آینده تحصیلی | دانش آموزان | مدارس
تعطیلیهای اجباری چه اثری روی آینده تحصیلی دانشآموزان میگذارد؟ | اثر تعطیلی مدارس
مدیریت بحرانها همواره یکی از مهمترین چالشهای پیشروی دولتها و جوامع بوده است. در شرایطی که بحرانها تاثیرات عمیق و گستردهای بر ساختارهای کلیدی جامعه دارند، پاسخگویی به آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
مدیریت بحرانها همواره یکی از مهمترین چالشهای پیشروی دولتها و جوامع بوده است. در شرایطی که بحرانها تاثیرات عمیق و گستردهای بر ساختارهای کلیدی جامعه دارند، پاسخگویی به آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. بحرانها میتوانند به گونهای پیچیده و غیرمنتظره پیش بیایند که دولتها و نهادهای اجتماعی در مواجهه با آنها با دشواریهای زیادی روبهرو شوند. یکی از بحرانهایی که در سالهای اخیر تاثیرات عمیقی بر زندگی افراد و جوامع در سطح جهانی گذاشت، همهگیری کووید ۱۹ بود. این پاندمی که در مارس ۲۰۲۰ بهعنوان یک بحران جهانی از سوی سازمان بهداشت جهانی اعلام شد، زندگی روزمره مردم را بهطور غیرقابل پیشبینی تحت تاثیر قرار داد و نهتنها حوزههای بهداشت و درمان بلکه بسیاری از بخشهای دیگر از جمله آموزش را نیز بهشدت تحتالشعاع قرار داد. با شروع همهگیری کووید ۱۹، تعطیلی مدارس در بسیاری از کشورها بهعنوان یکی از اقدامات اصلی برای مقابله با شیوع ویروس در نظر گرفته شد. این تصمیمها بهویژه در کشورهایی با سیستمهای بهداشتی ضعیفتر و ظرفیتهای بحران پایینتر، بهعنوان یک راهحل فوری و ضروری برای کاهش انتقال ویروس تلقی شد. با این حال، تعطیلی مدارس نهتنها چالشهای جدیدی را در زمینه آموزش بهوجود آورد، بلکه پیامدهای گستردهای بر سایر بخشها از جمله اقتصاد، جامعه و حتی روانشناسی افراد بهویژه کودکان و نوجوانان داشت. تعطیلی مدارس بهویژه در کشورهای در حال توسعه، در کنار فشارهای اقتصادی و اجتماعی که ایجاد کرد، باعث شد سطح دسترسی به آموزش بهویژه برای قشرهای آسیبپذیر کاهش یابد. در این شرایط، تصمیمگیری در زمینه تعطیلی و بازگشایی مدارس به یکی از پیچیدهترین مسائل سیاستگذاری در سطح جهانی تبدیل شد. در بسیاری از کشورها، سیاستگذاران با چالشهای متعددی مواجه شدند: از یک سو، نگرانیها در مورد سلامت عمومی و نیاز به کاهش شیوع بیماری وجود داشت و از سوی دیگر، خطرات تعطیلی طولانیمدت مدارس برای آینده تحصیلی و اجتماعی کودکان و نوجوانان نیز مطرح بود. مقالهای که در فوریه ۲۰۲۴ در مجله Governance منتشر شد، بهطور خاص به این موضوع پرداخته و چهارچوبی نظری ارائه داده است که به تحلیل عواملی میپردازد که بر تصمیمگیری درباره تعطیلی و بازگشایی مدارس تاثیر دارند. این مقاله با بررسی دادههای ۱۱۰ کشور در سطح جهان، تلاش کرده است تا عوامل مختلفی را که در تصمیمات سیاستی در زمینه تعطیلی مدارس نقش دارند، شناسایی