معرفی کتاب | معرفی کتاب جهانهای موازی
اگه اهل نجوم و اخترشناسی هستی حتما بخون | معرفی کتاب جهانهای موازی
کتاب جهانهای موازی نکات ارزشمندی را پیرامون پیدایش کیهان در اختیارتان قرار میدهد و گنجینهای ارزشمند در زمینهی مهمترین نظریات اندیشمندان این حوزه به شما ارائه مینماید.
معرفی کتاب جهانهای موازی
کتاب جهانهای موازی نکات ارزشمندی را پیرامون پیدایش کیهان در اختیارتان قرار میدهد و گنجینهای ارزشمند در زمینهی مهمترین نظریات اندیشمندان این حوزه به شما ارائه مینماید.
میچیو کاکو ، نویسندهی پرفروش بینالمللی، در کتاب جهانهای موازی ، طی سفری هیجانانگیز و کندوکاو در آفرینش، گذشتهی جهان کیهانی، علل پدیدههای کنونی و آیندهی کیهان را برایتان تشریح خواهد کرد. در این بین با یکی از بحثبرانگیزترین تئوریهای علم نجوم، یعنی نظریهی جهانهای موازی و چگونگی آن آشنا خواهید شد. آشنایی با تاریخچهی کوتاهی از علم کیهانشناسی نیز از دیگر فواید مطالعهی این کتاب خواندنی خواهد بود.
دربارهی کتاب جهانهای موازی
از همان زمانی که انسانها متوجه دنیای اسرارآمیز آسمان شدند، همواره به اجرام نورانی و شگفتانگیز آن توجه وافری نشان دادهاند. در تمامی دورانهای تمدن بشری و در ملل گوناگون، همواره اندیشمندانی بودهاند که به زبان اسطوره، دین، فلسفه و یا حتی خرافات سعی داشتند علاوهبر دنیای خاکی اطرافشان، گسترهی آسمان را نیز به سایرین بشناسانند. البته خرافات و تصورات دروغین نیز همواره پای ثابت تلاشهای انسان برای شناخت آسمان و ستارگانش بوده و در این راه بارها موجب گمراهی بشر شده است. رفتهرفته با ظهور دانشمندانی چون گالیله و اختراع ابزار کارآمدی مانند تلسکوپ، علم نیز وارد قلمرو آسمان شد تا گوشهگوشهی آن را با معیارهای علمی بسنجد و بررسی نماید.
در این دوران، کپرنیک، کپلر، نیوتون و... قهرمانانی بودند که به جنگ با عقاید خرافی کلیسا و باورهای دروغین عموم مردم برخاستند و ثابت کردند که علم بهتنهایی میتواند حتی دورترین اجرام آسمانی را شناسایی کرده و چگونگی آفرینش را به بحث بگذارد. هنوز با گذشت قرنها، اندیشمندان نجوم و کیهانشناسی یافتهها و تئوریهای تازهای را کشف میکنند که به درک واقعبینانهی جهان هستی کمک شایانی خواهند کرد. یکی از این آثار کتاب جهانهای موازی (Parallel Worlds) است که میچیو کاکو (Michio Kaku) با زبانی ساده و روان، در سال 2004 برای مخاطبان عام به نگارش درآورده.
سه بخش کلی و دوازده فصل که در ذیل آنها قرار میگیرند، ساختار کتاب حاضر را میسازند. البته پیش از آنها مقدمهای که در ابتدای کتاب قرار گرفته شما را با روند کیهانشناسی و تحولاتی که تاکنون به خود دیده آشنا خواهد کرد. در بخش نخست بهطور کلی سازوکار جهان مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در این بخش به نخستین لحظات حیات جهان سفر میکنید تا با علل پیدایش آن روبهرو شوید. سفری بینهایت دلنشین و پر از هیجان که با انفجاری بزرگ آغاز میشود و بهتدریج با ظهور موجودات زنده شکل امروزی را به خود میگیرد. در همین بخش نظریهی تورم و جهانهای موازی مطرح میشود که در درک مباحث به شما کمک خواهد کرد.
