شاهنامه فردوسی | دانستنی های شاهنامه فردوسی
دانستنی های جالب از شاهنامه فردوسی که نمیدانید | منبع داستان های شاهنامه چیست؟
شاهنامه دقیقی، منبع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه است. بخشی از سخنان فردوسی، سخنان شخص پیر و سال خورده ای به نام پیر ماخ هروی بود که فردوسی او را با نام پیر خراسان شناسانده است.
دانستنی های جالب از شاهنامه فردوسی که نمیدانید
شاهنامه دقیقی، منبع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه است. بخشی از سخنان فردوسی، سخنان شخص پیر و سال خورده ای به نام پیر ماخ هروی بود که فردوسی او را با نام پیر خراسان شناسانده است.
جزئیات و روز سرایش شاهنامه
شاهنامه از بزرگترین شاهکارهای ادبی جهان است که حکیم سخن ابوالقاسم فردوسی آن را سروده است. فردوسی با سرودن شاهنامه هنگامی که زبان دانش و ادبیات در ایران زبان عربی بود، زبان پارسی را زنده و پایدار کرد، شاید بی وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می شد و اثری از آن ها به جای نمی ماند.
فردوسی سالیان زیادی از عمر گرانبهای خود را صرف سرودن این اثر بی بدیل نمود ولی آخرین روز سرایش شاهنامه چه روزی بود و چند سال طول کشید تا فردوسی شاهنامه را بسراید؟
شاهنامه چند بیت دارد؟
شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی به گواهی بیتی از متن شاهنامه و منابع دیگری مانند بنداری، ریاحی و علوی توسی 60٬000 بیت دارد اما در برخی روایت های مردمی شمار بیت های شاهنامه «چهل هزار» یاد شده است.
شاهنامه بریتانیا (675 هجری) یکی از کهن ترین دست نویس های کامل شاهنامه، 49٬618 بیت دارد. شاهنامه ویرایشی خالقی مطلق نیز 49٬530 بیت دارد. حمدالله مستوفی در نسخه هایی که در سده هشتم دیده، بیش از پنجاه هزار بیت نیافته است.
5 داستان شیرین و کهن از شاهنامه فردوسی
محتوای شاهنامه در مورد چیست؟
شاهنامه داستان قهرمانان ایران باستان است و خواننده را به روزگاران گذشته بازمی گرداند. فردوسی شاهکار خود شاهنامه را زمانی به پرسی نوشت که زبان عربی با شمشیر اعراب، زبان بنیادین شناخته شده بود. شاهنامه یادگار قرن چهارم، روزگاری که در آن اندیشیدن و خرد ورزیدن بر دل های فرهیختگان عصر حکومت می کرد و قرن اعتلای فکری و آزاد اندیشی وعصر پرورش رازی و ابن سینا و بیرونی بود.
شاهنامه نه تنها بزرگ ترین و پرمایه ترین مجموعه شعر به جا مانده از عهد سامانی و غزنوی است، بلکه مهم ترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران باستان و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی به شمار می رود.
محتوای شاهنامه اسطوره ها، افسانه ها و تاریخ ایران از ابتدا تا فتح ایران توسط اعراب در سده هفتم و در چهار دودمان پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان است و به سه بخش اسطوره ای (از عهد کیومرث تا پادشاهی فریدون)، پهلوانی (از قیام کاوه آهنگر تا مرگ رستم) و تاریخی (از پادشاهی بهمن و ظهور اسکندر تا فتح ایران توسط اعراب) تقسیم می شودو روایت نبرد خوبی و بدی است.
کیومرث نخستین پادشاه شاهنامه و بازپسین پادشاه یزدگرد سوم است که در جنگ از اعراب شکست خورد. این پنجاه پادشاه و برخی از شخصیت های دیگر شاهنامه حوادث شگرف و قهرمانانه و خائنانه آفریدند.
موضوع این شاهکار جاودان، تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب است و کلا به سه دوره اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم می شود.
