|
کد‌خبر: 325062

محیط زیست زاگرس | زیست‌بوم‌های ایران و منطقه خاورمیانه

چرا باید مراقب محیط زیست زاگرس باشیم؟ | ارزش زاگرس

زاگرس یکی از مهم‌ترین زیست‌بوم‌های ایران و منطقه خاورمیانه است که نقشی حیاتی در حفظ منابع آب، تنظیم اقلیم و پشتیبانی از تنوع زیستی دارد.

زاگرس یکی از مهم‌ترین زیست‌بوم‌های ایران و منطقه خاورمیانه است که نقشی حیاتی در حفظ منابع آب، تنظیم اقلیم و پشتیبانی از تنوع زیستی دارد. این منطقه با جنگل‌های بلوط، رودخانه‌های پرآب و زیستگاه‌های غنی از گونه‌های گیاهی و جانوری، بستری مهم برای زندگی انسان‌ها و حیات وحش فراهم کرده است. اما با افزایش فشارهای انسانی و تغییرات اقلیمی، این اکوسیستم ارزشمند در معرض تهدیدات جدی قرار دارد.

فعالان محیط‌ زیستی و اقتصادی ایران برای توجه به ارزش‌های اکولوژیک و زیستی این منطقه و برای بهبود وضعیت معیشتی مردم برای جبران خسارت بیشتر به این پهنه اکوسیستمی در تلاش هستند تا نگاه نظام حکمروایی محیط ‌زیستی را جلب کنند. نگاهی که به نظر می‌رسد در حدود 100 سال گذشته به دلیل نگرش‌های غلط نسبت به ارزش‌های اقتصادی و اکولوژیک زاگرس این منطقه را به سمت قهقرا پیش برده است. روندی که اگر متوقف یا مدیریت نشود، تمام پهنه سرزمینی فلات ایران را غیرقابل زیست خواهد کرد.

زاگرس با نقش کلیدی در تامین منابع آبی ایران، سرچشمه بسیاری از رودخانه‌های مهم مانند کارون، کرخه و زاینده‌رود است. اما اکنون وضعیت با دستکاری منابع آب در بالادست به سمت نابودی هرچه بیشتر پیش رفته است. جنگل‌ها و مراتع این منطقه با حفظ و تقویت سفره‌های آب زیرزمینی، مانع از فرسایش خاک و بروز سیلاب‌های مخرب می‌شوند، اما اکنون جنگل‌ها و مراتع در زاگرس، به دلیل تخریب از سوی کشاورزان و دامداران عملاً کارکرد خود را از دست داده‌اند. این منطقه همچنین زیستگاه گونه‌های نادری از جانوران مانند پلنگ ایرانی، خرس قهوه‌ای، بز کوهی و گونه‌های متعدد پرندگان و خزندگان است. جنگل‌های زاگرس با گونه‌هایی همچون بلوط ایرانی، بنه، بادام کوهی و زالزالک، پوشش گیاهی منحصربه‌فردی دارد که به حفظ اکوسیستم کمک می‌کند. علاوه بر این، جنگل‌های زاگرس به‌عنوان «ریه‌های سبز ایران» نقش موثری در جذب دی‌اکسید کربن و تولید اکسیژن دارند. این اکوسیستم با جلوگیری از پدیده گردوغبار، به بهبود کیفیت هوا در مناطق غربی و مرکزی ایران کمک می‌کند. اما آیا واقعاً زاگرس اکنون توانایی خودپالایی و بهبود وضعیت هوا و زمین را دارد؟

زاگرس با چه تهدیدهایی روبه‌رو است؟

منطقه زاگرس بی‌تردید با تهدیدات زیست‌محیطی جدی مواجه است. آتش‌سوزی‌های پی‌درپی، کشاورزی غیراصولی و قطع بی‌رویه درختان بلوط برای مصارف سوختی و دامداری، یکی از اصلی‌ترین تهدیدات زاگرس است که موجب کاهش پوشش جنگلی و فرسایش خاک می‌شود. افزایش دمای زمین و کاهش بارندگی، به خشکسالی‌های پی‌درپی در زاگرس منجر شده و منابع آب منطقه را به خطر انداخته است. هر سال هزاران هکتار از جنگل‌های زاگرس بر اثر عوامل طبیعی و انسانی در آتش می‌سوزد. نبود تجهیزات مناسب برای مهار آتش و تاخیر در واکنش سریع، خسارات جبران‌ناپذیری به این اکوسیستم وارد می‌کند. از سوی دیگر، احداث سدها، بهره‌برداری بی‌رویه از منابع آب و تغییر کاربری جنگل‌ها به زمین‌های کشاورزی، تعادل طبیعی منطقه را به هم زده و زیستگاه‌های حیاتی را تخریب کرده است.

