طبیعت | زباله
فرهنگ و آموزش چه نقشی در تخریب محیط زیست دارند؟ | ردپای فرهنگ
«جز ردپای خود چیزی در طبیعت بهجا نگذاریم.» این جمله زیبا و انگیزشی سالهاست در تمامی دنیا به عنوان الگویی پایدار برای جلوگیری از تخریب طبیعت بازنشر میشود.
«جز ردپای خود چیزی در طبیعت بهجا نگذاریم.» این جمله زیبا و انگیزشی سالهاست در تمامی دنیا به عنوان الگویی پایدار برای جلوگیری از تخریب طبیعت بازنشر میشود. اینکه مردم یاد بگیرند در طبیعت جز اینکه مثل یک جاندار باشعور حضور یابند و از مواهب آن استفاده کنند و لذت ببرند، کار دیگری نکنند. اما معمولاً چنین نیست. یکی از عوامل اصلی آَتشسوزی جنگلها در زاگرس و البرز مردمی هستند که بعضاً برای لذت از طبیعت آتش روشن کردهاند و عواقب آن را ندیدهاند. موارد دیگر از جمله رهاسازی زباله در طبیعت و حتی در شهرها و پیادهروها نیز ریشه در فقدان احساس همدلی برای زیست همگانی دارد. فقر فرهنگی یکی از هولناکترین اتفاقات بشری است که میتواند علاوه بر تخریب طبیعت به نوعی وندالیسم در تخریب طبیعت و حتی ابنیههای تاریخی نیز دامن بزند.
فرهنگ حضور موقتی در طبیعت
اینکه جز ردپا چیزی از خود در طبیعت بهجا نگذاریم، جملهای زیباست که فلسفهای ساده اما عمیق در حفاظت از محیط زیست را بیان میکند: احترام به طبیعت و حفظ بکر بودن آن. در دنیای امروز که با چالشهای زیستمحیطی بیشماری مواجه است، این مفهوم از اهمیت بالایی برخوردار است. زمانی که به طبیعت وارد میشویم، به عنوان مهمان آنجا هستیم و وظیفه ماست که اثری منفی از خود برجای نگذاریم. به این معنا که نهتنها باید از رها کردن زبالهها، آلودگی و تخریب اکوسیستمهای طبیعی پرهیز کنیم، بلکه با آگاهی و مسئولیتپذیری تلاش کنیم که هرگونه دخالت در تعادل طبیعی محیط کاهش یابد. ردپای ما تنها باید نمادی از حضور موقتیمان باشد؛ حضور کوتاه و بدون آسیب. پیشتر حمید ظهرابی که اکنون معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت از محیط زیست نیز شده، گفته بود؛ «فرهنگسازی یعنی اینکه از خرید گونههای وحشی برای حفظ و صیانت از طبیعت و زیستگاه طبیعی آنها خودداری کنیم. فراموش نکنیم و به دیگران نیز یادآوری کنیم که در طبیعت چیزی بهجا نگذاریم، جز ردپا و چیزی برنداریم، جز عکس.» عکسها یادگاریهایی هستند که میتوانند به جای سوغاتیهای فیزیکی، خاطرات و زیباییهای طبیعت را با ما همراه کنند، بدون اینکه به آن آسیبی وارد شود. این رویکرد نهتنها به حفظ زیبایی و سلامت محیط زیست کمک میکند، بلکه به دیگران نیز این پیام را منتقل میکند که محافظت از طبیعت یک مسئولیت همگانی است. با پیروی از این اصل، میتوانیم محیط زیستی پایدارتر و تمیزتر برای نسلهای آینده بهجا بگذاریم. اما باید این واقعیت را پذیرفت که همیشه و در همه امور برای اصلاح رویههای غلط ردپای فرهنگ را جستوجو میکنند. اینکه اگر در این زمینه فرهنگسازی میشد، مشکلات کمتری داشتیم. محیط زیست و حفاظت از طبیعت از جمله حوزههایی است که علاوه بر مدیریت رویههای غلط در سیاستگذاری، نیازمند بهبود روندها با اصلاح رویههای فرهنگی است. اینکه مردم چگونه پسماندهای خود را دفع کنند، آب زیاد مصرف نکنند، در مصرف انرژی صرفهجویی کنند، طبیعت را تخریب نکنند، حیوانآزار نباشند و... .