بخش دوم به بررسی نظریهی جهانهای چندگانه اختصاص دارد. اگر تا امروز تنها مطالبی کلی و غیردقیق از تئوری جهانهای موازی خواندهاید، فرصت بسیار خوبی در اختیارتان قرار گرفته: با مطالبی که کتاب پیشرو ارائه نموده، تمامی زوایا و ظرایف این نظریه را خواهید آموخت. جهانهای کوانتومی، نظریهی M و... از موضوعات محوری این بخش هستند. بخش سوم نیز بُعد دیگری از جهان را به ما معرفی میکند که چیزی نیست جز فرافضا! آیندهی جهان و مسیری که در پیش گرفته از مباحث جذاب این بخش هستند.
کتاب جهانهای موازی برای چه کسانی مناسب است؟
برای طرفداران علم نجوم و اخترشناسی خبر خوبی داریم! کتاب جهانهای موازی نکات ارزشمندی را پیرامون پیدایش کیهان در اختیارتان قرار میدهد و گنجینهای ارزشمند در زمینهی مهمترین نظریات اندیشمندان این حوزه به شما ارائه مینماید.
با میچیو کاکو بیشتر آشنا شویم
میچیو کاکو، زادهی 1947 در کالیفرنیا، نویسنده و فیزیکدان مشهور آمریکایی-ژاپنی است. او همچنین از بزرگترین نظریهپردازان علم فیزیک و همینطور بنیانگذار تئوری ریسمان محسوب میشود. جالب است بدانید که کاکو مخالف سرسخت استفاده از انرژی هستهای شکافت و در عوض، مدافع پروژهی کاوش هوش فرازمینی(ستی) است.
میچیو کاکو آثار پرفروش و متعددی را در حوزهی دانش فیزیک تدوین کرده که برخی از آنها عبارتند از: «چشماندازها، انقلابهای علم در قرن بیستویکم»، «فراسوی انیشتین»، «فیزیک ناممکنها»، «کیهان انیشتین: چگونه دیدگاه آلبرت انیشتین، درک ما از فضا و زمان را تغییر داد». اجرای برنامهای رادیویی پیرامون مباحث علمی در پخش ملی آمریکا از دیگر فعالیتهای حرفهای وی به شمار میآید.
در بخشی از کتاب جهانهای موازی میخوانیم
در سال 1783، ستارهشناس بریتانیایی، جان میشل، نخستین کسی بود که این سوآل برایش مطرح شد: اگر ستارهای به اندازهای سنگین باشد که حتی نور نیز نتواند از آن بگریزد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ او میدانست که هر جرمی دارای یک «سرعت گریز» است؛ سرعتی که لازم است تا بتوان از نیروی گرانش آن گریخت. (بهعنوان مثال برای کره زمین، سرعت گریز حدود 40,000 کیلومتر بر ساعت است؛ سرعتی که هر پرتابهای، برای گریختن از گرانش زمین باید به آن دست یابد.)
میشل از خود پرسید اگر ستارهای چنان سنگین باشد که سرعت گریز آن با سرعت نور برابر شود، چه اتفاقی میافتد؟ در این حالت، نیروی گرانش چنان عظیم خواهد بود که هیچ چیز نمیتواند از آن بگریزد، حتی خود نور و درنتیجه این جرم از دید دنیای خارج سیاه دیده میشود. یافتن چنین جرمی در فضا به نوعی غیرممکن است، زیرا چنین جرمی قابل رؤیت نیست.
درگیری ذهنی میشل در مورد ستارههای تاریک، به مدت یک و نیم قرن به فراموشی سپرده شد. اما این مسئله مجددا در سال 1916 مورد بررسی قرار گرفت؛ زمانی که کارل شوارتسشیلد، فیزیکدان آلمانی که در ارتش آلمان در جبهه روسیه خدمت میکرد، جواب دقیق معادلات اینشتین را برای ستارهای غولپیکر یافت. حتی امروزه نیز راه حلی که شوارتسشیلد برای معادلات اینشتین بهدست آورد، سادهترین و ظریفترین جواب یافت شده محسوب میشود. اینشتین از این متحیر بود که چگونه شوارتسشیلد توانسته بود زیر حملات پی در پی توپخانه، پاسخی برای این معادلات تانسوری پیچیده بیابد. بهعلاوه، ویژگیهای منحصر بهفرد پاسخ شوارتسشیلد، اینشتین را تحت تاثیر قرار داده بود.