|
کد‌خبر: 315593

نسل آینده | هوش مصنوعی

روش‌هایی ساده برای باهوش کردن نسل آینده | افزایش ضریب هوش جهانی

انسان‌های امروزی در مقایسه با نسل‌های قبل بسیار باهوش‌تر هستند. مطالعه 72 کشور نشان می‌دهد که بین سال‌های 1948 و 2020 میانگین ضریب باهوشی (IQ) در هر دهه 2 /2 واحد بالا رفت. ا

انسان‌های امروزی در مقایسه با نسل‌های قبل بسیار باهوش‌تر هستند. مطالعه 72 کشور نشان می‌دهد که بین سال‌های 1948 و 2020 میانگین ضریب باهوشی (IQ) در هر دهه 2 /2 واحد بالا رفت. این تغییر شگفت‌آور به افتخار جیمز فلین دانشمندی که برای اولین‌بار متوجه آن شد «اثر فلین» نام گرفته است. فلین خود در ابتدا از کشفش متعجب شده بود: دگرگونی مغز انسان میلیون‌ها سال طول کشید پس چگونه فقط ظرف چند دهه تا این اندازه پیشرفت کرد؟ پاسخ آن است که انسان‌ها تغذیه بهتر و فعالیت‌ ذهنی بیشتری داشته‌اند. درست همان‌گونه که عضلات برای رشد و قوی شدن به ورزش نیاز دارند مغز نیز برای رشد به مواد مغذی و فعالیت‌های مناسب نیازمند است. احتمال سوء‌تغذیه در کودکان امروز بسیار کمتر از احتمال آن در چند دهه قبل است و بسیاری از کودکان هم‌اکنون به مدرسه می‌روند. اما باز هم نباید مغرور و خودشیفته شد.  اثر فلین در جهان ثروتمند هنوز دیده می‌شود اما در کشورهای فقیر و دارای درآمد متوسط بسیاری از کودکان از تغذیه مناسب محروم‌اند و نمی‌توانند به توان بالقوه شناختی خود دست یابند. در کل جهان 22 درصد از کودکان زیر پنج سال (حدود 150 میلیون کودک) به سوء‌تغذیه و توقف رشد دچار هستند. نیمی از کودکان جهان از کمبود ریزمغذی‌ها رنج می‌برند که به رشد مغزی آنها آسیب می‌زند. تغذیه ناکافی و عدم تحریک مغز به کاهش 15واحدی ضریب هوشی می‌انجامد. این امر عواقب وحشتناکی به همراه دارد: طبق یک تحقیق، توقف رشد مغزی به کاهش 25درصدی درآمد منجر می‌شود. آسیبی که در جریان «پنجره طلایی» یعنی هزار روز پس از انعقاد نطفه به فرد وارد می‌شود می‌تواند همیشگی باشد.  جهان به اندازه کافی غذا تولید می‌کند اما چند عامل مانع از رسیدن مواد مغذی به مغز خردسالان می‌شود. جنگ یکی از آن عوامل است. خانواده‌هایی که زیر رگبار ترکش‌ها قرار دارند نمی‌توانند برای کاشت یا برداشت محصول از خانه خارج شوند و برخی دولت‌ها نیز عامدانه مناطق مخالفان را به گرسنگی می‌کشانند تا آنها را وادار به تسلیم کنند. بیماری عامل دیگر است. کودکان گرسنه بیشتر مریض می‌شوند و انرژی آنها صرف مقابله با عوامل بیماری‌زا می‌شود، بنابراین چیزی برای کمک به رشد ماده خاکستری مغز باقی نمی‌ماند.  فقر قسمت بزرگی از مشکل را تشکیل می‌دهد اما داده‌های جهانی یونیسف نشان می‌دهند فقط نیمی از کودکانی که دچار فقر غذایی هستند (کمتر از دو گروه غذایی دریافت می‌کنند) از خانواده‌های فقیر هستند. نیم دیگر به عوامل دیگری مانند عادات بد غذایی گرفتار می‌شوند. بسیاری از والدین حتی در کشورهای دارای درآمد متوسط گمان می‌کنند که کافی است شکم کودکان با هیدروکربن‌ها پر شود و از پروتئین و دیگر ریزمغذی‌ها غافل می‌مانند. جنسیت‌گرایی نیز در این امر نقش دارد. در جوامع پدرسالار شوهران اول غذا می‌خورند و پروتئین‌ها را مصرف می‌کنند و همسران باردارشان دچار کمبود آهن می‌شوند. برخی فرهنگ‌ها خوردن بعضی غذاهای مفید برای زنان باردار را زشت می‌دانند. به عنوان مثال می‌توان به مصرف تخم‌مرغ در بخش‌هایی از اتیوپی یا میگو در اندونزی اشاره کرد. مادرانی که دچار سوء‌تغذیه باشند به احتمال زیاد نوزادان مبتلا به سوءتغذیه به دنیا می‌آورند.  