|
کد‌خبر: 316534

خودکشی

فقر چه تاثیری بر نرخ خودکشی دارد؟ | تراژدی نابرابری

کووید 19 بسیاری را کشت، میلیون‌ها نفر را در بیکاری فرو برد و بسیاری را ماه‌ها به طور مداوم از تماس انسانی محروم کرد. از بسیاری جهات، این بیماری همه‌گیر یک «طوفان عالی» برای خطر خودکشی بوده است. اما داده‌ها نشان می‌دهد که مردم در کشورهای با درآمد بالا و متوسط ​​در سال 2020 با نرخ‌های پایین‌تر خود را کشتند؛ یک دلیل بزرگ وجود داشت: پول.

کووید 19 بسیاری را کشت، میلیون‌ها نفر را در بیکاری فرو برد و بسیاری را ماه‌ها به طور مداوم از تماس انسانی محروم کرد. از بسیاری جهات، این بیماری همه‌گیر یک «طوفان عالی» برای خطر خودکشی بوده است. اما داده‌ها نشان می‌دهد که مردم در کشورهای با درآمد بالا و متوسط ​​در سال 2020 با نرخ‌های پایین‌تر خود را کشتند؛ یک دلیل بزرگ وجود داشت: پول.

دولت‌ها به شهروندان خود پول نقد می‌دادند تا از قرنطینه عبور کنند. برای بسیاری از مردم فقیر، پول همه‌گیری فراتر از کمک‌های اجتماعی معمولی و دستمزدی است که در غیر این صورت به دست ‌می‌آوردند. بنابراین فقر در ایالات‌متحده کاهش یافت و با وجود همه غم و اندوه و انزوا و اضطراب، نرخ خودکشی نیز همراه با آن کاهش یافت. در کانادا، جایی که پرداخت‌های اضطراری دولت زیاد و پایدار بود، بر اساس داده‌های موقت، نرخ خودکشی 30 درصد کاهش یافت. در مجموع، نرخ خودکشی در سال 2020 در 21 کشور با درآمد بالا و متوسط ​​یا کاهش یافت یا ثابت ماند. درنتیجه، به نظر می‌رسد که انتقال پول نقد به افراد فقیر باعث کاهش خودکشی شده است.

کاهش خودکشی در سال 2020 یکی از شواهدی است که نشان می‌دهد فقر باعث خودکشی می‌شود. در سال‌های اخیر، پژوهشگران دریافته‌اند که نرخ خودکشی در میان فقیرترین افراد بالاترین میزان است. فرزندان بهزیستی دو برابر بیشتر در معرض خطر خودکشی قرار دارند. افراد بی‌خانمان نیز تقریباً 10 برابر افراد دارای مسکن خود را می‌کشند.

افراد فقیر در برابر خودکشی آسیب‌پذیرتر هستند، زیرا فشار فقر به شدت، احتمال ابتلای فرد را به بیماری‌های روانی افزایش می‌دهد. وضعیت ضعیف اجتماعی، اقتصادی باعث تقریباً نیمی از بیماری‌های روانی می‌شود. زمانی که افراد پول کافی برای رفع نیازهای مادی خود نداشته باشند، احتمال ابتلا به بیماری‌هایی مانند افسردگی، اختلال دوقطبی و حتی اسکیزوفرنی بسیار بیشتر می‌شود. پژوهشگران مدت‌هاست دریافته‌اند که در پی افزایش بیکاری، میزان خودکشی و بستری شدن در بیمارستان‌های روانپزشکی به طور مشهودی افزایش می‌یابد.

خوشبختانه، پول همان مشکلاتی را که ایجاد می‌کند، برطرف می‌کند. بر اساس مطالعه‌ای که نیوزیلند را که در بحبوحه رکود اقتصادی دولت رفاه خود را کاهش داد، با فنلاند که این کار را نکرد مقایسه کرد، نرخ بیکاری تاثیر بسیار کمتری بر خودکشی در کشورهایی با حمایت‌های مالی قوی‌تر برای افرادی که شغل خود را از دست می‌دهند، دارد. در اندونزی، پس از اینکه دولت شروع به پرداخت پول به افراد فقیر کرد، تعداد کمتری از آنها بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادند. همچنین افزایش حداقل دستمزد، نرخ خودکشی را در میان افراد فقیر در ایالات‌متحده کاهش می‌دهد. نتیجه‌گیری ساده است: جلوگیری از زندگی در فقر باعث جلوگیری از خودکشی می‌شود. در گزارش این هفته، به بررسی ارتباط میان فقر و خودکشی، و همچنین مطالعاتی در این زمینه، خواهیم پرداخت.

