|
کد‌خبر: 313418

سد خرسان

سد خرسان 3 چگونه زندگی را از مردم و طبیعت می‌گیرد؟ | مرثیه خرسان

دیوار بلند دنا رو به آفتاب مغرب، رنگی طلایی به خود گرفته است. قله‌های سترگ سر در ابرها دارند و آبی فیروزه‌ای را قلقلک می‌دهند. پارک ملی در پایین‌دست، مامن هزاران حیوان وحشی است. هواپیمای ترس‌خورده از شگفتی و بزرگی دنا، در فرودگاه یاسوج آرام می‌گیرد. سفری چندروزه در پیش است تا با محمد درویش، کنشگر برجسته محیط‌ زیست ایران به منطقه قرق مردمی دمچنار در حومه یاسوج برویم و بعد به روستاهای منطقه سادات محمودی در مخزن اصلی سد خرسان 3 سر بزنیم که مردمانش اکنون 12 سال است در وضعیتی غریب، انتظار روزی نامیمون را می‌کشند که سدسازان با توسل به قدرت فراقانونی خود، مجوز سد را بگیرند و سرزمین تاریخی و اجدادی آنها را در آب طمع‌آلود خود غرق کنند.

دیوار بلند دنا رو به آفتاب مغرب، رنگی طلایی به خود گرفته است. قله‌های سترگ سر در ابرها دارند و آبی فیروزه‌ای را قلقلک می‌دهند. پارک ملی در پایین‌دست، مامن هزاران حیوان وحشی است. هواپیمای ترس‌خورده از شگفتی و بزرگی دنا، در فرودگاه یاسوج آرام می‌گیرد. سفری چندروزه در پیش است تا با محمد درویش، کنشگر برجسته محیط‌ زیست ایران به منطقه قرق مردمی دمچنار در حومه یاسوج برویم و بعد به روستاهای منطقه سادات محمودی در مخزن اصلی سد خرسان 3 سر بزنیم که مردمانش اکنون 12 سال است در وضعیتی غریب، انتظار روزی نامیمون را می‌کشند که سدسازان با توسل به قدرت فراقانونی خود، مجوز سد را بگیرند و سرزمین تاریخی و اجدادی آنها را در آب طمع‌آلود خود غرق کنند.

امید سجادیان، کنشگر جوان محیط‌ زیست و منابع طبیعی که به همراه پدرش 200 هکتار از منطقه اجدادی خود را به صورت داوطلبانه قرق کرده‌اند، میزبان و راهنمای این سفر هستند. آنها نهضت سبز زاگرس را از سال 1378 تاسیس کرده‌اند. 

تشکلی که نقش مهمی در فرهنگ‌سازی و ترغیب شکارچیان به شکستن سلاح در دهه 80 داشته و اکنون پیش‌قراول مهار آتش‌سوزی‌های عمدی و سهوی در فصول گرم سنگلاخ‌های جنگلی سرحد در بویراحمد هستند. اعضای نهضت سبز زاگرس سعی می‌کنند ورودی آگاهانه به موضوعات محیط زیستی و طبیعی داشته باشند. نهضت سبز زاگرس از سال 1391 در قالب برنامه‌های جنگل‌کاری جزو اولین گروه‌هایی بود که در زاگرس اقدام به کاشت گونه‌های مختلف در زاگرس کردند. 

برنامه‌هایی که با استقبال گسترده مواجه شد و بعداً در قالب برنامه جنگلانه ادامه پیدا کرد. کار آنها البته همراه با چالش‌های جدی است. برنامه‌هایی که در کنار مردمی بودن بر دولت تکیه داشت. مناطقی که در نظر گرفته می‌شد، گاهی قرق نبودند و به درستی نگهداری نمی‌شدند. چون گونه‌های زاگرس دیر‌رشد هستند و برای استقرار در سال‌های اولیه نیاز به مراقبت ویژه دارند. طی این سه سال در فصل پاییز با بذر و در فصل زمستان با نهال سعی شده است فرصت احیا برای منطقه فراهم شود. حالا می‌توان رد جنگل سوخته در سال‌های قبل را در بستر کوهستان دید که با کاشت بذرهای جدید و حفاظت از درختان نیمه‌جان التیام یافته است.