در دوره اساطیری فردوسی از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید نام می برد. در این زمان کشف آتش، جدا کرن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و کشاورزی کردن و ... رخ می دهد. بزرگ ترین مشکل این عصر جنگ های داخلی و جنگ با دیوان و سرکوب کردن آن ها است. ضحاک در پایان این عهد به حکومت می نشیند، اما پس از هزار سال فریدون به یاری کاوه او را از میان بر می دارد.
در دوره پهلوانی یا حماسی از پادشاهانی مانند فریدون ، ایرج، منوچهر، نوذر، گرشاسب یاد شده و جنگ های میان ایران و توران آغاز می شود. بعد از آنها پادشاهی کیانی مانند کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی کار می آیند و دلاورانی مانند زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و ... ظهور می کنند.
افراسیاب سیاوش پسر کیکاووس را می کشد و رستم به خونخواهی او به توران زمین می رود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب می گیرد. زرتشت، پیغمبر ایرانیان، در زمان پادشاهی گشتاسب، ظهور می کند و اسفندیار به دست رستم کشته می شود. بعد از مرگ اسفندیار، رستم نیز به دست برادر خود، شغاد، از بین می رود و سیستان به دست بهمن پسر اسفندیار با خاک یکسان می شود و با مرگ رستم دوره پهلوانی به پایان می رسد.
دوره تاریخی با ظهور بهمن آغاز می شود و همای، سپس داراب و دارا پسر داراب پس از بهمن به پادشاهی می رسند. اسکندر مقدونی در این زمان به ایران حمله کرده و دارا (داریوش سوم) را می کشد و به جای او بر تخت می نشیند.پس از اسکندر فردوسی با سرودن چند بیت دوره پادشاهی اشکانیان را بیان می کند و بعد ساسانیان روی کار آمده و عرب ها به ایران حمله کرده و آنان را شکست می دهند و شاهنامه به پایان می رسد.
منبع داستان های شاهنامه
شاهنامه دقیقی، منبع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه است. بخشی از سخنان فردوسی، سخنان شخص پیر و سال خورده ای به نام پیر ماخ هروی بود که فردوسی او را با نام پیر خراسان شناسانده است.
فردوسی از یک شاهنامه منثور به نام «شاهنامه ابومنصوری» که نخستین کتاب نثر فارسی بود و به دستور و سرمایه ابومنصور توسی گرد آمد، استفاده نمود. اصل کتاب از میان رفته و در بعضی نسخه های خطی شاهنامه تنها مقدمه آن، حدود پانزده صفحه موجود است. یک شاهنامه منثور دیگر به نام شاهنامه ابوالموید بلخی قبل از شاهنامه ابومنصوری تألیف یافته است، اما به کلی از میان رفته است.
منبع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه، شاهنامه دقیقی است که در قرن چهارم کار به نظم در آوردن داستانهای ملی ایران را شروع کرد و در مدح برخی از امیران چغانی و سامانی اشعاری را سرود و از آن ها جوایز گران بها دریافت کرد. دقیقی به دستور نوح بن منصور سامانی مأموریت یافت شاهنامه منثور ابومنصوری را به نظم درآورد اما دقیقی، تنها هزار بیت شاهنامه را سروده بود که کشته شد و فردوسی کار ناتمام او را دنبال کرد.
سرودن شاهنامه چند سال طول کشید؟
سیر تدوین و به پایان بردن شاهنامه را می توان به پنج دوره تقسیم کرد. در دوره نخست و در دوران جوانی فردوسی او به نظم پاره ای از داستان های پراکنده شاهنامه همانند بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، سیاوش و یکی دو داستان دیگر پرداخت.
سپس در دوره دوم فردوسی، نظم شاهنامه را بر اساس شاهنامه منثور ابومنصوری در سن چهل سالگی و در حدود سال 370 قمری آغاز می کند و نخستین تدوین کتاب را چهارده سال بعد (384 ق) به پایان می رساند.