با توجه به اهمیت زاگرس در تامین منابع آب و جلوگیری از خشکسالی، حفاظت از این منطقه می‌تواند نقش مهمی در مدیریت پایدار منابع آبی داشته باشد. تخریب زاگرس به ‌معنای از بین رفتن زیستگاه بسیاری از گونه‌های ارزشمند جانوری و گیاهی است که می‌تواند اکوسیستم‌های محلی را دچار فروپاشی کند. حفظ پوشش گیاهی زاگرس می‌تواند مانع از بروز سیلاب‌های شدید، ریزگردها و افزایش بیابان‌زایی در مناطق غربی و مرکزی ایران شود. همچنین، بسیاری از مردم محلی زاگرس به جنگل‌ها و مراتع برای کشاورزی، دامداری و گردشگری وابسته‌اند. مدیریت پایدار منابع طبیعی این منطقه می‌تواند به توسعه اقتصادی و معیشت پایدار جوامع محلی کمک کند.

برای حفاظت از زاگرس، اقداماتی همچون توسعه جنگل‌کاری و احیای مناطق تخریب‌شده، کاهش بهره‌برداری غیرمجاز از منابع طبیعی، تقویت برنامه‌های آموزش محیط ‌زیستی برای جوامع محلی، استفاده از فناوری‌های نوین برای پیشگیری و مهار آتش‌سوزی‌ها، توسعه گردشگری پایدار، و اجرای قوانین سخت‌گیرانه‌تر برای مقابله با قاچاق چوب و تغییر کاربری جنگل‌ها ضروری است.

زاگرس تنها یک رشته‌کوه نیست، بلکه قلب تپنده محیط زیست ایران است. بی‌توجهی به این اکوسیستم ارزشمند، نه‌تنها حیات گیاهی و جانوری را تهدید می‌کند، بلکه آینده منابع آبی و معیشت میلیون‌ها نفر را به خطر می‌اندازد. حفاظت از زاگرس وظیفه‌ای ملی و بین‌المللی است که نیازمند همکاری همه‌جانبه دولت، جوامع محلی و فعالان محیط زیست است.

ارزیابی اکولوژیک و اهمیت زیست‌محیطی

مرتضی ابراهیمی‌رستاقی، زاگرس‌شناس و پژوهشگر محیط ‌زیست و منابع طبیعی به تجارت فردا می‌گوید: رشته‌کوه زاگرس در جنوب غربی ایران، یکی از مهم‌ترین بخش‌های جغرافیای طبیعی کشور محسوب می‌شود که نه‌تنها از لحاظ زیبایی‌شناسی بلکه از جنبه‌های اکولوژیک و منابع طبیعی نیز اهمیت فراوانی دارد. این رشته‌کوه به طول حدود ۱۵۰۰ کیلومتر از مرزهای شمالی ایران و ترکیه آغاز شده و در امتداد جنوب شرقی کشور به استان‌های خوزستان، بوشهر و فارس ادامه می‌یابد. کوه‌های زاگرس با تنوع زیستی فوق‌العاده‌ای که دارند، نقشی حیاتی در حفظ تعادل اکولوژیک و تامین منابع آبی ایران ایفا می‌کنند.

از نظر جغرافیایی، رشته‌کوه زاگرس به سه بخش اصلی شمالی، میانه و جنوبی تقسیم می‌شود که هر یک ویژگی‌های اقلیمی و زیستی منحصربه‌فرد خود را دارند. بخش شمالی زاگرس که شامل استان‌هایی همچون کردستان، کرمانشاه و ایلام می‌شود، از آب‌وهوای معتدل کوهستانی برخوردار است. این بخش به دلیل بارش‌های فراوان و ارتفاعات بلند، پوشش گیاهی انبوهی دارد که شامل جنگل‌های بلوط، گردو، افرا و انواع درختان دیگر می‌شود. مناطق میانه زاگرس که شامل استان‌هایی مانند چهارمحال و بختیاری، اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد است، دارای پوشش گیاهی متنوع‌تری است و به‌عنوان یکی از مهم‌ترین منابع طبیعی ایران شناخته می‌شود. بخش جنوبی زاگرس نیز با کاهش بارش‌ها و افزایش گرمای منطقه، کمتر پوشیده از جنگل است، اما در این نواحی نیز گونه‌هایی از درختان خاص مانند درختان زیتون، خرما و گیاهان دارویی به‌وفور یافت می‌شود. زاگرس با داشتن اقلیم‌هایی متفاوت از سرد و معتدل تا گرم و خشک، یکی از متنوع‌ترین اکوسیستم‌ها را در خود جای داده است. این تنوع اقلیمی باعث شده است که مناطق مختلف این رشته‌کوه زیستگاه گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری باشند.