نوک کوه یخ

به‌رغم شواهد، به نظر می‌رسد افراد بسیاری تمایل به تشخیص ارتباط میان خودکشی و ناتوانی افراد در برآوردن نیازهای اولیه خود ندارند. پوشش خبری کاهش خودکشی در سال 2020 به دنبال توضیحات دیگری مانند گسترش خدمات بهداشتی از راه دور یا نظریه «ماه عسل» بود. دومی این ایده است که جامعه در بحبوحه یک بحران به هم می‌پیوندد، پیوندهای اجتماعی ایجاد و تقویت می‌شوند و در نتیجه خودکشی در ابتدا کاهش می‌یابد. اما شواهد برای این نظریه ضعیف است. گاهی اوقات خودکشی‌ها به دنبال یک فاجعه کاهش می‌یابد، اما گاهی اوقات آنها به همان اندازه باقی می‌مانند یا حتی تشدید می‌شوند؛ یک مطالعه اخیر حتی نشان داد که اپیدمی‌های گذشته اغلب به افزایش خودکشی منجر شده‌اند.

همچنین به نظر می‌رسد که مدافعان و دانشگاهیان از صحبت در مورد مشکلات اجتماعی بزرگ مانند فقر و بی‌خانمانی وقتی در مورد پیشگیری از خودکشی صحبت می‌کنند، اجتناب می‌کنند. فهرست راهبردهای «جامع» مرکز منابع پیشگیری از خودکشی، چیزی در مورد فقر را شامل نمی‌شود. همچنین بررسی‌هایی را که به جای آن، بر داروها، درمان و آموزش پزشکان برای غربالگری افراد در معرض خطر، در میان سایر مداخلات تمرکز دارند، انجام نمی‌دهند.

حتی در مطالعاتی که به این نتیجه می‌رسند که فقر خطر خودکشی را افزایش می‌دهد، نویسندگان اغلب از پرداختن به خود فقر خودداری می‌کنند و در عوض به سمت مداخلات سنتی ضد خودکشی می‌روند. این امر شاید به این دلیل باشد که اگر تشخیص و نسخه، پول باشد، مشکل خارج از محدوده اختیارات متخصصان سلامت روان است که خودکشی را مطالعه می‌کنند. یا شاید این فقط یک ارزیابی واقعی از سیاست است که فقر راه به جایی نمی‌برد.

روشن است که پایان دادن به فقر، به خودکشی پایان نمی‌دهد. بسیاری از عوامل دیگر نقش دارند و برخی از استراتژی‌های سنتی که متخصصان به دنبال آن هستند، ارزشمند هستند. یکی از شناخته‌شده‌ترین و به طور گسترده موثرترین راه‌ها، آن چیزی است که کارشناسان آن را «محدودیت معنا» می‌نامند: تغییر زندگی روزمره به گونه‌ای که خودکشی برای افراد دشوارتر شود. این روش کار می‌کند؛ برای برخی، تکانه‌های خودکشی موقتی هستند و به راحتی ناامید می‌شوند. بنابراین اگر وسایل کشنده به آسانی در دسترس نباشد، انگیزه از بین می‌رود و فرد زنده می‌ماند.

یک نمونه اولیه از محدودیت وسایل در اواسط قرن بیستم در بریتانیا بود، جایی که میزان خودکشی کاهش یافت، زیرا اجاق گازها از گاز زغال سنگ سمی به گاز طبیعی تغییر می‌کردند، بنابراین مردم دیگر نمی‌توانستند به سادگی با چرخاندن دستگیره و زدن شمعک، خود را بکشند. در اواخر دهه 1990 پس از آنکه دولت گروهی از آفت‌کش‌های کشنده را برای جلوگیری از خودکشی مردم ممنوع کرد، خودکشی در سریلانکا کاهش یافت. به طور مشابه، ممنوعیت‌ها در تایوان و کره جنوبی نیز به کاهش نرخ خودکشی منجر شد.

البته میزان خودکشی در سریلانکا تنها به این دلیل کاهش یافت که آفت‌کش‌هایی که مردم بلعیده بودند، کمتر از قبل کشنده بودند. به بیان دیگر، افراد کمتری جان خود را از دست دادند، اما دلایل اصلی خودکشی به قوت خود باقی ماند. به ازای هر فردی که بر اثر خودکشی جان خود را از دست می‌دهد، ده‌ها نفر اقدام به خودکشی کرده و صدها نفر دیگر به طور جدی به آن فکر می‌کنند. خودکشی نوک کوه یخ ناامیدی قابل اجتناب انسان است. به این معنی که محدودیت، مانند بسیاری از راهبردهای غالب پیشگیری از خودکشی، فقط به نوک کوه یخ اشاره می‌کند. در حالی که کاهش فقر، خود کوه یخ را کوچک خواهد کرد.

