معرفی کتاب | معرفی کتاب پنچرهی چوبی
کتابی عاشقانه با مضمون ادبیات پایداری | معرفی کتاب پنچرهی چوبی
پنجرهی چوبی رمانی از فهیمه پرورش نویسنده معاصر است.این داستان عاشقانه برای علاقمندان ادبیات پایداری، انتخاب بسیار مناسبی بهنظر میرسد.
معرفی کتاب پنجرهی چوبی
پنجرهی چوبی رمانی از فهیمه پرورش نویسنده معاصر است.این داستان عاشقانه برای علاقمندان ادبیات پایداری، انتخاب بسیار مناسبی بهنظر میرسد.
کتاب پنجره چوبی، نوشته فهیمه پرورش یک عاشقانه انقلابی است. یک عشق و عاشقی وسط حادثه! این کتاب از وقایع تاریخی پیش از انقلاب آغاز میشود و در ادامه به روایت دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میپردازد و ماجراهای آن تا سال ۱۳۶۵ ادامه پیدا میکند.
خلاصه کتاب پنجرهی چوبی
پنجرهی چوبی رمانی از فهیمه پرورش نویسنده معاصر است. داستان این کتاب از وقایع تاریخی پیش از انقلاب آغاز میشود و در ادامه به روایت دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میپردازد و ماجراهای آن تا سال ۶۵ ادامه پیدا میکند. تمام این وقایع در قالب یک داستان عاشقانه بیان شدهاست. گلی، قهرمان این داستان یک دختر ساده تهرانی است که به صورت اتفاقی با مهدی خواهرزاده همسایهشان که از فعالان سیاسی در دانشگاه است، آشنا شده و به او دل میبازد. همین مسئله او را کم کم به زندگی مهدی و فعالیتهای مبارزاتی وی وارد میکند و در نهایت هم به ازدواج این دو میانجام اما زندگی مهدی برای وی چیزی جز حوادث و رویدادهای متعدد به همراه ندارد.
خواندن کتاب پنجرهی چوبی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
فهیمه پرورش در کتاب پنجرهی چوبی، داستانی عاشقانه را در دل حوادث انقلاب ۵۷ ایران روایت میکند. این داستان عاشقانه برای علاقمندان ادبیات پایداری، انتخاب بسیار مناسبی بهنظر میرسد.
جملاتی از کتاب پنجرهی چوبی
از خانه بیرون زدم. در راه تنها مطلب قابل توجه صحبت ها و تحلیل های مردم در اتوبوس بود. راجع به اتفاقات این چند وقت هرکس برای خودش تحلیل و نظریه ای داشت. گرچه همه می دانستند که اتفاقی درحال روی دادن است، اما خیلی ها نمی دانستند چیست و کی رخ خواهد داد. مثل باران بهار، باید هرلحظه منتظرش باشی. فعلاً صدای رعد و برقش شنیده می شود. درست که فکر می کردم و حوادث چند ماه اخیر را کنار هم می نشاندم، کاملاً واضح بود که اوضاع مثل همیشه نیست.
اتوبوس توی ایستگاه توقف کرد و چشم من به دیوار پیاده رو افتاد. کسی با اسپری قرمز رنگ روی دیوار نوشته بود:
کتاب قرآن را، مسجد کرمان را، رکس آبادان را، شاه به آتش کشید.
این هم یکی از همین حوادثی بود که وقوعش خبر از اوضاع نا آرام و غیرعادی این ایام داشت
برخلاف همیشه این بار از در اصلی در خیابان «شاهرضا» وارد شدم که به زمین چمن نزدیک تر بود. حال و هوای دانشگاه مثل همیشه نبود، گرچه کلاس ها تشکیل نمی شد، اما بیشتر دانشجویان در محوطۀ دانشگاه در حال رفت و آمد بودند. هرگوشه عده ای دور هم مشغول بحث و جدل بودند و گاهی پنهانی و مخفیانه چیزهایی با هم رد و بدل میکردند.