خسارت محض سد خرسان 3 برای طبیعت و میراث

 بعد از بازدید از منطقه قرق در دهستان کبگیان که دقیقاً مشرف به چشم‌انداز قله‌های 52گانه دناست، به منطقه سادات محمودی می‌رویم. منطقه‌ای که در بیم و امید ساخت سدی است که به گفته محمد درویش، کنشگر محیط‌ زیست یک فاجعه تمام‌عیار زیست‌محیطی و اجتماعی را دامن می‌زند. سد خرسان که 17 تا 24 روستا با جمعیتی حدود هشت تا 12 هزار نفر را در خود فرو می‌برد، 10 سایت تاریخی دوره عیلامی را که مجموعه‌ای از گورستان‌های شگفت کاوش‌نشده است، برای همیشه ناپدید خواهد کرد. هشت حلقه چاه نفت پلمب‌شده از دوره پیش از انقلاب را مهروموم‌شده زیر می‌گیرد و از همه غم‌انگیزتر عامل مرگ درختان بلوط 12 هزار هکتار جنگل خواهد شد. ۷۰ درصد سد خرسان ۳ در استان کهگیلویه و بویراحمد و ۳۰ درصد در استان چهارمحال و بختیاری واقع شده است و نه‌تنها مردم و طبیعت روستاهای این دو استان در معرض تهدید ساخت این سد هستند، که کارون خوش گل‌ولای و تالاب‌های جنوب ایران نیز از ساخت این سد زیان می‌بینند. سد خرسان ۳ یکی از ۲۵ سد در پرونده سرشاخه‌های کارون در زاگرس است که بدون اخذ مجوزهای قانونی ارزیابی اثرات محیط‌زیستی و اقتصادی-اجتماعی، عملیات اجرایی آن بر روی رودخانه خرسان در مرز استان کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری آغاز شده است. سد خرسان ۳، یک سد مخزنی بتنی دوقوسی نازک با ارتفاع ۱۹۵ متر در فاصله ۵۰کیلومتری جنوب شهرستان لردگان، در دست اجراست و مجری طرح ملی سد خرسان3 وزارت نیرو و مکان ساخت آن نیز استان چهارمحال و بختیاری است.

این سه با ۲۴ کیلومترمربع وسعت، ۱۵۵ متر ارتفاع، یک میلیارد و ۱۸۵ میلیون مترمکعب حجم و ۳۹ کیلومتر طول یکی از بزرگ‌ترین سدهای بتنی خواهد بود که عملیات اجرایی آن از سال ۸۶ آغاز شده است و اگرچه در ابتدا تنها قرار بود این طرح فقط به یک سد با اهدافی نظیر تولید انرژی محدود باشد اما در اقدامی غیرکارشناسی و بدون پشتوانه علمی انتقال آب بین‌حوضه‌ای نیز به این طرح اضافه شده است تا حجم قابل توجهی آب را به استان‌های اصفهان، یزد، کرمان و فارس منتقل کند. تعداد ۲۶ اثر تاریخی باستانی و طبیعی از احداث این سد متاثر خواهند شد که آبشار مُنج و آبشار آتشگاه به‌عنوان طولانی‌ترین آبشار کشور که ثبت جهانی شده از جمله این آثار ارزشمند و مزیت‌های منحصربه‌فرد طبیعی، اقتصادی و اشتغال‌زایی منطقه به شمار می‌آیند. خسارت‌های ناشی از این سد چنان است که دستگاه‌های اجرایی و قضایی در استان‌های درگیر و البته در کشور در تلاش برای مدیریت بهتر اوضاع هستند. 

علی سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت از محیط‌ زیست، پیشتر به رسانه‌ها گفته است که مجوز سد خرسان ۳ از دولت قبل صادر شده است و او و نهاد تحت مدیریتش هرگز موافق ساخت این سد با این مختصات و بدون ارزیابی‌های زیست‌محیطی نیست. چرا که به نظر می‌رسد ساخت سد خرسان 3 در محدوده منطقه حفاظت‌شده و پارک ملی دنا که از سایت‌های بین‌المللی تحت نظارت سازمان IUCN است، تبعات بسیار هولناکی برای این منطقه باارزش محیط‌ زیستی دارد و به گفته برخی از کارشناسان مخزن سد و انباشت انبوه آب و در نتیجه تبخیر و اثرات پیش‌بینی‌نشده آن می‌تواند بارش برف در دنا را نیز تحت تاثیر قرار دهد و در نتیجه اکوسیستم را دچار فروپاشی کند.

