هر جوانی که بلوغ جنسی را پشت سر گذاشته و از رشد مطلوب جسمانی برخوردار و از هوشمندی و کفایتهای عقلانی و تعادل عاطفی بهرهمند باشد و تعهد، قدرت مسئولیتپذیری اجتماعی و قابلیت همسری و آرامشبخشی را احراز کند، میتواند در اندیشه زوجیت باشد. آمادگی برای ازدواج فقط سن شناسنامهای نیست بلکه سن زیستی و روانی هم مهم است.
برای انتخاب همسر شغل و پول عامل اصلی نیست. سرمایه اصلی برای انتخاب همسر این است که آقا خانم را انتخاب کند و خانم هم آقا را؛ یعنی یک سرمایه روانی و فرهنگی. برای عقد نیز سرمایه معنوی لازم است تا به آرامش برسند. البته پول و شغل هم برای تأسیس خانواده و تأمین نیازهای زندگی مشترک لازم است که میتواند بعد از انتخاب، یک سال، دو سال یا بیشتر زمان در نظر گرفت تا دختر و پسر نسبت به تشکیل زندگی مشترک اقدام نمایند
چه چیزهایی را در خواستگاری مخفی کنیم؟
اگرچه دبیرستانیها و دانشجویان باید دنبال همسر باشند و عملاً هم هستند، اما باید به دستشان ذرهبین تشخیص بدهیم و با رویکرد فرزندپروری بچهها را مطابق قابلیت فطریشان که خدا آنها را عروس و داماد آفریده عروس و داماد تربیت کنیم. مهمترین شیوه تربیتی شیوه غیرمستقیم و مشاهدهای است یعنی بچهها باید پدر و مادر را مشاهده کنند و پدر و مادر باید مربی عروس و دامادپروری باشند. خانوادهها همه ما باید آموزشگاه عروسپروری و دامادپروری باشند.
بنابراین با توجه به متغیرها و مؤلفههای گوناگون در ارتباط با مسئله سن، نمیتوان عدد مشخصی را به عنوان سن مطلوب ازدواج تعیین کرد. برخی این شرایط را در حدود ۱۸ تا ۲۰ سالگی مییابند، بعضی کمی زودتر و جمعی نیز تا حدود ۲۵ سالگی یا بالاتر نمیتوانند شایستگی لازم، بلوغ فکری و تعهد مسئولیتپذیری اجتماعی را احراز نمایند..
درنتیجه، بیان این نکته و اظهار این باور و بازخورد عمومی که حتماً باید دختر خانم چند سال کوچکتر از آقاپسر باشد، نمیتواند دارای مبنای علمی، منطقی، عقلانی و بالطبع حجت شرعی باشد.
به طور کلی شایسته و بایسته است توجه داشته باشیم که «سن حقیقی» انسان، برآیندی است از سه مؤلفه اصلی یعنی: ۱- سن شناسنامهای، ۲- سن زیستی یا بیولوژیکی و ۳- سن روانی و عقلانی.
مفهوم اصلی سن زیستی یا بیولوژیکی این است که همه انسانها و افراد همسن و سال که در یک روز به دنیا میآیند، با توجه به عوامل ارثی، نقل و انتقالات و ساختار ژنتیکی، رشد و تحول زیستی انسان، بهخصوص در دوران جنینی یا حیات قبل از تولد، چگونگی تولد و مراحل اولیه رشد با هم متفاوت میباشند.
برای مثال، در یک خانواده که دارای پنج فرزند دختر و پسر میباشد، سن زیستی فرزند اول خانواده جوانتر از سن زیستی فرزند پنجم است. با توجه به اینکه فرزند اول از تخمک جوانتر و فرزند پنجم از تخمک مسنتر به دنیا آمده است، اگر آسیبی در خانواده وجود داشته باشد فرزند پنجم باید احتیاط بیشتری داشته باشد.
همچنین فرد جوانی را میبینیم که در سن ۲۵ سالگی اکثر موهای سرش سفید شده یا شکستگی پوست وی حکایتگر آن است که سن زیستی او به مراتب بیش از ۲۵ سال میباشد. در مقابل، شخص دیگری را مشاهده میکنیم که در سن ۵۰ سالگی حتی یک تار مویش سفید نشده است. موی سر، سلامت دندانها و پوست بدنش سن زیستی او را به طور قابل ملاحظهای کمتر از سن شناسنامهایاش معرفی مینماید و همه کسانی که برای نخستین بار این شخص را با سن شناسنامهای ۵۰ ساله ملاقات میکنند، عمدتاً حداکثر سن او را ۳۰ سال ارزیابی میکنند.
سن روانی، عقلانی و سرزندگی حیاتی و نشاط معنوی نیز متفاوت است. گستره انرژی حیاتی، میزان پویایی و سرزندگی افراد مختلف در سنین مشابه با هم تفاوت دارد.
به طور کلی نشاط، سرزندگی، پویایی فکر، بلوغ عقلانی و قابلیت مطلوب همسری، قدرت ابراز احساسات، نگرشها و انگیزههای تلاش به امیدآفرینی و امیدبخشی، توانمندیها و مهارتهای کلامی، هوش هیجانی و ارتباطات اجتماعی میزان انرژی حیاتی و سن روانی و بلوغ عقلانی افراد را به نمایش میگذارد.
انتهای پیام/
دیدگاه تان را بنویسید