چالش‌ها و تهدیدهای زاگرس

متاسفانه در دهه‌های اخیر، بخش‌های زیادی از جنگل‌های زاگرس به دلیل عوامل انسانی مانند جنگل‌زدایی، گسترش اراضی کشاورزی و توسعه شهری تخریب شده‌اند. این تخریب‌ها علاوه بر تهدید به تنوع زیستی منطقه، باعث مشکلات جدی در تامین منابع آبی و کاهش کارایی این اکوسیستم‌ها در کنترل سیلاب‌ها و فرسایش خاک شده است. کاهش شدید پوشش گیاهی، به‌ویژه در مناطقی که تحت فشار فعالیت‌های کشاورزی قرار دارند، سبب بروز بحران‌های زیست‌محیطی شده است.

در این راستا، اقداماتی برای احیای جنگل‌های زاگرس و حفاظت از این منابع طبیعی ضروری به نظر می‌رسد. بهبود وضعیت اراضی، جلوگیری از تغییرات کاربری اراضی، حفاظت از گونه‌های در خطر انقراض و مدیریت صحیح منابع آب از جمله اقدامات لازم برای حفظ زاگرس است.

رشته‌کوه زاگرس با پوشش گیاهی غنی و زیستگاه‌های جانوری متنوع، یکی از گنجینه‌های طبیعی ایران محسوب می‌شود که نیازمند توجه و حفاظت ویژه است. این منطقه نه‌تنها به ‌عنوان منبعی برای تولید منابع آبی، بلکه به‌ عنوان ذخیره‌گاهی برای تنوع زیستی ایران اهمیت دارد. برای حفظ این منابع ارزشمند، باید اقداماتی جامع و موثر در زمینه حفاظت از جنگل‌ها، مدیریت منابع آبی و توسعه پایدار انجام شود تا نسل‌های آینده نیز بتوانند از مزایای این اکوسیستم‌های حیاتی بهره‌مند شوند.

تغییرات اقلیمی یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی است که در دهه‌های اخیر به‌طور فزاینده‌ای در سراسر جهان به وقوع پیوسته است. این تغییرات، که شامل افزایش دما، تغییرات الگوهای بارندگی، کاهش منابع آب و افزایش تعداد حوادث شدید آب‌و‌هوایی است، اثرات قابل توجهی بر محیط ‌زیست به‌ ویژه در مناطق حساس همچون زاگرس دارد. منطقه زاگرس با داشتن تنوع زیستی بالا و اکوسیستم‌های حساس، از جمله جنگل‌ها و مراتع، به‌شدت تحت تاثیر این تغییرات قرار دارد. به‌ عنوان مثال، افزایش دما در این منطقه می‌تواند باعث خشک شدن بسیاری از منابع آبی و کاهش رطوبت خاک شود که به گیاهان و حیوانات بومی آسیب می‌رساند. از سوی دیگر، تغییرات در الگوهای بارندگی می‌تواند به خشکسالی‌های طولانی‌مدت منجر شود که این امر به‌طور مستقیم بر کشاورزی و زندگی انسان‌ها اثر می‌گذارد.

در کنار اینها، افزایش دما و تغییرات اقلیمی باعث گسترش مناطق بیابانی و کم‌آب در این ناحیه می‌شود، که در نهایت باعث کاهش تنوع گیاهی و جانوری در منطقه خواهد شد. بر اساس گزارش‌های اخیر، بسیاری از گونه‌های گیاهی و جانوری که در این اکوسیستم‌ها زندگی می‌کنند، در حال مواجهه با خطر انقراض هستند.

فعالیت‌های انسانی در منطقه زاگرس به‌شدت بر محیط ‌زیست و اکوسیستم‌های طبیعی تاثیرگذار بوده است. یکی از مهم‌ترین تاثیرات این فعالیت‌ها، تغییرات گسترده در پوشش گیاهی و جنگل‌های زاگرس است. قطع درختان به دلیل بهره‌برداری‌های چوبی و تغییر کاربری زمین برای کشاورزی، به‌عنوان یکی از دلایل اصلی کاهش مساحت جنگل‌ها شناخته می‌شود. این تغییرات نه‌تنها بر تنوع زیستی تاثیر می‌گذارد بلکه باعث تغییر در الگوهای هیدرولوژیک و کاهش کیفیت منابع آب می‌شود.

از سوی دیگر، فعالیت‌های معدن‌کاری در این منطقه نیز باعث تغییرات عمده در زمین‌شناسی و محیط ‌زیست شده است. استخراج معادن از جمله معادن سنگ، خاک و مواد معدنی دیگر، به آلودگی خاک و آب‌های زیرزمینی منجر می‌شود که این خود تاثیرات منفی زیادی بر اکوسیستم‌ها و جوامع محلی دارد. همچنین، تغییرات در فرآیندهای طبیعی مانند سیلاب‌ها و فرسایش خاک، در اثر این فعالیت‌ها، به از بین رفتن مراتع و کاهش زمین‌های قابل کشت منجر می‌شود.