کند. نویسندگان مقاله با تمرکز بر ظرفیتهای سیاستی و عواملی مانند شدت همهگیری، فشارهای اجتماعی و سیاسی، و پیامدهای اقتصادی و آموزشی این تصمیمات، سعی کردهاند بینش عمیقی در مورد چگونگی مدیریت بحرانهای مشابه در آینده ارائه دهند. یکی از نکات مهمی که در این مقاله به آن اشاره شده، این است که کشورهایی که ظرفیتهای بالاتری در مدیریت بحران دارند، توانستهاند با انعطافپذیری بیشتری تصمیمات مناسبی برای بازگشایی مدارس اتخاذ کنند و در عین حال از عواقب منفی این تعطیلیها بکاهند. در مقابل، کشورهایی با ظرفیتهای پایینتر در مدیریت بحران، با مشکلاتی چون تعطیلیهای طولانیتر و پیامدهای منفی بیشتر مواجه شدهاند. این تحلیل بهویژه برای کشورهایی که با بحرانهای مشابه در آینده روبهرو خواهند شد، اهمیت ویژهای دارد. بهعنوان مثال، در کشورهایی مانند ایران که بحرانهایی همچون آلودگی هوا، شرایط اضطراری و حتی بحرانهای سیاسی میتواند باعث تعطیلی مدارس شود، چهارچوبهای مشابه میتوانند بهعنوان الگویی برای بهبود سیاستهای آموزشی و مدیریت بحران مورد استفاده قرار گیرند. بهویژه در مواردی که بحرانهای مختلف بهطور همزمان رخ میدهند، نیاز به یک سیاستگذاری منسجم و بهروز در زمینه آموزش و مدیریت بحران بیش از پیش احساس میشود. در این راستا، تاثیرات روانشناختی تعطیلی مدارس نیز باید مورد توجه قرار گیرد. پژوهشها نشان دادهاند که تعطیلی مدارس در دوران همهگیری کووید ۱۹ بهویژه بر کودکان و نوجوانان اثرات روانی منفی زیادی داشته است. در بسیاری از کشورها، بهویژه در مناطق با درآمد پایین، دانشآموزان به دلیل دسترسی محدود به فناوری، نتوانستهاند از آموزش آنلاین بهرهبرداری کنند و این مسئله باعث افت تحصیلی، بیانگیزگی و حتی مشکلات روحی و روانی در میان آنها شده است. نهایتاً، این مقاله نهتنها به تحلیل علمی این موضوع پرداخته است، بلکه با ارائه توصیههای عملیاتی برای سیاستگذاران، تلاش دارد تا راهحلهایی برای بهبود مدیریت بحرانهای مشابه در آینده ارائه دهد. این پیشنهادها میتوانند شامل تقویت زیرساختهای آموزشی و فناوری، توسعه برنامههای آموزشی آنلاین و همچنین ایجاد فضاهای حمایتی برای خانوادهها و معلمان باشد تا در مواقع بحران، بتوانند سریعتر با شرایط جدید تطبیق پیدا کنند. در کنار اینها، باید به تقویت تابآوری اجتماعی نیز توجه ویژهای داشته باشیم تا جوامع در برابر بحرانهای آتی مقاومتر شوند. علاوه بر این، این پژوهش بهعنوان یک فرصت برای بازاندیشی در نقش سیاستگذاری آموزشی در تقویت تابآوری جوامع در برابر بحرانهای آتی مطرح است. این بحرانها به ما نشان دادهاند که نیاز به یک رویکرد جامع، یکپارچه و منعطف در مدیریت بحرانها وجود دارد که تمامی ابعاد جامعه را دربر گیرد و بهویژه نهادهای آموزشی باید بخشی از این روند باشند. در ادامه خلاصهای از این مقاله ارائه میشود.