واکنش اضطراری به کووید 19 به همه نشان داد که حتی در بدترین شرایط، نقل‌وانتقالات نقدی باعث کاهش خودکشی می‌شود. مردم بیچاره‌ای که خود را می‌کشتند، امروز زنده هستند، زیرا دولت‌ها به آنها پول می‌دادند (ممنوعیت اخراج نیز عامل بسیار مهمی بود). اما این اقدامات فقط برای نجات اقتصاد بود، نه جلوگیری از خودکشی. متاسفانه اقتصاد به روال عادی بازگشته است.

نظارت بر خودکشی در استرالیا

هر زندگی ازدست‌رفته به دلیل خودکشی یک تراژدی است و تاثیرات آن بر خانواده، دوستان و جوامع عمیق است. اگرچه خودکشی و خودآزاری عمدی مسائلی پیچیده‌ و چندبعدی هستند، اما می‌توان از آنها پیشگیری کرد. «سیستم ملی نظارت بر خودکشی و خودآزاری» به عنوان بخشی از تلاش ملی برای رسیدگی به خودکشی و خودآزاری در استرالیا ایجاد شده است. این سیستم کیفیت، دسترسی و به‌موقع بودن داده‌های مربوط به مرگ‌های ناشی از خودکشی و رفتارهای خودآزاری و خودکشی را بهبود می‌بخشد.

پروژه ملی نظارت بر خودکشی و خودآزاری به عنوان بخشی از بسته بهداشت روانی اولویت‌بندی‌شده دولت استرالیا، در بودجه سال 2020-2019 اعلام شد. موسسه بهداشت و رفاه استرالیا (AIHW) سالانه پنج میلیون دلار به مدت سه سال (از 2019 تا 2022) برای توسعه و پیاده‌سازی سیستم نظارت بر خودکشی و آسیب رساندن به خود دریافت کرده است. به عنوان بخشی از تعهد دولت استرالیا به سلامت روان و پیشگیری از خودکشی از طریق بودجه 2022-2021، سیستم نظارت بر خودکشی و خودآزاری با بودجه اضافی 2 /4 میلیون دلار در سال، از سال 2023-2022 تا 2025-2024 به توسعه و گسترش ادامه خواهد داد. اهداف این پروژه بهبود کیفیت، دسترسی و به‌موقع بودن داده‌های مربوط به خودکشی و خودآزاری در استرالیاست. 

خودکشی و خودآزاری می‌تواند بر افراد در هر سنی (به جز کودکان بسیار کوچک)، نژادها، قومیت‌ها، گرایش‌های جنسی و مشاغل تاثیر بگذارد. با این حال، تعدادی از زیرگروه‌ها اهمیت ویژه‌ای برای بررسی عمیق دارند، زیرا خطر خودکشی یا خودآزاری آنها بیشتر از سایر جمعیت‌هاست، تاثیر آن بر جامعه متفاوت است یا الزامات خاصی برای خدمات فرهنگی مناسب برای پیشگیری از خودکشی دارند.

مانند استخدام به طور کلی، به نظر می‌رسد خدمت در نیروی دفاعی استرالیا (ADF) در برابر خودکشی مصونیت ایجاد می‌کند، زیرا نرخ خودکشی در مردان در حال خدمت و ذخیره، کمتر از دیگر مردان استرالیایی است. با این حال، نرخ خودکشی برای سربازان سابق بیشتر از جمعیت عمومی است.

نرخ خودکشی در بومیان و جزیره‌نشینان تنگه تورس دو برابر جمعیت غیربومی است. این نرخ بالا به دلیل تاثیرات اجتماعی، فرهنگی و تاریخی متعدد، پیچیده و مرتبط با یکدیگر است، از جمله استعمار، جابه‌جایی افراد، غم و اندوه بین‌نسلی و آسیب ناشی از حذف کودکان، نژادپرستی و ادامه آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی. درک تفاوت در تعداد و میزان خودکشی، خودآزاری عمدی و رفتارهای خودکشی در این جمعیت‌ها برای پیشگیری موثرتر از خودکشی ضروری است.

بر همین اساس، به دو مورد بررسی‌شده از طریق این پروژه اشاره خواهیم کرد.

