گردشگری پایدار
از کرمان تا وزارت میراث: مسیری در راستای گردشگری پایدار | گردشگری پایدار انتخاب نیست، اجبار است
خلاصه ای از مصاحبه با محمد جهانشاهی: سال ۱۴۰۳ سالی پرچالش برای گردشگری ایران بوده است.با وجود چالشها، رویکردهایی مانند گردشگری پایدار و سبز در حال پررنگ شدن هستند.
خلاصه ای از مصاحبه با محمد جهانشاهی:
سال ۱۴۰۳ سالی پرچالش برای گردشگری ایران بوده است.با وجود چالشها، رویکردهایی مانند گردشگری پایدار و سبز در حال پررنگ شدن هستند.سال ۱۴۰۳ رو به پایان است. سالی که همچنان گردشگری کشور تحتتأثیر شرایط بینالمللی و داخلی قرار دارد و سهم آن از شاخصهای کلان کشور ناچیز است. اما از جهتی در سالی که گذشت شاهد حرکتهایی بودیم که بیتوجه به این شرایط، مسیر تازهای را در گردشگری کشور دنبال میکرد؛ از جمله پررنگتر شدن رویکردهایی مثل گردشگری پایدار یا سبز در ادبیات سیاستگذاران این حوزه. به همین بهانه سراغ «محمد جهانشاهی»، مدیر کمیته ملی طبیتگردی و گردشگری سبز رفتیم، کسی که کارنامه کاریاش نشان میدهد همواره رویکرد گردشگری پایدار را در فعالیتهایی که از دهه ۸۰ در کرمان آغاز کرد تا امروز که در بخشی از معاونت گردشگری وزارت میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری مشغول است، دنبال کرده. از نقش مؤثری که در شکلگیری اقامتگاههای بومگردی و پسازآن، ثبت روزی با نام «روز ملی بومگردی» در تقویم رسمی کشور و نقشی که در ایجاد تشکل «گوجینو» بهعنوان یکی از نمونههای موفق تشکلهای زنان در مناطق روستایی کشور، در حاشیه بیابان لوت داشت تا حضورش در تهیه پرونده ثبت جهانی بیابان لوت و بعد هم مسئولیت پایگاه جهانی آن در منطقه کرمان و بسیاری موارد دیگر همواره مسئله پایداری گردشگری را دنبال کرده است.
از راهی بگویید که محمد جهانشاهی در گردشگری طی کرده؟
محمد جهانشاهی الان نزدیک به ۴۷ سال سن دارد، متولد کرمان است و حدود ۲۲ سال در گردشگری کشور فعالیت داشته. بخشی از این زمان را در بخشهای فرهنگی مشغول بوده. تحصیلاتم مرتبط با طبیعت و گردشگری است؛ یعنی ترکیبی از منابع طبیعی، مدیریت، آموزش و گردشگری را در بر میگیرد. البته ۲۲ سال شاگردی در محضر بسیاری از اساتید و چهرههای فرهیخته علمی و تجربی کشور و مقداری هم در سطح بینالمللی در این حوزهها را تجربه کردهام. در استانهای کرمان و سمنان کار کردهام و حالا در وزارتخانه و در معاونت گردشگری مشغول به کارم. از سال ۱۴۰۰ بهعنوان معاون دفتر توسعه گردشگری داخلی به تیم معاونت گردشگری وزارتخانه پیوستم و دوسالی است که بهعنوان دبیر کمیته ملی طبیعتگردی که در معاونت گردشگری مستقر است، فعالیت دارم. حوزههای مرتبط با محیطزیست و فرهنگ را از منظر گردشگری پایدار بسیار دوست دارم و شعر و ادبیات، تکیهگاهی قابلاتکا برای بخش رها و آزاد وجود من است که البته ربطی به امروزمان ندارد.
