نوآوری | پزشکان | توسعه مشاورههای آنلاین
چگونه میتوان با نوآوری، نابرابریهای بهداشتی را کاهش داد؟ | پیشرفت تکنولوژی در سلامت
پیشرفت تکنولوژی تاثیر عمیقی بر بهداشت جامعه داشته و به شکلگیری روشهای جدید برای بهبود سلامت و کیفیت زندگی افراد منجر شده است.
پیشرفت تکنولوژی تاثیر عمیقی بر بهداشت جامعه داشته و به شکلگیری روشهای جدید برای بهبود سلامت و کیفیت زندگی افراد منجر شده است. به عنوان مثال، تکنولوژیهای پیشرفته در زمینههای پزشکی مانند جراحیهای روباتیک، تصویربرداری پزشکی و درمانهای هدفمند، به پزشکان این امکان را داده که بهطور دقیقتری بیماریها را تشخیص دهند و درمان کنند. علاوه بر این، فناوریهای دیجیتال، مانند telemedicine و پلتفرمهای مشاوره آنلاین، دسترسی به خدمات بهداشتی را برای افراد در مناطق دورافتاده یا با محدودیتهای جغرافیایی افزایش داده است. توسعه مشاورههای آنلاین به بیماران این امکان را میدهد که بدون نیاز به مراجعه حضوری به پزشک، از خدمات بهداشتی بهرهمند شوند. از طرفی، استفاده از ابزارهای پایش از راه دور، نظیر دستگاههای فشار خون دیجیتال و اپلیکیشنهای سلامتی، به بیماران این امکان را میدهد که وضعیت سلامتی خود را به صورت مداوم کنترل کنند و به پزشکان اطلاعات دقیقی درباره وضعیت خود ارائه دهند. این امر میتواند به پیشگیری از بروز بیماریها و بهبود مدیریت بیماریهای مزمن مانند دیابت و فشار خون کمک کند. بهطور کلی، تکنولوژیهای دیجیتال به پزشکان این امکان را میدهند که با بیماران خود به راحتی ارتباط برقرار کنند و پیگیری درمانها و تجویزها را به سادگی انجام دهند. همچنین میتوانند هزینههای مراقبتهای بهداشتی را با کاهش نیاز به مراجعه حضوری و بستری شدن در بیمارستانها کاهش دهند. به عنوان مثال، برنامههای مدیریت بیماری میتوانند هزینههای مراقبت را به واسطه کاهش عوارض و بهبود نتایج سلامتی کاهش دهند. با وجود مزایای بسیار فناوریهای دیجیتال، چالشهایی نیز وجود دارد. نرخ پذیرش این فناوریها در جوامعی که به دلیل فقر، نبود امکانات بهداشتی کافی یا موانع فرهنگی و اجتماعی، دسترسی مناسب به خدمات پزشکی، دارویی یا مراقبتهای بهداشتی ندارند، معمولاً کمتر است که میتواند به افزایش نابرابریها منجر شود. بنابراین، مهم است که سیاستهای مربوط به سلامت، به منظور ترویج دسترسی برابر به این فناوریها طراحی شوند. توجه به این نکته ضروری است که برای استفاده بهینه از فناوریهای دیجیتال در بخش بهداشت، سیاستها باید شامل آموزش دیجیتال برای جمعیتهای کمدرآمد و طراحی محصولات بهداشتی با در نظر گرفتن نیازهای این جمعیتها باشد. با سیاستهای مناسب، این فناوریها میتوانند به بهبود سلامت عمومی و کاهش هزینهها کمک کنند و در عین حال نابرابریها را کاهش دهند. در همین راستا، تیمی از اقتصاددانان برجسته به بررسی کارآمدی و عدالت در فناوریهای دیجیتال بهداشت پرداختند و یافتههای خود را در مقالهای با عنوان «برابری و کارایی در پذیرش فناوری» به چاپ رساندند. بهطور خاص آنها برنامهای تحت عنوان «پایش از راه دور بیمار» را مورد مطالعه قرار دادند. این برنامه در مرکز پزشکی دانشگاهی