1- استرالیایی‌های LGBTIQ+: افکار و رفتارهای خودکشی و خودآزاری

(مخفف LGBTIQ+ در اینجا به عنوان یک اصطلاح برای اشاره به افراد لزبین، همجنس‌گرا، دوجنس‌گرا، ترنس /تراجنسیتی، اینترسکس، دگرباش و دیگر تمایلات جنسی استفاده می‌شود.)

جوامع LGBTIQ+ به عنوان جمعیت‌های اولویت‌دار تحت موافقت‌نامه ملی بهداشت روانی و پیشگیری از خودکشی، و برای توسعه داده‌ها به عنوان بخشی از سیستم ملی نظارت بر خودکشی و آسیب به خود شناسایی شده‌اند. بر اساس این توافق، دولت‌ها موظف به حمایت از جمعیت‌های اولویت‌دار هستند که ممکن است به دلیل آسیب‌پذیری ناشی از شرایط اجتماعی، اقتصادی و محیطی در معرض خطر ابتلا به بیماری‌های روانی و خودکشی باشند.

مرکز تحقیقات استرالیایی در زمینه جنسیت، سلامت و جامعه در دانشگاه لا تروب، دو نظرسنجی هدفمند از بزرگسالان LGBTQ+ و جوانان این گروه‌های جنسیت انجام دادند. یافته‌ها نشان که جوامع LGBTIQ+ سطوح بالاتری از بیماری روانی، خودکشی و خودآزاری را در مقایسه با جمعیت عمومی تجربه می‌کنند (هیل و همکاران، 2020 و 2021؛ مارکی و همکاران، 2022؛ سوانل و همکاران، 2016؛ زویکل و همکاران، 2021). در این پژوهش‌ها، به نظر می‌رسد که شرکت‌کنندگان ترنس و دارای تنوع جنسیتی در مقایسه با شرکت‌کنندگان سیس‌جندر (یکی بودن هویت جنسیتی فرد با ویژگی‌های جسمانی)، خطر بیشتری برای افکار و رفتارهای خودکشی دارند. برای مثال آنها دریافتند که:

 شیوع افکار خودکشی در طول زندگی از 64 درصد در میان مردان سیس‌جندر تا 90 درصد در میان شرکت‌کنندگان دگرباش و 91 درصد در میان مردان ترنس متغیر بود.

 بیش از نیمی از مردان ترنس گزارش دادند که در طول زندگی خود اقدام به خودکشی کرده‌اند (53 درصد)، در مقایسه با حدود یک‌پنجم مردان سیس‌جندر (22 درصد).

 سایر مطالعات استرالیایی بر روی افراد ترنس نشان داده است که بخش بزرگی از شرکت‌کنندگان (از 43 تا 48 درصد) در مقطعی تلاش کرده‌اند جان خود را بگیرند (زویکل و همکاران، 2021؛ بِرِترتون و همکاران، 2021؛ اشتراوس و همکاران، 2017).

2- خودکشی در میان دریافت‌کنندگان حمایت درآمد سنترلینک1

آسیب اجتماعی، اقتصادی ممکن است به طور کلی بر حسب دسترسی افراد به منابع مادی و اجتماعی و توانایی آنها برای مشارکت در جامعه تعریف شود. آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی که افراد تجربه می‌کنند پیچیده و چالش‌برانگیز است. شاخص معایب نسبی اجتماعی، اقتصادی اداره آمار استرالیا (ABS) سطح آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی را برای یک منطقه جغرافیایی، نه برای افراد، تخمین می‌زند. این شاخص ارتباط قوی میان وضعیت اجتماعی، اقتصادی مناطق جغرافیایی و مرگ‌ومیر ناشی از خودکشی را نشان می‌دهد. موسسه بهداشت و رفاه استرالیا (AIHW) در تجزیه و تحلیل قبلی که انجام داد، از طیف وسیعی از شاخص‌های آسیب اجتماعی، اقتصادی مانند درآمد، تحصیلات و وضعیت شغلی استفاده کرد. نتایج این تحلیل نشان می‌دهد که درآمد پایین‌تر، سطح تحصیلات پایین‌تر، بیکاری یا عدم مشارکت در نیروی کار، هر کدام با خطر بالاتر مرگ ناشی از خودکشی مرتبط هستند.

«افرادی که آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی را تجربه می‌کنند» به ‌عنوان جمعیت اولویت‌دار تحت موافقت‌نامه ملی بهداشت روانی و پیشگیری از خودکشی شناسایی می‌شوند. بر اساس این موافقت‌نامه، دولت‌های مشترک‌المنافع و ایالت‌ها و قلمروها مسئولیت مشترکی برای حمایت از جمعیت‌های اولویت‌دار دارند که ممکن است به دلیل آسیب‌پذیری ناشی از شرایط اجتماعی، اقتصادی و محیطی در معرض نگرانی‌های بیشتر در زمینه سلامت روان و خودکشی باشند.

