این زبانشناس و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در پی درگذشت محمدرضا باطنی، در گفتوگو با ایسنا درباره این چهره زبانشناسی، ترجمه و فرهنگنویسی اظهار کرد: دکتر باطنی ابتدا در تهران لیسانس زبان انگلیسی خود را از دانشسرای عالی سابق که الان دانشگاه خوارزمی است، گرفت و چون شاگرد اول شده بود برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت. در آنجا زبانشناسی خواند و با پروفسور هلیدی معروف کار کرد. پس از چهار سال که بورس تحصیلیاش تمام شد، به تهران برگشت و در دانشگاه تهران پایاننامه خود را با دکتر محمد مقدم، مدیر اسبق گروه زبانشناسی گذراند. عنوان پایاننامهاش «توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی بر اساس نظریه مقوله و میزان هلیدی» بود. همان پایاننامه به صورت کتاب در سال ۱۳۴۸ در انتشارات امیرکبیر منتشر شد. کتاب بسیار خوبی بود و دستاورد بسیار خوبی برای دستور زبان فارسی داشت. از زاویهای که به زبان فارسی معاصر نگاه کرده بود، نکات جالبی را درباره آن کشف کرده بود. این کتابها بعدها به چندین چاپ رسید.
او افزود: بلافاصله ایشان به استخدام دانشگاه تهران درآمد و به تدریس زبانشناسی پرداخت. ایشان از اعضای بسیار موثر گروه زبانشناسی دانشگاه تهران بود و شاگردان زیادی را پروراند که الان بسیاری از آنها در دانشگاههای مختلف استاد هستند و تدریس میکنند. تلاش او این بود با قلم روانی که داشت و سادهنویس بود زبانشناسی را به صورت ساده دربیاورد و به عموم معرفی کند، به همین جهت مقالات زیادی نوشت و در مطبوعات قبل از انقلاب همین نیت را پی گرفت یعنی مسائل پیچیده زبانشناسی را به صورت ساده درآورد و بعد آنها را به صورت کتاب منتشر کرد، یکی از کتابهای خوبی که نوشت «نگاه تازه به دستور زبان» بود که معایب دستورهای سنتی را در کتاب نوشت و این کتاب راه را برای خیلیها باز کرد تا به صورت سنتی به زبان نگاه نکنند.
صادقی سپس گفت: باطنی مرد بسیار محکم، اصولی و خیلی اخلاقی بود که به هیچوجه از اصولی که به آن معتقد بود تخطی نمیکرد. زبانشناسی را به صورت علمی خوانده بود و وقتی میدید بعضیها که بیشتر ادیباند، اما به زبان با دیدی تجویزی نگاه میکنند و مسائلی را درباره زبان فارسی مطرح میکنند، فریاد او بلند میشد؛ مثلا فلان کلمه عربی در زبان عربی اینطور به کار رفته و در فارسی اینطور و نباید اینطور باشد و باید مانند اصل عربیاش به کار رود، این مسائل در زبانشناسی مطرح نیست و هر زبانی از زبانهای دیگر واژه قرض میکند و آنها را در قالب مبانی آوایی و دستوری خود درمیآورد. مثلا فرض کنید ما از عربی کلمه «الوان» را گرفتهایم که «الوان» در عربی جمع «لون» است به معنی رنگ اما ما آن را به صورت صفت به کار میبریم یعنی «رنگارنگ». اینها تغییراتی است که هر زبانی از زبانهای دیگر واژه میگیرد و تغییر میدهد اما برخی از ادبا و سنتگریان اینطور نگاه نمیکردند و طبعا فریاد ایشان بلند شد که این حرفها چیست درباره زبان میزنید، مسائل زبان اینها نیست و اینها مسائل دروغین است. از این نظر خیلی محکم نظریات خود را در چندین مقاله ابراز کرد.