مسائل جمعیتی نیز در این امر دخالت دارند. نرخ باروری در کشورهایی که سوءتغذیه بیشتری دارند بالاتر است. اگر این مشکل حل نشود نسل بعدی با چالش‌های شناختی بیشتری مواجه خواهند شد در حالی که به راحتی می‌توان از آن اجتناب کرد. طبق برآورد بانک جهانی مقابله با سوءتغذیه در مقیاس وسیع هر سال فقط به 12 میلیارد دلار نیاز دارد. این مبلغ کمی بیشتر از یک‌سوم یارانه‌ای است که آمریکا برای مزارع خود هدر می‌دهد. چندین تاکتیک موثر وجود دارد. ساده‌ترین راه آن است که غذاهایی مانند آرد را با ریزمغذی‌هایی مانند آهن، روی و اسیدفولیک تقویت کنیم. این کار هم کم‌هزینه است و هم اثربخشی زیادی دارد. به خاطر آورید که افزودن ید به نمک باعث شد بیماری کرتینیسم (Cretinism) به تاریخ بپیوندد، در حالی که این بیماری در همه‌جا از چین گرفته تا سوئیس گسترده بود. حدود سه‌چهارم از کشورها تقویت برخی مواد غذایی را الزامی کرده‌اند اما برنج در این حوزه قرار نگرفته است. ممنوعیت «برنج طلایی» که با ویتامین A تقویت شده است در فیلیپین کاری کاملاً اشتباه است.  روش دیگر آن است که مبالغ اندکی از پول به خانواده‌های فقیر دارای کودک یا زنان باردار پرداخت شود. پرداخت پول بهتر از توزیع مواد غذایی است و انعطاف‌پذیری بیشتری دارد چون می‌توان از آن برای خرید دارو هم استفاده کرد. پرداخت آن هزینه کمتری دارد چون می‌توان آن را به‌طور دیجیتالی انجام داد و پایشگری آن نیز آسان‌تر است. کامیون‌های حامل غلات اغلب به سرقت می‌روند یا بارشان با مواد دیگر مخلوط می‌شود. می‌توان پرداخت پول را به انجام کارهایی مشروط کرد که به نفع کودکان است. از آن جمله می‌توان به واکسیناسیون یا دوره‌های آموزشی بهداشت و تغذیه برای والدین اشاره کرد. تغییر عادات افراد دشوار است اما به خاطر اهمیت سلامتی کودکان اغلب والدین انگیزه بالایی برای یادگیری دارند. بهبود تغذیه به ویژه در هزار روز اول پیدایش کودک باید بخشی از دستور کار نظام‌های بهداشت باشد. زنان باید قبل از بارداری در مورد ریرمغذی‌ها و اهمیت شست‌وشوی دست آموزش ببینند. اگر این اتفاق نیفتاد اولین مراجعه آنها به مراکز خدمات بارداری فرصت خوبی برای جلب توجه آنها خواهد بود. دسترسی به پدران دشوارتر است اما اگر به آنها گفته شود صرف غذا با همسران به کودکان متولدنشده کمک می‌کند آنها هم همکاری خواهند کرد. همزمان با این اقدامات هم باید پژوهش‌های علمی بیشتری انجام شود. برخی چنین استدلال می‌کنند که با وجود هوش مصنوعی اهمیت هوش انسانی کمتر خواهد شد. این تصور ساده‌لوحانه و مثل آن است که بگوییم اختراع خودرو در صد سال قبل نیاز به پیاده‌روی را برطرف می‌کرد. هوش انسانی و هوش مصنوعی در محیط کار مکمل یکدیگر خواهند بود. همچنین مغز لذت اندیشیدن را به انسان می‌دهد. استیون پینکر از دانشگاه هاروارد هوش را «باد مساعد زندگی» می‌نامد که به انسان‌ها کمک می‌کند به‌طور منطقی خود را با چالش‌های جدید یا محیط متغیر سازگار کنند. باد مساعد قوی‌تری را می‌توان با هزینه‌ای اندک برای نسل آینده فراهم کرد. انجام ندادن این کار نه‌تنها اشتباه، بلکه احمقانه است. جواد طهماسبی

 

 

source: تجارت فردا