در پاسخ به این چالش‌ها، پروژه‌های حفاظتی و ترمیمی متعددی در منطقه زاگرس آغاز شده است. از جمله این پروژه‌ها می‌توان به طرح تنفس جنگل اشاره کرد که غالباً در جنگل‌های هیرکانی اجرا شده است. این پروژه‌ها بیشتر بر روی حفاظت از جنگل‌ها، مرمت مناطق آسیب‌دیده و تقویت منابع آبی متمرکز هستند. یکی از این پروژه‌ها، «طرح جنگل‌کاری و مقابله با بیابان‌زایی»، هدف خود را در کاهش سطح تخریب جنگل‌ها و احیای زمین‌های خشک‌شده از طریق کاشت درختان مقاوم به خشکی و تقویت پوشش گیاهی قرار داده است.

همچنین، اقداماتی در جهت کاهش آلودگی منابع آب و بهبود کیفیت خاک در این منطقه در حال انجام است. برای نمونه، پروژه‌های پاکسازی رودخانه‌ها و مناطق آلوده از مواد شیمیایی و صنعتی، تاثیرات زیادی در بهبود کیفیت منابع آب داشته است. این پروژه‌ها نه‌تنها در بهبود وضعیت محیط ‌زیست موثر بوده‌اند، بلکه به توسعه اقتصادی و اجتماعی منطقه نیز کمک کرده‌اند، چرا که به ایجاد مشاغل و تقویت زیرساخت‌ها منجر شده‌اند.

یکی از دیگر اقدامات برجسته در راستای حفاظت از محیط ‌زیست، تشویق به استفاده از انرژی‌های پاک و تجدیدپذیر است. در این زمینه، پروژه‌هایی برای نصب پنل‌های خورشیدی و توربین‌های بادی به منظور تامین انرژی پاک در مناطق مختلف زاگرس در حال اجراست. این اقدامات، علاوه بر کاهش آلودگی‌های ناشی از سوخت‌های فسیلی، به تقویت منابع انرژی محلی نیز کمک می‌کند. با وجود این همه تلاش و پروژه‌های حفاظتی، هنوز هم منطقه زاگرس با چالش‌های عمده‌ای در حوزه محیط ‌زیست مواجه است. یکی از بزرگ‌ترین مشکلات، کمبود منابع آبی است که به‌شدت بر کشاورزی و تامین آب شرب در بسیاری از مناطق تاثیرگذار بوده است. تغییرات اقلیمی و کاهش بارش‌ها موجب خشک شدن بسیاری از رودخانه‌ها و تالاب‌ها شده و منابع آبی را به‌شدت کاهش داده است.

همچنین، مهاجرت‌های انسانی به شهرهای بزرگ‌تر و جابه‌جایی جوامع بومی باعث فشار بیشتر بر منابع طبیعی شده است. این امر به‌ویژه در مناطقی که دارای جمعیت بومی بیشتری هستند، موجب تشدید روند تخریب محیط ‌زیست می‌شود.

یکی دیگر از چالش‌های اساسی، فقدان مدیریت موثر در زمینه حفاظت از منابع طبیعی است. بسیاری از سیاست‌های حفاظت از محیط ‌زیست در عمل با مشکلات اجرایی مواجه هستند و در برخی موارد کمبود اعتبار و عدم همکاری بین نهادهای دولتی و خصوصی، مانع از موفقیت این پروژه‌ها می‌شود.

منطقه زاگرس با داشتن ویژگی‌های خاص جغرافیایی و تنوع زیستی فراوان، نیازمند توجه ویژه به موضوعات زیست‌محیطی است. تغییرات اقلیمی، فعالیت‌های انسانی و چالش‌های مدیریتی، تهدیدهای جدی برای اکوسیستم‌های این منطقه ایجاد کرده است. با این حال، پروژه‌های حفاظتی و اقدامات انجام‌شده در راستای بهبود وضعیت محیط ‌زیست نشان‌دهنده امیدواری برای حفظ این منابع طبیعی و بهبود شرایط زندگی مردم در این منطقه است. در نهایت، نیاز به یک رویکرد جامع و همکاری میان دولت، جامعه محلی و بخش خصوصی برای مدیریت موثر منابع طبیعی و مقابله با تهدیدات زیست‌محیطی احساس می‌شود. تنها در این صورت است که می‌توان به حفظ و تقویت منابع طبیعی زاگرس امیدوار بود و از انقراض گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری جلوگیری کرد.

کشاورزی و دامداری سنتی، به‌ویژه در مناطق کوهستانی مانند زاگرس، نقش مهمی در تخریب زیستگاه‌ها و اکوسیستم‌های جنگلی دارند. در این مناطق، فعالیت‌های کشاورزی و دامداری به‌طور عمده از طریق تغییرات در پوشش گیاهی، افزایش فشار بر منابع آبی و کاهش تنوع زیستی به آسیب‌های زیست‌محیطی می‌انجامد.

