|
کد‌خبر: 313805

معرفی کتاب | معرفی کتاب در باب اعتماد به نفس

با این کتاب سطح اعتماد به نفس خودتو بالا ببر | معرفی کتاب در باب اعتماد به نفس

اکثر شما چندان اعتماد به‌ نفس بالایی ندارید، چون عمدتاً داشتن این ویژگی را قدری عجیب یا غیرقابل حصول می‌پندارید.

معرفی کتاب در باب اعتماد به نفس

اکثر شما چندان اعتماد به‌ نفس بالایی ندارید، چون عمدتاً داشتن این ویژگی را قدری عجیب یا غیرقابل حصول می‌پندارید.

کتاب در باب اعتماد به نفس نوشته‌ی آلن دوباتن، شما را با کلیدی‌ترین موانع خودباوری آشنا می‌کند و سخنان بزرگانی چون نیچه و مونتنی در باب مقاومت انعطاف پذیرانه و دلیری را بیان می‌کند که در بالا بردن اعتماد به نفس‌تان نقش مهمی دارند.

اغلب‌ شما در همان سطح اعتماد به نفسی که دارید درجا می‌زنید، چون داشتن اعتماد به نفس را نوعی خوش‌شانسی می‌پندارید. اما در واقع حقیقت کاملا برعکس است، اعتماد به نفس در واقع مهارتی است مبتنی بر ایده‌هایی در باب جایگاه‌تان در جهان، که می‌توان رازهای آن را آموخت.

این جمله به نظر پیش‌ پا افتاده است که بسیاری از دستاوردها نتیجه‌ی نبوغ یا مهارت بالاتر نبوده‌اند، بلکه فقط حاصل نوعی سرزندگی روحی بوده‌ که اعتماد به‌ نفس نامیده می‌شود.

بسیاری از شما وقت زیادی را صرف کسب اعتماد به‌ نفس می‌کنید؛ در زمینه‌های فنی مشخص و محدودی مثل حل معادلات درجه دوم، مهندسی زیست، علم اقتصاد یا پرش‌ با نیزه؛ اما در بسیاری کارهای دیگر چندان نیازی به ویژگی ابتدایی و دیرینه‌ی اعتماد به‌ نفس ندارید که در انجام کارهای متنوع شما را یاری کند: مثلاً صحبت با غریبه‌ها در میهمانی، پیشنهاد ازدواج، درخواست از هم‌سفر بغلی که صدای موسیقی‌اش را کم کند یا اینکه در ذهن خود درصدد تغییر جهان باشید.

 اکثر شما چندان اعتماد به‌ نفس بالایی ندارید، چون عمدتاً داشتن این ویژگی را قدری عجیب یا غیرقابل حصول می‌پندارید؛ گویا برخی افراد اعتماد به‌ نفس بیشتری دارند که ممکن است متخصصان علوم اعصاب روزی دلیل آن را کشف کنند؛ اما شما به خود تلقین می‌کنید که در این شرایط فعلی کاری نمی‌توانید از پیش ببرید و فکر می‌کنید محدود به سطح اعتماد به‌ نفسی هستید که با آن متولد شده‌اید.

Sareh: آلن دوباتن (Alain de Botton) نویسندۀ این کتاب، تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته‌ی تاریخ و سپس فلسفه به پایان رساند و تحصیل در رشته فلسفه فرانسه را در دانشگاه هاروارد در مقطع دکترا شروع کرد. و بعد تصمیم به ترک تحصیل گرفت و وقت خود را برای نوشتن کتاب‌های فلسفی به زبان ساده اختصاص دهد.

جملات برگزیده‌ی کتاب در باب اعتماد به نفس (On confidence):

 - اعتماد به‌ نفس نوعی مهارت است و نه موهبتی الهی.

- راه درمان سندروم شارلاتان بودن یک جهش ایمانی سرنوشت‌ ساز است.

- بلوغ یعنی از اسطوره‌هایی که دیگر اشخاص را احاطه کرده گذر کنیم و وجه بشری دیگران را به تمامی درک و تصدیق کنیم.

- عمده‌ی چیزهایی که اکنون وجود دارند، نتیجه‌ی آشفتگی و تصادف‌اند.

- استند آپ کمدین بزرگ، در حین اجرا جزئیات اضطراب‌آور بازی را به نمایش نمی‌گذارد.

- می‌توانیم علی‌رغم ترس‌هایمان، از فقدان امید جان سالم به در ببریم.

در بخشی از کتاب در باب اعتماد به نفس می‌خوانیم:

طبیعی است که انتظار داشته باشیم همواره و در عین‌حال فعالانه در پی خوشبختی باشیم؛ به‌ خصوص در دو حوزه‌ی گسترده که امکان رضایت از زندگی در آن‌ها وجود دارد: روابط و شغل.

بنابراین عجیب و حتی کمی ترسناک به نظر می‌رسد که دریابیم بسیاری از ما طوری رفتار می‌کنیم که گویی عمداً شانس‌های خود را برای به دست آوردن خواسته‌های خود از بین می‌بریم. هنگام ملاقات با کسانی که به آن‌ها علاقه داریم، ممکن است رفتاری خودسرانه و مخالف داشته باشیم. وقتی با کسی که دوستش داریم رابطه برقرار می‌کنیم، ممکن است با تهمت‌های بی‌اساس و عصبانیت‌های ناگهانی او را از خود برانیم، چنان‌ که گویی خودمان می‌خواهیم آن روز غم‌انگیز را ببینیم که معشوقمان علی‌ رغم دلسوزی برای ما، سرانجام خسته و بی‌حوصله شود، نتواند شک و تردید بیش‌ از حد ما را تحمل کند و مجبور به ترک ما شود.

همین‌طور ممکن است بعد از ارائه‌ای متقاعد کننده، شانس ترفیع در کار را از دست بدهیم؛ چون به‌ طور عجیبی پرخاشگری ما نسبت به مدیرعامل زیاد شده یا در ضیافت شام مست کرده و با مشتری توهین‌‌آمیز برخورد کردیم.

چنین رفتاری را نمی‌توان صرفاً به بدشانسی نسبت داد. بلکه دلیلش می‌تواند رویکردی عام و بیشتر تعمدی به نام خود تخریبی باشد. ما با ترس از شکست کاملاً آشناییم، اما گویا موفقیت هم می‌تواند نگرانی‌هایی را به همراه داشته باشد؛ انباشت نگرانی بابت موفقیت است که گاهی باعث می‌شود فرصت‌ها و شانس‌های خود را برای به دست آوردن آرامش ذهنی از بین ببریم.

 چه چیزی می‌تواند تردید در موفقیت را توضیح دهد؟ همه‌ی ما کم‌ و بیش به‌ طور ناخود آگاه کسانی را که دوستشان داریم حمایت می‌کنیم، به‌ خصوص کسانی که در کودکی مراقب ما بوده‌اند و ما را از حس حسادت و بی‌کفایتی که در تربیتمان دچارش بودیم، حفظ کرده‌اند. زیبا بودن همسر جدیدمان یا ترفیع گرفتن در سازمان ممکن است در ذهن اطرافیان ما ناخوشایند باشد و آن‌ها را به این فکر بیاندازد که در قیاس با ما دستاوردهای اندکی داشته‌اند و می‌ترسند دیگر لیاقت همکاری با شرکت ما را نداشته باشند.

source: طاقچه