|
کد‌خبر: 308032

ثروت‌آفرینی

نوآوری چگونه ثروت‌آفرینی می‌کند؟ | مسیر خلق ثروت

ایده‌ها، تمام شدند. نوآوری، نبض ندارد.‌ کوانتوم، دیگر خارق‌العاده نیست. علم، روزهایش را گم کرده است. آدمیزاد، دیگر نمی‌تواند قدرت موتور را جایگزین اسب‌ها کند.

 

ایده‌ها، تمام شدند. نوآوری، نبض ندارد.‌ کوانتوم، دیگر خارق‌العاده نیست. علم، روزهایش را گم کرده است. آدمیزاد، دیگر نمی‌تواند قدرت موتور را جایگزین اسب‌ها کند. حالا باید در دوران قحطی کشفیات قدم زد. ما به دنیای تاریکِ نوآوری رسیده‌ایم. پایان پیشرفت، آغاز شده است. تاریخِ تاریک علم مدرن، دور نیست. شاید از همین فردا شروع شود. موافق نیستید؟ بیش از یک دهه قبل، ده‌ها اقتصاددان موافق این دیدگاه بودند. حتی 200 نفر به صورت رسمی اعلام کردند: «دنیا به پایان پیشرفت علمی خود رسیده است.» اما از همه نظریه‌پردازها و اقتصاددان‌ها، یک نفر سال‌های متوالی تلاش کرد به مدافعان «پایان نوآوری» اثبات کند، نوآوری تاریخ انقضا ندارد، ما هنوز به بهترین‌های علم هم نرسیده‌ایم، ایده‌های نو نه‌تنها در سیاهچاله‌های تاریخ گم نشده‌اند بلکه بانکِ ثروت جهان در آینده‌اند و نسل بعد از بیبی‌بومرها، با «دارایی نوآوری»، مسیر رشد اقتصادی و انباشت ثروت‌های ملی را تغییر خواهند داد. جوئل موکر، مخالف سرسخت رابرت جیمز گوردون، مبدع نظریه مدرن «پایان نوآوری»، سال‌هاست تلاش کرده تا اثبات کند جهان سیاسی چندپاره امروزی، با ایده‌های نوآورانه متفکران هترودوکس قبل و خلاق امروزی، باعث رشد جهانِ اقتصادی آینده می‌شود و با «کارآفرینان نوآوری» به جای دانشمندان فقیر با توانایی‌های ریاضی محدود، کشورها ثروتمند باقی می‌مانند. تلاشی که از پاییز سال 2013، آن را به صورت جدی آغاز کرد، محور بیش از 40 پایان‌نامه در دانشگاه ییل شد، و پای آن را به مجموعه کتاب‌های در حال نگارش ‌و تحت مدیریت او: «تاریخ اقتصادی جهانِ» دانشگاه پرینستون، کشاند و با طرح آن در کتابش «فرهنگ رشد: ریشه‌های اقتصاد مدرن»، جوایز آلن شارلین، هایک، Prose و نوآوری ام‌آی‌تی را کسب کرد. او همچنان در 77سالگی، مخالف گوردون و نظریات او پیرامون مرگِ نوآوری است. موکر که اکونومیست، او را برجسته‌ترین مورخ اقتصادی تمام دوران تاریخ در توضیح ظهور سرمایه‌داری و نوآوری جهانی می‌داند، همواره با طرح اینکه «چرا جهان با وجود انسان‌هایی خلاق باید خالی از ایده شده باشد؟» هر بار از گوردون و طرفدارش خواسته است؛ برای نظریه‌شان پایانی در نظر بگیرند و داستان 11 سال پیش را تمام کنند.

