|
کد‌خبر: 311423

ازدواج | متاهل | خوشبخت

آیا ازدواج موجب خوشبختی می‌شود؟ | خوشبخت، سالم، متاهل

دکتر دنیل گیلبرت، روان‌شناس و پژوهشگر دانشگاه هاروارد، در مجمع انجمن روان‌شناسی آمریکا سخنرانی با عنوان «خوشبختی: آنچه مادرانمان به ما نگفتند» ایراد کرد و به بحث پیرامون نقش ازدواج، پول و فرزند به عنوان سه عامل خوشبختی از نگاه مادرش پرداخت. او در شروع سخنرانی از مخاطبان خود پرسید که چه کسانی معتقدند ازدواج به خوشبختی منجر می‌شود و چندان دور از انتظار نبود که به جز یک آقا که همسرش دست او را با اجبار بالا نگه داشته بود، فقط تعداد انگشت‌شماری با چنین دیدگاهی موافق بودند. در چند دهه گذشته باور عمومی بر این بود که ازدواج عامل خوشبختی است و قشر گسترده‌ای از مردم دیدگاهی مشابه دیدگاه مادر دنیل گیلبرت داشتند. ولی اکنون این باور قدیمی نیز روند دگردیسی خود را آغاز کرده است.

 دکتر دنیل گیلبرت، روان‌شناس و پژوهشگر دانشگاه هاروارد، در مجمع انجمن روان‌شناسی آمریکا سخنرانی  با عنوان «خوشبختی: آنچه مادرانمان به ما نگفتند» ایراد کرد و به بحث پیرامون نقش ازدواج، پول و فرزند به عنوان سه عامل خوشبختی از نگاه مادرش پرداخت. او در شروع سخنرانی از مخاطبان خود پرسید که چه کسانی معتقدند ازدواج به خوشبختی منجر می‌شود و چندان دور از انتظار نبود که به جز یک آقا که همسرش دست او را با اجبار بالا نگه داشته بود، فقط تعداد انگشت‌شماری با چنین دیدگاهی موافق بودند. در چند دهه گذشته باور عمومی بر این بود که ازدواج عامل خوشبختی است و قشر گسترده‌ای از مردم دیدگاهی مشابه دیدگاه مادر دنیل گیلبرت داشتند. ولی اکنون این باور قدیمی نیز روند دگردیسی خود را آغاز کرده است. این در حالی است که جامعه‌شناسان و روان‌شناسان همچنان بر سر این موضوع اختلاف نظر دارند. گروهی ازدواج را عامل خوشبختی می‌دانند، گروهی دیگر مخالف گروه اول هستند و گروه سومی هستند که بر این باورند که آنچه مهم است کیفیت روابط است، نه ازدواج. جالب اینجاست که برای هر دیدگاهی هم به اندازه کافی ادله علمی و شواهد آماری وجود دارد که بتوان به آن استناد کرد. البته وقتی پای تصمیمی تا این حد شخصی مانند ازدواج در میان باشد، مردم چندان به دنبال پژوهش‌های علمی و نظرات جامعه‌شناسان نیستند. هیچ‌کس جواب بله به یک خواستگار را مشروط به مطالعه مقالات علمی نمی‌کند. ولی آمارها نشان می‌دهند که هرچه می‌گذرد، اشتیاق جوانان برای ازدواج در حال کمتر شدن است. در سال 2006 حدود 50 درصد جوانان آمریکایی معتقد بودند که اگر بخواهند زندگی را با فرد دلخواهشان سپری کنند باید ازدواج کنند ولی در سال 2020 فقط 29 درصد جوانان چنین باوری داشتند. اکنون 40 درصد آمریکایی‌ها هیچ پارتنری ندارند؛ که نسبت به دهه 90 افزایشی معادل 20 درصد داشته است. این در حالی است که نیمی از آنها هیچ علاقه‌ای هم ندارند که وارد هیچ رابطه‌ای شوند (مرکز تحقیقات پیو، 2021). آنان دیگر ازدواج را زیربنای زندگی نمی‌دانند، بلکه آن را آخرین سنگ در بنای زندگی‌شان می‌دانند؛ دورانی که پس از تثبیت موقعیتشان به عنوان یک بزرگسال باید وارد آن شوند.