کشاورزی و دامداری سنتی باعث تغییر در پوشش گیاهی جنگل‌ها و مراتع می‌شود. قطع درختان برای ایجاد زمین‌های کشاورزی و چراگاه‌ها، و برداشت گیاهان برای تغذیه دام‌ها، به از بین رفتن پوشش گیاهی منجر می‌شود. این امر سبب کاهش تنوع زیستی و فرسایش خاک می‌شود.

فعالیت‌های کشاورزی و چرای دام در مناطق کوهستانی باعث فرسایش خاک می‌شود. قطع درختان و پوشش گیاهی برای کشاورزی، به‌ ویژه در دامنه‌های کوه‌ها، موجب می‌شود که خاک نتواند به خوبی تثبیت شود و در نتیجه فرسایش شدیدتر می‌شود. این مسئله موجب کاهش ظرفیت اکولوژیک زمین و کمبود مواد مغذی برای گیاهان می‌شود. استفاده غیرمنطقی از منابع آب برای آبیاری کشاورزی و تامین آب دام‌ها می‌تواند باعث آلودگی و کاهش کیفیت منابع آبی شود. همچنین، ورود مواد شیمیایی مانند کودها و سموم به آب‌های سطحی می‌تواند اکوسیستم‌های آبی و آبزیان را تهدید کند. در برخی مناطق، کشاورزان و دامداران برای تامین سوخت خود در فصول سرد، درختان جنگلی را قطع می‌کنند. این مسئله باعث از بین رفتن درختان قدیمی و کاهش سطح جنگل‌های زاگرس می‌شود.

گسترش کشاورزی در اراضی جنگلی، به‌ویژه در سال‌های اخیر، تهدیدی بزرگ برای اکوسیستم‌های جنگلی به شمار می‌رود. استفاده از اراضی جنگلی برای کشاورزی، به‌طور غیرقانونی یا غیرمجاز، باعث تغییرات وسیعی در ساختار طبیعی این مناطق می‌شود.

کاهش مساحت جنگل‌ها و افزایش مناطق کشاورزی و چراگاه‌ها، تاثیراتی مستقیم بر حیات وحش دارد. کاهش زیستگاه‌ها برای گونه‌های مختلف جانوری، به‌ویژه گونه‌های در خطر انقراض، یکی از پیامدهای مهم این فعالیت‌هاست. این مشکلات اغلب ناشی از کمبود آگاهی در میان کشاورزان و دامداران در مورد تاثیرات زیست‌محیطی فعالیت‌هایشان، و همچنین به دلیل ضعف در اجرای قوانین مربوط به حفاظت از منابع طبیعی است.

اثرات کنترل نشدن تخریب زاگرس

اگر روند تخریب محیط ‌زیست و منابع طبیعی در مناطق زاگرس به‌ویژه در عرصه‌های جنگلی، مراتع و منابع آبی به درستی مدیریت نشود، احتمالاً تاثیرات منفی زیادی بر جمعیت انسانی این منطقه خواهد داشت. زاگرس با جمعیتی قابل توجه در چند استان مختلف ایران مانند چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، اصفهان و لرستان، زیستگاه بسیاری از افرادی است که به کشاورزی و دامداری سنتی متکی هستند.

تخریب منابع طبیعی و زیست‌محیطی باعث کاهش منابع آبی و زمین‌های کشاورزی خواهد شد. کاهش حاصلخیزی خاک، فرسایش و کمبود منابع آب می‌تواند به مشکلات جدی برای کشاورزان و دامداران منجر شود. در نتیجه، بسیاری از خانواده‌ها ممکن است نتوانند معیشت خود را از طریق کشاورزی و دامداری تامین کنند و مجبور به جست‌وجوی منابع جدید برای درآمد خواهند شد.

با کاهش توان اقتصادی از طریق کشاورزی و دامداری، بسیاری از افراد در این مناطق با بحران اقتصادی روبه‌رو خواهند شد. این امر ممکن است به افزایش فقر و بیکاری بینجامد و به فشارهای اجتماعی و اقتصادی در این مناطق افزوده شود.

یکی از پیامدهای اصلی تخریب منابع طبیعی و کاهش فرصت‌های اقتصادی، مهاجرت است. بسیاری از مردم ممکن است به دلیل ناتوانی در تامین معیشت و از دست دادن منابع، به شهرها یا مناطق دیگری که شرایط معیشتی بهتری دارند، مهاجرت کنند. این مهاجرت می‌تواند به شکل مهاجرت داخلی (به شهرهای بزرگ‌تر یا استان‌های دیگر) یا حتی مهاجرت به خارج از کشور صورت گیرد.