مهلک‌ترین سد بر دهانه کارون

محمد درویش که از مخالفان همیشگی سدسازی بی‌رویه و فاقد ارزیابی زیست‌محیطی در ایران است، با حضور در میان مردم سادات محمودی از حجم شایعات سدسازان برای تصاحب زمین‌های مردم و تشویق آنها به عنوان اهرم اصلی ساخت سد شگفت‌زده است. او می‌گوید؛ این سد از مهلک‌ترین و خطرناک‌ترین سدهایی است که نه‌تنها مردم منطقه و طبیعت روستاهای استان کهگیلویه و بویراحمد را نابود می‌کند، بلکه بر رودخانه‌هایی احداث می‌شود که به خلیج‌فارس می‌ریزد. غرق‌کردن هزاران درخت کهنسال بلوط و نابودسازی کهن‌سازه‌های طبیعی و سایت‌های تاریخی این منطقه از ابتدایی‌ترین عوارض ساخت سد است. با اجرای این سد و طرح انتقال آب بین‌حوضه‌ای هزاران درخت از جنگل‌های زاگرس از بین می‌رود، آن هم درختانی که بالای صد سال عمر دارند و نقشی حیاتی برای حفظ منابع آب و خاک در منطقه ایفا می‌کنند. اگر سد خرسان ۳ وارد مرحله نهایی ساخت و بهره‌برداری شود، حدود 35 تا 40 هزار اصله درخت را از بین می‌برد و دو هزار و ۴۰۰ هکتار از رویشگاه جنگلی و مراتع مناطقی از لردگان و منطقه حفاظت‌شده دنا به زیرآب می‌رود. 

او البته پیش از سفر با رسانه‌های مختلفی در مورد تبعات هولناک این سد صحبت کرده است. از جمله، گفته است؛ با از بین رفتن درختان منطقه نه‌تنها شاهد هدررفت آب و افزایش فرسایش خاک خواهیم بود، بلکه تولید گاز متان که از خطرناک‌ترین گازهاست در منطقه شکل می‌گیرد و در مجموع نظام آب‌شناختی رودخانه کارون به‌طور کامل تغییر می‌کند. درویش تاکید دارد که وقتی حجم بالایی از آب را به فلات مرکزی انتقال می‌دهیم تا صنعت و کشاورزی در این منطقه تقویت شود، جمعیتی از استان‌های کمتربرخوردار را برای اشتغال و معیشت به استان‌های همجوار هدایت می‌کنیم که همین موضوع مهاجرت، حاشیه‌نشینی و آسیب‌های اجتماعی و اقتصادی بعدی آن را شکل می‌دهد. هر نوع انتقال آب از حوضه آبخیز کارون بزرگ به سمت حوضه‌های آبخیز دیگر در ایران مرکزی، یعنی زدن میخی جدید بر تابوت کارون. طرح‌هایی مانند سد خرسان 3، سد ماندگان و تغییر مسیر رودخانه ماربر حتی بسیار ویرانگرتر، مرگبارتر و جبران‌ناپذیرتر از طرح‌های انتقال آب چشمه لنگان، خدنگستان، کوهرنگ 1 و 2 است و می‌تواند تداوم حیات در هر دو سوی کارون را به خطر انداخته و برای هر دو حوضه مبدأ و مقصد ویرانی و کدورت‌های بیشتر قومیتی به بار آورد.