در دنیای علم هم با وجود همه بی‌طرفی‌اش داده‌های موجود در این زمینه کمی گیج‌کننده است و نمی‌توان جوابی قاطع به این پرسش پیدا کرد که بالاخره ازدواج عامل خوشبختی است یا نه، ولی در مجموع تعداد مقالاتی که نقش مثبت ازدواج بر حس خوشبختی را تایید می‌کنند، بسیار زیاد است. برای مثال اقتصاددانی مانند سام پلتزمن، استاد دانشگاه شیکاگو، ازدواج را موثرترین عامل خوشبختی می‌داند. در مطالعه سال 2023 او، میزان خوشحالی افراد متاهل 30 درصد بیشتر از افراد مجرد نشان داده شد. مقالات زیادی در تایید یافته‌های او وجود دارد. دو اقتصاددان کانادایی به نام‌های شان گراور و جان هلی ول در سال 2019 نتایج مطالعه‌شان را منتشر و ثابت کردند ازدواج می‌تواند میزان رضایت از زندگی را در گروه متاهلان افزایش دهد که این رضایت از زندگی به‌خصوص در دوران میانسالی بسیار بیشتر می‌شود. البته این پژوهش همچنین ثابت می‌کند که رضایت از زندگی در افرادی که رابطه دوستانه‌ای با همسران‌شان دارند، دو برابر بیشتر از افراد متاهل دیگر است. در مقاله دیگری که انستیتوی مطالعات خانوادگی آمریکا (IFS) در سال 2022 منتشر کرد عنوان شده است که یک مشکل اساسی در بررسی میزان خوشبختی، نبود پژوهش‌های بلندمدت در این زمینه است. از سال 2006 مرکز نظرسنجی عمومی اجتماعی آمریکا، میزان خوشحالی و خوشبختی و وضعیت تاهل مردم را نیز در نظرسنجی‌ها گنجانده است و بررسی‌های اولیه نشان داده است که ازدواج کردن می‌تواند در یک بازه زمانی دوساله ایجاد احساس خوشبختی و رضایت کند، ولی در بازه زمانی چهارساله اثر آن کمرنگ می‌شود ولی IFS همچنان تاکید دارد که مطالعه داده‌ها حاکی از رضایت بیشتر افراد متاهل نسبت به دوران مجردی‌شان است. برد ویلکاکس، مدیر پروژه ملی ازدواج و استاد دانشگاه ویرجینیا در کتابی که اخیراً منتشر کرده است کاهش 60درصدی میزان ازدواج در 50 سال اخیر را نگران‌کننده و آن را عامل اصلی افول سعادت و خوشبختی در میان مردم می‌داند. به اعتقاد او نخبگان لیبرال مقصر اصلی رواج این تفکر هستند، در حالی‌ که ازدواج برای جامعه و مردم می‌تواند بسیار مفید باشد.

این گروه از پژوهشگران بر این باورند که بر اساس انبوهی از مطالعات انجام‌شده (که البته تعداد آن کم نیست) افراد متاهل خوشحال‌تر و سالم‌تر از افراد مجرد هستند، زیرا افرادی که ازدواج کرده‌اند از حمایت همسران‌شان برخوردارند، شبکه ارتباطات اجتماعی‌شان بیشتر و قوی‌تر است و انگیزه بیشتری برای حفظ سلامت خود دارند. ولی در سال‌های اخیر نقدهای زیادی به این‌گونه از مطالعات وارد شده است. اکنون در کنار مقالاتی با مضمون رابطه مثبت ازدواج و خوشبختی، مقالات دیگری هم منتشر شده‌اند که روش تحقیق، نحوه جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها در این دسته از پژوهش‌ها را زیر سوال برده‌اند و ثابت می‌کنند که مقایسه همزمان رضایت از زندگی در میان افراد متاهل و مجرد روشی غیرعلمی و پر از ایراد است؛ حتی ربط دادن رضایت از زندگی در میان افراد متاهل به ازدواج آنها هم تحلیلی دم‌دستی و نامعقول به شمار می‌آید.