بخش مهمی از اتفاقات ناگوار محیط زیست، ناشی از ناآگاهی مردم است. برخی افراد بدون توجه به عواقب کارشان، در طبیعت زباله رها میکنند. برخی با یک کبریت ناآگاهانه، جنگل را به آتش میکشند و برخی هم ندانسته، حیوانات را آزار میدهند و حیات گونههای جانوری را به خطر میاندازند.
هرچند منشأ اصلی رفتارهایی که به تخریب محیط زیست منتهی میشود، سیاستگذاریهای غلط است اما بخشی از این تخریبها از فرهنگ مردم نشأت میگیرد. بهطور مثال سالانه هزاران حیوان به دلیل خرافات و به خاطر توصیههای طب سنتی کشته میشوند. مثلاً پنجه گرگ در طب خرافی و سنتی برای درمان برخی بیماریها تجویز میشود. به همین دلیل برخی ناظران معتقدند آموزش و فرهنگ دو عامل موثر بر تخریب محیط زیست هستند.
زبالهها در ارتفاعات
شاید یکی از عجیبترین مواردی که بیفرهنگی و کمدانشی کنشگران آن حوزه باعث تخریب بیشتر میشود و حیرت ناظران را به دنبال دارد، کوهنوردان، طبیعتگردان، کشاورزان و مردمی هستند که در دامن طبیعت زندگی میکنند. تصور اولیه این است که کسانی که با طبیعت آشنا هستند به آن احترام میگذارند. اما مشاهدهها نشان میدهد بیشترین تخریب طبیعت ناشی از فعالیت گروهی طبیعتگردان و گردشگران تورهای طبیعت است. از جمله گردشگرانی که به صورت گروهی به طبیعت جنگل، کویر، کوهستان و... میروند. کوهنوردان نیز از حیرتانگیزترین مخربهای طبیعت کوهستان هستند. آنها فقط لذت از طبیعت را در آن لحظه جستوجو میکنند. غالب کوهنوردان، حتی کوهنوردان حرفهای، توجهی به مسائل حیاتی پایدار در مرتفعترین مناطق طبیعت ندارند.
تنها در تابستان 1401، هفت تن پسماند محصول صعود تابستانی کوهنوردان به قله دماوند بوده است. جمعآوری و دپوی پسماند از جبهه جنوبی دماوند و شمال شرقی آن، بیش از ۲۵۰ میلیون تومان برای فدراسیون کوهنوردی کشور هزینه داشته است. رئیس کمیته پناهگاهها و مجتمعهای کوهستانی فدراسیون کوهنوردی کشور گفته است؛ سال گذشته (1402) 5 /6 تن زباله و امسال از ابتدای تابستان تاکنون حدود 5 /4 تن زباله از دماوند جمعآوری شده که پیشبینی میشود حجم زبالههای صعود تابستانی امسال بیش از سال گذشته باشد. حسین امانی که مردادماه سال جاری با رسانهها گفتوگو کرده در مورد بحث فرهنگسازی چنین گفته است: جمعآوری زباله از سوی ما هنر نیست بلکه هنر در این است که فرهنگسازی کنیم تا زبالهای رها نشود. فرهنگسازی و استاندارد جهانی این است که وقتی کوهنوردی وارد منطقه میشود باید زباله خود را در منطقه جا نگذارد و آن را برگرداند، چراکه برای خود کوهنورد لذتبخش است که کوه و طبیعت رفته باشد و غیر از ردپای خود چیزی جا نگذاشته باشد؛ اما بیشتر کوهنوردان کشور ما متاسفانه با این فرهنگ فاصله زیادی دارند.
در گزارش این پرونده با مشورت عباس محمدی، کنشگر محیط زیست و مدیر گروه دیدهبان کوهستانِ انجمن کوهنوردان ایران به رفتارهایی اشاره میکنیم که مصداق تخریب محیط زیست محسوب میشوند و به این پرسش پاسخ میدهیم که آموزش و فرهنگ چه نقشی در حفظ و تخریب محیط زیست دارند؟
مسئولیتهای فردی در طبیعتگردی
عباس محمدی، کنشگر محیط زیست و مدیر گروه دیدهبان کوهستانِ انجمن کوهنوردان ایران در یادداشتی برای تجارت فردا نوشته است: کار راحتی است که حل همه مشکلات محیط زیستی را بر عهده دولت بدانیم یا بگوییم که «کار باید از ریشه درست شود» و به این ترتیب از خود رفع مسئولیت کنیم. اما درست آن است که ضمن مطالبه از دولت و دیگر مسئولان و نقد جریانهای حاکم، به یاد داشته باشیم که هر یک از ما میتوانیم در حوزه فردی، خانواده، حلقه دوستان و آشنایان، و در فضای جامعه، نقشآفرین باشیم، یعنی با اقدامهای مختلف در بخشی از فضای زیستی خود، در زمینههایی مانند جلوگیری از ریختوپاش زباله، تفکیک پسماند، گردشگری مسئولانه، کاهش مصرف و حمایت از افراد و انجمنهایی که در حفاظت محیط زیست میکوشند، موثر باشیم. در این یادداشت کوتاه، من چند نکته کلی را بیان میکنم و در ادامه، در زمینه کوهپیمایی که فعالیتی پرطرفدار در ایران است، به یک موضوع مشخص کوهنوردی میپردازم.