در کنار مخالفت کنشگران محیط‌ زیست و رسانه‌ها اما آنچه بسیار مایه شگفتی و البته خوشحالی است، رای دادگاهی در شهر یاسوج به قضاوت قاضی بهمنی است که نور امید را در دل طبیعت‌دوستان ایران روشن کرده است. در بخشی از حکم دادگاه آمده است، «دولت با ساخت سد خرسان حقوق شهروندی مردم را نقض کرده است. تملک اراضی را با رعایت شرایط قانونی از الزامات اجرایی طرح‌ها قرار داده و با توجه به تقدم حق‌های فردی اشخاص از جمله حق مالکیت بر حق‌های جمعی در ماده 9 این قانون، ضمانت اجرای توقف اجرای طرح تا زمان پرداخت بهای اراضی را تعیین کرده است. در حالی که نهاد مجری بدون طی این فرآیند قانونی و با قرار دادن مردم در عمل انجام‌شده و بلاتکلیفی صاحبان اراضی و املاک مبادرت به شروع عملیات اجرایی ساخت بدنه سد کرده است. این موضوع وضعیتی را ایجاد کرده که امکان تصمیم‌گیری قطعی بلندمدت در بخش‌های متعدد زندگی از جمله مسکن، اشتغال مردم منطقه و حتی امکان خدمت‌رسانی و اجرای طرح‌های توسعه عمرانی مانند برق، آب و گاز را کاملاً از بین برده و آینده مبهمی به وجود آورده است که ناقض حقوق اساسی این مردم در حق بر مسکن و دسترسی به خدمات عمومی است».

روایتی دست‌اول از روند ساخت و دادگاه تاریخی سد خرسان 3

فاطمه رشیدی، روزنامه‌نگار برجسته که بیش از هر کسی در فضای رسانه استان و کشور در جریان ساخت این سد قرار داشته و ارتباط نزدیکی با مردم محلی دارد، از نزدیک دادگاه تاریخی سد خرسان 3 را نیز دنبال کرده است. او که در این سفر حضور داشت، روایتی دست‌اول از آغاز پروژه، خواست‌های مردمی و البته رای تاریخی دادگاه یاسوج در اختیار مجله تجارت فردا قرار داده است. او در این روایت تاکید دارد که «سدسازان که دستشان از هر دفاعیه قانونی خالی است، زمین بازی را از دادگاه به میان مردم برده‌اند تا با پخش شایعات وسوسه‌انگیز مردم را برای ساخت سد همراه کنند». 

او نوشته است: «سال‌های ابتدایی دهه ۹۰ اداره کل میراث فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد در تمامی نشست‌ها و برنامه‌ها، خبر از ایجاد روستای پایلوت صنایع دستی در منطقه سادات محمودی شهرستان بویراحمد می‌داد. حجم این تبلیغات آنچنان زیاد بود که تصمیم گرفتم به عنوان خبرنگار به منطقه سفر و با مردمان این منطقه از نزدیک گفت‌وگو کنم. با توضیحاتی که مسئولان داده بودند انتظارم از منطقه پایلوت صنایع دستی کشور این بود که در طول مسیر جاده ترانزیتی یاسوج به اصفهان یا دست‌کم در ورودی این دهستان تابلویی نصب باشد که هر مسافری از مسیر عبور می‌کند، بداند در این روستاها بخشی از میراث معنوی کشور و دنیا در حال تولید، رویش و احیاست. اما تابلویی که حتی راهنمای این دهستان باشد در مسیر وجود  نداشت. 

نخستین سوال برای من از همین‌جا پیش آمد؛ که چرا پایلوت صنایع دستی کشور و حتی بازارچه‌ای که مسئولان ادعای ساختش را داشتند، هیچ راهنمایی ندارد؟ این تردید برایم ایجاد شد که شاید قرار دادن روستاها به عنوان پایلوت صنایع دستی از آن اقدامات انجام‌نشده باشد که تعداد زیاد زنان و مردان بافنده و زنجیره کامل تولیدات داری، بیانگر این بود که عمدی در کار است که دارهای قالی به چشم نیایند. این تناقض بین ادعا و عمل سوال‌برانگیز بود. با همین سوال از مردم می‌پرسیدم چه اتفاقی افتاده است؟ هیچ‌کس پاسخ شفافی نداشت. مردم ۱۷ روستای دهستان سادات محمودی سدی را  که از دهه‌های 70 و 80 قرار بود ساخته شود دلیل فراموشی میراث فرهنگی و معنوی در محاسبات دولت عنوان می‌کردند و البته برخورداری از خدمات برق، گاز، جاده و تلفن را دلیلی مهم برای متوقف شدن ساخت سد می‌دانستند. اما در سال‌های پایانی دهه ۹۰ دوباره زمزمه ساخت سد در میان مردم شنیده شد. وعده‌هایی وسوسه‌انگیز در میان مردم ردوبدل می‌شد که اگرچه منبع موثقی نداشتند اما برای رویاپردازی نسل جوانی که در سال‌های گذشته میل به کشاورزی، دامداری و صنایع دستی را از دست داده بود، کفایت می‌کرد. وعده تملک زمین‌های مردم به قیمت‌های نجومی شنیده می‌شد. پس از نشر این شایعات حتی میراث فرهنگی هم دست از تبلیغ برای سادات محمودی و تولیداتش برداشت. 

