|
کد‌خبر: 317348

معرفی کتاب | معرفی کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی

اگه میخوای خودتو بیشتر دوست داشته باشی بخون | معرفی کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی

این کتاب برای هر انسانی که می‌خواهد خودش را بیشتر دوست بدارد مناسب است و به هرکسی که خویش را لایق داشتن روابط انسانی خوب نمی‌داند، عشقی خالصانه اهدا خواهد کرد.

معرفی کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی:

این کتاب برای هر انسانی که می‌خواهد خودش را بیشتر دوست بدارد مناسب است و به هرکسی که خویش را لایق داشتن روابط انسانی خوب نمی‌داند، عشقی خالصانه اهدا خواهد کرد.

چرخه‌ها را بشکن، آرامش را بیاب و روابطت را بهبود ببخش

سخت‌گیرترین قاضی که برای پرونده‌ی زندگی ما حکم صادر می‌کند، خودمان هستیم. ما از اشتباهات خود نمی‌گذریم و حتی چهره و صدایمان را دوست نداریم. این احساس روان ما را نابود می‌کند. کتاب  تو خود عشقی باش که در جستن آنی  در این   محاکمه‌ی ناعلادلانه در قامت وکیل مدافع ما ایستاده است.  نیکول لپرا  می‌خواهد از روح و روان آسیب‌پذیر ما دربرابر سرکوبگر درونمان محافظت کند؛ می‌خواهد که قدر خودمان را بدانیم و عاشقانه خود را در آغوش بگیریم.

درباره‌ی کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی

دنیایی که ما مشغول تحمل آن هستیم، به‌قدری آشوب است که صرفاً برای آرام ماندن و دیوانه نشدن، روزانه ده‌ها کتاب روان‌شناسی نوشته و چاپ می‌شوند و مطب روان‌شناسان نیز هر روز شلوغ‌تر از قبل است. ما انسان‌های عصر شلوغی هستیم. صبح که از خانه بیرون می‌آییم عجله داریم به‌موقع در محل کار حاضر شویم. در محل کار عجله داریم تا کار را تحویل دهیم، عصرها هم می‌خواهیم سریع‌تر به خانه برسیم تا کارهای عقب‌مانده را انجام دهیم. در این زندگی سرسام‌آور که اضطراب بر ما غالب است، همواره به‌دنبال حال خوب، ارتباط قوی و آرامش درونی می‌گردیم. با این حال واقعاً تمام این حالات منفی به جهان بیرون ارتباط دارد یا به مصیبتی به نام «تروماهای کودکی»؟ کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی (How to be the love you seek: Break Cycles, Find Peace, and Heal Your Relationships) درباره‌ی زندگی خود ماست؛ ما و آن تروماها که خودمان هم نمی‌دانیم از کجا آمده‌اند و شاید حتی از وجود آن‌ها بی‌خبریم.

برای آشنایی با جمله‌ی «همه‌چیز در کودکی ریشه دارد» نیازی نیست از روان‌شناسی مکتب فرویدی چیز زیادی بدانید، فقط کافی است به اولین باری که حس کردید چقدر از خودتان متنفر هستید و دوست داشتید در زمین فرو روید یا به بخار تبدیل شوید را به یاد بیاورید. به احتمال زیاد اولین احساس نادیده گرفته شدن، ترس و تنها ماندن را در سنین کمتر از هشت سال تجربه کرده‌اید. نیکول لپرا (Nicole LePera) شما را به دورترین خاطرات کودکیتان می‌برد؛ جایی که مادرتان شما را «چاق» یا «لاغر مردنی» خطابتان کرده و پدرتان لحظه‌ای برای چسباندن برچسب «بی‌عرضه و بی‌خاصیت» بر روی شما تردید نکرده! شاید روزی که از سوی والدین خود، حتی به شوخی، نقد شده‌اید را به‌یاد نیاورید و خاطره‌ای شفاف از آن اتفاق در ذهنتان نباشد، اما همان‌موقع، سنگ «زشت، بی‌مصرف و دوست‌نداشتنی» بودن در چاه ذهنتان افتاده و هزاران دوست و روان‌شناس نیز هنوز نتوانسته‌اند آن را بیرون بیاورند.

کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی ما را با خودمان که سال‌هاست فراموشش کرده‌ایم، آشنا می‌کند و بر سر میزی دو نفره می‌نشاند. یادتان می‌آید آخرین باری که حس کردید چقدر خودتان را دوست دارید و حقتان نیست که حالتان خوب نباشد، چه زمانی بود؟ امیدوارم خاطره‌ی آن روز هنوز به حافظه‌ی بلندمدتتان منتقل نشده باشد و خیلی ساده به یاد بیاوریدش. متأسفانه شیوه‌ی تربیتی بسیاری از ما با سرکوب و تشویق به سکوت همراه بوده است. در دیدگاه والدین و معلمان، کودک خوب کودکی است که اعتراض نکند، درخواست زیادی نداشته باشد و اکثر اوقات خود را با اسباب‌بازی‌هایش سرگرم کند. بدیهی است که این کودک در آینده نیز نمی‌تواند احساساتش را به‌درستی بروز دهد. او به‌جای بیان افکار، در لاک تنهایی خود فرو می‌رود و از اطرافیانش فاصله می‌گیرد. تنهایی ابدی سرنوشت محتوم بزرگ‌سالی است که در تروماهای حل‌نشده‌ی دوران کودکی‌اش مانده است. کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی در پی حل همین تروما و ترمیم ارتباطات انسانی و عاطفی ماست.

نیکول لپرا تا چند سال قبل، زندگی را مثل ما آدم‌های «از خودبیزار» تجربه می‌کرد. او می‌داند برای مایی که نمی‌توانیم احساسمان را به‌خوبی بیان کنیم حس طردشدگی و تنهایی مثل هوای آلوده‌ای می‌ماند که آن را نفس می‌کشیم؛ می‌دانیم که نابودمان می‌کند اما بدون این موجود مخرب هم نمی‌توانیم زندگی کنیم. اگر دوستمان با سردی پاسخ سلام ما را بدهد و همسرمان با اولین زنگ، به تماسمان جواب ندهد، احساس انزوا و بیگانگیمان به اوج می‌رسد. ما ناخواسته تلاش می‌کنیم تا به مغزمان اثبات کنیم: «دیدی مادرم از همان کودکی مرا شناخته بود و درست می‌گفت! من آدم کسالت‌باری هستم. حوصله‌ی همه را سر می‌برم. هیچ‌کس مرا دوست ندارد.» واقعیت تلخ این است که افکار منفی از ما قدرتمندترند و مثل سدی در مقابل خوشبختی ما ایستاده‌اند؛ اگر نتوانیم با عشق ورزیدن به خویشتن، در برابر سیل ناامیدی از خود محافظت کنیم، در گرداب غم و تشویش غرق خواهیم شد.

کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی از ما می‌خواهد که شجاع باشیم. در فرهنگ اکثر کشورهای غربی و البته کشور ما، ارتباطات جسمی مثل بوسیدن و در آغوش گرفتن، فقط در ختم‌ها و جشن‌ها معقول و موجه است. اگر کسی را ببینم که هر روز همکار خود را بغل می‌کند واقعاً تعجب می‌کنیم. نیکول لپرا این خجالتی بودن را یکی از عوامل تلنبار شدن استرس‌های ما می‌داند. اگر می‌خواهیم باقی عمرمان را در جنگ و نفرت سپری و روحمان را در این نبرد بی‌حاصل قربانی نکنیم، باید با بدن خود صلح کنیم. نویسنده از ما می‌خواهد خود را در آغوش بگیریم. به طبیعت برویم و سعی کنیم صدای قلب خود را بشنویم. هرچقدر هم که تظاهر کنیم منطقی، مسلط بر امور و قوی هستیم، در نهایت این هورمون‌ها هستند که تصمیم می‌گیرند امروز صبح با شادی از خواب بیدار شویم، یا بدون هیچ دلیل مشخصی، دیو سیاه افسردگی ما را ببلعد. طناب نجات ما در این دریای طوفانی، هورمون‌های عشق (اکسی‌توسین) و دوپامین است. کارهایی مثل مصرف کوکائین و در آغوش گرفته شدن، در ترشح این دو هورمون تأثیر زیادی دارند؛ بدیهی است بین دو این روش، بهتر است خجالتی بودن را کنار بگذاریم و به گزینه‌ی دوم پناه ببریم، حتی اگر شده خودمان را در آغوش بگیریم؛ در غیر این صورت یا دچار افسردگی می‌شویم یا مثل برخی از افراد به سوءمصرف مواد روی می‌آوریم.

