هوش مصنوعی
درسی تاریخی درباره بازار هوش مصنوعی | حبابشناسی
اندرو الدیزکو، استاد ریاضی دانشگاه مینهسوتا شغل دومی هم دارد. او یکی از مشهورترین متخصصان تاریخ حبابهای سفتهبازانه است و بخشی از وقت خود را در بانک مرکزی انگلستان میگذراند. ا
اندرو الدیزکو، استاد ریاضی دانشگاه مینهسوتا شغل دومی هم دارد. او یکی از مشهورترین متخصصان تاریخ حبابهای سفتهبازانه است و بخشی از وقت خود را در بانک مرکزی انگلستان میگذراند. اندرو از صفحات هزاران دفتر مالی دستنویس عکس میگیرد و به دنبال نشانههایی از دورههای قبلی زیادهروی بازارها میگردد. او امیدوار است که هوش مصنوعی زایشی روزی بتواند بخشی از فشار کاری او را بردارد و البته از این نکته هم غافل نیست که تازهترین جنون سفتهبازی در همین فناوری پدیدار شده است. در روزهای اخیر ارزش شرکتهای بزرگ هوش مصنوعی زایشی از قبیل انویدیا، تولیدکننده تراشه، و غولهای فناوری همچون آمازون و مایکروسافت روبه کاهش گذاشته است. این امر باعث شد افراد بدبینی که نسبت به بروز حباب در این فناوری هشدار میدادند قیافهای حقبهجانب بگیرند. آنها به دو دوره سرمایهگذاری جنونآمیز در گذشته اشاره میکنند: جنون راهآهن در قرن 19 و حباب مخابرات در اواخر دهه 1990. در هر دو مورد هزینهکردهای سرمایهای شباهت زیادی به سرمایههای سنگینی دارند که اکنون بنگاههای فناوری بزرگ برای مراکز داده در قلب انقلاب هوش مصنوعی هزینه میکنند. پروفسور الدیزکو در هر دو رویداد صاحبنظر است. مقاله او در مورد جنون راهآهن در بریتانیای قرن 19 ارجاعات زیادی خورده است. او قبل از تدریس در دانشگاه با بنگاه پژوهشی آزمایشگاههای بل کار میکرد و در آنجا جزو اولین کسانی بود که باور دو برابر شدن میزان استفاده از اینترنت در هر صد سال را زیر سوال برد. اما او نمیپذیرد که راهآهن یا مخابرات بتواند راهنمای خوبی برای اندیشیدن درباره هوش مصنوعی باشد. او میگوید آنها نقطه شروع کاملاً متفاوتی داشتند. هم بنگاههای مخابراتی و هم شرکت راهآهن از همان ابتدا میدانستند چگونه میتوانند به سود برسند: راهآهن وظیفه حملونقل را از دیگر وسایل میگرفت و مخابرات دیگر اشکال ارتباطی و سرگرمی را از صحنه خارج میکرد. ثابت شد که برآوردها از اندازه سودهای بالقوه موهومی بودند. هوش مصنوعی زایشی با آنها تفاوت دارد. توان اخلالگری بالقوه آن آشکار است اما هیچکس نمیداند که کاربردهای اصلی آن چه خواهد بود، یا چگونه میتوان با آن پول درآورد. پروفسور الدیزکو نمونههای دیگری در تشابه با رونق صنعت راهآهن و مخابرات قرن 19 آمریکا پیدا میکند. کتاب «موتورهایی که بازارها را به حرکت درمیآورند» نوشته الاسدیر نایرن
(Alasdair Nairn) تاریخچهای از حبابهای سرمایهگذاری ارائه میدهد و راهنمای خوبی از هر دو دوره است اما متاسفانه به سرمایهگذاران امروزی اطمینانخاطر نمیدهد. تاریخ استفاده از تلگراف تا حدی به ما نشان میدهد که چگونه غولهای بزرگ فناوری به هوش مصنوعی زایشی توجه میکنند. تلگراف در ابتدا به حرکت منظم قطارها کمک میکرد. شرکتهای بزرگ راهآهن شبکههای تلگراف را در امتداد ریلها ساختند درست همانگونه که امروز غولهای فناوری هوش مصنوعی زایشی را در برنامههای ابری خود گنجاندهاند. شرکتهای تلگراف در ابتدا روزگار سختی داشتند. سرمایهگذاریهای سنگین اواسط قرن 19 با جنگ شدید قیمتی همراه بود و شرکتها تلاش میکردند قلمروشان را حفظ کنند. آنها پاداش خود را پس از جنگ داخلی و زمانی گرفتند که کاربرد تجاری تلگراف اوج گرفت و شرکتهایی مانند وسترن یونیون به دستگاههای سودآوری تبدیل شدند.