UC San Diego Healthبه منظور مدیریت فشار خون و کاهش خطر بیماریهای قلبی و عروقی پیادهسازی شد. مقاله نشان میدهد که استفاده از این فناوری موجب کاهش پایدار و قابل توجه خطر قلبی-عروقی در تمامی گروهها از لحاظ جنسیت، سن، نژاد /قومیت و سطح اقتصادی-اجتماعی شده است. این کاهش ناشی از کاهش موانع در ارائه خدمات درمانی و بهبود رفتارهای بهداشتی در بیماران بوده و همچنین باعث کاهش هزینههای مراقبتهای بهداشتی مرتبط با کنترل فشار خون شده است. اما از نظر عدالت، نتایج بلندمدت این فناوری در میان زیرگروههای بیماران کمتربرخوردار به حد مطلوب نرسیده و باعث ایجاد نابرابری در کاهش خطرات قلبی و عروقی شده است. بهویژه، بیماران سیاهپوست /هیسپانیک و بیماران از جوامع جغرافیایی محروم، کمتر این فناوری را پذیرفتند یا از آن استفاده کردند. مطالعه در نهایت بر این نکته تاکید میکند که فناوریهای بهداشت دیجیتال میتوانند همزمان نویدبخش و پرمخاطره باشند. همچنین، نقش پزشکان اولیه و رابطه آنها با بیماران میتواند در ترویج استفاده بیشتر و عادلانهتر از این فناوریها موثر باشد. در ادامه خلاصهای از مقاله ارائه میشود.
مقاله چه میگوید؟
فناوریها یکی از عوامل کلیدی در رشد و بهبود رفاه اقتصادی به شمار میروند و نقش مهمی در بهبود سلامت عمومی ایفا میکنند. بهخصوص پیشرفتهای اخیر در حوزه سلامت دیجیتال مانند دستگاههای پایش از راه دور، پوشیدنیهای دیجیتال و خدمات پزشکی از راه دور با استفاده از اینترنت همراه، بهطور فزایندهای نویدبخش بهبود سلامت جمعیت شدهاند. این فناوریها با کاهش هزینههای تراکنشی (مانند دسترسی، فاصله و زمان) که ممکن است مانعی بر سر راه مراقبتهای سنتی باشند، هدف بهبود سلامت بیماران را دنبال میکنند. بهعلاوه، این فناوریها میتوانند به ارتقای پایبندی به رفتارهای سالم و مراقبتهای مداوم در زمان واقعی کمک کنند. با وجود وعدههایی که این فناوریها برای بهبود سلامت جمعیت میدهند، نگرانی عمدهای درباره معرفی فناوریهای جدید وجود دارد: اینکه ممکن است این فناوریها به نابرابریها دامن بزنند. در زمینه سلامت دیجیتال، چالش اصلی این است که نرخ پذیرش پایینتر در جوامع محروم ممکن است به بهبودهای ناعادلانه در سلامت و افزایش شکاف نابرابریها منجر شود. این نگرانی بهویژه در طراحی محصولات و اجرای نابرابر آنها مشهود است. با وجود سرمایهگذاری عظیم در این بخش، شواهد کمی درباره تاثیرات واقعی این فناوریها در بهبود سلامت عمومی و آثار آنها بر عدالت وجود دارد. این مقاله تحلیل جدیدی از پیامدهای عدالت و کارایی برنامه پایش از راه دور بیمار ارائه میدهد که در یک محیط واقعی مراقبتهای بهداشتی در مرکز پزشکی دانشگاهی UCSDH پیادهسازی شده است. این برنامه بر کاهش خطرات قلبی-عروقی متمرکز است، زیرا این بیماریها یکی از علل اصلی مرگومیر در آمریکا محسوب میشوند. برنامه به جمعیت متنوعی از افراد ارائه شد و طی آن، از دستگاههای دیجیتال فشار خون بلوتوثدار استفاده شد که بهطور خودکار دادههای فشار خون بیماران را به پورتال بیمار در سیستم سلامت الکترونیکی UCSDH ارسال میکرد. یک تیم از کارکنان بالینی این دادهها را روزانه نظارت کرده و بر اساس پروتکلهای پزشکی استاندارد، فشار خون بیماران را مدیریت میکردند. این برنامه با هدف حداکثر کردن دسترسی و عدالت در سلامت طراحی شده بود. جمعیت مورد مطالعه شامل 2.512 بیمار بود که از سوی پزشکان اولیه خود از اکتبر 2020 تا جولای 2022 به برنامه ارجاع داده شده بودند. این بیماران از نظر نژاد /قومیت، سطح اقتصادی-اجتماعی، جنسیت و سن تنوع داشتند.
