|
کد‌خبر: 318162

معرفی کتاب | معرفی کتاب اعتیاد مثبت

اگه تصمیم گرفتی به خودت کمک کنی بخون | معرفی کتاب اعتیاد مثبت

اگر نجات‌دهنده‌ی توی آینه قرار باشد هفت سرِ اژدهای درون را با شمشیری قطع کند، چیزی که این شمشیر را تیز می‌کند چیزی نیست جز ایجاد عادات مثبت یا تغییر عادات منفی.

معرفی کتاب اعتیاد مثبت

اگر نجات‌دهنده‌ی توی آینه قرار باشد هفت سرِ اژدهای درون را با شمشیری قطع کند، چیزی که این شمشیر را تیز می‌کند چیزی نیست جز ایجاد عادات مثبت یا تغییر عادات منفی.

باید ویلیام گلاسر را با کتاب پرسروصدای تئوری انتخاب بشناسید، اگر همچنان موفق نشده‌اید که با این روان‌درمانگر بزرگ آشنا شوید، کتاب اعتیاد مثبت اثری کم‌حجم است که یاری‌گر شما در مسیر زندگی‌تان خواهد بود. با خواندن این کتاب شما فوت‌وفن قوی شدن و ساختن یک زندگی ساختارمند را خواهید آموخت.

درباره‌ی کتاب اعتیاد مثبت

اگر نجات‌دهنده‌ی توی آینه قرار باشد هفت سرِ اژدهای درون را با شمشیری قطع کند، چیزی که این شمشیر را تیز می‌کند چیزی نیست جز ایجاد عادات مثبت یا تغییر عادات منفی. ویلیام گلاسر (William Glasser)، روانشناس و مولف مشهور و مغفور، در کتاب اعتیاد مثبت (Positive Addiction) میان دو مفهوم اعتیاد منفی و اعتیاد مثبت تفاوت می‌گذارد. اعتیاد‌های منفی مانند اعتیاد به مواد مخدر چیزی جز زوال تدریجی ذهن و جسم در پی ندارد، درحالی‌که اعتیاد‌ مثبت به فعالیت‌هایی گفته می‌شود که برای شخص منفعت دارند، به‌طور مداوم باید انجام بگیرند و عواقب نامطلوبی به جا نمی‌گذارند. فعالیت‌هایی که اعتیاد مثبت نامیده می‌شوند معمولا ارتباط مستقیمی با رشد فردی و به‌طورکلی سلامت روان دارند.

از منظر ویلیام گلاسر، فعالیت‌هایی که به‌عنوان اعتیاد مثبت شناخته می‌شوند چند ویژگی دارند: می‌توانند به‌تنهایی انجام پذیرند، رقابتی نیستند و باید در فرایند انجام فاقد هرگونه پیچیدگی باشند.

گلاسر این کتاب را در هفت فصل تدوین کرده است. در فصل اول مولف به خواننده یادآوری می‌کند که انتخاب‌هایی که روزانه انجام می‌دهد مستقیما در سرنوشتش اثر می‌گذارند. حتی اگر این انتخاب‌ها آن‌قدر کوچک باشند که به‌نظر بی‌ارزش برسند، هیچ‌کس نمی‌تواند منکر تاثیرات طولانی‌مدت آن‌ها شود. از نظر ویلیام گلاسر افراد ضعیف در انتخاب‌های خود علائم یکسانی دارند: آن‌ها عموما سهل‌انگارند و افسردگی را در دوره‌های متمادی تجربه می‌کنند؛اضطراب در وجودشان نهادینه شده و آشکارا زمینه‌ی ابتلا به بیماری‌های حاد روانی را دارند. افراد ضعیف نیاز دارند که احساس قدرت کنند و هیچ چیز جز اعتیاد مثبت نمی‌تواند این احساس را به آن‌ها بازگرداند. با این پیش‌زمینه، نویسنده‌ به سراغ تبیین مفهوم اختصاصی این کتاب، یعنی «اعتیاد مثبت» می‌رود. در فصل دوم او به معرفی این مفهوم و مصداق‌های آن می‌پردازد. گلاسر در آخرین جمله از این فصل تکان‌دهنده‌ترین جمله را می‌گوید: «هیچ کس به جز خودتان قادر به کمک نیست».