ساختار مربوط به کمیته ملی طبیعتگردی از دهه ۸۰ وجود داشته، اما چرا کمتر در مورد آن صحبت شده؟
بله، متأسفانه همینطور است. کمیته ملی طبیعتگردی بهلحاظ ماهیت و ارزش هویتی و کارکردی جایگاه مهمی دارد، اما آنگونهکه شایسته بوده، مورد توجه قرار نگرفته است. اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ سالهای پررونق این ساختار بود. تدوین سند ملی طبیعتگردی کشور، همکاری در تدوین آییننامه ایجاد اقامتگاههای بومگردی، دانشافزایی کارشناسان و بسیاری فعالیتهای ارزشمند دیگر در آن مقطع انجام شد. در آن زمان شاهد فعالیتهای مشترک با آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن یا همان جایکا بودیم. اما رفتهرفته از سطح یک ادارهکل، به یک اسم در ساختار گردشگری کشور تبدیل شد که کمتر حتی نامی از آن برده میشد و واقعاً جای آن خالی بود.
کمیته ملی طبیعتگردی در گردشگری کشور چه نقشی میتواند بازی کند؟ و برای ایفای این نقش چه پیشنیازهایی باید فراهم شود؟
این کمیته با هدف ایجاد ارتباط بین ساختارهایی شکل گرفته است که بر کمیت و کیفیت فعالیتهای ناشی از گردشگری روی زمین نقش جدی دارند، بهویژه در مناطق حفاظتشده و مناطق واجد ارزش که حساسیتهای خاص دارند، مثل جنگلها یا ژئوپارکها و دیگر بخشهای طبیعت کشور. مخصوصاً الان که ما شرایط مناسبی در عرصههای طبیعی و محیطزیستمان نداریم. جدا از تحولاتی که ناشی از تغییراقلیم است، نوع و کیفیت رفتار و نحوه مدیریت منابع ما نیز اشکالات جدی ایجاد کرده است. ما شاهد پایین آمدن کیفیت منابع گردشگری کشور در بخشهای مختلف هستیم. بهعنوان مثال، تبعات ناشی از فرونشست زمین در سطح کشور و در استانهای تاریخی مثل اصفهان، فارس و کرمان را نمیشود نادیده گرفت. الان نزدیک به ۲۷ سایت میراث جهانی کشور بهگونهای تحتتأثیر این رخداد قرار دارند. خشکسالیها تأثیر زیادی بر توان اکولوژیکی بسیاری از عرصههای جنگلی و مرتعی کشور گذاشته و تقریباً ۹۰ درصد استانهای کشور با کاهش بارندگی روبهرو هستند. نحوه مواجهه گردشگری با این شرایط چه باید باشد؟ رکورد زاد و ولد کشور مربوط به دهه ۶۰ است. متولدین این دهه الان حدود یکچهارم جمعیت کشور را تشکیل میدهند. این جمعیت در دهه ۸۰ و ۹۰ موجهای بزرگ گرایش به طبیعت را رقم زد. پدیده آفرود یا بیراههنوردی حاصل همین تحولات بود که به نسل بعد و نسلهای بعدی منتقل خواهد شد. الان حداقل ۵۰ هزار ماشین با تجهیزات و راننده عاشق طبیعت داریم. برای ساماندهی این بخش و مدیریت این حوزه که حذف کردن آن نه منطقی است و نه امکانش وجود دارد، چه برنامهای داریم؟ مقصد اصلی این سفرها پهنههای جنگلی و مناطق بیابانی از جمله بیابان جهانی لوت است که پروتکل حفاظتی جدی دارد. رویکردها نسبت به این بخش چیست؟ حجم سفرهای با هدف مقاصد طبیعی و روستایی طی ۱۵ سال اخیر رشد حداقل صد درصدی داشته است. در ساحت فرهنگی و هویتی زیستمندان این مناطق چه رفتاری باید داشته باشیم؟ ما شاهد کوچ سالانه حداقل ۸۰۰ هزار نفر از مناطق مرکزی و جنوبی کشور بهسمت شمال کشور هستیم که اصلیترین مقاصد طبیعتپایه را در کشور شامل میشوند. نسبت به این تغییرات چه واکنشی باید نشان دهیم، چه در مبدأ و چه در مقصد؟ کجا و چه کسی در گردشگری کشور مسئولیت دارد؟ قطعاً در کنار سایر بخشها، ما نیز وظایف جدی داریم و حتی میتوانیم نقش هدایتگری و تسهیلگری جدی داشته باشیم.اینها مسائل مهمی است، ولی آیا رسیدگی و برنامهریزی برای آنها را در توان کمیته ملی طبیعتگردی یا یک بخش در ساختار گردشگری کشور میبینید؟