کارایی و عدالت
کارایی: برای ارزیابی تاثیر برنامه بر سلامت بیماران، از طراحی مطالعات رویدادی با فرکانس بالا استفاده شده است. در این پژوهش، سطح فشار خون بیماران ارجاع دادهشده به برنامه به صورت ماهانه و طی یک سال قبل و یک سال بعد از ارجاع بررسی شده است. با تحلیل روند تغییرات فشار خون پس از ارجاع و استفاده از گروههای کنترل مشابه، نتایج قابل اطمینانی به دست آمد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که بیماران 15 درصد بیشتر از قبل توانستهاند به سطح سالم فشار خون سیستولیک دست یابند که پایه این مقدار 22 درصد بوده است. علاوه بر این، خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی در بیماران کاهش یافت. اندازهگیری این خطر با استفاده از شاخص ASCVD، که احتمال وقوع رویدادهای جدی قلبی مانند حمله قلبی یا سکته مغزی را در 10 سال آینده محاسبه میکند، نشان داده که خطر ابتلا به این بیماریها پس از یک سال 4 /4 درصد کاهش یافته است. طی برنامه، هزینههای استفاده از خدمات بهداشتی نیز کاهش چشمگیری داشته است. مدیریت بهتر فشار خون باعث کاهش 40درصدی در هزینههای خدمات بهداشتی شد که به معنای صرفهجویی 385دلاری در هر سه ماه در مقایسه با هزینههای 1.004دلاری مورد انتظار است. این نتایج نشان میدهند که این برنامه مسیری امیدوارکننده برای کاهش هزینههای بهداشتی است. عدالت: در ادامه مقاله به جنبه عدالت برنامه پرداخته شده و نتایج نشان میدهد که بهبودهای سلامتی در تمامی گروههای سنی، جنسیتی، نژادی /قومی و جغرافیایی مشاهده شده است. با این حال، در طولانیمدت تفاوتهای چشمگیری در دستاوردهای سلامتی وجود داشته است. بیماران سیاهپوست و هیسپانیک بهبود کمتری نسبت به بیماران سفیدپوست داشتهاند، بهطوری که دستاوردهای سلامتی آنها تنها به نیمی از دستاوردهای بیماران سفیدپوست رسیده است. الگوی مشابهی از نابرابری در میان بیماران از جوامع با وضعیت اقتصادی ضعیفتر نیز مشاهده شده است. این نابرابریها در مقایسه با نابرابریهای ملی بزرگ محسوب میشوند و نشان میدهند که معرفی فناوریهای دیجیتال میتواند به افزایش بیشتر این شکافها منجر شود.