او در ادامه بیان کرد: باطنی بعد از انقلاب هم به دلیل همان استحکام رایی که داشت آنچه را به نظرش میرسید غلط بود، بیپروا اعلام میکرد. به همین جهت متأسفانه با ۲۳ سال خدمت و رتبه دانشیاری و حقوق ناچیزی اوایل انقلاب ایشان را از دانشگاه کنار گذاشتند در حالی که ایشان میتوانست سالها شاگردپروری کند و دستاوردهای زبانشناسی را به آسانی و با زبان خیلی خیلی ساده و همهفهم در اختیار دانشجویان بگذارد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: بعد از اینکه او از دانشگاه کنار گذاشته شد، میبایست راهی برای ادامه زندگی پیدا میکرد، این بود که با موسسه فرهنگ معاصر قرارداد بست و آنجا دست به کار تألیف واژهنامه انگلیسی به فارسی شد که به نام «فرهنگ پویا» معروف شد. آخرین تحریر فرهنگ، دوجلدی بود اما انواع و اقسام فرهنگهای کوچکتر را هم از دل این فرهنگ به کمک شاگردان قدیمی و همکاران درآورد و از این بابت هم خدمت بزرگی به زبان فارسی کرده است. او فرهنگی مطمئن، دقیق و امروزی را در اختیار کسانی که میخواهند زبان انگلیسی یاد بگیرند، گذاشته است. درگذشت دکتر باطنی برای من به عنوان دوست صیمی و همکار گرامی دردناک است و ضایعه بزرگی برای زبانشناسی و فرهنگنویسی ما است.
این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره نظرات باطنی درخصوص رسمالخط فارسی هم گفت: رسمالخط فارسی از قدیم هیچ اصولی نداشته که بر طبق آن، همه به یک شکل بنویسند. زمانی که چاپ نبوده و کتابها به صورت خطی نوشته و توزیع میشد، خوشنویسان انواع و اقسام تفنن را در این خط کردهاند مثلا «دانشسرای عالی»، که «دانشسرا» را که یک کلمه مرکب است و عالی صفت است، زمانی سر هم مینوشتند همانطور که «جنابعالی» را سرهم مینویسند. اگر خط بخواهد مبانیای داشته باشد که همه نویسندگان و نوآموزان به سهولت در مدرسه یاد بگیرند بایستی تغییراتی داده میشد. اولین تغییر اصولی که داده شد، حدود سالهای ۱۳۳۵-۱۳۳۶ توسط مرحوم مصطفی مقربی در مقالهای بود که در مجله سخن منتشر شد و بعد این مبانیای را که او گذاشته بود، در آموزش و پرورش لحاظ کرده و اصلاح جدی در خط کردند. از جمله تغییرات این بود که اجزای کلمات مرکب، زمانی که استقلال معنی دارند باید جدا نوشته شوند؛ مثلا «می» در فعل باید جدا نوشته شود زیرا معنای استمرار دارد و تکواژ مستقلی است، همینطور «به» حرف اضافه. مرحوم دکتر باطنی بیش از این حد به صورت انقلابی نسبت به خط نگاه نکرد. حدود ۲۸ سال پیش ما در فرهنگستان کمیسیونی تشکیل دادیم و از کسانی که در خط فارسی مقاله و کتاب نوشته بودند، دعوت کردیم. من سرپرست کمیته بودم و هرکسی نظراتی داد که چطور خط سادهتر شود؛ مثلا یکی از تغییرات این بود اعضای کلمات مرکبی که با بن فعل هستند، باید جدا نوشته شوند مانند «سپاسگزار» یا در املای همزه اصلاحاتی شد و دیگر مسائل خط. مرحوم باطنی هم دعوت شده بود. از جمله کسانی که خارج از فرهنگستان دعوت شده بود سلیم نیساری بود که در این حوزه صاحبنظر بود. بعد هم کتاب «دستور خط فارسی» تهیه شد که فرهنگستان چاپ کرد و براساس آن دستور فرهنگ املایی زبان فارسی نوشته شد. مرحوم باطنی در اینباره هم گاهی نظراتی داشت.
دیدگاه تان را بنویسید