خب، این درست است. ما با انبوهی از گرفتاریها روبهرو هستیم و با دامنه بسیار وسیعی از فعالیتها، البته در بخشهای زیادی هم امکان ورود یا تصمیمگیری نداریم. قطعاً برای بهبود شاخصهای پایداری در گردشگری کشور، جدا از کلانروندهای مهم ناشی از تغییراقلیم، ما در برابر نسل بعدی و نسلهای آینده کشورمان مسئولیت داریم. ما در نحوه استفاده از منابع کشورمان موفق عمل نکردهایم. برای تابآوری صنعت گردشگری نسبت به شرایط موجود و شرایط پیش رو، لازم بود و است که توجه جدیتری داشته باشیم. گردشگری حاصل فرایندهای پیچیده و چندجانبه است. کیفیت محصولات گردشگری به کیفیت منابع آن بستگی دارد. ما از سواحل آلوده، جنگلها و چشماندازهای آسیبدیده، از روستاهای تغییرهویتداده یا رهاشده نمیتوانیم محصولاتی در گردشگری تولید کنیم که قابلیت رقابت در بازارهای داخلی و بینالمللی داشته باشند. پوشش این دغدغهها بدون شک نیاز به یک فعالیت گسترده دارد و بدون شک کار کمیته ملی طبیعتگردی یا یک ادارهکل و حتی معاونت گردشگری بهتنهایی نیست.پس تکلیف چیست؟ وظیفه ساختار تصمیمگیرنده گردشگری چه میشود؟ بههرحال الان در این ساختار بخشهای مختلف فعالیت دارند و از شروع فرایندهای سرمایهگذاری تا بهرهبرداری و نظارت و حتی آموزش را هم در اختیار دارید و همه بخشها و حوزههای مرتبط با گردشگری را پوشش میدهید.
چرا آنگونهکه شایسته است و اتفاقاً شاید مهمتر از بسیاری فعالیتهای دیگر باشد، توجه کافی را در این زمینه نمیبینیم؟
همانطورکه اشاره کردید، ما در ساختار موجود شاهد فعالیتهای متنوعی هستیم. من فکر میکنم آنچه شاید لازم باشد جدیتر به آن بپردازیم، درک این موضوع است که گردشگری بدون توجه به الزامات پایدارسازی، فعالیت قابلدفاعی نیست. در دنیا هم این مدل از گردشگری تجربه شده و حاصل همین تجربهها، شکلگیری مفاهیم جدیدی از دهه ۹۰ میلادی بهبعد است. از ابتدای قرن جدید نیز این حساسیتها بیشتر شده است و امروز میبینیم که جدا از مباحثی چون توسعه پایدار گردشگری، نگرشهای رفتاری جدیدتری مثل گردشگری سبز یا گردشگری کربن صفر مطرح هستند. الان خاورمیانه پیشآهنگ این نوع رفتارهای نوین است. در نمایشگاه بازار سفر عربی ۲۰۲۳ یا همان (ایتیام)، تمرکز بر کربنزدایی از زنجیره سفر در این منطقه بود. جایی که شاهد فرودگاههای سبز شارجه و دبی هستیم که از انتشار سالانه ۲۳ هزار تن کربن از طریق تولید ۶۰ هزار مگاوات ساعت انرژی خورشیدی جلوگیری میکنند. نقش کمیته ملی طبیعتگردی، من فکر میکنم جدا از فعالیتهای اجرایی، تلاش برای گسترش این نوع نگرش در بخشهای مختلف درونتشکیلاتی و نیز بخشهای خارج از این تشکیلات است. به همین دلیل، در سال گذشته بهگونهای غیررسمی پسوند سبز را هم بهعنوان کمیته ملی طبیعتگردی اضافه کردیم؛ پیشنهاد کردم و معاون وقت گردشگری هم پذیرفتند. دلیلش هم روشن بود، واکنشی بود به تحولات گسترده گردشگری در دنیا در مواجهه با شرایط امروز و نیز شرایطی که در پیش است.