دریافت حمایت‌های مالی سنترلینک، اگرچه معیار جامعی نیست، اما می‌تواند نشانگر آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی باشد؛ زیرا افرادی که این پول را دریافت می‌کنند، نیاز به حمایت مالی دارند. با این حال، همه افرادی که از آسیب‌های اجتماعی و اقتصادی رنج می‌برند، پرداخت‌های حمایت از درآمد سنترلینک را دریافت نمی‌کنند.

این بررسی، شمارش ملی و نرخ مرگ‌ومیر ناشی از خودکشی را در میان افرادی که پرداخت‌های حمایت از درآمد سنترلینک را دریافت کرده‌اند، ارائه می‌دهد. این اطلاعات می‌تواند درک خودکشی را در میان این افراد بهبود ببخشد، مکان‌هایی را که به تحقیقات و شواهد بیشتر نیاز است، برجسته کند و بینش‌هایی در مورد چگونگی پیشگیری از این مرگ‌ها ارائه دهد.

با مقایسه پرداخت‌های حمایت از درآمد، داده‌ها نشان می‌دهند:

 برای تمام گروه‌های سنی بین 16 تا 65 سال، میزان مرگ‌ومیر ناشی از خودکشی در میان افرادی که مستمری حمایت از معلولیت دریافت می‌کردند، بالاترین میزان است.

 برای تمام گروه‌های سنی بین 16 تا 45 سال، تعداد خودکشی در میان افرادی که حقوق بیکاری دریافت کرده‌اند، بالاترین میزان است. با این حال، برای افراد بین 46 تا 65 سال، بیشترین تعداد مرگ‌ومیر مربوط به افرادی است که مستمری حمایت از ازکارافتادگی دریافت می‌کنند.

رابطه میزان درآمد و خودکشی

تعداد خودکشی‌های ثبت‌شده در سراسر ایالات‌متحده، به‌رغم کاهش در سطح جهانی، برای چندین دهه به طور پیوسته در حال افزایش بوده است. یک پژوهش که در سال 2022 منتشر شد، تاثیری را که درآمد خانوار ممکن است بر این رابطه غیرمعمول داشته باشد، با استفاده از داده‌های اداره سرشماری ایالات‌متحده و مرکز ملی کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها از سال 2010 تا 2019 بررسی کرده است. مدل رگرسیون اثرات ثابت این پژوهش، روابط علی را در داخل شناسایی می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه نرخ خودکشی با درآمد خانوار و جمعیت‌شناسی در نوسان است. نویسندگان (ادیسون لیانگ و امیلی سو) پیش‌بینی می‌کنند که درآمد متوسط ​​خانوار با میانگین تعداد خودکشی‌ها در سراسر شهرستان‌های ایالات‌متحده ارتباط منفی داشته باشد. این تحلیل پرسش‌های بیشتری را در مورد اینکه چگونه سیاست‌گذاران و فعالان می‌توانند به علل افزایش تعداد خودکشی در ایالات‌متحده رسیدگی کنند، ایجاد می‌کند.

بر اساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری، میزان خودکشی از سال 2000 تا 2018 30 درصد افزایش یافته است. اگرچه میزان خودکشی در سال‌های 2019 و 2020 کاهش داشت، اما خودکشی همچنان دومین عامل مرگ‌ومیر برای افراد 10 تا 14ساله و 25 تا 34ساله در سال 2020 بود.

به این دلایل، خودکشی به یک نگرانی بهداشت عمومی تبدیل شده است که کل جمعیت را تحت تاثیر قرار می‌دهد، به طوری که برخی از گروه‌ها نرخ خودکشی بالاتری نسبت به سایرین دارند. از میان عوامل موثر احتمالی، تاثیر درآمد بر رفاه در قرن بیست‌ویکم به خوبی مورد پژوهش قرار گرفته که عمدتاً به دلیل تاکید بیشتر بر درک سلامت روان و عوامل آن است.

