تابستان سال جاری به پلیس خبر رسید درگیری میان چند جوان اتفاق افتاده و یکی از آنها وضعیت وخیمی دارد و در بیمارستان است. با حضور مأموران در بیمارستان تحقیقات آغاز شد. چند جوانی که دوستشان به نام شاهرخ را به بیمارستان رسانده بودند، گفتند ضارب جوانی به نام سهیل است. درحالیکه مأموران بازجوییها را آغاز کرده بودند، خبر رسید شاهرخ زیر عمل جراحی دوام نیاورده و جانش را از دست داده است، بهاینترتیب پرونده با اتهام قتل پیگیری شد. مأموران در ادامه تحقیقات خود متوجه شدند سهیل شب حادثه در خانه شاهرخ میهمان بود که درگیری بین آنها اتفاق افتاده و سهیل با چاقو به سمت شاهرخ حمله کرد و او را زد. این درحالی بود که مشخص شد سهیل بعد از واردکردن ضربه مرگبار متواری شده است.
بهاینترتیب تجسسها برای دستگیری سهیل آغاز و او بعد از چندین روز تحقیق سرانجام بازداشت شد. متهم بعد از دستگیری به قتل اعتراف کرد و گفت در یک لحظه عصبانیت دوستش را با چاقو زد. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. سپس اولیایدم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. آنها گفتند حاضر به گذشت نیستند و تنها چیزی که آرامشان میکند صدور حکم قصاص است. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من بهشدت از کاری که کردم، پشیمان هستم. روز حادثه من و تعدادی از دوستان مشترکمان در خانه شاهرخ بودیم. ما دوستان صمیمی بودیم و ارتباط خوبی با هم داشتیم.
روز حادثه دور هم جمع شده بودیم تا خوش بگذرانیم و بازی کنیم و چند ساعتی کنار هم باشیم. شاهرخ پاسور آورد تا بازی کنیم، چند دست که با هم بازی کردیم، متوجه شدم او تقلب میکند و با تقلب برنده میشود، گفتم اینطور نمیشود چرا تقلب میکنی. انکار کرد و به من حرف نامربوطی زد و گفت تو خودت تقلب میکنی.
متهم در ادامه گفت: من کنترلم را از دست دادم. آنقدر عصبانی شده بودم که نمیدانستم چه میکنم، در یک لحظه چاقو را برداشتم و به سمتش حمله کردم و یک ضربه هم بیشتر نزدم؛ همان یک ضربه باعث مرگش شد.
متهم در پاسخ به این سؤال که چاقو را از کجا آورده بود، گفت: من چاقو را از بشقاب میوهخوری برداشتم، در بشقاب برای میهمانها میوه گذاشته بودند و ما داشتیم بازی میکردیم و میوه میخوردیم. چاقو هم برای میوهها بود من اصلا فکر نمیکردم چاقوی به آن کوچکی بتواند باعث مرگ کسی شود. ضمن اینکه یک لحظه عصبانی شدم و قصدم هم کشتن شاهرخ نبود ما رفیق قدیمی بودیم و اصلا فکر نمیکردم چنین اتفاقی باعث مرگ او شود.
من فقط خواستم او را بترسانم. وقتی خون از بدن شاهرخ بیرون زد خیلی ترسیدم و همین ترسم هم باعث شد که فرار کنم. بعد از دفاعیات متهم و وکیل مدافع او، سهیل یکبار دیگر برای بیان آخرین دفاع در جایگاه قرار گرفت و گفت: من اتهام را قبول دارم در برابر کاری که کردم هم دفاعی ندارم و شرمنده اولیایدم هستم. من خیلی پشیمانم و حتی یک درصد هم فکر نمیکردم کاری که میکنم باعث مرگ یکی از بهترین دوستانم شود. من از اولیایدم درخواست بخشش دارم و خواهش میکنم در تصمیمشان تجدیدنظر کنند. با پایان جلسه دادگاه هیئت قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
دیدگاه تان را بنویسید