشت، قرار است چه کاری انجام دهد؟
اجرای الگوی کشت محصولات کشاورزی بویژه در شرایط کنونی که کشور با چالش آب مواجه است، بسیار ضروری به نظر می رسد. در کشورهای پیشرفته دنیا برای استفاده از آب، هوا و امکانات خود در زمینه کشاورزی راهکارهایی دارند که به نحو مطلوب از این سرمایه ها استفاده کنند که به زمینه های مساعد کشت بستگی دارد. اجرای الگوی کشت سخت، پر هزینه و پر ریسک است. البته باید گفت که الگوی کشت به تنهایی به عهده وزارت جهاد کشاورزی نیست؛ وزارت نیرو باید آب را تهیه کند، وزارت صمت اقتصاد این پروژه را، سازمان بودجه باید بودجه را تهیه کند، سازمان محیط زیست باید به وزارت جهاد کشاورزی اعلام کند که این کار با محیط زیست همخوانی دارد یا خیر.
بخش کشاورزی کشور سالها است از مدیریت ناصحیح، به روز نبودن تجهیزات، عدم بهره مندی از تسهیلات کم بهره، نداشتن بازاری ثابت، نوسان قیمت و عدم کنترل قیمت نهاده های تولید و همچنین نداشتن برنامه کشت رنج می برد. یک مثال می آورم در گیلان و مازندران اصلا مرسوم نبود که کشت کیوی داشته باشیم اما با الگوهای کشت ایجاد شده، در حال حاضر گیلان و مازندران یکی از بهترین محصولات کیوی در دنیا را ارائه می دهند. یعنی ما می توانیم با همه دنیا که ادعای کاشت بهترین کیوی را دارند، رقابت کنیم. این کار موفق، براساس تحقیقات زیاد به دست آمده که الان از آن بهره برداری می کنیم.
با کمبود آبی که در کشور وجود دارد، پیاده سازی نظام نوآوری در بخش کشاورزی ضروری است، بنابراین با تغییر الگوی کشت، سرمایه گذاریهای جدید و بازار برای محصول نیاز است و شاید این مسائل ورود دولت به این طرح را توجیه می کند، می خواهم بگویم که اگر صرفه اقتصادی در محصولی نباشد، الگوی کشت بی معنا می شود، درست است؟
دقیقا درست است، با اجرای الگوی کشت، اقتصاد کشاورز باید حفظ شود، لذا تا زمانی که درآمد و اقتصاد تولیدکننده تامین نشود، کشاورز امکان ندارد تن به اجرای مصوبه دهد. اجرای مصوبه الگوی کشت به عنوان جراحی بسیار بزرگ در بخش کشاورزی قطعا نیازمند حمایت های یارانه ای و تسهیلات بلاعوض است، در غیراین صورت همانند سال های گذشته اجرا نمی شود. امسال تغییراتی در الگوی کشت اعمال شده اما واقعیت امر این است ک در بین کشاورزان یک ناباوری وجود دارد و ما باید این سیستم را به گونه ای طراحی کنیم که الگوی کشت برای کشاورز ملموس باشد. در بحث ارائه الگوی کشت باید به کشاورزان آموزش درستی داده شود و از تمام ظرفیت ها در این حوزه بهره گرفت تا به درستی اجرایی شود و ثمرات آن را کل بخش کشاورزی ببینند. وقتی طرح الگوی کشت نباشد، بخش کشاورزی با بی برنامگی مواجه می شود و این بی برنامه گی ها در نهایت کشاورز را متضرر می سازد و حتی بازار محصولات کشاورزی را نیز گاهی مواقع دچار اختلال می کند. به طوری که به عنوان مثال به دلیل عدم دسترسی کشاورزان به یک الگوی کشت موجب شده که برخی سال ها شاهد کاهش یک یا چند کالای کشاورزی هستیم و از آن طرف گاهی مواقع نیز می بینیم به دلیل بالا بودن تولید یک محصول خاص، کشاورز حتی محصول خود را برداشت نمی کند و آن را دور می ریزد. بنابراین دولت علاوه بر این که الگوی کشت را به کشاورز ارائه می دهد باید علاوه بر بازار داخلی، ساختار صادرات را هم فراهم کند.