نتایج تحلیل گفته‌شده (2022) یک رابطه غیرمنتظره را میان نرخ خودکشی و درآمد متوسط ​​در ایالات‌متحده برجسته می‌کند. بر اساس داده‌های پژوهش، یک رابطه منفی و بسیار معنادار میان درآمد متوسط ​​و نرخ خودکشی وجود دارد: به طور متوسط، افزایش صد هزاردلاری درآمد متوسط ​​در یک ایالت، با 9 خودکشی کمتر به ازای هر صد هزار ساکن مطابقت دارد. این رگرسیون همچنین نشان داد که بین میزان تحصیلات دانشگاهی و میزان خودکشی، همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، رابطه بسیار معنادار و منفی وجود دارد. یک درصد افزایش در درصد جمعیت تحصیل‌کرده دانشگاهی در یک ایالت، با شش خودکشی کمتر به ازای هر صد هزار ساکن مطابقت دارد. هر دو نتیجه با فرضیه نویسندگان سازگار بود.

همچنین افزایش یک‌درصدی در نرخ فقر، با افزایش 048 /0درصدی در نرخ خودکشی مطابقت دارد. درصد جمعیت سرخپوستان آمریکا و بومیان آلاسکا نیز هنوز همبستگی مثبتی با میزان خودکشی دارد. افزایش یک‌درصدی جمعیت سرخپوستان آمریکا و بومیان آلاسکا نرخ خودکشی را 112 /0 درصد در مقایسه با جمعیت سفیدپوست افزایش می‌دهد. به عبارت دیگر، نرخ خودکشی برای سرخپوستان آمریکایی و بومی آلاسکا از جمعیت سفیدپوست در ایالت‌ها بالاتر است. همچنین آنها دریافتند که بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های ایالت و سال، ایالت‌های فقیرتر نسبت به شهرستان‌های ثروتمندتر، نرخ خودکشی بالاتری دارند.

فردا خیلی دیر است

خودکشی پیچیده است و به ندرت از تنها «یک چیز» ناشی می‌شود. با این حال، می‌دانیم که بی‌خانمانی، ناامنی مسکن و مسکن نامناسب می‌تواند خطر خودکشی را افزایش دهد و در سال 2021، 4 /13 درصد از مرگ‌های تخمین‌زده‌شده بی‌خانمان‌ها (در انگلیس و ولز) به عنوان خودکشی ثبت شده است. در سال 2023، نیکوکاران موسسه samaritans به بیش از 41 هزار تماس برای کمک پاسخ دادند که به نگرانی‌های بی‌خانمانی اشاره می‌کرد. در مجموع 298430 خانوار در انگلستان در سال 2023-2022 به حمایت شوراها در مورد بی‌خانمان‌ها نیاز داشتند.

«فردا خیلی دیر است!» این عنوان گزارش سال 2024 بنیاد خیریه samaritans است؛ یک موسسه خیریه منحصربه‌فرد که به کاهش احساس انزوا و قطع ارتباط که می‌تواند به خودکشی منجر شود، اختصاص داده شده است. در ادامه، خلاصه‌ای از این گزارش آورده شده است؛

«در کار قبلی‌مان به‌عنوان کنسرسیوم پیشگیری از خودکشی، شنیده‌ایم که مسکن می‌تواند بر خطر خودکشی افراد تاثیر بگذارد، به‌ویژه زمانی که از نظر اقتصادی در وضعیت نامناسبی قرار دارند. راه‌های زیادی وجود دارد که بی‌خانمانی، ناامنی مسکن و کیفیت بد مسکن می‌تواند با خطر خودکشی تداخل داشته باشد و این در سطوح مختلف اتفاق می‌افتد. این موضوع همچنین می‌تواند شامل تعامل با عوامل خطر متعدد برای خودکشی باشد. برای مثال، در سال‌های 2023-2022، 20 درصد از افرادی که شروع به درمان اعتیاد می‌کردند، خانه شخصی نداشتند و 9 درصد دیگر گفتند که در هشت هفته آینده در معرض خطر بی‌خانمانی هستند. به همین دلیل است که هم برای سیاست و هم برای عمل کردن مهم است که این عوامل را در پیشگیری از خودکشی در نظر بگیرند. 

مدل یکپارچه انگیزشی-ارادی (IMV) رفتار خودکشی، الگویی است که پیشنهاد می‌کند چگونه یک فرد ممکن است رفتار خودکشی را از طریق بسیاری از احساسات متقابل و عوامل شناختی ایجاد کند، که می‌تواند بر آسیب‌پذیری‌های زمینه‌ای، مانند رویدادهای اولیه یا آسیب‌زای زندگی بنا شود. این الگو، اهمیت احساس تعلق خنثی‌شده و داشتن حمایت اجتماعی کم یا نداشتن آن را در خطر خودکشی، برجسته می‌کند. پژوهش‌های موجود نشان می‌دهد که چگونه مشکلات مالی می‌تواند به احساس به دام افتادن و از دست دادن کنترل دامن بزند. این الگو همچنین به دنبال بررسی عواملی است که ممکن است فرد را از افکار خودکشی، به اقدامات خودکشی سوق دهد. 