مانیکور نوآورها

دفتر ملی تحقیقات اقتصادی، در آگوست سال 2012، از گوردون، اقتصاددان آمریکایی، مقاله پژوهشی «آیا رشد اقتصادی آمریکا به پایان رسیده است؟ نوآوری متزلزل با شش باد مخالف روبه‌رو می‌شود» را منتشر کرد. این مقاله بخشی از کتاب او «فراتر از رنگین‌کمان: استاندارد زندگی آمریکایی از زمان جنگ داخلی» بود که چهار سال بعد با نام «ظهور و سقوط رشدِ آمریکا» منتشر شد. او در این مقاله، موضوعاتی را پیرامون روند توسعه اقتصادی مطرح کرد و با طرح «آیا آن دوران رشد بی‌سابقه به پایان رسیده است؟»، دیدگاه‌های قبلی مبنی بر اینکه، رشد اقتصادی حاصل از نوآوری‌های تغییردهنده بین سال‌های 1870 و 1970 یا حتی قرن‌های قبل‌تر از آن نمی‌تواند تکرار شود، را به چالش کشید و عملاً با اصرار بر «تمرین در تفریق محرک‌های رشد اقتصادی»، مبدع مدرن تئوری «پایان نوآوری» شد. به واقع، گوردون، با ردِ فرضیه‌ای که از زمان مشارکت اصلی رابرت سولو در دهه 1950، طرفدار داشت، منکر آن شد که «رشد اقتصادی یک فرآیند پیوسته است و برای همیشه با اپیزودهای خلاقیت ادامه دارد». او با ابتنا به آزمایش فکری خود بر روی شش متغیر اقتصادی، مدعی شد که حتی اگر نوآوری به 250 سال قبل بازگردد و در آینده هم ادامه یابد، باز خبری از پیشرفت، توسعه و خلق ثروت مفید نیست؛ چون نوآوریِ متزلزل، بادبان‌های توسعه را می‌شکند. ادعایی که به محل بحث و مجادله بسیاری از مفسران تبدیل شد و حتی بسیاری «NBER» را به خاطر چاپ چنین مقاله تاریکی که رشد اقتصادی سه انقلاب صنعتی را با دیدگاهی فانتزی روکش و انکار می‌کند، سرزنش کردند. مخالفان حتی با بیانیه «چرا اینقدر تاریک؟» و مستدل به چند پیش‌بینی شکست‌خورده، از گوردون و طرفدارانش خواستند برای آینده اقتصاد ولو محدود به آمریکا باشد، پیش‌بینی دیگری نکنند، گوردون خود را یک «لادایت» نبیند و نگرانِ نبود فناوری کافی و توسعه‌یافته برای تکرارِ رشد ناشی از سه انقلاب صنعتی قبلی نباشد. یک مانیفست اقتصادی که واقع‌بینانه بود ولی گوردون را عصبانی کرد. او برای پاسخ به اقتصاددانان منتقد، یک نشست غیرعمومی ترتیب داد و طی یک سخنرانی گفت: «من این فرضیه را برای یک اتاقِ پر از کودکان 15ساله مطرح نکردم. 15‌ساله‌های امروز، نمی‌توانند دنیایی بدون فیس‌بوک را تصور کنند و زندگی بدون آب، حمام و توالت خانگی، فراتر از تصورات آنهاست، چون اختراعات گذشته، بدیهیات امروز است. اما من «گوردون»، که از سال 2000 به شکاکِ منطقی درباره ثبات ماهیت تکنولوژی گذشته و ناتوانی نوآوری امروزی برای خلق چیزهای جدید بزرگ، تبدیل شدم و حتی در مقاله «آیا اقتصاد جدید با اختراعات بزرگ گذشته مطابقت دارد؟» درباره‌اش توضیح دادم؛ به صورت جدی باور دارم،‌ همان‌گونه که شبکه راه‌آهن بعد از سال 1890 دیگر نتوانست تاثیری بر رشد ناباورانه نرخ بهره‌وریِ سال‌های 1890-1872، داشته باشد؛ اختراعات قبلی نیز تکرار نخواهند شد و اثراتی مازاد بر گذشته مطلوب ندارند؛ چون شما فقط یک‌ بار می‌توانید اسب‌ها را با قدرت موتور جایگزین کنید... و اما درباره چهار مثال کلاسیک شما از گذشته درباره بدبینی نسبت به نوآوری که من هم باور دارم بسیار اشتباه بوده، اما باز هم منکر تزلزل نوآوری در اقتصاد نیستند. در سال 1876، یک یادداشت درون‌سازمانی در تلگراف وسترن یونیون دست‌به‌دست و مدعی شد «تلفن دارای کاستی‌های زیادی است و نمی‌توان آن را به عنوان یک وسیله ارتباطی جدی در نظر گرفت»؛ در سال 1927، یک سال قبل از ساخت فیلمِ ناطقِ خواننده جاز (1927)، رئیسِ برادران وارنر، به آنها گفت: «چه کسی واقعاً می‌خواهد صدای بازیگران را بشنود؟»