ابراهیم نکو با بیان اینکه فرزندان برخی مسئولان به واسطه مسئولیت پدران و مادران خود به کشورهایی رفتند که در داخل کشور علیه این کشورها شعار داده می شود، گفت: آنها سرمایه هنگفتی از کشور خارج کرده و در کشورهایی که دشمن هستند، سرمایه گذاری می کنند.
ابراهیم نکو با بیان اینکه فساد اقتصادی در کشور دارای ریشه عریض و طویلی است، اظهار کرد:حتی اگر اراده کافی برای مقابله با فساد وجود داشته باشد، ریشه کن کردن آن در زمان کوتاه امکان پذیر نیست و باید در این زمینه حساب شده عمل کرد.
وی ادامه داد: تا حدود زیادی اراده مقابله با فساد در سه قوه کشور وجود دارد. رئیس جمهور برخاسته از قوه قضاییه است و نسبت به ضرورت برخورد با فساد اقتصادی آگاهی دارد و لوازم این کار را می شناسد. قوه مقننه نیز همراهی خوبی با دو قوه دیگر داشته است. برای مقابله با فساد اقدامات خوبی شروع شده است، اما تلاش های قوا به تنهایی کفایت نمیکند و به همراهی سایر نهادهای نظام از جمله نهادهای امنیتی هم نیاز است. در واقع به یک خرد جمعی و تصمیم واحد در کل حاکمیت برای مقابله با فساد یک ضرورت است.
این فعال سیاسی همچنین درباره کارایی سامانه اعلام اموال مسئولان، تصریح کرد: متاسفانه راه فرار از این قانون وجود دارد و اگر مسئولی بخواهد می تواند راهی برای گریز پیدا کند؛ مثلا اموال خود را به اسم نزدیکان و معتمدین خود کند.این چنین قوانینی خوب است، اما به تنهایی کفایت نمیکند. اعلام میزان اموال مسئولان دردی از مردم دوا نمی کند، مگر اینکه براساس ملاک مشخصی، از اموال مسئولان که در طول زمان زیاد شده است، به نفع مردم مالیات گرفته شود.
نکو درباره موضوع سفر و اقامت فرزندان مسئولان در خارج از کشور گفت: در اوایل انقلاب همدلی فراگیری بین مردم و مسئولین وجود داشت و همین همدلی موجب شکل گیری امید مردم و مسئولان به آینده می شد و مردم احساس می کردند که تبعیض و اختلاف طبقاتی وجود ندارد و دیگر کسی قرار نیست پول باد آورده کسب کند، اما به مرور فرزندان مسئولان به واسطه مسئولیت پدران و مادران خود به کشورهایی رفتند که در داخل کشور علیه این کشورها شعار داده می شود. فرزندان این مسئولان سرمایه هنگفتی از کشور خارج کرده و در کشورهایی که دشمن هستند، سرمایه گذاری می کنند. این یک درد و رنج برای مردم است و باید درمان شود.
این نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی گفت: پیشنهاد من این است که نباید اجازه داد تا از موقعیت این مسئولان برای فرزندان آنها استفاده شود . باید از طریق ابزارهای قانونی اینگونه افراد را وادار کرد تا سرمایه های خود را که متعلق به مردم می باشد را به کشور آورند و اگر این کار ار نکردند با آنها برخورد شود. وقتی سن فرزندان مسئولان را بررسی می کنیم، می بینیم که آنها سن کمی برای سرمایه گذاری هنگفت در سایر کشورها دارند و معلوم است پشت پرده افراد دیگری هستند که در وهله اول والدین آنها متهم می شوند که به واسطه مسئولیت هایی که دارند، شرایط را برای خروج سرمایه های کشور توسط فرزندانشان را فراهم کرده اند.