این سکوت مخصوص میراث فرهنگی نبود و تمامی  ۱۳ دستگاهی که در آغاز عملیات اجرایی ساخت سد کاملاً نادیده گرفته شده بودند نیز منفعلانه شکست در مقابل سدسازان را پذیرفته و سکوت پیشه کردند. سال ۱۴۰۱ تعدادی از فعالان محیط زیست استان  تصمیم گرفتند دادخواستی به دادگاه کهگیلویه و بویراحمد ارائه کنند و از دستگاه قضا خواستند موضوع سد را -از این منظر که همه ایرانیان در محیط زیست ذی‌نفع هستند- پیگیری کند.

دادگاه سه ‌بار برای بررسی دادخواست ‌خواهان‌ها تشکیل جلسه داد که هر بار ابعادی از این جنایت بزرگ عیان می‌شد. در جلسه نخست تمامی دستگاه‌هایی که باید عملیات ساخت سد با هماهنگی و استعلام از آنها انجام می‌شد با زیر سوال بردن خواهان یا صلاحیت دادگاه سعی داشتند موضوع در همان یک جلسه تمام شود که البته قاضی هم در همان جلسه تکلیف را روشن کرد و به نمایندگان حقوقی دستگاه‌های خوانده‌شده به پرونده پاسخ داد. همزمان با جلسه نخست، در فضای مجازی و حقیقی نیز افرادی به صورت خودجوش همراهی خود را با این مطالبه نشان دادند.

خیلی زود سد خرسان و ابعاد آن به موضوع روز رسانه‌ها نیز تبدیل شد. تمامی کنشگران استان در همه زمینه‌ها از سیاسی و اجتماعی تا فرهنگی و مردمی با نشر اطلاعات پشت پرده  فاجعه سد خرسان ۳ در کنار این مطالبه ایستادند و شکل جدیدی از مطالبه‌گری برای یک حق ملی در استان رقم خورد. 

در جلسه دوم دادگاه، ابعاد جدیدتری از موضوع نمایان شد. نمایندگان حقوقی پیمانکار که در پایان جلسه اول با محرمانه، امنیتی، ملی و حتی حاکمیتی خواندن پروژه همواره مردم را از پرسش و تحقیق درباره سد منع می‌کردند، باز هم با پافشاری بر اینکه ساخت سد مصوبه شورای عالی امنیت ملی است، کنشگران و خواهان‌های پرونده را به اختلال در پرونده‌ای که مصلحت نظام در آن است، متهم کردند. اما در همان جلسه خواهان‌ها این بار ثابت کردند که هیچ سند و مدرک امنیتی یا حاکمیتی برای ساخت این سد وجود ندارد. انتشار خبر و حاشیه جلسات دادگاه این مزیت را داشت که هربار مردم به بخشی از فریبکاری‌های روند ساخت سد آگاه می‌شدند. چنان‌که از آن زمان دیگر هیچ صحبتی از مصالح امنیتی و حاکمیتی پشت پرده سدسازان مطرح نیست. این موضوع باعث شد دستگاه‌های اجرایی استان با اعتمادبه‌نفس بیشتری از انفعال خارج شوند و وزارت نیرو و پیمانکار را محکوم به دور زدن قانون کنند. چون حالا می‌دانستند نامه‌ای که دستگاه‌های دولتی با استناد به آن مجبور به سکوت درباره پروژه‌های آب بودند متعلق به شورای عالی امنیت ملی و زیر نظر مقام معظم رهبری نیست و صرفاً نامه‌ای با امضای شورای امنیت کشور است. در جلسه سوم نماینده وزارت نیرو و پیمانکار سعی کردند موضوعی ملی را به منطقه و روستاها تقلیل دهند و با آوردن تعدادی موافقان سد، قصد داشتند  این پیام را صادر کنند که آن که مشتاق ساخت سد است خود مردم هستند. اما دهیاران که همواره وعده‌های وسوسه‌انگیز و غیررسمی شنیده بودند، برای نخستین‌بار واقعیات را می‌شنیدند. پیمانکار در محضر دادگاه اعتراف کرد که تملک، اسکان و تبعات اجتماعی سد در حیطه وظایفش نیست و مسئولیت آماده‌سازی مردم برای کوچ بزرگ از سرزمین آبا و اجدادی‌شان وظیفه استانداری کهگیلویه و بویراحمد است. در شرایطی که استانداری اغلب در هزینه‌های جاری خود نیز ناکام است. همین هم باعث شد که موافقان با چرخشی بزرگ در جایگاه مخالف سخن بگویند. پس از سه جلسه دادگاه، رای بدوی صادر شد. رایی که نه‌تنها در تاریخ محیط‌ زیست استان بلکه حتی در تاریخ محیط‌ زیست کشور بی‌سابقه است و به موجب آن تمام قراردادهای مربوط به سد خرسان ۳ باطل شد.

