همچنین در حالی از عادت کردن به بی اعتنایی جشنواره به فیلم هایش و سلیقه ی داوران سخن گفت که در سی و هفت دوره قبلی جشنواره فیلم فجر با کسب ۴۲ سیمرغ برای فیلم هایش با فاصله از نفر دوم یعنی احمدرضا درویش با کسب ۳۰ سیمرغ، همچنان صدرنشین این فهرست است.
اما آنچه در نشست خبری فیلم خروج شاید بیش از همه جالب توجه و البته نگران کننده بود، شیوه حاتمی کیا در پاسخ به برخی پرسشها بود که به جای تمرکز بر پرسش با اشاره به سن و سال پرسشگران و تاکید بر فاصله سنی خودش با آنها به نوعی مشروعیت پرسشگر را به طرز تحقیرآمیزی به چالش می کشید.
اشارهی بی ربطی که بیشتر مخاطب را به یاد کل کل های لمپنی می اندازد، آنجا که به عنوان مثال یک طرف مجادله برای تحقیر طرف مقابل می گوید: زمانی که تو به سیب زمینی می گفتی دیب دمینی ، من چه ها می گفتم و چه ها می کردم.
گرچه این سوال بسیار کلیشه ای است اما هیچ جمله ای نمی تواند به اندازه آن بیانگر این موقعیت باشد و آن این که براستی به کجا می رویم؟ که فیلمساز پیش کسوت ۵۸ ساله (این تاکید روی مقدار عددی سن را از خود فیلمساز در همان نشست خبری نقل می کنم) اینچنین به جای پاسخگویی، سن و سال پرسشگر را ابزار تحقیرش میکند. بالا رفتن سن اگر به افزایش تجربه در تحمل، مدارا، رفتار مناسب، مسئولیتپذیری و پاسخگویی نینجامد واجد چه فضیلتی است؟
نگارنده تفاوت سنی زیادی با حاتمی کیا ندارم و تقریبا نسل یک دهه محسوب می شویم، اما هنگام مواجهه این چنینی او با پرسشگران جوان آن نشست خبری، دیالوگ قیصر خطاب به خان دایی در فیلم قیصر مسعود کیمیایی را به یاد آوردم که می گفت: «اَه خاندایی، تو آدمو مایوس میکنی. اگه قرار روزگاره که آدم پیر بشه دلش کوچیک بشه، ای خدا منو هیچ وقت پیر نکن، چون حوصلشو ندارم.»
دیدگاه تان را بنویسید