هزینه شعار پدر با ما؛ تحصیل در خارج برای آنها
آنها در آمریکا و اروپا درس میخوانند و پدرانشان اینجا به آمریکا فحش میدهند. این دیگر چه رسمی است؟ ما کدام را باور کنیم؟ فحشها را یا درس خواندن فرزندان در غرب را؟
مصطفی داننده- داستان درس خواندن و زندگی کردن فرزندان برخی از مسئولان کشور در فرنگ هم داستانی است. اصلاحطلب، اصولگرا، انقلابی و غیر انقلابی هم ندارد، گویا آقازادهها دانشگاههای خارج از کشور را به دانشگاههایی که پدرانشان در ایران ساختهاند ترجیح میدهند.
شاید ندانید اما همه آقازادههایی که برای ادامه تحصیل به خارج رفتهاند، استعداد درخشان و نخبه بودند و به خاطر همین پدران برای پسران و دختران بلیط گرفتند تا آنها راهی آن سوی آبها شوند تا با کوله باری از علم به کشور برگردند و به مردم خدمت کنند. بله، ایران سرزمین ژنهای خوب است!
نکته جالب اینجاست که وقتی مردم عادی تصمیم میگیرند، فرزندانشان را با هزار خون جگر راهی دانشگاههای خارج از کشور کنند، همین حضرات فریاد سر میدهند که دانشگاههای کشور چه کم از دانشگاههای فرنگ دارد؟ این همه غربزدگی از کجا میآید؟ چرا همینجا درس نمیخوانید و به مردم خودتان خدمت کنید؟ چرا باید از اجنبیها علم را آموخت در حالی که خودمان بهترش را داریم؟
بامزه نیست؟ شعارهای پدران را ما میشنویم و هزینهاش را میدهیم، آنوقت فرزندان آن شعار دهندگان با خیال راحت آن سوی آبها، درس بخوانند، زندگی کنند و بعد عکس هم بگذارند.
بگویم اصلا مخالف تحصیل و زندگی در خارج از کشور نیستم. اتفاقا اینکه جوانان این کشور فرهنگها و دستاوردهای دیگر ممالک را ببیند، بسیار خوب است. هرچه ایرانیها سفر خارجی بروند به توسعه و پیشرفت ایران کمک میکند.
خارج رفتن برای خیلی از مردم کار سختی است. حتی آنهایی که استعداد فراوان دارند و میتوانند با تحصیل در خارج از کشور، به شکوفایی استعدادهای خود برسند. در این زمان سخت اما حضرات فرزندان مسؤول به راحتی چمدان خود را میبندند و راهی غربت میشوند. میکنند. بعضی دل به دل اروپا میدهند و برخی در آمریکا به علم آموزی میپردازند.
آنها در آمریکا و اروپا درس میخوانند و پدرانشان اینجا به آمریکا فحش میدهند. این دیگر چه رسمی است؟ ما کدام را باور کنیم؟ فحشها را یا درس خواندن فرزندان در غرب را؟
در سالهایی که کشورهای خارجی به دانشجویان ایرانی سخت پذیرش و ویزا میدهند و آنهایی که عزم رفتن میکنند، رسما جان میکنند تا مُهر ویزا در پاسپورتشان بخورد، فرزندان مسئولان به راحتی ویزا میگیرند و میروند. واقعا آیا اگر این افراد فرزند مقامات ایرانی نبودند، کشورهای خارجی به آنها به همین راحتی ویزا میداد؟ چرا به دیگر دانشجویان متقاضی تحصیل در اروپا حتی با داشتن پذیرش از دانشگاههای معتبر، ویزا نمیدهد؟
ما که میدانیم از فضل پدر آنها را حاصل شده است، حالا شما هی بگویید آنها نخبه هستند و کذا و کذا.
القصه باید گفت که با این نوع زندگی مشکل داریم. این که ما هزینه شعار پدران را بدهیم و فرزندان آنها بدون استرس در خارج زندگی کنند و کیف دنیا را ببرند.
دیدگاه تان را بنویسید