دستگاه عصبی و قلب ما به آرامش نیاز دارند و ما مسئول آرامش بخشیدن به آن‌ها هستیم. کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی از ما می‌خواهد تا خود را ببینیم و دست از بی‌توجهی به خود برداریم. به اعمال و افعال اعضای بدن خود خوب دقت کنیم. ما در نهایت موجودات تنهایی هستیم. حتی اگر اجتماعی‌ترین و برون‌گراترین انسان دنیا هم باشیم که صدها دوست و آشنا دارد، آخرین دوستی که برایمان می‌ماند خودمان هستیم؛ پس چرا عشق و محبتی که نیاز داریم را خودمان به این دوست ازلی و ابدی پیشکش نکنیم؟

کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی با ترجمه‌ی آرزو شنطیائی‬‌‫ در انتشارات میلکان به چاپ رسیده است.

نکوداشت‌های کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی

  • نیکول لپرا روح و قلب خود را با ما به اشتراک می‌گذارد تا به ما بیاموزد چگونه باید ترومای بین‌نسلی را التیام بخشیم، با خودمان صلح کنیم و روابطی سالم ایجاد کنیم. (فرانک جی اندرسون - نویسنده)
  • آیا می‌خواهید زندگی شادتر، کامل‌تر و بهتری داشته باشید؟ این کتاب جعبه ابزار شماست. (دکتر شفالی ساباری- روان‌شناس و نویسنده)
  • کتاب لپرا به ما می‌آموزد چگونه صبورتر و عاشق‌تر باشیم و در زندگی خود روابط شاد و سالم بسازیم. (جی شتی - نویسنده)

کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای هر انسانی که می‌خواهد خودش را بیشتر دوست بدارد مناسب است و به هرکسی که خویش را لایق داشتن روابط انسانی خوب نمی‌داند، عشقی خالصانه اهدا خواهد کرد.

در بخشی از کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی: چرخه‌ها را بشکن، آرامش را بیاب و روابطت را بهبود ببخش می‌خوانیم

شرمساری پیوسته از احساسات درونی و انکار تجربه‌ها و واقعیت‌ها یا غفلت احساسی و رهاشدگی موجب فعال‌شدن دستگاه کنترل استرس و فشارهای روانی و غرقگی احساسی تروماتیک (روان‌خراش) می‌شود و فرد در محاصره‌ی استرسِ بیش از حد از پای درمی‌آید. تروما گاهی ظرف یک لحظه (درصورت وقوع حوادثی که قبلاً گفتم) و بعضاً به‌تدریج و در گذر زمان و در نتیجه‌ی انباشتگیِ استرس و تجربیات منفی، بدون اینکه بفهمیم، در ما شکل می‌گیرد. ناتوانی در پردازش و کنترل واکنش‌های هیجانی، سبب می‌شود این واکنش‌ها در ذهن و بدن ما حک شده و در وجودمان ماندگار شود و بر افکار و احساسات و رفتارهای ما در سال‌های آتی زندگی‌مان تأثیر بگذارد.

علاوه‌بر استرسی که در خانواده و محیط خانه تجربه می‌کنیم، استرس‌های محیطی نظیر تروماهای سیستماتیک ناشی از نظام حاکم بر جامعه یا سازمانی که فرد در آن مشغول به کار است، تروماهای فرهنگی و جمعی نیز ازجمله‌ی تروماهایی هستند که با آسیب‌های متعدد، مانع آغاز یا حفظ روابط حمایتگرانه‌ای می‌شوند که برای احساس امنیت و اطمینان به آن‌ها نیاز داریم. منظور از تروماهای جمعی، ترومایی است که پس‌از وقوع اتفاق یا سلسله‌وقایعی از قبیل بلایای طبیعی یا براثر جوّ‌ حاکم بر جامعه‌ رخ می‌دهد و موجب فقدان امنیت گروهی از مردم، اقلیت یا قشر خاصی از جامعه، کشور یا حتی‌ جهان می‌شود؛ مثل بی‌ثباتی مالی و اقتصادی، جنگ، تصرف کشوری به دست حاکمان کشور دیگر (استعمار)، نابرابری و بی‌عدالتی ناشی از نظام‌های مدیریتی حاکم، جور فرهنگی، تبعیض جنسیتی و شیوع بیماری. ترومای جمعی تأثیر متفاوتی روی آدم‌ها دارد و نحوه‌ی ارتباط آن‌ها با خودشان یا دیگران را، بسته به الگوهای شرطی‌شده‌ی درونی فرد و مهارت‌های مقابله‌ای که نسل‌به‌نسل به آن‌ها رسیده، دستخوش تغییر می‌کند.

source: کتابراه