موفقیت برنامه پایش از راه دور بیمار
یکی از مولفههای مهمی که بر روی جنبه عدالتی توسعه فناوریهای دیجیتال اثر میگذارد، پذیرش آن از سمت گروههای مختلف است. به همین منظور در بخشی از مقاله به بررسی رفتار پذیرش برنامه پایش از راه دور بیمار در میان گروههای مختلف اجتماعی پرداخته شده و عوامل موثر بر پذیرش و تفاوتهای آن تحلیل شده است. طبق آمار، نرخ پذیرش اولیه (یا نرخ ثبتنام) در کل نمونه 53 /0 بود. بهطور متوسط، 47 /0 از بیماران که در هر ماه دادههای فشار خون خود را از طریق دستگاه دیجیتال ارسال میکردند، طی 5 /1 سال بعدی پایبند به برنامه بودند. با ترکیب این دو احتمال، نرخ پذیرش کلی برنامه در این بازه زمانی بهطور میانگین 27 /0 بود. البته تفاوت زیادی در پذیرش آن میان گروههای اجتماعی مختلف وجود داشت. بیماران سیاهپوست و هیسپانیک 15 درصد کمتر احتمال داشت که برنامه را بپذیرند (با کاهش 04 /4درصدی نسبت به نرخ پایه 7 /27 درصد). این کاهش بیشتر به دلیل نرخ پایینتر پایبندی بعد از پذیرش اولیه بود. علاوه بر این، شکافهای پذیرش در میان جوامع جغرافیایی، حتی بزرگتر بود و حدود 28 درصد تفاوت وجود داشت (کاهش 24 /8درصدی نسبت به نرخ پایه 29 درصد). این تفاوتها از مرحله پذیرش اولیه شروع شده و در مرحله پایبندی تشدید شدند. این الگوها تاییدکننده نگرانیهای سیاستگذاران است که خانوارهای جوامع محرومتر ممکن است با چالشهای بیشتری در پذیرش فناوریهای سلامت دیجیتال جدید مواجه شوند. این یافتهها نشان میدهند که تلاشهای سیاستی باید هم بر روی پذیرش اولیه و هم بر پایبندی به برنامههای سلامت دیجیتال متمرکز شود. برای شناسایی راههایی که میتواند این نابرابریها را کاهش دهد، مطالعه به نقش پزشکان مراقبت اولیه در افزایش و برابری بیشتر در پذیرش پرداخته است. مقاله ادعا میکند که یک ارتباط قوی میان پذیرش برنامه از سوی بیماران و عملکرد اولیه پزشکان وجود دارد که هم با نتایج بالینی و هم با امتیازات تجربیات بیمار قابل سنجش است. یافتههای مقاله میگوید بیمارانی که رابطه طولانیتری با پزشک خود داشتند، بسیار بیشتر احتمال داشت که برنامه را بپذیرند. این امر نشاندهنده سطح اعتماد بالاتری است که در پژوهشهای اخیر بهعنوان یک عامل مهم در کاهش نابرابریهای بهداشتی مطرح شده است. این الگوها نشان میدهند که رابطه پزشک و بیمار میتواند یک مسیر امیدوارکننده برای ترویج پذیرش عادلانهتر فناوریهای سلامت دیجیتال باشد.