در دوره سوم یا سال های انتظار ازسال 384 تا 395 قمری (54 تا 65 سالگی فردوسی) فردوسی به بازنگری سروده های پیشین پرداخته و بخش های دیگری را به شاهنامه اش می افزاید و درصدد برمی آید که آن را به محمود غزنوی پیشکش کند.
در دوره چهارم (از 395 تا 400 ق) همزمان با 65 تا 71 سالگی فردوسی او مدایحی در ستایش محمود به کتاب افزوده و نسخه کامل کتاب را به او هدیه می کند. در دوره پنجم هشتاد سالگی فردوسی او ابیاتی در گله و شکایت از محمود غزنوی می نویسد و از قدرنشناسی و ناسپاسی او یاد می کند.
سرودن شاهنامه سی سال یا سی و پنج سال طول کشید. زمانی که فردوسی ابیاتی در گله و شکایت از محمود غزنوی می نویسد و از قدرنشناسی و ناسپاسی او یاد می کند 35 سال از آغاز نظم شاهنامه گذشته است.
سرایش شاهنامه چه زمانی به پایان رسید؟
حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی سرایش شاهنامه را در روز 25 اسفند سال 388 شمسی (400 قمری و 1010 میلادی) به اتمام رساند . فردوسی شاهنامه را با سرگذشت یزدگرد سوم و فرجام کار ساسانیان به پایان می برد و در آخر اثر خود بیت هایی می آورد و از کسان انگشت شماری یاد می کند که در روزهای تنگدستی و دشواری، یاری گر او بوده اند و سپس از روزگار محمود غزنوی یاد کرده و دفتر شاهنامه رابا یادآوری تاریخ پایان یافتن آن می بندد:
سرآمد کنون قصه یزدگرد/ به ماه سپندارمذ روز ارد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار/ به نام جهان داور کردگار
از این بیت می توان دریافت که شاهنامه در 25 اسفند سال 388 خورشیدی ( 400 قمری و 1010 میلادی ) به اتمام رسیده است. بیست و پنجمین روز هر ماه در گاه شماری ایرانی ارد نامیده می شود و پنج هشتاد بار در این بیت به معنای چهار صد است. سپندارمذ نیزهمان اسفندماه است پس روز پایان سرایش شاهنامه 25 اسفند سال 388 خورشیدی است.
بر اساس سال درگذشت فردوسی 410 قمری می توان گفت که فردوسی 10 سال پس از به فرجام رساندن اثر خود، زیسته است. فردوسی سال های آخر عمر خود را در تنگدستی می گذراند ، او در همان سال 400 قمری شاهنامه را در 7 مجلد به دربار محمود غزنوی می فرستد، سلطان محمود در ابتدا به عنوان پاداش و جایزه به فردوسی وعده داد شصت هزار دینار به او پرداخت کنداما خلف وعده کرد و تنها شصت هزار درم یعنی یک دهم مبلغی را که وعده داده بود برای فردوسی فرستاد و او را رنجیده خاطر نمود.
سلطان محمود پس از چندی از کرده خود پشیمان شد و فرمان داد شصت هزار دینار را به طوس ببرند و به فردوسی تقدیم کنند اما زمانی هدیه به طوس رسید که فردوسی حیات فانی را بدرود گفته بود. فرمانبرداران سلطان محمود هدیه را به دختر فردوسی تقدیم نمودند اما دختر فردوسی از پذیرفتن هدیه پادشاه خودداری نمود و آن را پس فرستاد.
فردوسی در شاهنامه چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می نهد که به قول خودش باد و باران قادر به آسیب و گزندی بدان نیستند و گذشت سالیان بر آن تأثیری ندارد.شاهنامه نفوذ بسیاری در جهت گیری فرهنگ فارسی و نیز بازتاب های شکوه مندی در ادبیات جهان داشته است و شاعران بزرگی مانند گوته و ویکتور هوگو از آن به نیکی یاد کرده اند.