در عرصههای طبیعی، به یاد داشته باشیم...
- لطفاً در هیچ عرصهای زباله، چه تجزیهشدنی و چه تجزیهناپذیر، باقی نگذارید و همه را به شهرها و مخزنهای درنظر گرفتهشده برای پسماند برسانید. تهماندههای غذا را نیز با خود ببرید و با این تفکر که آنها را حیوانها میخورند، سبب اختلال در وضع طبیعت نشوید.
هیچگاه و در هیچ برنامه طبیعتگردی و کوهپیمایی، علفی را از زمین نچینید. چیدن فلان گیاه برای درست کردن پلو و آش، یا بهمان گیاه برای استفاده دارویی و... آسیبهای جبرانناپذیری به پوشش گیاهی کشور میزند. هر علف و بوته و درختچه، مانند یک درخت کارکرد خودش را در چرخه زیست (حفظ خاک، جذب بارشها، جلوگیری از طوفان گردوخاک، حفظ تنوع زیستی، حفاظت از چشماندازها و...) دارد. چیدنِ حتی یک برگ و ساقه از یک گیاه نیز موجب اختلال در زادآوری و بقای گیاه میشود.
از خریدن سبزیهای کوهی و صحرایی خودداری کنید.
هرگز در محیطهای طبیعی آتش روشن نکنید. اگر آثاری از آتش دیدید، آن را بهطور کامل خاموش کنید و روی بقایای آن خاک بریزید.
به کسانی که اصول بالا را رعایت نمیکنند، تذکر دهید.
موردهای تجاوز به محیطهای طبیعی و میراثهای فرهنگی را به مقامهای مسئول گزارش کنید.
اگر این نکتهها را درست میدانید، آنها را در فضای مجازی و محیطهای خانوادگی و دوستانه نشر دهید.
صعود «سراسری» برگزار نکنید!
هیاتها، انجمنها، باشگاهها و شرکتها، گاه به مناسبتی، فراخوان میدهند و از انبوهی علاقهمند دعوت میکنند که در یک کوهنوردی یا کوهپیمایی پرجمعیت شرکت کنند. اینگونه کوهنوردیها (یا طبیعتگردیها) از جنبههای فنی و محیط زیستی کاری نادرست است، زیرا:
۱- در یک گروه بزرگ، ضریب برخورد با خطرهای محیطی (objective hazards) مانند ریزش سنگ، بهمن، سقوط و افتادن در شکاف یخی بیشتر میشود.
۲- خطرهای انسانی (subjective hazards) هم در گروههای بزرگ بیشتر است، زیرا گروهِ بزرگ احساس امنیت کاذب ایجاد میکند. همچنین به این علت که گروه ناچار است با ضعیفترین فرد هماهنگ باشد که این به معنای کند یا ضعیف شدن کل مجموعه است. به این ترتیب، شمار بیشتری فردِ «ضعیف» در معرض خطرهایی مانند دیر رسیدن به قله، دیر رسیدن به پایین و برخورد با تاریکی و هوای بد قرار میگیرند و در نتیجه ضریب برخوردشان با شرایط نیاز به امداد بیشتر میشود.
۳- مدیریت یک گروه پرجمعیت، برای سرپرست و مسئول فنی دشوارتر از مدیریت یک گروه کوچک و همسطح است. در نتیجه، امکان برخوردهای تند میان مدیران برنامه و اعضای گروه بیشتر، و لذت برنامه کمتر میشود.
۴- جا دادن یک گروه بزرگ در پناهگاهها و قرارگاههای کوهنوردی دشوارتر و در بسیاری موردها موجب درگیری با دیگر کوهنوردان میشود.