مقاله چه میگوید؟
این مقاله تلاش میکند به درک عمیقتری از تصمیمگیریهای مرتبط با تعطیلی مدارس در دوران بحران کووید ۱۹ بپردازد. این مطالعه با استفاده از دادههای ۱۱۰ کشور و روش تحلیل تطبیقی، چهارچوبی نظری ارائه میدهد که عوامل موثر بر تعطیلی طولانیمدت مدارس و بازگشایی دیرهنگام آنها را بررسی میکند. نویسندگان مقاله، سه دسته متغیر کلیدی را برای تحلیل خود شناسایی کردهاند: ظرفیتهای سیاستی، محرکهای تعطیلی و پیامدهای ناشی از آن. ظرفیتهای سیاستی به سه سطح سیستمیک، سازمانی و فردی تقسیم میشوند که هر یک نقش مهمی در مدیریت بحران ایفا میکنند. سطح سیستمیک شامل عواملی مانند اعتماد عمومی به دولت، مشروعیت سیاسی و توانایی زیرساختی برای مقابله با بحران است. سطح سازمانی به کیفیت بوروکراسی و تخصصگرایی در مدیریت اجرایی اشاره دارد، در حالی که سطح فردی بر مهارتها و تواناییهای رهبران در اتخاذ تصمیمات استراتژیک و مدیریت منابع تمرکز دارد. مقاله نشان میدهد که این سه سطح بهطور همزمان و در تعامل با یکدیگر، بر مدتزمان تعطیلی مدارس و نحوه بازگشایی آنها تاثیرگذار هستند. بهعنوان مثال، کشورهایی که دارای ظرفیتهای سیاستی قویتر هستند، توانستهاند تصمیمات انعطافپذیرتر بگیرند و مدتزمان تعطیلی مدارس را کاهش دهند. محرکهای تعطیلی مدارس شامل عواملی مانند شدت شیوع ویروس، فشارهای اجتماعی و سیاسی و وضعیت نظام بهداشت عمومی است. در کشورهایی که زیرساختهای بهداشتی ضعیفی دارند، یا اعتماد عمومی به توانایی دولت در مدیریت بحران پایین است، تعطیلی مدارس بهعنوان یک اقدام پیشگیرانه ضروری تلقی میشود. این در حالی است که در کشورهایی با ظرفیتهای سیاستی قویتر، امکان مدیریت بهتر شرایط وجود داشته و نیاز به تعطیلی طولانیمدت کاهش یافته است. بهطور کلی، این عوامل نشاندهنده تاثیر متقابل شرایط همهگیری و ظرفیتهای سیاستی بر تصمیمگیریهای مربوط به تعطیلی مدارس هستند. پیامدهای ناشی از تعطیلی مدارس نیز بخش مهمی از تحلیل مقاله را تشکیل میدهند. تعطیلی مدارس سبب افت شدید در یادگیری دانشآموزان، افزایش نابرابریهای آموزشی و کاهش دسترسی به فرصتهای تحصیلی برای گروههای آسیبپذیر شده است. علاوه بر این، تعطیلی مدارس فشارهای اقتصادی و اجتماعی زیادی را بر خانوادهها، بهویژه زنان، وارد کرده است. این تغییرات نهتنها بر کیفیت آموزش، بلکه بر پایداری اجتماعی و اقتصادی نیز تاثیر منفی داشتهاند. مقاله نشان میدهد که برای کاهش این پیامدها، نیاز به سیاستگذاریهای جامع و مبتنی بر شواهد وجود دارد که بتوانند به بهبود عدالت آموزشی و کاهش نابرابریها کمک کنند. از جمله نقاط قوت مقاله، استفاده از رویکرد تطبیقی برای تحلیل تصمیمگیریهای مرتبط با تعطیلی مدارس در کشورهای مختلف است. نویسندگان با بررسی مثالهایی از کشورهایی مانند ایالاتمتحده، کره جنوبی، کلمبیا و اسرائیل، نشان دادهاند که چگونه تفاوت در ظرفیتهای سیاستی میتواند به مسیرهای متفاوتی در مدیریت تعطیلی مدارس منجر شود. بهعنوان مثال، در ایالاتمتحده، ساختار فدرالی و قطببندی سیاسی موجب هماهنگی ضعیف و تعطیلی طولانیمدت مدارس شده است. در مقابل، در کره جنوبی، اعتماد عمومی بالا و مدیریت هماهنگ به بازگشایی سریعتر مدارس کمک کرده است. این مثالها نشاندهنده تاثیر مهم عواملی مانند ساختار حکمرانی، فرهنگ سیاسی، و اعتماد عمومی بر تصمیمگیریهای مرتبط با بحران هستند. این مقاله با ارائه چهارچوبی نظری و عملیاتی، ابزارهای مفیدی برای سیاستگذاران و پژوهشگران در حوزه آموزش فراهم میکند. در کشوری مانند ایران که تعطیلی مدارس به دلایل مختلف از جمله آلودگی هوا و آمادگی برای امتحانات امری شایع است، استفاده از چنین چهارچوبهایی میتواند به بهبود مدیریت و کاهش پیامدهای منفی کمک کند.
