ترامپ | نظم کنونی جهان
بازی دونالد ترامپ با دنیا | پلیس خوب، پلیس بد
از نظر دونالد ترامپ نظم کنونی جهانی معاهدهای است که به ضرر آمریکا عمل میکند. او برای اصلاح این وضعیت بازی پلیس خوب، پلیس بد را آغاز کرده است.
از نظر دونالد ترامپ نظم کنونی جهانی معاهدهای است که به ضرر آمریکا عمل میکند. او برای اصلاح این وضعیت بازی پلیس خوب، پلیس بد را آغاز کرده است.
او الگوی اقتصادی چین را دشمن شماره یک مردم و توطئهای برای سرقت ثروت و مشاغل تولیدی از آمریکا میداند. اما متحدان آمریکا هم مظنونان بزرگی هستند که متهماند در تجارت سر آمریکا کلاه میگذارند و کاری برای امنیت ملی آن انجام نمیدهند. متحدان آمریکا از اروپا تا شمال آمریکا و آسیا باید منتظر باشند که بهزودی هم چهره خندان و هم چهره عبوس رئیسجمهور ترامپ را نظاره کنند. نویسنده این مقاله در واشنگتن است و در اجلاس مقامات دولتی کنونی و سابق آمریکا و اروپا در پشت درهای بسته حضور یافت. روسای کسبوکار و متخصصان تجارت و امنیت به همراه اندیشمندان چینی هم در آن اجلاس حاضر بودند. نویسنده از سال 2008 در این اجلاس دوسالانه که به همایش استکهلم-چین شهرت دارد، شرکت میکند. وزارت خارجه سوئد و اندیشکده آلمانی صندوق مارشال به طور مشترک میزبانی را بر عهده دارند. تازهترین اجلاس به خاطر روح جدی و سختگیرانهاش از دیگر اجلاسها متمایز بود. یکی از شرکتکنندگان که اطلاعات دست اولی از سبک مذاکره ترامپ دارد میگوید، بازی پلیس خوب، پلیس بد آقای ترامپ بازتابی از اندیشه او درباره دیپلماسی است. او در دولت اول خود شی جین پینگ را به عنوان فردی ممتاز و ولادیمیر پوتین را به عنوان انسانی زیرک تمجید میکرد. همزمان او تعرفههای تجاری و کنترلهای صادراتی شدیدی را علیه چین و تحریمهای خشنی را علیه روسیه به اجرا گذاشت. قرار است آن رویکرد نامتقارن یک بار دیگر تکرار شود و آقای ترامپ خود را آماده میکند تا در اولین روز حضور در دفتر بیضی (کاخ سفید) هم دشمنان و هم متحدان را با تعرفههای جدید و دیگر اقدامات تنبیهی هدف بگیرد. هدف او اصلاح آقای شی یا دیگر رهبران خارجی نیست. او علاقهای به تغییر روحیه دیگر انسانها ندارد. او در این دنیای پر از شرارت به دنبال معاهدههایی میگردد که مشاغل، مرزها و منافع امنیتی آمریکا را تضمین کنند. انعقاد معاهدات با تجارت آمریکا-چین آغاز میشود. ترامپ به طور غریزی تحت تاثیر استفاده چین از یارانهها یا انتقال اجباری فناوری قرار نمیگیرد. در واقع، در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ دستیارانش نمیتوانستند در مورد پیامدهای امنیتی تلاشهای گاهوبیگاه چین برای خرید فناوریهای آمریکایی یا اقدامات ژئوپولیتیک آنها در آن سوی دنیا به او هشدار دهند. آقای ترامپ عمیقاً بر توازن تجاری با چین تاکید و عقیده داشت، هرگاه واردات آمریکا از یک کشور از صادراتش به آن بیشتر باشد آمریکا بازنده خواهد بود. او موقعی هشدار در مورد تهدید امنیتی چین را جدی گرفت که به این نتیجه رسید که آقای شی درباره همهگیری کووید 19 به او دروغ گفته و بحرانی را آغاز کرد که عامل شکست او در انتخابات 2020 بود. مقامات چینی از این میترسند که آقای ترامپ کینه به دل داشته باشد و همهگیری را دوباره به موضوعی سیاسی تبدیل کند. ظاهراً حق با آنهاست. حتی در حال حاضر هم آقای ترامپ بر این باور است که اولویتهای سیاست خارجی واپسگرایانه هستند. از نظر او بزرگان