؛ یا در سال 1943، توماس واتسون، رئیس ‌آی‌بی‌ام، گفت: «فکر می‌کنم صرفاً یک بازار جهانی برای شاید پنج کامپیوتر وجود داشته باشد.» و در سال 1981، در معروف‌ترینِ این نقل‌قول‌های سیاه، خود بیل گیتس در دفاع از ظرفیت اولین فلاپی دیسک، گفت: «640 کیلوبایت باید برای هر کسی کافی باشد.» چهار پیش‌بینی اشتباه که با توجه به پیشرفت‌های علمی اخیر، به زعم شما، اثبات می‌کند نوآوری همچنان ادامه دارد و حتی باید به خاطر شگفتی‌هایی مانند خودرو بدون راننده گوگلِ شرکت آلفابت یا رشد پژوهش‌ها روی ژنوم و ژنگان‌شناسی سلول‌ها برای مبارزه با سرطان و انباشت مالی که به همراه داشته‌اند، قدردان نوآوری بود. قدردانی که قابل تعمیم نیست قطعاً؛ چون باید از شکست مالی و درمانی تحقیقات و پروژه‌های دارویی بعد از کشف پنی‌سیلین یا اثبات پیش‌بینی اواخر دهه 1940 مبنی بر ساخت هواپیماهای عمودی «VTOL» با بال ثابت که می‌توانند به صورت عمودی شناور شوند، از زمین بلند شوند یا فرود بیایند یا حتی هلی‌کوپترها و هواپیماهایی با روتورهای نیرودار مانند تیلتروتورها و خواسته‌های حریص‌گونه و خطرناک انسان در توسعه آنها، نگران شد و آن را نوآوری ندانست؛ چون اینها همگی، ادامه خلق‌شده‌های اولیه‌اند و آینده نوآوری هرچه باشد، اقتصاد همچنان با متغیرهای سرکش و دلهره‌آوری مواجه است که رشد بالقوه آینده را محدود و البته اثبات می‌کنند: بهترین روزهای ما همان گذشته است، نوآوری واقعی در روزهای پشت‌سرمان جا مانده؛ بشریت از ایده‌های بزرگ خالی شده و تغییرات بنیادین و رشد خروشانی که به وسیله نوآوری‌های قرون 19 و 20 امکان‌پذیر شد، همچنان از اقتصادهای ثروتمند فرار می‌کند. موضوعی که اصل استناد من به پایان نوآوری در آینده و دلیل این نشست به خصوص برای قانع کردن مخالفان این تئوری است.» دلایلی که البته در آن سال و از بین بیش از 300 اقتصاددان، پژوهشگر، مخترع و دانشجو، فقط پروفسور اریک برینیولفسون، رهبر آزمایشگاه اقتصاد دیجیتالِ موسسه هوش مصنوعی انسان‌محور استنفورد، را راضی و آنها را در سال 2013 به عنوان سخنران، مهمان TED کرد. سخنرانی متفاوتی که در آن، گوردون، به خاطر ادعای ‌«ماشین‌ها، نشانه توقف نوآوری ذهنی انسانی هستند و دنیایی که در آن بشود به یک مجموعه موسیقی رایگان گوش داد، اما هیچ‌کسی در آن شغلی نداشته باشد، دنیایی نابودشده است»، مورد ستایش قرار گرفت و طوفان به پا کرد. اقتصاددان‌ها و متخصصان امور مالی، بعد از سخنرانی گوردون در تد، به او لقب «نارنجک دستی اقتصاد»، «افسرده‌ترین اقتصاددان ایده‌های اقتصادی 2012» و «میدان مین متحرک نوآوری» را دادند و سه سال پس از آن، جوئل موکر، در مناظره حضوری و دانشگاهی «برخورد تیتان‌های فکری» در تالار هریس نورث وسترن، نوآوری در آینده را مولد مهمِ رشد اقتصادی دانست. او با کمک مباحث تعدیلی مارک ویت، مدیر مطالعات کارشناسی اقتصادی وینبرگ، تصویری واضح از نوآوری و تکنولوژی تا سال 2070 ارائه داد و با تاکید بر اینکه «اختراعات سال 1950، اسباب‌بازی دست‌وپاچلفتی‌های مخالفان نوآوری در آینده است؛ از جهان خواست برای توانایی‌های بی‌نهایت مغز انسان، حصارکشی جبری نکنند و منتظر ثروتی باشند که از ورای نوآوری، جغرافیای اقتصادی را به کشورهایی می‌برد که حالا برای دیدنشان باید ناخن‌ها را سوهان کشید و با آنها نقشه جهان را خراش داد، اما تا 2030، مجبور می‌شویم با آنها معادلات ثروت و رشد اقتصادی را فرمول‌بندی کنیم یا چه‌بسا از نو بنویسیم». یک پیش‌بینی موفق که اکنون و در سال 2024، بیش از 83 درصدِ اقتصاددانان و رهبران نوآوری / فناوری بر مبنای تحلیلِ دایناتریس، آن را تایید کرده‌اند و پایگاه‌های معتبر اطلاعاتی و پژوهشی دنیا، در راستای آن، حتی برای نوآور بودن، معیارهای جدیدتری در نظر گرفته‌اند.