«آخرین راهبرد پیشگیری از خودکشی برای انگلستان» تصدیق می‌کند که تعیین‌کننده‌های گسترده‌تر سلامت، از جمله مسکن، هنگام پرداختن به عوامل خطر برای خودکشی مهم است. یکی از جاه‌طلبی‌های استراتژی پنج‌ساله ملی این است که سیستم‌ها و خدمات به یکدیگر متصل شوند تا زمانی که برای افرادی که افکار یا احساسات خودکشی را تجربه می‌کنند، دریچه اشتباه وجود نداشته باشد. اما سیاست‌گذاران و ارائه‌دهندگان خدمات چه کارهای بیشتری می‌توانند برای بهبود فعالیت‌های پیشگیری از خودکشی برای افرادی که بی‌خانمانی یا ناامنی مسکن را تجربه می‌کنند، انجام دهند؟ ما با 9 نفر با تجربه زنده ماندن در مورد این موضوع کار کردیم. افرادی که طیف وسیعی از تجربیات مختلف از احساسات خودکشی تا اقدام به خودکشی، آسیب رساندن به خود و سوگواری خودکشی را داشتند. بیشتر افراد بیش از یکی از این موارد را تجربه کرده بودند.

مردم می‌توانند بی‌خانمانی و ناامنی مسکن را به طرق مختلف تجربه کنند. برای این کار، ما به دنبال پشتیبانی پیشگیری از خودکشی برای افرادی بودیم که آدرس ثابت یا دائمی ندارند. تجربیات افرادی که با آنها کار کردیم شامل موارد زیر بود، اما محدود به آنها نبود: زندگی در شرایط سخت، استفاده از اسکان اضطراری، اقامت در اسکان موقت برای بی‌خانمان‌ها، اقامت در پناهگاه زنان، اقامت در اسکان موقت برای مهاجران، تکیه به محل اقامت ناامن مانند استفاده از Airbnb، چادر یا زندگی در ماشین خود. افراد تجربیات مختلفی از دسترسی به پشتیبانی داشتند. برخی از آنها زمانی که آدرس ثابتی نداشتند و می‌توانستند به آن دسترسی داشته باشند، سعی کرده بودند از طریق خودکشی، خودآزاری یا سوگواری، پشتیبانی دریافت کنند. یک نفر تلاش کرد اما از دستیابی به پشتیبانی برای خودکشی، آسیب رساندن به خود یا سوگ در اثر خودکشی ناکام ماند. برخی از افراد در آن زمان سعی نکردند به این نوع پشتیبانی دسترسی پیدا کنند. افرادی که با آنها کار کردیم بین 35 تا 64 سال داشتند و شامل افراد با جنسیت، قومیت و مذاهب مختلف و همچنین برخی از افراد معلول بودند. این 9 نفر در مناطق مختلف انگلستان مستقر بودند.

ما تجربیاتی را از افرادی که آدرس ثابتی ندارند شنیدیم که مسئولان مراقبت‌های بهداشتی و سایر متخصصان با آنها بد رفتار می‌کنند. آنها به ما در مورد احساس نامرئی بودن، عدم حمایت از آنها، احساس ناخوشایندی و رفتار متفاوت با افراد دیگر به دلیل تجربه بی‌خانمانی گفتند. آنچه ما شنیدیم، با پایگاه شواهد موجود مطابقت دارد.»

اثرات کمک‌های اجتماعی بر رفتارهای مرتبط با خودکشی در میان سالمندان فقیر در کره

نرخ خودکشی در میان افراد مسن در کره جنوبی یکی از بالاترین‌ها در جهان است. اگرچه پژوهش‌های قبلی نشان داد که فقر با مرگ‌ومیر ناشی از خودکشی در میان افراد مسن در کره مرتبط است، مشخص نیست که آیا دریافت‌ کمک‌های اجتماعی ممکن است خطر خودکشی را در میان سالمندانی که در فقر زندگی می‌کنند، کاهش دهد یا خیر. چونگاه کیم، گابریل جان دوسینگ، هیونجو جین و آنتونی چام در مقاله 18 جولای 2024 خود که در «نیچر» منتشر شد، تاثیر برنامه کمک عمومی را بر رفتارهای مرتبط با خودکشی (SRB) بررسی کردند.

کره بالاترین میزان مرگ‌ومیر خودکشی را در میان کشورهای پردرآمد OECD (سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه) و چهارمین رتبه بالای میزان مرگ‌ومیر خودکشی در جهان را با 6 /28 در هر صد هزار نفر در سال 2019 داشت.

