یکی از روشهایی که در بحران کرونا بر سر زبانها افتاد و کارایی خود را نشان داد، تلهمدیسین یا همان دوراپزشکی است که ترجمه نسبتا مناسبی به نظر میرسد. در زمانی که همه در قرنطینه هستند و ملاقاتها باید به حداقل برسد، تکنولوژیهای جدید ارتباط غیرحضوری پزشک و بیمار به کار افتادند و در عمل کارکرد خود را به نمایش گذاشتند. این تکنولوژی جدید هم مثل سایر فراوردههای مدرنیته همزمان واجد نکات مثبت و منفی است.
استفاده از تلهمدیسین در درمان سکته مغزی حاد تا پیش از بحران کرونا هم جدیدترین پیشرفت در درمان سکته مغزی حاد به شمار میرفت. مسائل اقتصادی، اخلاقی و حقوقی آن همه داشت در جهتی تنظیم میشد که با ویزیت آنلاین و ارسال مدارک بیمار، درمان سکته مغزی که سخت به دقایق وابسته است هرچه سریعتر آغاز شود. در بحران کرونا هم نهتنها سرعت که کاهش ابتلا هم توجه همگان را به سمت تلهمدیسین برد، اما در این ارتباط باید به نکات دیگری هم اشاره کرد:
اول آنکه تلهمدیسین را نباید به ارتباط تلفنی ولو با امکان ارسال تصاویر تقلیل داد. در جریان کرونا شاهد رشد مؤسساتی هستیم که بین پزشکان و بیماران ارتباط تلفنی برقرار میکنند و با نام ارتباط آنلاین تبلیغات گسترده راه میاندازند. باید تأکید کرد تلهمدیسین تنها به معنای ارتباط غیرحضوری نیست و مستلزم امکانات تکنولوژیک، پرسنل کافی، مکان و زمان فیزیکی مناسب برای طبابت از راه دور است و البته بسترهای حقوقی و اخلاقی تعریفشده برای این کار. ضرورتهای شتابناک کرونا این دغدغه را به وجود آورد که نکند تلهمدیسین با تمام ابزار و آلاتش به یک ارتباط تلفنی ولو با انتقال چند عکس از فضای مجازی تقلیل یابد.
دوم آنکه در شرایطی که ویزیت بیمار بهعنوان مهمترین بخش از کار تعقلی پزشکی هنوز نتوانسته جایگاه مناسب خود را در اذهان ما ایرانیان اعم از پزشک و بیمار باز کند، این خطر وجود دارد که تلهمدیسین، آن هم به همان شکل ناقص و نیمهکارهای که توضیح داده شد، جایگاه «ویزیت»؛ یعنی تأمل و تعقل و تصمیمگیری را هرچه بیشتر و بیشتر در برابر «اعمال»؛ از تجویز دارو گرفته تا اقدامات تشخیصی و اعمال جراحی هرچه بیشتر و بیشتر تضعیف کند. همین الان هم نهتنها بسیاری از مردم، بلکه بسیاری از مسئولان و حتی پزشکان هم ویزیت را تنها ملاقاتی برای تنظیم قرار برای «کار اصلی» که میتواند جراحی فتق، عمل سزارین، نوشتن امآرآی، رؤیت امآرآی، آنژیوگرافی و... باشد میدانند. اینکه خود ویزیت به تنهایی در بخش مهمی از کارهای پزشکی همان «کار اصلی» است هنوز وارد افق دید ملی ما نشده. مهارت طبیبی را که بر اثر ممارست و تجربه و آشنایی با کلیت یک بیماری بسیار نادر، آن را در چندثانیه تشخیص میدهد نمیشناسیم.
توانایی بالای سلولهای تحلیلگری را که پدیده بیماریها را از طریق نشانهها و علائمشان با گفتوگو، معاینه و نهایتا رؤیت تصاویر و آزمایشات در چنددقیقه یا چندثانیه بسته به مورد تشخیص میدهند را نهتنها نمیشناسیم و قدر نمیگذاریم، بلکه هر روز به انحای مختلف تحقیر هم میکنیم. بر این کار مهم که میزان دقت یا انحراف ما را با تمام هزینههای آن تا ثریا تعیین میکند نظارت نمیکنیم و جنبههای گوناگون آن را؛ از ثبت و گزارش گرفته تا جزئیات عملی تفکیک و تعریف نمیکنیم و بر هرکدام ارزش نمیگذاریم. در چنین شرایطی استفاده نابهنگام از تلهمدیسین این خطر را دارد که همین سیستم را تثبیت کند و راه بهبود آن هرچه دشوار و دشوارتر شود. در بحران کرونا و استفاده اجتنابناپذیر از تلفن بهجای ویزیت حضوری میشد میزان انتظار و آگاهی بسیاری از مردم و مسئولان و فرهیختگان را در مورد اهمیت تعقل در کار پزشکی دریافت و این تجربهای بود که بسیاری از پزشکان دراین رهگذر پیدا کردند.
در یک کلام تلهمدیسین با تمام الزامات و تکنولوژی مناسبش میتواند اقدامی مهم در انواع موقعیتهای بالینی، بهخصوص اورژانسهایی مثل سکته مغزی و کرونا باشد، اما در شرایط دیگر و بهخصوص بدون همه الزامات آن میتواند به صورت مانعی در راه تحقق جایگاه ویژه کار بالینی دربیاید که در شرایط کشور ما، با کمترین تعرفه مصوب دنیا برای این کار، خطر کمی نیست.
دیدگاه تان را بنویسید