چینِ جعلی

مجمع نوآوری فورچون، آکسفورد اکونومیکس، گلوبال فاینانس، بلومبرگ و مجمع جهانی اقتصاد، نوآوری کنونی را فرآیندی می‌دانند که بر همکاری و تبادل آزاد ایده‌ها متکی است و موضوعِ در انحصارِ نوابغ یا مخترعان قبلی نیست. بنا بر تحلیل این مراکز، نوآوری، اینک، در مجموعه‌ای از دیدگاه‌ها و پس‌زمینه‌ها پدیدار می‌شود، با خلاقیت در محیط‌هایی مجهز به پویایی، فرآیندِ کاوش، آزمایش و ریسک‌پذیری را ارتقا می‌دهد و با ماهیت پیچیده و مشارکتی خود به خلاق‌ترین افراد ِتحت تاثیر ابزار، فناوری، ایده و ساختارهای اجتماعی، بعد اعتباری / عملکردی می‌بخشد. از این‌رو، نوآوری یک فرآیند جمعی غیرخطی پیچیده و متاثر از برخوردها و بینش‌های خلاقانه و ناشی از همکاری‌هاست که به تبادل آزاد دانش، ریسک‌های متهورانه در سطح فردی، سازمانی و ملی نیاز دارد و می‌تواند باعث شود حتی کشورهایی چون بوتسوانا، غنا، قطر، عربستان سعودی، بنگلادش، اندونزی و پاکستان، سریع‌ترین صعودکننده‌ها در شاخص جهانی نوآوری شوند یا توضیح دهد که چرا چین می‌تواند با داشتن شهرهایی مانند شانگهای، پکن و شنژن، قطب‌های جهانی تولید و مبادلات کلان مالی باشد؛ شرکت‌های چندملیتی و استارت‌آپ‌ها را به‌طور یکسان جذب کند؛ تا سال 2030، رشد 7 /4درصدی‌اش را حفظ کند، حتی از ایالات‌متحده پیشی بگیرد؛ به بزرگ‌ترین اقتصاد جهان تبدیل شود و با تولید ناخالص داخلی 932 /2 تریلیون دلار تا سال 2026‌ و امتیازات 5 /95 در قدرت، 4 /50 در تجارت آزاد و 4 /70 در پویایی اقتصادی، جای پای محکمی برای شرکت‌های خارجی ایجاد کند؛ اما نمی‌تواند به معنای واقعی نوآوری کند. آن هم، چینی که باروت، قطب‌نما، چرخ آب، پول کاغذ، بانکداری از راه دور و خدمات ملکی را اختراع کرد و تا اوایل قرن نوزدهم، اقتصادی بازتر و بازارمحورتر از اروپا داشت اما حالا سرزمینِ یادگیرنده‌های قانونمند خارجی شده و تحقیق و توسعه را با جدیت دنبال می‌کند، ولی پیشرفت نوآورانه در آن نادر است. چون دولتی ضعیف در حمایت از حقوق مالکیت معنوی دارد؛ مسیر پیشرفتِ نیروی انسانی آن اغلب از خطِ جعل و مونتاژ می‌گذرد، سیستم آموزشی‌اش «جهنم امتحانات» است و اکوسیستم‌های نوآوری در آن فضاهایی برای بیان و تعامل سهامداران حوزه‌های مالی، دانشگاهی، تجاری، علم و فناوری نیستند. تمامِ آن ضعف و ناتوانی‌هایی که آمریکا، سوئیس یا کره جنوبی ندارند و به استدلالِ سازمان جهانی مالکیت فکری (‌WIPO‌) و دانشگاه کرنل، مطابق با 81 متغیر جهانی نوآوری (GII) از میان 143 کشور، شایسته عنوان نوآورترین کشورهای جهان هستند. به زعم این نهادهای مطالعاتی-اقتصادی، تعهد سوئیس به تحقیق و توسعه، حفاظت قوی از مالکیت معنوی، نیروی کار بسیار ماهر و محیط کسب‌وکار حمایتی، به عملکرد چشمگیر آن در نوآوری کمک و این کشور را رهبر نوآور و اقتصاد برتر جهان کرده است. به نحوی که، سوئیس، یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان، در رتبه‌بندی و تحلیل مشترک «U.S News & Word Report»‌، «WPP» و دانشکده