حملات اسرائیل | حزب الله
تغییر معادلات حزبالله در مقابله با اسرائیل حملات استراتژیک و شکستن تابوی مصونیت انسانی | تغییر فاز حزبالله در استراتژی رزم
حزبالله لبنان با تغییر راهبرد نظامی خود و هدف قرار دادن عمق سرزمینی اسرائیل، نشان داد که دیگر اجازه نخواهد داد رژیم صهیونیستی با تکیه بر تبلیغات رسانهای و ادعای تلفات انسانی اندک، خود را پیروز منازعات جلوه دهد.
حزب الله لبنان با تغییر راهبردی
حزبالله لبنان با تغییر راهبرد نظامی خود و هدف قرار دادن عمق سرزمینی اسرائیل، نشان داد که دیگر اجازه نخواهد داد رژیم صهیونیستی با تکیه بر تبلیغات رسانهای و ادعای تلفات انسانی اندک، خود را پیروز منازعات جلوه دهد. حزب الله نشان داد که قرار نیست، رژیم اسرائیل با مانور تبلیغاتی و رسانهای مدعی ضربه وارد آوردن تلفات انسانی گسترده به شهروندان معمولی تا نظامیان جبهه مقاومت باشد و مثل همیشه با ادعای فقدان تلفات انسانی معدود و محدود، فیگور فاتح بیچونوچرا بگیرد و اگر قرار بر افزایش تنش و مخاصمه باشد، هم در میدان عملیاتی و هم در فرادست میدان و عمق استراتژیک توانایی بر هم زدن معادلات را دارد؛ چیزی که در روزهای آتی نبرد میتواند در مهار رژیم صهیونیستی در افزایش تنش نقش موثر و کلیدی داشته باشد.آن هنگامی که خبری از نفیر گلوله و صوت مهیب بمب و لجستیک و تسلیحات مدرن در جنگهای کلاسیک نبود و رویارویی نفربهنفر تعیینکننده طرف غالب مبارزه بودند، دو چیز نشانه تفوق و برتری در میدان مبارزه بود: تلفات انسانی و اشغال سرزمینی. حال اما عِدّه و عُدّه چندان به کار نمیآید و این برتری تسلیحاتی و البته استراتژیهای نوین عملیاتی است که نقش تعیینکننده در برتری و موازنه قوا یافته و البته پیوستهای رسانهای، جنگ تبلیغاتی و در پیامد آن استنباط عمومی از فاتح و مغلوب بسیار حائز اهمیت و تعیینکننده است.
بعد از پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا در تمامی نبردهایی که مستقیم و غیرمستقیم در آن نقشآفرینی کرده و یا حتی در رقابت تسلیحاتی دوران جنگ سرد با بلوک شرق، یک معادله را بهعنوان برتری و تفوق خود در نبردها روی میز گذاشته است؛ مصونمانی و اهمیت استراتژیک «نیروی انسانی»
آنان اگر مزیت اشغالگری سرزمینی را در منازعات مدرن و پساجنگ جهانی دوم در چنته و برای ابراز وجود و برتری نداشتند، همواره خود را بهواسطه تلفات انسانی طرف مقابل و فقدان کشتهدهی در اردوگاه خودی، ظفرمند و پیروز قلمداد میکردند و حتی در نبرد افغانستان و عراق هم بهرغم تصرف این کشورها، با توجه به تلفات انسانی بالا در نهایت مجبور به عقبنشینی و بهنوعی قبول باخت جنگی شدند.
اسرائیل هم که بهنوعی مولود و شاگرد ایالات متحده است و حتی برخی آن را یکی از ایالات آمریکا در قلب خاورمیانه قلمداد میکنند؛ در همه جنگهای خود در طول ٧۶سال اشغالگری از این معادلهسازی برون نرفته و همواره سعی کرده که با کمترین تلفات ممکن از دایره منازعه خارج و اگر متحمل تلفات گسترده همانند عملیات هفتماکتبر شده است، با توحش بیسابقه و موج مخوفی از بهکارگیری تسلیحات متعارف و نامتعارف با حمله به هر هدف ممکن و در دسترسی با وارد آوردن تلفات انسانی فراوان و گسترده این نکته را خاطرنشان میکند که به هر طریق ممکن و بدون هیچ حد و مرزی با کشتار و تلفات انسانی در اردوگاه دشمن، دست بالا را در جنگ و نبرد فرسایشی دارد.