یکی از پیامدهای اجتماعی و فرهنگی تخریب منابع طبیعی، کاهش ارتباط مردم با زمین و منابع طبیعی است که بخشی از هویت فرهنگی این مناطق محسوب می‌شود. بسیاری از جوامع محلی در زاگرس به شیوه‌های سنتی کشاورزی و دامداری وابسته هستند. این تغییرات ممکن است باعث کاهش حفظ فرهنگ و شیوه‌های زندگی سنتی شود. مشکلات اقتصادی و فشارهای اجتماعی ممکن است به بروز تنش‌های اجتماعی و سیاسی منجر شود. به‌ویژه در مناطقی که مهاجرت‌های داخلی زیاد است، ممکن است اختلافاتی میان گروه‌های مختلف جمعیتی به وجود آید. همچنین، در برخی موارد، مردم ممکن است به دلیل کاهش منابع طبیعی، با دولت یا سازمان‌های مربوطه درگیر شوند.

علاوه بر تغییرات در محیط ‌زیست و اکوسیستم‌های طبیعی، تخریب منابع زیستی در مناطق زاگرس ممکن است به نابودی برخی از مشاغل محلی و صنایع وابسته به منابع طبیعی منجر شود. برخی از این مشاغل، مانند صنایع دستی یا گردشگری که به ویژگی‌های خاص این منطقه وابسته‌اند، نیز آسیب خواهند دید.

در نهایت، اگر این روند به درستی مدیریت نشود و اقدامات اصلاحی صورت نگیرد، مهاجرت و تغییرات اجتماعی-اقتصادی به مشکلات بزرگ‌تری تبدیل خواهند شد. برای جلوگیری از این بحران، به مداخلات فوری در زمینه حفاظت از منابع طبیعی، ایجاد اشتغال پایدار و تقویت آموزش‌های زیست‌محیطی نیاز است.

تفاوت نگرش میان بهره‌برداری از زاگرس و هیرکانی

نظام حکمرانی ایران در مقایسه میان جنگل‌های زاگرس و جنگل‌های هیرکانی تفاوت‌هایی از نظر ارزش‌های اکولوژیک و اقتصادی قائل شده است که ناشی از عوامل مختلف تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی است. جنگل‌های هیرکانی که در شمال ایران و در امتداد سواحل دریای کاسپین قرار دارند، در مقایسه با جنگل‌های زاگرس که در جنوب غربی ایران و در مناطق کوهستانی و خشک قرار دارند، به دلایل مختلف از نظر حکمرانی و حفاظت تفاوت‌های زیادی داشته‌اند. با این حال به‌رغم اعمال این تفاوت‌ها طی 100 سال اخیر، هیرکانی نیز از گزند تخریب‌ها در امان نمانده است.

جنگل‌های هیرکانی در مناطق مرطوب شمالی ایران قرار دارند که به دلیل شرایط اقلیمی مناسب و بارندگی بالا، از تنوع زیستی بیشتری برخوردار هستند. این جنگل‌ها با پوشش گیاهی متنوع و درختان بلند مانند بلوط، توسکا، کاج، و سایر گونه‌های جنگلی، همواره از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند. همچنین، این جنگل‌ها به دلیل نزدیکی به دریای کاسپین از منظر دسترسی به منابع آبی و حمل‌ونقل نیز مزایای بیشتری داشتند. در مقابل، جنگل‌های زاگرس به دلیل قرارگیری در مناطق کوهستانی و نیمه‌خشک، در معرض خشکسالی و کمبود آب هستند و به لحاظ اقتصادی کمتر به‌عنوان منابع اولیه قابل بهره‌برداری دیده می‌شوند. این جنگل‌ها عمدتاً شامل گونه‌هایی مانند بلوط زاگرسی و درختان مقاوم به خشکی هستند که در مقایسه با جنگل‌های هیرکانی، تنوع گیاهی کمتری دارند.

در دوران‌های مختلف تاریخی، جنگل‌های هیرکانی به دلیل دسترسی بهتر و شرایط اقلیمی مناسب‌تر، بیشتر مورد توجه و بهره‌برداری قرار گرفته‌اند. این جنگل‌ها به‌ویژه در دوران قاجار و پهلوی، به دلیل نزدیکی به شهرها و راه‌های ارتباطی، از اهمیت اقتصادی بیشتری برخوردار بودند و به‌طور گسترده‌تری از آنها برای تولید چوب، کاغذ و سایر محصولات چوبی استفاده می‌شد. در مقابل، جنگل‌های زاگرس به دلیل ویژگی‌های اقلیمی سخت‌تر و مشکلات ناشی از دسترسی دشوار، کمتر مورد توجه قرار گرفتند. در نتیجه، حفاظت از این جنگل‌ها در بسیاری از دوره‌ها به دلیل کمبود منابع مالی و فنی برای اجرای پروژه‌های حفاظتی رها شد. در یک کلام ارزش‌های اقتصادی و اکولوژیک زاگرس از سوی نظام‌های حکومتی ایران طی 200 سال گذشته درک نشد و به وضعیت امروز رسید.