همین بحث گردشگری سبز اتفاقاً مورد توجه قرار گرفته. بخش زیادی از تلاشهای شما طی این مدت در دبیرخانه کمیته ملی طبیعتگردی کشور که نمود هم داشته، پیرامون همین مباحث شکل گرفته. برخی حتی معتقدند این کارها الان در اولویت نیست و گردشگری کشور باتوجهبه شرایطی که دارد، نیازمند تمرکز بیشتر به سایر بخشها، مخصوصاً بخشهای حمایتی است. نظر شما در این رابطه چیست؟بگذارید کمی واضحتر صحبت کنم. زنجیره تأمین در صنعت گردشگری کشور بهدلایل عمدهای از جمله تحریمها و چالشهای بینالمللی که مستقیماً بر کمیت و کیفیت سرمایهگذاریها و نیز بهرهگیری از تکنولوژیهای روز دنیا تأثیر دارد، شاهد کمبودهای جدی است. ناوگان هوایی ما سن بالایی دارد، درحالیکه مدرنترین خطوط هوایی جهان در همسایگی کشور ما فعال هستند. در بحث قطار و سفرهای ریلی هم کمبود جدی داریم. برای نوروز امسال کمتر از ۱۰ درصد تقاضا پاسخ داده شد و حدود ۲۰ میلیون تقاضای بلیت بدون پاسخ ماند. سن متوسط هتلهای پنجستاره کشور بالای ۲۰ سال است و نیمی از این ظرفیت در دهه بعدی وارد پنجاهسالگی میشود. این یعنی چه؟ استهلاک بالا، بهرهوری پایین، پرمصرف و آلاینده. از طرفی شاهد سرمایهگذاریهای جدید بسیاری توسط سرمایهگذاران داخلی در گوشهوکنار کشور هستیم. متأسفانه در زیرساختهای جدیدی هم که در حال شکلگیری است، آنگونهکه لازم است حساسیتها و ملاحظات پایداری جدی گرفته نمیشود. بهدلیل اینکه عمده ساختوسازهای کشور همچنان حول محور نسل سوم ساختمانسازی میچرخد، ما با یک پِرت بالا در منابع روبهرو هستیم و در مرحله طراحی تا اجرا و حتی بهرهبرداری هم، آن توجه لازم به شاخصهای پایداری را نداریم؛ نه زیستمحیطی، نه اقتصادی و نه اجتماعی. مثلاً یک هتل با سرمایهای بالغبر ۳۰۰ میلیارد تومان و سالها تلاش راهاندازی میشود، اما وقتی که وارد آن میشویم، میبینیم که همچنان از کلیدهای مکانیکی در بحث روشنایی استفاده کرده یا توجهی به آب خاکستری نداشته و حتی در طراحی هم کمترین توجه به مقوله انرژی سیوینگ یا بهینهسازی ساختمان از جنبه روشنایی و انرژی طبیعی داشته است. هر دو این موارد زیانهای اقتصادی هستند که پایدار شده یا میشوند، چه تأسیسات فرسوده و چه تأسیسات جدید غیراصولیساز. درک این ملاحظات و حساسیتها بهنظر من مهمترین چیزی است که ما به آن نیاز داریم. تلاش من و همکارانم و سایر دوستان خارج از مجموعه واقعاً همین است و فکر میکنم این از همه فعالیتها مهمتر باشد و اکنون باید ابتدا تبدیل به مسئله شود. واقعیت این است که هنوز گردشگری پایدار و توجه جدی به شاخصهای پایداری در گردشگری کشورمان، مسئله نیست.
