روزنامه اصلاح طلب:
فرار از گفتوگو از دست دادن شانس هر توافقی است
عدهای هستند که برای مخالفت با ایدههای درست و منطقی و یا تخریب آنها جدل میکنند و برای این کار میکوشند که مسئله را نادرست مطرح کنند. یکی از موارد آن موضوع گفتوگو است.
عدهای هستند که برای مخالفت با ایدههای درست و منطقی و یا تخریب آنها جدل میکنند و برای این کار میکوشند که مسئله را نادرست مطرح کنند. یکی از موارد آن موضوع گفتوگو است.
روزنامه هم میهن نوشت:در واقع، چون قادر به انجام گفتوگو نیستند تا از مواضع خود دفاع کنند، اصل گفتوگو را زیر سوال میبرند و مثلاً با برچسب «عقبنشینی» یا «بیفایده بودن» یا از این قبیل داوریها میکوشند که از پذیرش اصل گفتوگو و مسئولیت خودداری کنند.
نمونه آن طرح لزوم گفتوگو با کشورهای دیگر از جمله ایالاتمتحده است. تقریباً میتوان با اطمینان اظهار کرد که در طول تاریخ روابط بینالملل شاید موردی نباشد که یک طرف از گفتوگو پرهیز کند، مگر طرفی که در جنگ دست برتر دارد و خواهان تسلیم بدون قید و شرط طرف مقابل است؛ یا طرف مقابل را بهکلی به رسمیت نشناسد که طبعاً چنین چیزی برای ایران و آمریکا بلاموضوع است.
از سوی دیگر، پذیرش گفتوگو نیز هیچ معنایی جز آمادگی گفتوگو برای حل مسئله ندارد و متضمن هیچ پیشفرض دیگری نیست. گفتوگوهای صلح ویتنام سالها طول کشید و چند بار متوقف شد؛ هرچند در نهایت جنگ در میدان آن را به پایان رساند.
در همین جنگ غزه نیز در طول ۱۷ماه گذشته مذاکرات گوناگونی میان طرفین انجام شد؛ هرچند با واسطه بود و اکنون هم لزوماً جنگ تمام نشده است که به توافق آتشبس و مبادله اُسرا رسیدهاند و حتی چندین بار مذاکرات قطع و پایان یافته تلقی شد. اینها نشان میدهد که گفتوگو متضمن هیچ پیشفرض منفی نیست و هیچ تضمینی هم برای موفقیت آن وجود ندارد.
ولی چند نتیجه مهم دارد؛ اول اینکه، امید را در حل دوجانبه مسئله زنده میکند و نیروهای طرف سوم و افکارعمومی را برای کمک به حل منازعه به سود طرفی که مواضع معقولانهتری دارد، وارد میدان میکند. طرفین را نسبت به منویات هم بهطور مستقیم آگاه میکند.
همچنین، رویکرد پذیرش گفتوگو به لحاظ اخلاقی قابلدفاع است؛ چون وظیفه سیاست کاهش مرارت مردم و جامعه است و از هیچ کوششی برای تحقق آن نباید چشم پوشید و گفتوگو کمهزینهترین رویکرد برای تحقق این هدف است.
بهعلاوه، ما حق نداریم پیشاپیش امکان رسیدن به توافقهای عادلانه را نفی کنیم؛ ولی اگر هم پس از گفتوگو به توافق نرسیدیم، مردم سیاستمداران را محکوم نخواهند کرد.
نمونه روشن این موضوع اعلام اخیر حماس در آمادگی برای گفتوگو با ایالات متحده است. یک مقام ارشد حماس دیروز اعلام کرد که: «آماده مذاکره با آمریکا و تفاهم درباره همهچیز هستیم. آمادگی استقبال از فرستاده ترامپ در غزه را داریم؛ اگر لازم باشد از وی حمایت میکنیم. چنین گفتوگویی میتواند به واشنگتن برای فهم آرمانهای فلسطینیان کمک کند.»
حماس آمادگی خود را برای گفتوگو با کشوری اعلام کرد که حامی اصلی اسرائیل در ۸۰سال گذشته بوده است و اگر آمریکا نبود، اسرائیل قادر به بقا نبود. پس شریک اول و اصلی اسرائیل، ایالات متحده است؛ اسرائیلی که غزه را نابود کرد؛ دهها هزار زن و کودک را کشت.
جالبتر اینکه این اعلام آمادگی از سوی حماس با ترامپ صورت گرفته است که مواضع اسرائیلی آن روشنتر از قبلیها است و یک کابینه افراطی دارد و در اولین روز آغاز به کار خود تحریمهای دولت بایدن علیه شهرکنشینان افراطی اسرائیلی را لغو کرد. بهطور قطع، مخالف اصلی چنین پیشنهادی حکومت اسرائیل است. زیرا میدانند که قرار نیست حماس جز تامین منافع مردم خودش هدف دیگری را دنبال کند.
گروهی که نفوذ و پایگاه موثر و جدی در میان مردم دارد ترسی از اعلام چنین رویکردی ندارد. آنان هیچ تابویی برای دفاع از منافع مردم خود ندارند. همین آتشبس موجود هم محصول گفتوگوهای غیرمستقیم با صهیونیستها بود؛ توافقی که به منزله پیروزی تلقی میشود؛ توافقی که اسرائیل ۸ماه پیش حاضر به انجام آن نشد و طبعاً حماس هم زیر بار نرفت ولی حالا اجرایی شده است. اگر گفتوگو نبود، از کجا باید چنین چارچوبی برای توافق تعیین میشد؟
فرار از گفتوگو از دست دادن شانس هر توافقی است و از نظر ناظرین بیرونی به معنای فاقد منطق بودن است. اکثریت قاطع افکار عمومی نهتنها از نفی توافق دفاع نمیکنند بلکه مخالف چنین رویکردی هستند و آن را بیش از اینکه نشانه قدرت و اعتمادبهنفس بدانند، نشانهای از ضعف و فقدان اعتمادبهنفس و نداشتن منطق تعبیر خواهند کرد