۵۵آنلاین :
دو متهم پرونده که یکی متولد 74 و دیگری متولد سال 77 بودند با مراجعه به آگهی فروش خودرو قربانی خود را انتخاب کرده بودند. متههم ردیف اول با حضور در جایگاه گفت: من و دوستم که متهم ردیف دوم است در زندان با هم آشنا شده بودیم و به دلیل بی کاری از محل زندگی مان کرمانشاه اسلحه ای خریداری کردیم و به تهران آمدیم و خوابگاهی تهیه کردیم و اقدام کردیم برای سرقت. روش ما به این شکل بود که آگهی های فروش خودرو و تصاویرشان را بررسی می کردیم تا فروشنده کم سن و سال را پیدا کنیم که به یک آگهی برخورد کردیم که فروشنده دهه هفتادی است. با فروشنده یک خودروی 206 (شاکی) قرار گذاشتیم و با متهم ردیف دوم به بهانه اینکه در سمت میدان آزادی دوست تعمیر کاری داریم که خودرو را باید به او نشان بدهیم صاحب ماشین و دوستش را سوار کردیم. نزدیک میدان آزادی اسلحه را درآوردم و با دستبند پلاستیکی دست شاکی و دوستش را بستیم و کاپشنم را بر روی سر آن ها انداختیم و در نهایت آن ها را در جاده مخصوص کرج پیاده کردیم. من با شاکی برخورد بدی با شاکی نداشتم و حتی به او گفتم نگران نباشد!
متهم ردیف دوم که اتهامش؛ معاونت در آدم ربایی؛ سرقت و قدرت نمایی با چاقو بود؛ با حضور در جایگاه گفت: من بهاتهام معاونت در قتل و متهم ردیف یک به اتهام نداشتن مجوز موتور سنگین در زندان بودیم و در آنجا با هم آشنا شدیم. ۱۵ روز بعد از آزادی از زندان تصمیم گرفتیم اقدام به سرقت کنیم؛ عشقش را داشتم ولی علمش را نداشتم! من قصد آدم ربایی نداشتم؛ ولی خوب اتفاق افتاد.
ما بعد از سرقت خودرو به کرمانشاه آمدیم و صندلی و باطری و برخی وسایل ماشین را باز کردیم و فروختیم ولی به جای آن ها وسایل مستعمل گذاشتیم پس از آن خودرو را در کنار خیابان در مقابل دوربین گذاشتیم که توسط پلیس پیدا شود و ما حتی شماره مالک خودرو را زیر شیشه گذاشتیم و در کاغذ نوشتیم که این خودرو سرقتی است.
قاضی پس از استماع اظهارات متهمین ختم جلسه دادگاه را اعلام کرد .
منبع : عصرایران
دیدگاه تان را بنویسید