|
کد‌خبر: 317400

معرفی کتاب | معرفی کتاب داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه‌ها

معرفی کتاب داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه ها

اگر به خواندن داستان‌های اجتماعی با درونمایه‌های پند و موعظه، علاقمندید شما را به مطالعه کتاب داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه‌ها دعوت می‌کنیم.

معرفی کتاب داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه‌ها

اگر به خواندن داستان‌های اجتماعی با درونمایه‌های پند و موعظه، علاقمندید شما را به مطالعه کتاب داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه‌ها دعوت می‌کنیم.

در کتاب داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه‌ها به دنیای قصه‌های کلاسیک سفر کنید! پائولو کوئیلو نویسندۀ سرشناس برزیلی در این اثر، مجموعه‌ای از چندین داستان کوتاهش را گردآوری کرده است. از اصلی‌ترین درونمایه‌های کتاب حاضر می‌توان به مسائل اجتماعی و دغدغه‌های همیشگی بشر همچون، مرگ، عشق، مذهب، فلسفه، شادی و... اشاره کرد.

درباره کتاب داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه‌ها:

قصه‌هایی که عرفان و تمثیل را در هم آمیخته است!

پائولو کوئیلو (Paulo Coelho) نویسنده نام‌آشنای ادبیات برزیلی در ایران درباره ریشه‌های نوشتن کتاب داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه‌ها (Fathers, Sons, and Grandsons) که مجموعه‌ای از چندین داستان کوتاه است می‌گوید: نوشتن قصه‌های این کتاب را تا حد بسیار زیادی مدیون ستونی هستم که برای روزنامه­‌های برزیل و خارج از کشور می‌­نویسم. همین نوشته‌­ها بودند که این انگیزه را در من به ­وجود آوردند تا آن‌ها را به شکل کتاب دربیاورم. و البته بخشی از نوشته­‌های چاپ نشده خود را نیز به آن‌ها اضافه کردم.

هم­چنین تصمیم به اضافه کردن قطعاتی کردم که دربارۀ برخی از تجربیات شخصی خود نوشته بودم که مایل بودم تا آن‌ها را با دیگران تقسیم کنم.

در کتاب حاضر، ترکیبی از کهن‌الگوهای ادبی جهان دیده می‌شود. این ویژگی توانسته خوانش کتاب داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه‌ها را برای هر مخاطبی شیرین و دلپذیر کند؛ برای مثال نقل‌هایی از سعدی شیرازی، کنفوسینوس، شمس تبریزی و دیگر بزرگان به همراه حکایت‌های اجتماعی که کوئیلو روایت می‌کند، بسیار خواندنی و جذاب است.

از طرف دیگر پرداختن به موضوعاتی که دغدغۀ بشر در تمامی قرون و اعصار بوده است سبب شده تا این قصه‌ها به دوره‌ای خاص تعلق نداشته باشند. نگاه نویسنده در گزینش این قصه‌ها نگاهی فراملیتی است.

خواندن کتاب داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه‌ها به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به خواندن داستان‌های اجتماعی با درونمایه‌های پند و موعظه، علاقمندید شما را به مطالعه کتاب داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه‌ها دعوت می‌کنیم. همچنین تمامی دوستداران قلم پائولو کوئیلو از خواندن این اثر لذت خواهند برد.

با پائولو کوئیلو بیشتر آشنا شویم:

این رمان‌نویس و ترانه‌سرای مشهور برزیلی که نام و آوازه‌ای گسترده در جهان ادبیات دارد، زندگی بسیار پرفراز و نشیبی را از سر گذرانده است. پائولو کوئیلو سال 1947 دیده به جهان گشود و در طول حیاتش افتخارات بی‌شماری را از آن خود نموده؛ از جمله رمان معروفش، «کیمیاگر» که تاکنون پرفروش‌ترین رمان به زبان پرتغالی بوده و به 80 زبان در سراسر دنیا ترجمه شده است. آماری تقریبی از میزان فروش کتاب‌های کوئیلو که نزدیک به 190 میلیون نسخه است، گواهی بر محبوبیت آثار او در سراسر جهان می‌باشد.

زندگی شخصی بسیار مخاطره‌آمیز او در اکثر کتاب‌هایش منعکس شده است. وی که اکنون یکی از اعضای آکادمی ادبیات برزیل می‌باشد، سال 2007 به عنوان سفیر صلح سازمان ملل انتخاب شد و نشان ملی لیاقت شوالیه را دریافت کرد. از جمله آثار به یاد ماندنی کوئیلو می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

- خاطرات یک مغ (زیارت)

- کیمیاگر

- بریدا

- والکیری‌ها

- مکتوب

- ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد

- اعترافات یک سالک

- شیطان و دوشیزه پریم

جملات برگزیده کتاب داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه‌ها:

- کسی که خدا را می‌شناسد، توصیفش نمی‌کند، و کسی که خدا را توصیف می‌کند، او را نمی‌شناسد. (منصور حلاج)

- بدترین راه حفظ یک ازدواج، محروم کردن دیگری از آزادی است. اگر شما دو پرنده را به یکدیگر ببندید، آن‌ها چهار بال خواهند داشت، اما هرگز موفق به پرواز نخواهند شد! (رومی)

- هرجا که یک گنج بزرگ پنهان است، بی‌شک اژدهای وحشتناکی نیز خوابیده است. (سعدی شیرازی)

در بخشی از کتاب داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه‌ها می‌خوانیم:

پیرمرد تمام عمرش را کار کرده بود. پس از بازنشسته شدنش، مزرعه‌ای خرید تا پسرش آن را اداره کند و تصمیم گرفت تا باقیمانده‌ی روزهای زندگی‌اش را در ایوان خانه‌ی اصلی سپری کند.

پسرک سه سال در مزرعه کار کرد. پس از آن، احساس خشم و عصبانیت به او روی آورد. او برای دوستانش تعریف می‌کرد:

- پدر من هیچ کاری نمی‌کند. او در زندگی‌اش فقط به باغچه‌ی خانه نگاه می‌کند و مرا وادار می‌کند تا مثل یک برده کار کرده و هزینه‌ی خورد و خوراک او را فراهم کنم.

تا این‌که یک روز تصمیم گرفت به این وضعیت غیرعادلانه پایان دهد. او یک صندوق بزرگ چوبی ساخت و به سمت ایوان رفت و گفت:

- پدر! لطفاً داخل این صندوق برو تا ببینم چقدر گنجایش دارد.

پدر اطاعت کرد. پسر فوراً در صندوق را بست و آن را داخل یک کامیون قرار داد و آن را به لبه‌ی یک پرتگاه برد. در این لحظه صدای پدرش به گوشش خورد که می‌گفت:

پسرم، تو می‌توانی مرا از این صخره به پایین پرت کنی، اما خود صندوق را نگاه دار؛ چراکه این کار تو به یک سنّت تبدیل خواهد شد. آن‌گاه که پسرت برای پرت کردن تو از این صخره تصمیم بگیرد به چنین صندوقی نیاز خواهد داشت. پس بهتر است که این صندوق را برای چنان لحظه‌ای حفظ کنی.

پسر معنی این توصیه را دریافت. پدر را از صندوق در آورد و با عزت و احترام به خانه برگرداند!

source: کتابراه