پس از این جلسه سطح مطالبه از استان فراتر رفت و در سطح کشور فعالان محیط زیست به مطالبه پیوستند. حالا نیز، مطالبه توقف ساخت سد خرسان ۳ منتظر رای دادگاه تجدید نظر است و شاید این نخستین‌بار است که دستگاه قضا این‌چنین زیر ذره‌بین افکار عمومی قرار گرفته است تا رایی تاریخی در حفاظت از طبیعت و پیکره میراث فرهنگی بخشی از ایران و آداب و سنن مردمی صادر کند که در گرداب وعده‌های بی‌سرانجام مسئولان دولتی همیشه سرگردان هستند. از سویی سدسازان که دستشان از هر دفاعیه قانونی خالی است، زمین بازی را از دادگاه به میان مردم برده‌اند تا با پخش شایعات وسوسه‌انگیز مردم را برای ساخت سد همراه کنند.»

ساخت‌وساز غیرمجاز برای فروش به سدسازان

اشاره فاطمه رشیدی در پایان توضیحات خود به اتفاق بسیار عجیبی است که اکنون در سراسر 17 روستای منطقه سادات محمودی در حال وقوع است. مردم با شایعه پیمانکاران، سازندگان، ذی‌نفعان یا حتی با شیطنت فروشندگان مصالح ساختمانی در طول چند سال اخیر شروع به ساخت خانه‌هایی کرده‌اند تا در روز موعود که قرار است همه چیز سد نهایی شود، آنها خانه‌ها و املاک خود را به دولت بفروشند. حال آنکه تجربه مصادره اموال و زمین‌های مردم در طول صد سال سدسازی در ایران نشان می‌دهد نه‌تنها دست مردم از دارایی‌شان کوتاه می‌شود بلکه ریالی بابت اموال خود فراتر از آنچه دولت تعیین می‌کند، دریافت نمی‌کنند. شواهد میدانی نشان می‌دهد، فریبندگان به مردم وعده داده‌اند خانه‌ها و اموال آنها را با قیمت‌های نجومی خریداری می‌کنند. آنها با این وعده غیراخلاقی در حال تطمیع مردمی هستند که جز فرهنگ غنی و قدیمی خود که از دل آن انواع نقش‌های خیالی رنگین بر قالیچه‌ها و گبه‌ها نقش می‌بندد چیزی ندارند. آنها مردم را ترغیب کرده‌اند تا برای فروش اموال خود به دولت با هم رقابت کنند و اکنون همین اتفاق باعث تنشی قومی شده که ممکن است شعله‌های خشونت آن، جان برخی افراد را بگیرد و مسئله از منظر اجتماعی نیز ابعاد غیرقابل پیش‌بینی پیدا کند. آنچه حیرت‌انگیز است اینکه بعد از اینکه سدسازان توانستند همه جواز ساخت سد خرسان 3 را آماده کنند طبیعتاً باید 12 هزار روستانشین سرزمین تاریخی خود را ترک کنند و به حاشیه شهرها بروند. زنان و دختران بزرگ‌ترین قربانی این کوچ هولناک هستند. آنها و مردهایشان که احتمالاً باید یا بیکار باشند یا تن به کارهای سخت و گاهی سخیف دهند، در معرض تهاجم انواع آسیب‌های اجتماعی هستند. آنها بی‌شک در دام فساد و اعتیاد می‌افتند. فسادی که اکنون در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهرها قدم می‌زند و قربانیان خود را عمدتاً از بین کسانی انتخاب می‌کند که راه گریز و مامن دیگری ندارند. 