ازدواج و خوشحالی؛ کدام بر دیگری موثر است؟

برای دهه‌ها پژوهش‌ها و نظرسنجی‌ها نشان می‌داد متاهلان از مجردها خوشحال‌تر و راضی‌تر هستند، ولی مشخص نبود آیا ازدواج عامل خوشحالی و رضایت آنهاست، یا ویژگی‌های فردی‌شان. به عبارت ساده‌تر، می‌توان این‌گونه فرض کرد که متاهل‌ها خوشحال‌ترند؛ نه به این خاطر که ازدواج کرده‌اند، بلکه به این دلیل که به طور ذاتی افرادی امیدوارتر و راضی‌تر هستند و همین ویژگی فردی‌شان احتمال ازدواج میان این افراد را بیشتر و طبیعتاً رضایتشان از زندگی را نیز بیشتر کرده است. در یکی، دو دهه اخیر توجه بسیاری نیز به این فرضیه معطوف شده است. یکی از پراستنادترین و مهم‌ترین مقالاتی که در این زمینه وجود دارد مربوط به دکتر ریچارد لوکاس، پژوهشگر دانشگاه میشیگان است. او از سال 1984 تا 1995 مطالعه‌ای بر روی 12 هزار نفر شهروند آلمانی، چهار هزار نفر خارجی ساکن آلمان، پنج هزار نفر از ساکنان آلمان شرقی و سه هزار نفر مهاجر این کشور انجام داد. بر اساس یافته‌های این مطالعه افرادی که زندگی مشترک دارند رضایت بیشتری از زندگی را نسبت به دوران مجردی تجربه می‌کنند و این افزایش رضایت در همان سال ازدواج در بیشترین سطح خود است که پس از آن روند رو به کاهش می‌گذارد و به میزان قبل از ازدواج برمی‌گردد. اگرچه افراد در ابتدا ممکن است واکنش مثبت نسبت به ازدواج نشان دهند اما در نهایت به سطح عادی احساس خوشبختی و خوشحالی از زندگی می‌رسند که همان سطح رضایت قبل از ازدواج است. بنابراین کسانی که پس از ازدواج احساس خوشبختی می‌کنند و در زندگی مشترک باقی می‌مانند، همان کسانی هستند که قبل از شروع زندگی مشترک نیز از زندگی خود رضایت داشتند. در واقع این ازدواج نیست که موجب خوشحالی می‌شود، بلکه افراد خوشحال هستند که ازدواج را انتخاب می‌کنند. پژوهشی که سال 2006 در ژورنال اقتصاد اجتماعی به چاپ رسید نیز نتیجه مشابهی را ثابت می‌کند و علاوه بر آن تاکید دارد که دوام حس خوشبختی در زندگی مشترک بسیار به تفاوت میزان تحصیلات زن و شوهر و چگونگی تقسیم کار میان آنها بستگی دارد.

ازدواج و نوسانات احساس خوشبختی

چارلی هانتینگتون، روان‌شناس دانشگاه دنور، و همکارانش در سال 2021 مطالعه‌ای 20ماهه بر روی 168 نفر که در شرف ازدواج بودند انجام دادند تا میزان احساس رضایت و خوشحالی آنها و همچنین میزان سلامتشان قبل و بعد از ازدواج را مقایسه کنند. نتایج مطالعه آنها در مقاله‌ای با عنوان «خوشبخت، سالم و متاهل؟» منتشر شد. شرکت‌کنندگان در این مطالعه باید هر چهار ماه یک‌بار به پرسش‌هایی در مورد مصرف الکل، رضایت از زندگی و استرس‌های روانی پاسخ می‌دادند. با توجه به سطح رضایت متغیر زنان قبل و بعد از ازدواج، باور محققان این است که زنان با انتظارات غیرواقعی‌تری وارد زندگی مشترک می‌شوند، به همین دلیل درصد بیشتری از آنها احساس ناامیدی و سرخوردگی را بعد از ازدواج تجربه می‌کنند. زنان و مردان نه‌تنها در رضایت از زندگی مشترک، بلکه در میزان استرس‌هایی که قبل و بعد از ازدواج تجربه می‌کنند متفاوت هستند. هانتینگتون تاکید دارد که نمی‌توان به‌راحتی گفت که ازدواج هیچ تاثیری بر خوشبختی ندارد، ولی باید این نکته را هم در نظر داشت که احتمال ازدواج در میان افراد خوشحال و امیدوار بیشتر از بقیه است، زیرا به گفته او این دو ویژگی همان ویژگی‌هایی هستند که باعث جذب جنس مخالف می‌شوند.

احساس خوشبختی در طول زندگی مشترک از یک الگوی منحنی پیروی می‌کند که در سال‌های اول ازدواج روندی رو به کاهش دارد و در سال‌های بعد به‌تدریج بیشتر می‌شود (چارلز و کارزتنسن، 2002). ولی بعضی پژوهشگران می‌گویند، در کل رضایت از زندگی مشترک پس از گذشت زمان به مرور کاهش پیدا می‌کند. دنیل گیلبرت، استاد روان‌شناسی دانشگاه هاروارد، در مطالعاتش به این نتیجه رسیده که درست است که افراد متاهل سالم‌تر هستند، عمر طولانی‌تری دارند و کلاً در هر شاخصی از خوشحالی عملکرد بهتری دارند ولی احساس رضایتشان از زندگی مشترک ماندگار نیست. رضایت و خوشحالی آنها پس از گذشت 10 سال از شروع زندگی مشترک به‌تدریج کمتر می‌شود و بچه‌دار شدن هم نه‌تنها کمکی به افزایش احساس رضایت آنها ندارد، بلکه به نارضایتی‌شان بیشتر دامن می‌زند.