در ادامه، بخشی از مقاله به بررسی تاثیر ویژگیها و سبکهای کاری پزشکان مراقبت اولیه (PCPs) در میزان موفقیت آنها در ترغیب بیماران به مشارکت در برنامه پایش دیجیتال سلامت میپردازد. از آنجا که نتایج نشاندهنده بهبودهای قابل توجه در نتایج سلامت بوده، اما تفاوتهایی در میزان مشارکت بیماران بین گروههای مختلف اجتماعی وجود داشته، این تحلیل به دنبال شناسایی عواملی است که میتوانند بر تصمیم بیماران برای استفاده از این فناوری تاثیر بگذارند. یکی از عوامل عملکرد پزشکان بود. با استفاده از معیارهایی مانند «سطح پرداخت تشویقی» پزشکان در برنامه پاداش عملکرد (بدون در نظر گرفتن مدیریت سلامت قلب و عروق)، پزشکان به سه گروه با عملکرد بالا، متوسط و پایین تقسیم شدند. نتایج نشان داد که پزشکان با عملکرد بالاتر، 5 /10 درصد بیشتر از پزشکان با عملکرد پایین موفق به ترغیب بیماران به شرکت در برنامه شدند (با نرخ 25 درصد در گروه پایین). معیار دیگر، عملکرد ذهنی پزشکان است. در این معیار، تجربه بیماران از پزشکان با استفاده از «نمره خالص ترویجدهنده» (Net Promoter Score یا NPS) که نشاندهنده تمایل بیماران به معرفی پزشک به دیگران است، اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که پزشکانی با نمره بالاتر در این معیار، نرخ مشارکت بیماران خود را به میزان 2 /6 درصد بیشتر از پزشکان با نمره پایینتر افزایش دادند (با نرخ 27 درصد در گروه پایین). معیار مهم دیگر، رابطه طولانیمدت پزشک-بیمار بود. یافتهها نشان میدهند که هرچه رابطه بین پزشک و بیمار طولانیتر باشد (بیش از یک سال)، بیماران تمایل بیشتری به پذیرش برنامه پایش دیجیتال داشتند. بیمارانی که رابطه طولانیتری با پزشکان خود داشتند، 7 /7 درصد بیشتر احتمال داشت که برنامه را بپذیرند. این الگوها در تمامی گروههای نژادی و مناطق اقتصادی مختلف دیده شد. بنابراین، رابطه مستمر بین پزشک و بیمار میتواند عاملی کلیدی در افزایش و توزیع عادلانهتر پذیرش فناوریهای سلامت دیجیتال باشد.
پرده پایانی
در این مقاله، نویسندگان به بررسی تاثیرات کارایی و عدالت اجتماعی یک برنامه سلامت دیجیتال پرداختهاند. این برنامه امکان پایش مستمر بیماران از راه دور و انتقال اطلاعات بالینی آنها را فراهم میکرد تا بتوانند بهموقع درمان شوند. نتایج نشان داد که این برنامه به بهبودهای چشمگیر و مداومی در سلامت افراد از گروههای مختلف جمعیتی منجر شد و بهعنوان نمونهای از مزایای فناوریهای دیجیتال در حوزه پزشکی معرفی شد. همچنین برنامه موفق به کاهش قابل توجه هزینههای درمانی شد که میتواند به کاهش هزینههای کلی سیستمهای بهداشت و درمان کمک کند. اما از سوی دیگر، در میان بیماران جوامع محروم و اقلیتهای نژادی و اقتصادی، به دلیل پذیرش کمتر این برنامه، بهبودهای کمتری در سلامت مشاهده شد. این تفاوت نشاندهنده چالشهایی است که میتواند در تحقق عدالت در استفاده از فناوریهای جدید بهویژه در حوزه سلامت دیجیتال به وجود آید. نویسندگان پیشنهاد میدهند که سیاستهای موثر باید هدفمند بوده و شامل آموزش جامعه و اطلاعرسانی درباره فناوریهای دیجیتال، بهویژه در جوامع محروم باشند. همچنین، طراحی محصولات دیجیتال باید بهگونهای باشد که این گروهها بتوانند بهراحتی از آنها استفاده کنند. بهعنوان مثال، قانون «عدالت دیجیتال» در سال 2021 بودجهای را برای حمایت از برنامههای آموزشی در راستای افزایش سواد دیجیتال برای جوامع محروم در نظر گرفته است. در نهایت، این مقاله تاکید میکند که پزشکان و روابط آنها با بیماران میتواند نقش مهمی در ترغیب بیماران به استفاده از فناوریهای جدید دیجیتال در مراقبتهای بهداشتی داشته باشد، و این رابطه میتواند به پذیرش گستردهتر و عادلانهتر این فناوریها کمک کند.