|
کد‌خبر: 312653

علی مرادی مراغه‌ای؛

به بهانه سالروز درگذشتِ ذبیح ‌اللَّه منصوری

گویی از فراز قرنها، این حکایتِ تلخ قابوسنامه همچنان تر و تازه است که مردی فرزند سرکش و لا‌ابالی خود را نصیحت میکرد که اگر دوباره سرکشی کند او را به مکتبخانه خواهد گذاشت تا درس بخواند و دانشمند شود تا یک عمر فقیر و گرسنه بماند!

 گویی از فراز قرنها، این حکایتِ تلخ قابوسنامه همچنان تر و تازه است که مردی فرزند سرکش و لا‌ابالی خود را نصیحت میکرد که اگر دوباره سرکشی کند او را به مکتبخانه خواهد گذاشت تا درس بخواند و دانشمند شود تا یک عمر فقیر و گرسنه بماند!

۱۹ خرداد سالروز درگذشت منصوری است نمی خواهم به نقد آثارش بپردازم اما در این شکی نیست که او بسیاری را کتابخوان کرد و از وقتی که گوتنبرگ این دستگاه چاپ را به دست بشر سپرد، هیچکس به اندازه مرحوم ذبیح‌ الله منصوری مطلب ننوشته است! یعنی 1290 جلد ترجمه کرده که 150 عنوان منتشر شده و البته هر جلدش کمتر از 500صفحه نبوده...!

خدابیامرز هشت صفحه مقاله را برمیداشت در هشتصد صفحه ترجمه میکرد!

نوشته‌ هایش نه تاریخ بود، نه رمان. اما همین بس که در این سرزمین که کتاب نخواندن هنر اصلی مردم است بسیاری را اهل مطالعه کرد.

منصوری میگفت وقتیکه به مکتبخانه میرفتم شاگردان پیش میرزای مکتبخانه از حافظه و ذکاوت من تعریف کردند معلم برای امتحان هوش من شعر بلندی از مثنوی به من داد و گفت در عرض ده دقیقه حفظ کن.حفظ کردم و بدون غلط برایش خواندم...

میرزای پیرمان نزدیک شد، دست بر پشت من زد و با حالت افسوس گفت:

«پسرم تو یکی از بدبخت ترین مردمان این سرزمین خواهی بود چون در این سرزمین برای خوشبختی چیزهایی لازم است که تو نداری. اما برای بدبخت شدن هر آنچه لازم است تو به کمال داری!»

میرزایِ مکتبخانه درست گفته بود، چرا که پیرمرد(منصوری) بیش از شصت سال قلم زد و ترجمه کرد چون دست راستش فلج شد، با دست چپ نوشت، بیشترِ عمرش مستأجر بود، هرگز صاحب ماشین نشد!

آخر سر توانست آپارتمانی دست و پا کند و در آنجا بمیرد. البته شانس آورد که عاقبت به عنوان حروفچین، از سوی اتحادیه حروفچینان توانست بیمه شود!.

برای سعادت یک ملت، اسباب زیادی لازم است اما بدون شک برای بدبختی اش تنها همین کافی خواهد بود که با کتاب و مطالعه بیگانه باشد و قدر و منزلتِ مفاخر فکری و فرهنگی خود را نداند!

علی مرادی مراغه ای