یافتههای مقاله
مقاله یافتههای خود را بر اساس تحلیل تطبیقی ۱۱۰ کشور ارائه میدهد و به شناسایی عواملی میپردازد که بر تعطیلی طولانیمدت مدارس و زمان بازگشایی آنها تاثیر داشتهاند. این یافتهها نشان میدهد که تصمیمات مرتبط با تعطیلی مدارس تحت تاثیر سه دسته متغیر اصلی شامل ظرفیتهای سیاستی، محرکهای تعطیلی و پیامدهای ناشی از تعطیلی قرار گرفتهاند. یکی از یافتههای کلیدی این مقاله نقش ظرفیتهای سیاستی در مدیریت تعطیلی مدارس است. نتایج نشان میدهد که کشورهایی با ظرفیتهای سیاستی ضعیفتر، مانند سیستمهای بوروکراتیک ناکارآمد و رهبریهای سیاسی با توان تحلیل پایین، مدارس خود را برای مدت طولانیتری تعطیل نگه داشتهاند. این در حالی است که کشورهایی با زیرساختهای قویتر، اعتماد عمومی بالا و مدیریت انعطافپذیرتر، توانستهاند بازگشایی مدارس را سریعتر عملی کنند. مقاله بهطور خاص به سه سطح از ظرفیتهای سیاستی میپردازد: در سطح سیستمیک، عواملی مانند اعتماد عمومی به دولت و مشروعیت سیاسی تاثیر چشمگیری در تصمیمگیریها داشتهاند. در سطح سازمانی، وجود بوروکراسی حرفهای و تخصصگرایی در مدیریت اجرایی نقش مهمی در کاهش مدتزمان تعطیلی مدارس ایفا کرده است. در سطح فردی نیز مهارتها و تواناییهای رهبران سیاسی در تحلیل شرایط و مدیریت منابع، عامل موثری در اتخاذ تصمیمات موثر بوده است. از دیگر یافتههای مقاله، تاثیر محرکهای تعطیلی مدارس بر تصمیمات سیاستگذاری است. شدت شیوع ویروس، فشارهای سیاسی و اجتماعی، و نگرانیهای مرتبط با وضعیت بهداشت عمومی از جمله عواملی بودهاند که نقش مهمی در تصمیمگیریهای مرتبط با تعطیلی مدارس ایفا کردهاند. کشورهایی که با موجهای شدیدتر همهگیری مواجه بودهاند، یا نظامهای بهداشتی ضعیفی داشتهاند، به تعطیلی مدارس بهعنوان یک راهکار پیشگیرانه متوسل شدهاند. این تصمیمها در بسیاری از موارد ناشی از تلاش برای کاهش فشار بر نظام درمانی و جلوگیری از گسترش ویروس بوده است. یافتههای مقاله همچنین به پیامدهای تعطیلی مدارس پرداخته و تاثیرات گسترده آن را بر یادگیری، اقتصاد خانوادهها و نابرابریهای آموزشی تحلیل کرده است. تعطیلی مدارس سبب افت تحصیلی دانشآموزان، افزایش نابرابری در دسترسی به آموزش و فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر خانوادهها شده است. بهویژه در خانوادههایی که دسترسی به منابع آموزشی دیجیتال محدود بوده، این پیامدها شدیدتر بوده است. مقاله تاکید میکند که برای کاهش این تاثیرات منفی، نیاز به سیاستگذاریهایی است که بر عدالت آموزشی و حمایت از خانوادههای آسیبپذیر تمرکز داشته باشند. بهطور کلی، یافتههای این مقاله نشان میدهد که تعامل میان ظرفیتهای سیاستی، محرکهای تعطیلی و پیامدهای ناشی از آن، تعیینکننده اصلی در طول مدت تعطیلی مدارس و نحوه بازگشایی آنها بوده است. این نتایج بر اهمیت تقویت ظرفیتهای سیاستی، بهبود زیرساختهای آموزشی و بهداشتی و افزایش اعتماد عمومی تاکید دارند. نویسندگان مقاله با ارائه این چهارچوب نظری و عملیاتی، ابزار مفیدی برای سیاستگذاران و پژوهشگران فراهم کردهاند تا بتوانند تصمیمات بهتری در مواجهه با بحرانهای آینده اتخاذ کنند.