تاریخ اولیه روشنایی برقی به وضعیت انویدیا شباهت دارد. برق همانند هوش مصنوعی در ابتدا شوروهیجان زیادی ایجاد کرد. قرنها بود که مردم به دنبال جایگزینی ارزانتر و پاکتر برای شمع و چراغهای نفتی میگشتند. درست همانند تراشههای هوش مصنوعی انویدیا که با عنوان واحدهای پردازنده گرافیکی (GPU) شناخته میشوند در آن زمان یک فناوری با نام لامپ قوسی (Arc Lighting) پیشتاز شد. چارلز براش، کارآفرین آمریکایی به رونق آن کمک کرد. او شرکت لامپ برقی براش را تاسیس کرد و وقتی مجوز کار را به شرکتهایی واگذار کرد که خود تامین مالی آنها را بر عهده داشت ارزش سهام آن اوج گرفت. موج سودآوری باعث شد چنین به نظر برسد که رونق آن کسبوکار اجتنابناپذیر خواهد بود. افراد منفیباف هم با برچسب دگم کنار زده شدند. هیچکدام از این داستانها پایان خوشی نداشت. شرکت تلگراف وسترن یونیون با همان سرعتی که به موفقیت تجاری رسیده بود با اختراع تلفن از سوی الکساندر گراهام بل از میان رفت. حتی بهترین صاحبنظران هم در آن زمان تصور نمیکردند چیزی مانند تلفن اختراع شود. سودآوری شرکت پس از آن روبه کاهش گذاشت. در مورد برق نیز اتفاقی مشابه روی داد. با گذشت زمان معلوم شد که لامپ قوسی پرهزینه است و توجیه اقتصادی ندارد. حباب براش ترکید. توماس ادیسون برتری لامپهای رشتهای را ثابت کرد و شرکتش که بعدها جنرالالکتریک نام گرفت به نماد شرکتی آمریکا در قرن بیستم تبدیل شد. هنوز خیلی زود است که بگوییم انویدیا نیز مانند شرکت ادیسون یا براش به تاریخ میپیوندد. پروفسور الدیزکو به دو نکته دیگر هم اشاره میکند. اول، دولت از بسیاری از امواج سرمایهگذاری در گذشته پشتیبانی میکرد. اینبار سرمایه هوش مصنوعی زایشی از طریق بنگاههای فناوری بزرگی تامین میشود که به گفته او ثروتی جنونآمیز دارند. خطر خشکیدن منابع مالی آنها حتی در تصور هم نمیآید. نکته دوم آن است که اگر تقاضا برای هوش مصنوعی زایشی در آینده نزدیک محقق نشود غولهای فناوری هزینهکرد خود را در واحدهای پردازنده گرافیکی انویدیا کاهش میدهند. در این صورت کاهش سفارشها تنها خطری نیست که متوجه این تراشهساز میشود. بنگاههای فناوری GPUهای مازاد خود را در بازارهای ثانویه عرضه میکنند و قیمتها را باز هم پایینتر میآورند. سهام انویدیا سقوط آزاد را تجربه خواهد کرد. بیایید قدری اعتدال به خرج دهیم. آنگونه که روی آمارا آیندهپژوه آمریکایی میگوید، «ما در کوتاهمدت درباره اثرات یک فناوری اغراق میکنیم و در درازمدت آن را دستکم میگیریم». هیچکس نمیداند که چه اپلیکیشنی ممکن است هوش مصنوعی زایشی را از صحنه بیرون براند. پروفسور الدیزکو متذکر میشود که کسی فکر نمیکرد قطارهای مسافری اهمیتی بیشتر از قطارهای باری پیدا کنند، اما این امر اتفاق افتاد. به همین ترتیب، ایمیل موفقیتی غافلگیرکننده را در دوران اولیه اینترنت به بار آورد.
درس دیگر نتایج آن است که رونق و رکود اغلب با نااطمینانیهای بزرگ اقتصادی و تغییرات هزینه سرمایه همراه هستند. این موضوع در وضعیت کنونی نیز مصداق دارد. اگر خوششانس باشیم افت کنونی ارزش بازار فقط کفها را از روی سطح داغ آن کنار میزند. با این حال، در حالی که فناوری نوپا و نویدبخش با سرعت به پیش میرود سرمایهگذاران باید مراقب تلاطمها باشند.