 به عنوان مقایسه، میانگین نرخ بر اساس سال 2019 در کشورهایOECD  9 /11 در هر صد هزار نفر بود. با این حال، مرگ‌ومیر بالای ناشی از خودکشی در کره، به طور مساوی در میان گروه‌های سنی توزیع نشده و بیشتر در افراد مسن‌تر (بالای 65 سال) دیده می‌شود. از سال 2022، در حالی که کره‌ای‌های در سنین نوجوانی و 20ساله به ترتیب 2 /7 و 4 /21 درصد خودکشی داشتند، این میزان برای افراد 60ساله به 27، برای افراد 70ساله به 8 /37 و برای افراد 80ساله به 6 /60 درصد افزایش می‌یافت. به طور نگران‌کننده‌ای، میزان مرگ‌ومیر خودکشی در افراد مسن از سال 2000 سه برابر شده است.

کره جنوبی که استقلال خود را در سال 1948 پس از 36 سال استعمار ژاپن به دست آورد، عمدتاً یک کشور کشاورزی و یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود. با این حال، از سال 1961، این کشور دستخوش توسعه اقتصادی بی‌سابقه‌ای شد که طی آن در دهه 1980 به کشوری با درآمد متوسط ​​تبدیل شد و از اواسط سال 1990 به بعد، کشوری با درآمد بالا در نظر گرفته شد. نابرابری درآمد، همان‌طور که با ضریب GINI اندازه‌گیری می‌شود (یعنی نسبت کل درآمدی که باید دوباره توزیع شود تا درآمد همه یکسان شود)، از 26 /0 در سال 1990 به 32 /0 در سال 2020 افزایش یافت.

نابرابری اقتصادی یک مشکل برجسته در جمعیت مسن است. به دلیل کاهش حمایت‌های سنتی خانواده و مزایای ضعیف رفاهی که افراد مسن را هدف قرار می‌دهد، بخش بزرگی از این جمعیت حتی در مواجهه با به اصطلاح «معجزه اقتصادی» کره از دهه 1980 در فقر فرو رفته‌اند. در حالی که سنت‌های کنفوسیوسی کره‌ از بزرگسالان از طریق هنجارهای اجتماعی قوی محافظت می‌کردند که فرزندان باید مسئولیت‌های مالی و مراقبت از والدین سالخورده خود را بر عهده بگیرند، این هنجارها در دهه‌های گذشته رو به زوال رفته‌اند که این امر، شبکه ایمنی اجتماعی سنتی را برای سالمندان کره‌ای از بین برده است.

در همین حال، دولت رفاه کره نتوانسته با تغییر فرهنگ و سیستم اجتماعی، اقتصادی برای حمایت از جمعیت مسن‌تر همگام شود. در نتیجه، بسیاری از افراد مسن در کره پس از سن بازنشستگی معمولی به کار خود ادامه می‌دهند و تا سال 2020، 8 /36 درصد از بزرگسالان بالای 65 سال در نیروی کار بودند (در مقایسه با 19 درصد در ایالات‌متحده در همان سال).

بنابراین، با توجه به اینکه بیش از 40 درصد از سالمندان در کره در فقر هستند و سیستم رفاهی موجود اساساً به این موضوع توجه نکرده است، تعجبی ندارد که در این کشور، افراد سالخورده به فکر خودکشی بیفتند. بر اساس نتایج پژوهش گفته‌شده، افراد مسنی که مرد، مسن‌تر و ساکن روستا بودند، شاغل نبودند، درآمد پایین‌تر و هرگونه بیماری مزمن یا ناتوانی داشتند، نرخ بالاتری را برای همه پیامدهای SRB (رفتارهای ناشی از خودکشی) نشان دادند.

در مجموع، امنیت مالی نه‌تنها امکان دسترسی به کالاها و خدمات ضروری مانند مسکن و رژیم غذایی مناسب را فراهم می‌کند، بلکه به کاهش قرار گرفتن در معرض عوامل خطر روانی اجتماعی (مانند رویدادهای استرس‌زا در زندگی) نیز کمک می‌کند. 

پی‌نوشت:

1-  سنترلینک یک نهاد دولتی است که زیر نظر وزارت رفاه و خدمات اجتماعی استرالیا فعالیت می‌کند و خدمات تامین اجتماعی آن، به خانواده‌ها و افرادی که دچار مشکلات مالی هستند، تعلق می‌گیرد.آزاده چیذری

 

source: تجارت فردا