سیاست خارجی بر نمایش توانمندی نظامی یا دیپلماسی با متحدان متمرکز شدهاند، به جای آنکه به دنبال قدرتمندسازی دوباره اقتصاد آمریکا باشند. وظیفهای که به عقیده ترامپ زیربنای تمام منابع دیگر قدرت به شمار میرود. آقای ترامپ همانند پلیسی که به سلاح جدید مجهز شده است تعرفهها را به عنوان راهی برای اعمال درد درسآموز اما غیرکشنده میداند. اولین شواهد در 25 نوامبرآشکار شدند. ترامپ تهدید اعمال تعرفه 25درصدی برای کانادا و مکزیک و افزایش 10درصدی تعرفههای چین را مطرح کرد. او هدف این اقدام را قطع جریان مواد مخدر و مهاجران به آمریکا اعلام کرد. تکانههای بیشتر غیرقابل اجتناب هستند. همایش به بررسی تاثیر مبادلهگران -یعنی ثروتمندان و تامینکنندگان مالی والاستریت- بر منافع تجاری چین و منافع کسانی که ترامپ به آنها توجه دارد پرداخت. احتمالاً آقای ترامپ به این فکر میکند که آیا تعرفهها در شکل سابق خود اثربخش هستند یا خیر. گفتمان محدودیتها همزمان با تلاش حامیان تعرفه که بر روی سیاست خارجی ترامپ کار میکنند پیش خواهد رفت. همچنین این پرسش وجود دارد که آیا ترامپ تعرفهها را به عنوان ابزاری برای رسیدن به یک هدف میداند؟ مدافعان ترامپ میگویند که تعرفهها فقط یک ابزار مذاکره هستند. اما به نظر میرسد که آن تعرفهها در واشنگتن به موضوعی همیشگی تبدیل میشوند. در همایش گفته شد که جمهوریخواهان کنگره امیدوارند از درآمد حاصل از تعرفهها برای جبران کاهش مالیات بر درآمد یا کاهش سود شرکتها استفاده کنند. طرفداران تعرفهها میگویند که دولت اول ترامپ با دقت تمام تعرفهها را علیه صنایعی به کار برد که آمریکا هنوز هم در آنها دست بالا را دارد و چین به آنها چشم دوخته است.
روشهای بیرحمانه در جهان بیرحم
احتمالاً سیاستهای صنعتی دولت بایدن همچنان ادامه خواهند داشت، هرچند آقای ترامپ به یارانه فناوریهای سبز و مسائلی مانند احیای کشتیسازی با هدف مقابله با چین در دریا علاقهای ندارد. علاوه بر این، او مایل است به کارخانهها سوخت فسیلی بدهد. اهرمهای کنترلی برای ممانعت از ورود قطعات ساخت چین به آمریکا از طریق کشورهای ثالث تشدید خواهند شد. آقای ترامپ اهمیتی نمیدهد که صادرکنندگان چینی جریان تجارت را به سمت اروپا یا بازارهای نوظهور منحرف و در خارج از آمریکا آشوب برپا کنند. اختلاف نظر بر سر سیاستها به حوزه امنیت نیز کشیده میشود. مایک والتز گزینه ترامپ برای جایگاه مشاور امنیت ملی از افراطیهای خشن مخالف چین است. الکس وانگ گزینه معاونت مشاور امنیت ملی و مارکو روبیو گزینه وزارت خارجه هم همین خصوصیت را دارند. هفتههای اول ریاستجمهوری با توجه به وعده ترامپ برای پایان سریع جنگ اوکراین خبرساز خواهند بود. براساس بحثهای همایش، چین پیشنهاد داده تا میانجی جنگ اوکراین باشد و اوکراین قصد دارد شهرهایش را بازسازی کند. این حرفها برای اروپاییها باورپذیر نیستند. آنها با عصبانیت میگویند که چین هماکنون در ساخت پهپادها و موشکهایی که شهرهای اوکراین را ویران میکنند به روسیه کمک میکند. آنها به رهبران چین گفتهاند که کمک این کشور به توانمندسازی ماشین جنگی روسیه به چهره آن در نظر اروپا آسیب میرساند. اما اروپاییان خشمگین همچنین میدانند که ترامپ فردی دمدمیمزاج است و امکان دارد پیشنهاد کمک چین را بپذیرد و صلحی ناخوشایند را بر اوکراین تحمیل کند. آقای ترامپ همانند ستارههای فیلمهای جنایی اما در نقش آدم بدها ظاهر میشود.