جنگل‌های هیرکانی بیشتر به ‌عنوان منابع اقتصادی در بخش‌های چوب و فرآورده‌های چوبی شناخته می‌شدند. این جنگل‌ها به‌ عنوان منابع اصلی چوب و سایر محصولات چوبی در صنایع مختلف (مانند تولید مبلمان و صنایع کاغذسازی) استفاده می‌شدند، که باعث شد توجه بیشتری به حفاظت و بهره‌برداری از آنها معطوف شود. اما در جنگل‌های زاگرس، بهره‌برداری صنعتی و تجاری از چوب و محصولات جنگلی به دلیل ویژگی‌های خاص اکولوژیک و محدودیت‌های منابع آبی و خاکی، به اندازه جنگل‌های هیرکانی اهمیت اقتصادی نداشت. به همین دلیل، حفاظت از این جنگل‌ها در مقایسه با جنگل‌های هیرکانی کمتر مورد توجه قرار گرفت.

جنگل‌های زاگرس بیشتر به ‌عنوان مراتع و چراگاه‌های دام شناخته می‌شدند و کشاورزان و دامداران محلی از آنها برای تامین معیشت خود استفاده می‌کردند. این استفاده‌های سنتی با توجه به نیازهای اقتصادی و حفاظت از منابع طبیعی در تضاد قرار داشتند، اما از آنجا که این فعالیت‌ها باعث فشار زیاد بر اکوسیستم‌های طبیعی می‌شد، در نهایت باعث تخریب و آسیب به جنگل‌ها و مراتع زاگرس شد. در مقابل، جنگل‌های هیرکانی به دلیل پوشش وسیع‌تر و حضور گونه‌های گیاهی متنوع‌تر، در فرهنگ و سنت‌های محلی نیز اهمیت بیشتری داشتند و در بسیاری از موارد، به ‌عنوان میراث طبیعی مورد احترام بودند. در بسیاری از دوران‌ها، به دلیل ناتوانی در ایجاد برنامه‌های جامع حفاظت و نظارت بر منابع طبیعی، جنگل‌های زاگرس در معرض تخریب قرار گرفتند. در حالی که برای جنگل‌های هیرکانی، به دلیل اهمیت اکولوژیک و اقتصادی بیشتر، طرح‌های حفاظتی و نظارتی به تدریج در نظر گرفته شد. علاوه بر این، فقدان آموزش‌های زیست‌محیطی و برنامه‌های آگاهی‌بخشی در میان جوامع محلی زاگرس نیز باعث شد که این جنگل‌ها بیشتر به دلیل استفاده‌های غیرمجاز و کوتاه‌مدت مانند قطع درختان و چرای بی‌رویه دام‌ها تحت فشار قرار گیرند. جنگل‌های هیرکانی به دلیل تنوع زیستی بالا، اکوسیستم‌های متنوعی را پشتیبانی می‌کنند و از نظر حفاظت زیست‌محیطی جهانی اهمیت زیادی دارند. به همین دلیل، این جنگل‌ها بیشتر تحت توجه و حمایت‌های بین‌المللی قرار گرفته‌اند. اما جنگل‌های زاگرس به دلیل ویژگی‌های خاص و اکوسیستم‌های خشک‌تر، در مقایسه با جنگل‌های هیرکانی کمتر مورد توجه قرار گرفتند، در حالی که این جنگل‌ها نقش بسیار مهمی در جلوگیری از فرسایش خاک، تامین منابع آب و حفظ تنوع زیستی منطقه دارند.

راه نجات زاگرس چیست؟

نجات جنگل‌های زاگرس، که به ‌عنوان یکی از اکوسیستم‌های حیاتی و مهم ایران شناخته می‌شوند، نیازمند یک رویکرد جامع و بلندمدت است که در آن حفاظت از منابع طبیعی، بهبود وضعیت اقتصادی جوامع محلی و ارتقای آگاهی عمومی به‌طور همزمان در نظر گرفته شود. ایجاد و تقویت مناطق حفاظت‌شده و پارک‌های ملی در جنگل‌های زاگرس، به‌ویژه در مناطقی که بیشترین تهدید را از فعالیت‌های انسانی دارند، می‌تواند به حفظ اکوسیستم‌ها کمک کند. این مناطق باید به‌طور موثر تحت نظارت و مدیریت قرار گیرند.

جنگل‌های زاگرس خانه‌ای برای گونه‌های گیاهی و جانوری منحصربه‌فرد هستند. ایجاد طرح‌های حفاظتی برای این گونه‌ها، به‌ویژه آنهایی که در معرض تهدید هستند، باید در اولویت قرار گیرد. باید روش‌های کشاورزی کم‌خطر و سازگار با محیط ‌زیست، مانند کشاورزی ارگانیک یا کشت گیاهان مقاوم به خشکی، به کشاورزان معرفی شود. آموزش‌های لازم برای استفاده بهینه از منابع آب و خاک باید به کشاورزان ارائه شود.