در ازدواج‌های بلندمدت، حتی با وجود ثبات زندگی مشترک، لزوماً زوج‌ها کیفیت روابطشان را خوب و رضایت‌بخش ارزیابی نمی‌کنند. این یافته‌ها نشان می‌دهد که میان دوام یک زندگی زناشویی و رضایت از آن شکاف بزرگی وجود دارد و ماندن در یک ازدواج ناخوشایند پایین‌ترین سطح رضایت از زندگی را به همراه دارد.

اشکال پژوهش‌ها در کجاست؟

هرچه می‌گذرد پژوهشگران علوم اجتماعی بیشتر به این مسئله واقف می‌شوند که نمی‌توان افرادی را که ازدواج کرده‌اند با افراد مجرد در یک زمان مقایسه کرد و این‌گونه نتیجه گرفت که ازدواج عامل خوشحالی بیشتر در میان افراد متاهل است. حتی مقایسه میزان رضایت افراد در زمان تاهل با میزان رضایت آنها در زمان مجردی نیز روشی معتبر نیست. این نوع از جمع‌آوری داده اشکالات زیادی دارد. افراد متاهل و مجرد ممکن است تفاوت‌های زیادی با هم داشته باشند که ازدواج فقط یکی از آنها باشد. برای مثال، احتمال دارد در یک جامعه افراد مجرد به حدی منزوی، تحت تاثیر کلیشه‌های جنسیتی یا مورد تبعیض باشند که رضایت آنها از زندگی کاهش یابد. از سوی دیگر یکی از اشکالات این مطالعات این است که در گروه افراد متاهلی که مورد تحقیق قرار می‌گیرند، طلاق‌گرفته‌ها و زنان و مردانی که همسران‌شان را از دست داده‌اند گنجانده نمی‌شوند. در واقع این گروه از افراد نیز ازدواج کردند و اگر کسی می‌خواهد درک عمیقی از نقش ازدواج بر خوشبختی افراد داشته باشد، تجربیات و نظرات آنها نیز باید در تحقیقات گنجانده شود. گاهی افراد طلاق‌گرفته از افرادی که هرگز ازدواج نکرده‌اند غمگین‌تر و افسرده‌تر هستند. پس آیا ازدواج واقعاً باعث خوشبختی می‌شود؟ اگر مطالعه هانتینگتون را در نظر بگیریم که احتمالاً نه و اگر به مطالعه اقتصاددانان کانادایی استناد کنیم احتمالاً بله. ولی در این میان گروهی دیگر از پژوهشگران هستند که زوج‌ها را به دو گروه زوج‌های راضی و ناراضی از زندگی مشترک تقسیم کرده‌اند و ثابت می‌کنند که میزان سلامت و رفاه در میان زوج‌های راضی بسیار بیشتر از زوج‌های ناراضی از زندگی مشترک است. در حقیقت آنچه سلامت زوج‌ها را تضمین می‌کند نه ازدواج، بلکه کیفیت روابط آنهاست. مرکز ملی تحقیقات اقتصادی آمریکا در سال 2014 تحقیق گسترده‌ای انجام داد که نتایج آن نشان می‌داد زوج‌هایی که ازدواج نکرده‌اند و روابط دوستانه‌ای دارند، به اندازه متاهل‌هایی که روابطی دوستانه‌ دارند از زندگی راضی هستند. یعنی این ازدواج نیست که در احساس خوشبختی افراد نقش دارد، بلکه نوع رابطه آنهاست که به حس خوشبختی ختم می‌شود. درست است که تحقیقات نقش مثبت ازدواج بر خوشبختی را ثابت کرده‌اند، اما آنچه پژوهشگران فراموش می‌کنند به مخاطب خود یادآوری کنند این است که این نوع رضایت و احساس خوشبختی بیشتر نتیجه ازدواج‌هایی است که روابط آن مبتنی بر احترام و درک متقابل باشند، نه لزوماً خود ازدواج. به گفته دکتر دنیل گیلبرت، روان‌شناس و محقق دانشگاه هاروارد، این ازدواج نیست که به خوشبختی می‌انجامد، بلکه این ازدواج موفق است که خوشبختی به همراه دارد. الهام حمیدی 

 

 

source: تجارت فردا