محسن کاظمپور؛
انقلاب در کشاورزی با NFT و هوش مصنوعی: وام رمزارزی برای درختان آووکادو در کنیا
پروژهای ابتکاری به نام دیمیترا در کنیا در حال اجرا است که با استفاده از فناوریهای نوظهور مانند NFT، رمزارز، هوش مصنوعی و قرارداد هوشمند، به دنبال حل مشکل کمبود نقدینگی کشاورزان کوچک است.
پروژهای ابتکاری به نام دیمیترا در کنیا در حال اجرا است که با استفاده از فناوریهای نوظهور مانند NFT، رمزارز، هوش مصنوعی و قرارداد هوشمند، به دنبال حل مشکل کمبود نقدینگی کشاورزان کوچک است. در این پروژه، برای هر درخت آووکادو یک NFT منحصر به فرد ایجاد میشود و مالک NFT مالک واقعی درخت خواهد بود. از طریق هوش مصنوعی و سنسورها، اطلاعات مربوط به درختان به کشاورزان منتقل میشود تا به آنها در مراقبت بهتر از درختانشان کمک کند. مردم سراسر جهان میتوانند تا 50 دلار به صورت رمزارز به مالکان NFT وام بدهند و بازپرداخت وام از طریق فروش محصولات درخت انجام میشود. دیمیترا را میتوان نمونهای از کاربردهای واقعی فناوری بلاکچین در دنیای واقعی دانست و نشاندهنده پتانسیل این فناوریها برای حل مشکلات دنیای واقعی و توانمندسازی افراد در سراسر جهان است.
محسن کاظمپور، در کانال تلگرامی سپیده شب نوشت: در روزهای اخیر پروژهای به نام دیمیترا در کنیا شروع شده که کاربرد واقعی انافتی رو نشون میده.
برای هر درخت آووکادو واقعی یک انافتی (یک هویت دیجیتال) ساخته میشه. مالک انافتی همون مالک درخت واقعیه و جیپیاس و سنسورهای داخل باغ اطلاعات رو به هوش مصنوعی منتقل میکنن تا کشاورز کنیایی بتونه بر مبنای اون در مورد مراقبت درختش تصمیمگیری کنه. تمام مردم دنیا هم میتونن به مالک هر انافتی تا پنجاه دلار با رمزارز وام بدن. بازپرداخت وام رو صاحب درخت با فروش محصولش انجام میده و اگر اینکارو نکرد هم انافتی درخت هم تضمینیه که قرضشو پس بده. طبیعتا این انافتیها و وامها قابل خریدوفروش هستن و قیمتشون میتونه تغییر کنه و نگرانی بابت نقدشوندگی سرمایه وجود نداره.
در واقع تلفیقی از انافتی، رمزارز، هوش مصنوعی و قرارداد هوشمند این اجازه رو داده که یک راه حل بیسابقه برای مشکل ناتوانی کشاورزان کوچک برای تامین نقدینگی ایجاد بشه. ضمن اینکه مفهوم انافتی و فلسفه وجودیش و تفاوتش با رمزارز رو در این پروژه میتونیم بفهمیم.
این نوع کارها یادآور همون تحولاتی هستن که در قرن نوزدهم با ایجاد شرکتها و اوراق بهادار صورت گرفت. انقلاب صنعتی بدون شرکت و اوراق بهادار غیرممکن بود چون بدون اینها پول نمیتونست به جریان بیفته. اون زمان هم خیلیها، شرکت و اوراق بهادار رو ابزار کلاهبرداری و خطری برای بازار و نظم اجتماع میدونستن. از یک منظر هم درست میگفتن. اینکه چند نفر یک شرکت درست کنن و بگن ما در قبال بدهیهای شرکت مسئولیت شخصی نداریم انگار داره علنی میگه من کلاهبردارم. اونها نکته درستی رو میدیدن ولی از یک زاویه دید محدود. یک زاویه دید وسیعتر نیاز بود که بفهمی با طلا و نقره و حقوق رم باستان نمیتونی اقتصاد کنونی رو تنظیم کنی.
الان هم رمزارز، انافتی، قرارداد هوشمند و هوش مصنوعی دارن کارهایی رو انجام میدن که ارزهای در کنترل بانک مرکزی، سهام شرکتها و اوراق قرضه و قراردادهای سنتی به دلیل محدودیتهای ذاتیشون نمیتونن انجام بدن.
قطعا جامعه کریپتو تصورات اشتباه و پراز اغراق در مورد قابلیتهای خودش داره. ولی توهمات نمیتونن برای همیشه واقعیت رو بپوشونن.