دامداری سنتی در زاگرس فشار زیادی بر منابع طبیعی وارد می‌آورد. بنابراین، ترویج روش‌های دامداری پایدار که به‌طور متوازن از منابع طبیعی بهره‌برداری کنند، می‌تواند به کاهش فشار بر جنگل‌ها کمک کند. استفاده از مراتع طبیعی برای چرا و کنترل جمعیت دام‌ها از جمله این اقدامات است. بازسازی و احیای اراضی تخریب‌شده در مناطق زاگرس می‌تواند به تثبیت خاک و بهبود وضعیت زیست‌محیطی کمک کند. اجرای طرح‌های نهال‌کاری و بیابان‌زدایی در مناطقی که از دست رفته‌اند، می‌تواند به برگشت پوشش گیاهی کمک کند.

فرسایش خاک یکی از مشکلات بزرگ در زاگرس است. اجرای طرح‌های کنترلی برای جلوگیری از فرسایش خاک از جمله استفاده از پوشش گیاهی مناسب و مدیریت آب، می‌تواند به حفظ اراضی و جنگل‌ها کمک کند. ترویج آگاهی‌های زیست‌محیطی در میان جوامع محلی و عموم مردم بسیار ضروری است. با آموزش‌های محیط ‌زیستی می‌توان مردم را از اهمیت جنگل‌ها و ضرورت حفاظت از آنها آگاه کرد. این آموزش‌ها باید در قالب برنامه‌های مدرسه‌ای، رسانه‌های محلی و کمپین‌های عمومی صورت گیرد. جوامع محلی باید در فرآیندهای مدیریت منابع طبیعی و حفاظت از جنگل‌ها مشارکت فعال داشته باشند. استفاده از تجارب و دانش بومی این جوامع می‌تواند به مدیریت موثرتر جنگل‌ها و منابع طبیعی کمک کند. لازم است قوانین مربوط به حفاظت از جنگل‌ها و منابع طبیعی به‌طور جدی اجرا شود. قطع درختان، تخریب جنگل‌ها و استفاده غیرمجاز از منابع طبیعی باید با مجازات‌های شدیدتر روبه‌رو شود.

نظارت بر فعالیت‌های کشاورزی، دامداری و استفاده از منابع طبیعی باید افزایش یابد. استفاده از فناوری‌های نوین مانند ماهواره‌ها و سیستم‌های مانیتورینگ برای شناسایی تغییرات در پوشش گیاهی و تخریب منابع می‌تواند بسیار مفید باشد.

برای کاهش فشار اقتصادی بر جوامع محلی، باید مشاغل جایگزین برای کشاورزان و دامداران فراهم شود. توسعه صنایع محلی، گردشگری پایدار، صنایع دستی و کشاورزی ارگانیک می‌تواند به درآمدزایی مردم کمک کند و وابستگی آنان را به تخریب منابع طبیعی کاهش دهد. جنگل‌های زاگرس با داشتن طبیعت بکر و زیبا، ظرفیت بالایی برای جذب گردشگری دارند. با مدیریت صحیح و رعایت اصول گردشگری پایدار، می‌توان به حفظ این منابع و ارتقای اقتصاد محلی کمک کرد. با توجه به بحران آب در بسیاری از مناطق زاگرس، مدیریت بهینه منابع آبی ضروری است. بهره‌برداری پایدار از منابع آب برای کشاورزی و دامداری می‌تواند کمک بزرگی به حفظ جنگل‌ها و اکوسیستم‌ها باشد. اثرات تغییرات اقلیمی به‌ویژه خشکسالی‌ها و تغییرات دما، تهدیداتی جدی برای جنگل‌های زاگرس به شمار می‌روند. اقدامات مناسب برای مقابله با این تغییرات، مانند حفظ منابع آب، استفاده از گیاهان مقاوم به خشکی و مدیریت انرژی، می‌تواند به کاهش اثرات منفی تغییرات اقلیمی کمک کند.

تامین اعتبار و منابع مالی برای پروژه‌های حفاظت و احیای جنگل‌های زاگرس از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. دولت و سازمان‌های بین‌المللی باید در این زمینه سرمایه‌گذاری کنند.

نجات جنگل‌های زاگرس نیازمند همکاری و هم‌افزایی میان دولت، جوامع محلی، سازمان‌های محیط ‌زیستی و بخش خصوصی است. تنها از طریق یک رویکرد جامع و هماهنگ می‌توان از این اکوسیستم بی‌نظیر محافظت کرد و به نسل‌های آینده این منابع گران‌بها را انتقال داد.

 

source: تجارت فردا