معاون اقتصادی وزیر جهاد کشاورزی گفته اند که یارانه نهاده ها، تسهیلات، کمک های فنی و اعتباری و اعتبارات آب و خاک و بیمه به سمت الگوی کشت هدایت خواهد شد که مشوقی برای اجرای این طرح باشد. همچنین قرار است هر کشاورزی که محصولات توصیه شده در الگوی کشت را بکارد از تخفیفات ویژه ای برخوردار شود. همچنین ایشان گفتند که مذاکرات فشرده با وزارت نیرو داشتیم تا بخشودگی آب بها تا 50 درصد برای کشاورزانی که محصول توصیه شده را بکارند و 50 درصد دیگر به ازای بهره وری که داشته باشد اعمال شود.
در کل باید بگویم که وقتی در مورد الگوی کشت صحبت می شود، یعنی در مورد محصولی صحبت می شود که توان و ظرفیت تولید آن نسبت به محصولات دیگر آماده تر باشد و طرح هایی ایجاد شود که بتوان از آن استفاده بهینه شود. بنابراین باید از امکانات، توانمندیها و تجربیاتی که در کشورهای دیگر استفاده شده بهره مند شویم و مطابق ظرفیت هایی که در کشور وجود دارد تطبیق داده شود. اگر ما یک کشور کم آب هستیم باید به اندازه امکانات کشور، محصول بهینه کشت را ایجاد کنیم. دولت ها موظف هستند تا غذای مردم را تامین کنند که با توجه به شرایط اقلیمی خاص کشور باید با تمهیدات و امکانات لازم حتی مالی کمک کنند تا طرح اجرایی شود. انتخاب محصولات به عنوان یک الگو با توجه به امکانات و ظرفیت های داخلی باشد و آن ها در برنامه جای داده شوند، اگر محصولاتی که شرایط جوی و محیطی ایجاب نمی کند دیگر تلاش برای آن بی معنی است.
کشاورز یک سرمایه گذار است و هر محصولی که منافعش را تامین کند، کشت می کند کشاورز مشکلش این نیست که کسی به او بگوید چه بکارد، بلکه مشکلش این است که کدام محصول درآمد بیشتری برایش دارد، حال چه ضمانتی دولت باید به کشاورز بدهد تا محصولش طبق الگوی کشت روی دستش نماند؟ نمونه این کارها زیاد دیده شده است.
الگوی کشت باید برمبنای ظرفیت هر منطقه اجرا شود. محدودیت منابع آبی در سال های اخیر تهدیدی برای بخش کشاورزی به شمار می رود که کشاورزان برای ادامه کار و تولید چاره ای جز به کارگیری راهکارهای جدید ندارند. به دلیل نیازهای غذایی که کشور دارد، دولت ها موظف به تامین آن نیازها هستند؛ از طرف دیگر این جراحی یک هزینه ای دارد و این هزینه را کشاورز موظف نیست که پرداخت کند، یعنی نمی تواند به هر قیمتی تولید کند و مصرف کننده به کمترین قیمت خریداری کند. به عبارت دیگر قیمت گذاری دستوری باید حذف شود، باید امکاناتی ایجاد شود که تولیدکننده برایش تولید محصول به صرفه باشد. وقتی الگوی کشت به گونه ای باشد که کشاورز با ضرر محصول تولید کند، قطعا این کار را انجام نمی دهد. دولت باید امکاناتی مهیا کند تا از ماشین آلاتی استفاده شود که کشورهای مترقی دیگر از آن ها استفاده کردند و بهره وری خود را بالا برده اند، تولید و عرضه باید به گونه ای باشد تا دوطرف از آن بهره مند شوند. وقتی صحبت از الگوی کشت می شود یعنی بهینه کردن و بهره برداری بهتر از آب و خاک کشور در جهت رفاه مردم؛ دولت می گوید گندم جز کالای استراتژیک است و کشاورز موظف به تولید آن است، از طرف دیگر دولت هم موظف است قیمت تمام شده کشاورز را محاسبه کند و با یک سود متعارف به کشاورز پرداخت کند. دولت ها باید اطلاعات درست را به کشاورز بدهند و کشاورز باید از این اطلاعات استفاده کند و تولید بهینه کند. دولت در یک مدت زمان کوتاه نمی تواند به همه ادعاهایی که در مورد این طرح دارد، دست پیدا کند. برای اجرای الگوی کشت باید هم از نظر فرهنگی و هم از نظر علمی کار شود تا به آن نتیجه ای که مدنظر دولت و حکومت است رسیده شود.
دیدگاه تان را بنویسید