چقدر به این تلاشها امیدوارید؟ فکر میکنید چه زمانی شاهد فراگیر شدن این مسئله خواهید بود؟
زنجیره تأمین در صنعت گردشگری کشور بهدلایل عمدهای از جمله تحریمها و چالشهای بینالمللی که مستقیماً بر کمیت و کیفیت سرمایهگذاریها و نیز بهرهگیری از تکنولوژیهای روز دنیا تأثیر دارد، شاهد کمبودهای جدی است
من جدا از امیدوار بودن، بیشتر دلم میخواهد بر این تلاشها افزوده شود. ترجیحم بیشتر از هر چیزی ادامه این فعالیتهاست. امیدوارم کارهای پایهای و بنیادی شکل بگیرد. در دو سال گذشته تلاش زیادی کردیم تا آن بخش از فعالان صنعت گردشگری و حتی سایر بخشهای وابسته مثل خطوط هوایی و ریلی را که نسبت به ملاحظات پایداری حساسیتی نشان دادهاند، شناسایی کنیم و سراغشان برویم. در دو دوره طی برنامههای مختلف مثل «جایزه ملی وجدان محیطزیست در کسبوکارها» یا «همایش ملی گردشگری سبز» از بیش از ۵۰ فعال این حوزه تقدیر کردیم. شخصاً ساعتها و بارها سراغ بعضی از آنها رفتم و تشویقشان کردم که در رویدادها حضور داشته باشند، حتی گاهی خودم مجبور به ثبتنام از طرفشان میشدم؛ چون دلم میخواست احساس کنند که دیده میشوند. در حال حاضر، نمونههای ارزشمندی در گردشگری کشورمان داریم؛ از هتلهای مدرن و مجهز به فناوریهای روز و دانش مدیریتی نوین تا نمونههایی که دانش بومی و کهن ایرانیان را در مجموعههای بزرگ و جدید خود بهکار گرفتهاند.در این سالها سعی کردیم به برخی رویدادهای جاافتاده در کشور جهت دهیم و مقوله گردشگری پایدار و توسعه مشارکتی را بیشتر مورد توجه قرار دهیم. مثل بیستویکمین دوره «همایش ملی ارزیابی اثرات محیطزیستی کشور» که چندی پیش برگزار شد. یا بحث تدوین «استانداردهای برچسب انرژی هتلها» که توسط شرکت بهینهسازی سوخت در دست تهیه است. «آییننامه تورهای حیاتوحش و ورود مدیریتشده به مناطق حفاظتشده» و همچنین تلاش برای شکلگیری مقاصد و مراکز سبز گردشگری از دیگر نمونههای این فعالیتهاست. نشان سبز گردشگری و برنامههایی برای ایجاد سازمانهای مدیریت مقصد در دست پیگیری داریم. کمپینهایی را شکل دادیم مثل «هر گردشگر یک درخت» که خوشبختانه علاوهبر کاشت، شرایط نگهداری و حفاظت از این درختان هم جدیتر است. کمپین «مقصد بیزباله» را هفته گذشته، چهارشنبه ۲۲ اسفند برگزار کردیم که نزدیک به ۶۷۰ مقصد طبیعی و روستایی با تلاش جوامع محلی، شهرداریها و دهیاریها چهره بهتری پیدا کردند. الان هم کمپین «سفر بیزباله» را دنبال میکنیم.
تلاش میکنیم در کنار فعالیتهایی که سایر بخشهای گردشگری کشور دارند، مقوله گردشگری پایدار و سبز هم جای بیشتری باز کند و اثرگذاری جدیتری داشته باشد. سال ۱۴۰۴ را سال افزایش سلولهای سبز گردشگری کشور میخواهیم و همچنان برای این مهم و داشتن مدلها و الگوهای موفق تلاش خواهیم کرد. از روزنامه «پیامما» هم واقعاً قدردانی میکنم به سهم خودم؛ هم میبینید، هم میشنوید و هم میگویید. به امید سالی بهتر برای سرزمینمان و برای مردم کشور و همه نوروزداران سراسر جهان.