مردم روستاهای سادات محمودی در آینده نه چندان دور طعمه باندهای فساد و اعتیاد در استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری و اصفهان خواهند شد و دیگر نه خبری از طرح و نقش قالیچه‌های سنتی و باارزش آنهاست، نه آن تاریخ گرانبهای عیلامی که زیر خروارها خاک در طول هزاره‌ها پنهان مانده است. همه چیز در شهوت پولسازان مافیایی سدسازی غرق خواهد شد.

ذخیره‌گاه زیست‌کره دنا در معرض خطر

اثر ساخت سد خرسان 3 بر دنا بسیار ناشناخته و خطرناک است. دنا بلندترین کوه و بزرگ‌ترین چین‌خوردگی رشته‌کوه بزرگ زاگرس محسوب می‌شود و دارای 52 قلعه بالای چهارهزارمتری و خط‌الراسی به طول تقریباً 90 کیلومتر است. دنا ذخیره‌گاه زیست‌کره یکی از مهم‌ترین مناطق طبیعی بکر در ایران و جهان است. دنا که از هفتم بهمن ۱۳۶۹ منطقه حفاظت‌شده اعلام شد، در سال ۱۳۹۰ با حضور نمایندگان یونسکو به عنوان دهمین ذخیره‌گاه زیست‌کره کشور و پانصدوپنجاهمین ذخیره‌گاه زیست‌کره دنیا با وسعت ۲۵۵ هزار و ۵۳۷ هکتار اعلام شد و سطح حفاظتی آن نیز ارتقا یافت. 

ذخیره‌گاه زیست‌کره دنا دارای تنوع زیستی متنوع و باارزشی است. این منطقه دارای ۱۲۰۱ گونه گیاهی است. حدود ۸۶۰ گونه گیاهی متعلق به ۳۷۶ جنس از ۷۳ خانواده گیاهی در این ذخیره‌گاه شناسایی شده است که حدود ۲۰ درصد آنها را گونه‌های بومی تشکیل می‌دهند. وجود گونه‌هایی نظیر بز و پازن، سنجاب ایرانی، خرس قهوه‌ای، گرگ، پلنگ، انواع کبک چون کبک دری، انواع پرندگان شکاری نظیر عقاب طلایی، شاهین، کمر کولی کوچک و بزرگ، این منطقه را به لحاظ تنوع جانوری به منطقه‌ای منحصر‌به‌فرد تبدیل کرده است. 

بیش از یک‌هفتم گونه‌های گیاهی موجود در ایران، در منطقه حفاظت‌شده دنا می‌رویند و اکوسیستمی با تنوع گیاهی و جانوری بی‌نظیر را شکل داده است. اکنون با سد خرسان 3 نگرانی عمیقی در حافظان طبیعت و محیط‌ زیست ایجاد شده است. ذخیره‌گاه دنا در مجاورت و محدوده دریاچه سد خرسان ۳ قرار دارد. این اتفاق باعث تغییرات زیادی در شرایط منطقه می‌شود، هر دخالتی در چرخه طبیعی منطقه اثرات جبران‌ناپذیری دارد، وجود یک مخزن چندکیلومتری سد در منطقه‌ای با شرایط اقلیمی که سال‌ها با آن سازگار شده است، میزان رطوبت، دمای منطقه و شرایط محیطی کوهستانی دنا را تغییر خواهد داد. اکنون هم به خاطر دخالت‌های انسانی این منطقه دستخوش تغییرات زیادی شده است، اما وجود یک سد با حجم یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب باعث ایجاد تغییراتی در شرایط اقلیمی این پارک ملی خواهد شد. کوچک‌ترین تغییر در دما و رطوبت این منطقه یک فاجعه تمام‌عیار زیست‌محیطی برای طبیعت دنیا ایجاد خواهد کرد و باعث می‌شود حتی اقلیم منطقه تغییر شدیدی کند و زندگی مردم و حیات وحش و طبیعت در چند استان ایران دستخوش تغییر و تحول گسترده شود. تمام اجزای یک اکوسیستم از گیاهان گرفته تا جانوران و پرندگان، باکتری‌ها و حشرات خود را با آب‌وهوای منطقه وفق داده‌اند و کم یا زیاد شدن دمای هوا و رطوبت بر میزان بارش برف و باران تاثیر می‌گذارد و در تابستان و زمستان و در خشکسالی‌ها و ترسالی‌ها اثرات ویرانگری بر طبیعت خواهد گذاشت. بنابراین هرگونه تغییر و دستکاری طبیعت چه در بالادست، چه در پایین‌دست، باعث از بین رفتن تعادل اکوسیستم طبیعت و حتی زندگی میلیون‌ها انسان دیگر می‌شود.