این موضوع برای اسرائیل تا آن حد حائز اهمیت است که تمامی کنوانسیونهای بینالمللی و قوانین جنگ متعارف در پساجنگ جهانی دوم و نقش سازمانهای بینالمللی چون سازمان ملل متحد را به هیچ گرفته و حتی دغدغه مظلومنمایی همیشگی برای رخنه در افکارعمومی را هم خط بطلان کشیده است. صهیونیستها میدانند که با این قساوت و جنایات بیسابقه حتی در صورت برتری نظامی در جنگ رخ داده، دیگر نمیتوانند به آن صحنهآرایی پیشاعملیات هفتماکتبر بازگردند؛ اما برایشان مهمتر از هر چیزی احساس و تلقین برتری در جنگ اخیر بهواسطه همان معادله برتری نفراتی و کمبود تلفات انسانی و تابوی ارتش ظفرمند است.
نمونه آنکه در پساعملیات «وعده صادق٢» که به اذعان همگان، ایران توانست اهداف نظامی خود را محقق و یک ضربه سهمگین به افسانه برتری دفاعی اسرائیل وارد سازد، بوقچیهای صهیونیست در رسانهها و شبکههای اجتماعی خود با کنایه و طعنه مینوشتند که آمار تلفات این حمله با ٢٠٠ موشک صفر نفر بوده، پس عملیات فوقالذکر به شکست انجامیده است!
اسرائیل که نتوانسته حماس را نابود سازد، اُسرا را آزاد کند و در شمال سرزمینهای اشغالی بازگشت آوارگان را رقم بزند و وارد یک جنگ فرسایشی شده و از مهمترین رقیب خود یعنی ایران هم دو ضربه مهلک دریافت کرده است، همه پروپاگاندای خود را روی نکته فقدان تلفات چشمگیر در نیروی انسانی و نظامی و مصون ماندن شهروندان خود در منازعه متمرکز ساخته است.
نکتهای که گویا از چشم استراتژیستهای حزبالله لبنان نیز دور نمانده و آنان طی یک هفته اخیر راهبرد جنگی خود را دچار تغییر و بازنگری و دگرگونی کردهاند. در ابتدای هفته گذشته برای اولین بار حزبالله لبنان اهداف غیرنظامی را در عمق سرزمینی دشمن در حیفا مورد هدف قرار داد تا به دشمن گوشزد کند که این صحنهآرایی و ادعاهای پیرامونی نه از سر مزیت دفاعی رژیم که از عدم تمایل حزبالله و جبهه مقاومت به خروج از دایره جنگ متعارف است و آنان نمیبایست پز برتری و تفوق تسلیحات دفاعی و پدافندی خود را داده و ادعای گزاف داشته باشند.
البته که سانسور شدید رژیم هم همانند عملیات «وعدهصادق٢»، اعمال شد تا از تبعات و با روانی کار بکاهد. اینجا بود که حزبالله در فاز تازه حملات خود این بار مقر تیپ ویژه گولانی در حدفاصل تلآویو و حیفا را با پهپاد مورد حمله قرار داد؛ یورشی که خود رسانههای عبری از آن با عنوان بزرگترین حمله با تلفات انسانی از آغاز جنگ خبر دادند و امکان سانسور و کوچکنمایی آن وجود نداشت و در نهایت با شایعه هلاکت رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل در این حمله، آنان مجبور شدند برخلاف پروتکلهای همیشگی، در فردای روز عملیات سپهبد هرزی هالوی را مقابل دوربین در محل حادثه بیاورند تا کشته شدن او را تکذیب کنند و البته به نوعی مهر تایید بر حمله موثر و کوبنده و بیسابقه حزبالله زدند.
به هر تقدیر، حزب الله نشان داد که قرار نیست، رژیم اسرائیل با مانور تبلیغاتی و رسانهای مدعی ضربه وارد آوردن تلفات انسانی گسترده به شهروندان معمولی تا نظامیان جبهه مقاومت باشد و مثل همیشه با ادعای فقدان تلفات انسانی معدود و محدود، فیگور فاتح بیچونوچرا بگیرد و اگر قرار بر افزایش تنش و مخاصمه باشد، هم در میدان عملیاتی و هم در فرادست میدان و عمق استراتژیک توانایی بر هم زدن معادلات را دارد؛ چیزی که در روزهای آتی نبرد میتواند در مهار رژیم صهیونیستی در افزایش تنش نقش موثر و کلیدی داشته باشد.