۵- کوهنوردیهای کاروانی از جنبه فنی-ورزشی، ارزشی ندارد و فقط یک کار کمیتی و پرسروصدا به شمار میرود.
۶- زدن چندین چادر بر یک چمنزار یا نقطهای دیگر از کوهستان، سبب آسیبدیدگی گستردهتر پوشش گیاهی میشود.
۷- گروههای بزرگ، سروصدای بیشتری دارند و موجب وارد شدن تنش به حیات وحش میشوند.
۸- مدفوع و ادرار یک گروه بزرگ، موجب افزایش آلودگی محیط در یک بازه زمانی کوتاه میشود. هر محیطی یک «توان خودپالایی» محدود دارد و اگر ناگهان آلودگی انبوهی به آن وارد شود، نمیتواند آن را تجزیه کند.
۹- حرکت گروههای بزرگ، بهطور معمول موجب عریضتر شدن راههای پاکوب میشود.
۱۰ - در بیشتر برنامههای پرجمعیت، تدارکاتِ اضافه برده میشود که نتیجه آن تولید زباله بیشتر است.
فرهنگ، از ارکان کلیدی حفظ محیط زیست
محمد درویش، کنشگر محیط زیست نیز معتقد است؛ فرهنگ یکی از ارکان کلیدی حفظ و بهبود محیط زیست است. فرهنگ به عنوان مجموعهای از باورها، ارزشها، عادات و رفتارهای اجتماعی، تاثیر زیادی بر نحوه برخورد انسانها با طبیعت دارد. به عبارت دیگر، رویکرد انسانها به محیط زیست بهشدت از نوع فرهنگی که در آن زندگی میکنند، تاثیر میپذیرد.
ارتباطات سنتی با طبیعت رویکرد مهمی است. بسیاری از جوامع سنتی در ایران مانند جوامع عشایر یا جوامع روستایی در طول تاریخ تعامل نزدیکی با طبیعت داشتهاند. این جوامع باورهای فرهنگی خاصی دارند که آنها را به محافظت از منابع طبیعی ترغیب میکند. مانند داستانها، آدابورسوم، و سنتهای مربوط به منابع آب یا حفظ جنگلها که همگی نقش مهمی در حفظ محیط زیست ایفا کردهاند.
آموزش و آگاهیرسانی فرهنگی از دیرباز در شکلدهی رفتارهای اجتماعی و فردی موثر بوده است. فرهنگ میتواند از طریق آموزش و ترویج آگاهی نسبت به اهمیت محیط زیست تغییر یابد. در صورتی که ارزشهای محیط زیستی در فرهنگ عمومی نهادینه شود، نسلهای بعدی به صورت طبیعی و بدون نیاز به فشارهای قانونی و مقرراتی، به حفظ منابع طبیعی و رفتارهای پایدارتر گرایش پیدا میکنند.
نقش رسانهها و هنرمندان نیز نباید نادیده گرفته شود، یکی از ابزارهای مهم در تقویت فرهنگ محیط زیستی، رسانهها و هنر هستند. رسانهها از طریق فیلمها، برنامههای مستند، ادبیات و موسیقی میتوانند آگاهی عمومی نسبت به مسائل محیط زیست را بالا ببرند. فیلمهای مستند درباره بحرانهای محیط زیستی یا موسیقیهایی که پیامهای سبز دارند میتوانند در تغییر نگرش مردم موثر باشند.
از سویی مشارکت اجتماعی از مهمترین رخدادهای مدیریتشده در حوزه محیط زیست است. فرهنگ مشارکت اجتماعی در قالب گروههای محلی و مردمی میتواند نقش مهمی در حفاظت از محیط زیست ایفا کند. دفتر مشارکتهای مردمی سازمان محیط زیست چنین تجربهای را در اختیار قرار میدهد که بسیاری از نهادهای مردمی و کنشگران محیط زیستی با استفاده از شبکههای اجتماعی و بسترهای فرهنگی به ترویج اقدامات موثر در جهت حفاظت از محیط زیست پرداختهاند. به عنوان کنشگر و کارشناس محیط زیست معتقدم تغییر نگرش فرهنگی، پیششرط هرگونه تغییر واقعی در رفتارهای محیط زیستی است و بدون اصلاح و تقویت فرهنگ محیط زیستی، تلاشهای فنی و علمی کافی نخواهد بود.