دفن بزرگ‌ترین گورستان تاریخی زیر آب

«گورستان تاریخی دنا و سد خرسان؛ از شایعه تا واقعیت» عنوان گزارشی است که خبرگزاری ایرنا نوشته است. این گزارش تلاش کرده وضعیت بزرگ‌ترین گورستان تاریخی را که اکنون در معرض غرق شدن در مخزن سد خرسان3 است، این‌طور توضیح دهد: «گورستان پنج‌هزارساله دهستان سادات محمودی شهرستان دنا در محدوده اجرای سد خرسان ۳ از جمله نمونه‌های میراث فرهنگی بااهمیت کهگیلویه و بویراحمد محسوب می‌شود اما اینکه سرنوشت این گورستان به کجا ختم می‌شود و سرانجام ساخت سد در این محدوده چه خواهد شد، پرسش این روزهای کاربران در فضای مجازی است. این گورستان تاریخی مربوط به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح در دهستان سادات محمودی (روستای له‌سواره) شهرستان دنا در عملیات کاوش باستان‌شناسی کشف شده است. دهستان سادات محمودی از توابع بخش پاتاوه شهرستان دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد بوده که بخش زیادی از روستاهای این دهستان میان دو رودخانه خروشان بشار و خرسان واقع شده است. مجید صفایی، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کهگیلویه و بویراحمد در این مورد گفته است: چهارمین مرحله نجات‌بخشی آثار تاریخی در دهستان سادات محمودی انجام شده است. در چهارمین کاوش، تاکنون پنج گورستان تاریخی کشف‌ شده که ساختار گورها به صورت سنگ‌چین و با سقف خرپشته‌ای بوده است. تاکنون سه عملیات نجات‌بخشی آثار تاریخی در روستای ده‌پایین سادات محمودی انجام گرفته و مرحله آخر آن نیز در مردادماه امسال، برای نخستین‌بار در روستای له‌سواره این دهستان انجام شد. اشیای کشف‌شده در این کاوش شامل ظروف سفالی لوله‌دار، ظروف مفرغی و دستبند با نقش شیر و پیاله‌های پایه‌دار بوده‌اند. 

بررسی اولیه کارشناسان این سازمان، از اشیای کشف‌شده مربوط به هزاره نخست قبل از میلاد و فرهنگ عیلامی بوده و تخمین زده می‌شود که مربوط به دو هزار و ۵۰۰ تا سه هزار سال پیش است. کشف این آثار نشان‌دهنده اهمیت تاریخی این گورستان است. این مقام سازمان میراث، مهم‌ترین هدف کاوش در دهستان سادات محمودی را نجات‌بخشی آثار تاریخی و ثبت و ضبط اطلاعات تاریخی استان تا پیش از اجرای سد آبی خرسان ۳ دانست. گورستان تاریخی در محدوده آبگیری سد خرسان ۳ واقع است. کاوشگران معتقد هستند تا زمانی که کار کاوش کامل آن به پایان نرسیده است، پژوهشکده باستان‌شناسی کشور و وزارت میراث فرهنگی از دادن هرگونه مجوز برای آبگیری سد خودداری خواهد کرد.» جواد حیدریان 

 

 

source: تجارت فردا