پرده پایانی
پایانبندی مقاله تاملی جامع بر نقش سیاستگذاری و مدیریت بحران در حفظ و بازگشایی مدارس است. نویسندگان با استفاده از چهارچوبی نظری، نشان میدهند که تصمیمگیری در مورد تعطیلی یا بازگشایی مدارس، فرآیندی پیچیده و چندلایه است که تحت تاثیر عوامل سیستمی، سازمانی و فردی قرار دارد. این مقاله بهطور موثر توانسته است تاثیرات این عوامل را در زمینههای مختلف بررسی کند و الگویی ارائه دهد که میتواند برای سیاستگذاران در شرایط بحرانهای مشابه آینده راهگشا باشد. یکی از نتایج برجسته این مطالعه، اهمیت اعتماد عمومی و مشروعیت سیاسی در مدیریت تعطیلی مدارس است. کشورهایی که توانستهاند اعتماد جامعه را حفظ کنند و زیرساختهای قویتری برای مقابله با بحران فراهم آورند، در بازگشایی مدارس موفقتر عمل کردهاند. این یافته نشاندهنده این است که سرمایه اجتماعی و نظامهای حکمرانی شفاف، از مولفههای کلیدی در مقابله با چالشهایی نظیر همهگیری کووید ۱۹ هستند. به همین ترتیب، سطح تخصص و حرفهایگرایی در بوروکراسی نیز بهعنوان یک عامل تعیینکننده در کاهش آسیبهای ناشی از تعطیلی مدارس برجسته شده است. مقاله همچنین تاکید دارد که تصمیمگیریهای مرتبط با تعطیلی مدارس نمیتوانند تنها بر اساس ملاحظات کوتاهمدت اتخاذ شوند. پیامدهای بلندمدت تعطیلی مدارس، بهویژه در زمینه افت تحصیلی، افزایش نابرابریهای آموزشی و فشار بر اقتصاد خانوادهها، نیازمند توجه ویژه هستند. نویسندگان پیشنهاد میکنند که سیاستگذاران باید برنامههایی جامع برای مقابله با این پیامدها طراحی و اجرا کنند. این برنامهها باید شامل حمایت از دانشآموزان آسیبپذیر، تقویت زیرساختهای آموزش دیجیتال و ایجاد انعطاف در نظام آموزشی باشند تا بتوانند در شرایط بحرانی بهسرعت سازگار شوند. نتیجهگیری دیگر مقاله بر ضرورت همکاریهای بینبخشی تاکید دارد. مدیریت بحرانهایی مانند همهگیری کووید ۱۹ نیازمند همافزایی میان بخشهای مختلف دولتی، خصوصی و جامعه مدنی است. چنین همکاریهایی میتوانند منابع بیشتری را بسیج کرده و اطمینان حاصل کنند که تصمیمات گرفتهشده، همه جوانب را پوشش میدهند. بهویژه، نقش رسانهها در ایجاد آگاهی و جلب حمایت عمومی از سیاستهای اتخاذشده بسیار حیاتی است. بهعنوان یک جمعبندی، مقاله «مدیریت مدارس در دوران همهگیری» نهتنها به تحلیل علمی و عمیق موضوع پرداخته است، بلکه چهارچوبی عملیاتی برای سیاستگذاران و مدیران ارائه میدهد. این چهارچوب میتواند در بهبود تصمیمگیریها و کاهش پیامدهای منفی تعطیلی مدارس در آینده مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، نتایج این پژوهش به اهمیت نگاه کلنگر و چندبُعدی در مدیریت بحرانهای آموزشی اشاره دارد. توجه به عدالت آموزشی، تقویت زیرساختها و افزایش اعتماد عمومی از جمله توصیههای کلیدی این مقاله برای سیاستگذاران در سراسر جهان است. در نهایت، این مقاله یادآور میشود که بحرانها، هرچند چالشبرانگیز، فرصتی برای بازاندیشی و بهبود نظامهای آموزشی هستند. حامد وحیدی