اگر تصمیم گرفتید به خودتان کمک کنید به سراغ فصل سوم بروید. ویلیام گلاسر در این فصل فعل و انفعالات مغزی ما را هنگام تجربه‌ی اعتیاد مثبت بیان می‌کند. او به‌دقت رفتار انسان‌های قوی را زیر نظر می‌گیرد و به خوانندگان کتاب خود نشان می‌دهد چرا آن‌ها از همه لحاظ، ذهنی قوی‌تر و آماده‌تر برای مواجهه با ناشناخته‌ها و مصائب دارند. اگر همچنان مشتاقید که در دسته‌ی افراد قوی قرار بگیرید، از عنوان فصل چهارم، «شش مرحله برای دستیابی به اعتیاد مثبت»،‌ برمی‌آید که می‌تواند شما را به سوی قله‌ی سعادت رهسپار کند. شما در فصل پنجم و ششم با دو نمود بیرونی مثبت از اعتیاد مثبت آشنا می‌شوید: دویدن و مراقبه. پیشنهاد می‌شود همزمان با خواندن این کتاب عمل کردن به آن را نیز آغاز کنید تا هنگام رسیدن به فصل هفتم آثار آن را در زندگی خود ببینید.

ویلیام گلاسر در نوشتن کتاب استاد است، در نتیجه آنچه از کتاب اعتیاد مثبت درخواهید یافت، نتایج تحقیق یک دانشمند است که به ساده‌ترین زبان ممکن در کتابی خواندنی بیان شده است. هر آنچه از این کتاب می‌گیرید جنبه‌ی عملی دارد، در نتیجه اگر به اندازه‌ی کافی برای خواندنش وقت بگذارید، بار دیگر «نجات‌دهنده» را در آینه مجهز و مصمم خواهید یافت.

این کتاب را حسن شفاعی و فاطمه خزلی به سفارش انتشارات اندیشه آگاه ترجمه و چاپ کرده‌اند.

در نکوداشت کتاب اعتیاد مثبت

این کتاب به‌شدت ساده‌خوان است و قویاً به همه‌ی شما توصیه می‌شود. (وبسایت Heroic)

کتاب اعتیاد مثبت برای چه کسانی مناسب است؟

همه‌ی آنانی که به کتاب‌های توسعه‌ی فردی علاقه‌مندند و در پی آنند که عادت‌های جدیدی را در زندگی خود به‌وجود بیاورند، این کتاب را معجزه‌ی ناگهان خواهند یافت.

در بخشی از کتاب اعتیاد مثبت می‌خوانیم

این قسمت را با پرسیدن سؤالی در مورد خودمان آغاز می‌کنم:

اگر قدرت تحمل و مقابله با درد را نداشته باشید چه می‌کنید؟ برای میلیون‌ها نفر از جمله من و شما که این توانایی را نداریم، زندگی مثل زمانی است که از دندان‌درد به خود می‌پیچیم، ولی پول دکتر رفتن را نداریم!

حتی اگر درد امانتان را ببرد تا زمانی که توانایی پرداخت پول مراقبت‌های پزشکی را نداشته باشید و دکتر نروید آرام نمی‌شوید. درد به دلیل اینکه شما پول ندارید تسکین نمی‌یابد!

در طی تلاش‌های بی‌دریغ برای رهایی از درد، افرادی که قدرت کافی ندارند یا به اصطلاح ضعیف هستند دست به انتخابی می‌زنند که بسیاری از ما اگر کمی قدرت داشته باشیم به آن گزینه اصلاً فکر نمی‌کنیم. انتخاب آن‌ها تسلیم شدن است. انگار که چاره‌ای به جز آن ندارند و هیچ چیزی توانایی تسکین درد و بهبود شرایطشان را ندارد. اگر در حال خواندن این کتاب هستید پس با اطمینان می‌گویم که برای شما تسلیم شدن گزینه مناسبی نیست. کسی که تنها شانسش برای دستیابی به خوشبختی این است که ادامه دهد، چگونه می‌تواند این موقعیت را از دست بدهد؟ چگونه حتی می‌تواند به آن فکر کند؟ از دست دادنِ تنها شانس زندگی؟ آیا شدنی است؟! چطور می‌تواند عشق و ارزش را نادیده بگیرد و همه چیز را رها کند؟

برخی افراد با یک تصمیم ناگهانی به طور کامل تسلیم می‌شوند ولی برای برخی دیگر، گرفتن این تصمیم ممکن است در گذر زمان اتفاق بیفتد. تسلیم شدن افراد به این دلیل نیست که خواهان خوشبختی نیستند و برایشان اهمیتی ندارد، اتفاقاً آن‌ها بیشتر از هر کس دیگری خواستار آن هستند ولی خود را لایق آن نمی‌دانند چون حتی در ذهنشان هم خود را فردی خوشبخت نمی‌دانند. چیزی که در ذهن آن‌هاست این امید است که با تسلیم شدن، از بدبختی همیشگی‌شان و افکاری که دائماً به آن‌ها می‌گوید توانایی رسیدن به چیزی را ندارند رها شوند.

source: کتابراه