اقتصاد و مدیریت وارتون پنسیلوانیا، در 73 ویژگی از میان 87 کشور جهان، جایگاه نخست خود را سال‌هاست در میان 10 کشور برتر دنیا حفظ کرده است. با امتیاز 100 برای اقتصاد باز، 5 /81 برای کارآفرینی، 2 /72 برای پویایی تجاری و 3 /90 برای کیفیت زندگی، عنوان «باثبات‌ترین اقتصاد زمین» را دارد. در سه شاخصه «هدف اجتماعی، نفوذ فرهنگی و چابکی سرمایه انسانی»، امتیازات 1 /86، 3 /63 و 2 /72 را به دست آورده است. توانسته از تورم جهانی فرار کند و نرخ تورم 84 /2درصدی خود را که حدود یک‌سوم نرخ تورم اتحادیه اروپا و کمتر از نیمی از نرخ تورم در آمریکاست، ثابت نگه دارد. با داشتن بالاترین سطح تراکم جهانی از فورچون 500 (با 15 ابرکمپانی) یعنی بیشترین تعدادِ شرکت‌های چندملیتی دارای نیروی انسانی فناورمحور، تامین 6 /25 درصد از تولید ناخالص داخلی برن -7 /212 میلیارد دلار- و فعالیت مستمر 13 شرکت برتر اروپایی، در سرمایه‌گذاری خارجی و تامین نیروی کار ماهر رکورددار جهان باشد. با وجود کاهش سرعت اقتصاد جهانی و پراکندگی بازار سرمایه اروپایی، از ورای قرار گرفتن سه شرکت سوئیسی در فهرست 100 شرکت برتر بورسی جهان (به ارزش حدود 746 میلیارد دلار)، رتبه نخست جهان را از آمریکا بگیرد و در اقتصاد تجاری پیشتازی کند. طبق تحلیلِ شرکت حسابرسی و مشاور EY با گروه مواد غذایی نستله به ارزش بیش از 307 میلیارد دلار، «‌Roche» و «‌Novartis»، دو غول داروسازی مستقر در بازل، با ارزش 439 میلیارد دلار و حمایت یوبی‌اس، شرکت خدمات مالی و بانکداری سوئیسی، با ارزش 101 میلیارد دلار، رقابت با آمریکا، عربستان سعودی، چین، فرانسه و انگلیس را به شدت پیچیده کند. از حیث فناوری، با اختصاص سه درصد از تولید ناخالص داخلی خود به تحقیق و توسعه -عددی بالاتر از میانگین جهانی-، رهبری بلامنازع و سلطه اپل و مایکروسافت آمریکایی 5 /2 تریلیون‌دلاری،‌ آرامکو سعودی 1 /2 تریلیون‌دلاری و نوو نوردیسک دانمارکی 460 میلیارددلاری را به ویژه در سرمایه‌گذاری بر AI و تقویت قیمت‌های بازار سهام نوآوری زیر سوال ببرد. از ورای مدیران خارجی یا مدیران عامل بنگاه‌های اقتصادی غیرملی که عملاً 5 /2 برابر میانگین جهانی است، یک رکورد تاریخی را به نفع خود ثبت کند، با الزام انتخاب 30درصدی زنان به عنوان هیات‌مدیره شرکت‌های کوچک و عضویت 20درصدی آنها در هیات‌مدیره‌های ابرکمپانی‌ها اهمیت دادنش به موضوع برابری جنسیتی و درآمدی را اثبات کند؛ و مهم‌تر آنکه، برای نوآور بودن دلیل‌های مستندتری داشته باشد. دلایلی که مشابه آن را ایالات‌متحده، دیگر نوآور اقتصاد دنیا دارد.

سیلیکون‌ولی کره‌ای‌ها

آمریکا، اکنون، یک‌چهارم تولید ناخالص داخلی جهانی، یک‌پنجم سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI) و بیش از یک‌سوم ارزش بازار سهام جهان را دارد. به عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد جهان در سال 2024، از سال گذشته، با تولید ناخالص داخلی 95 /26 تریلیون دلار، در علم، فناوری و نوآوری پیشرو مانده است. بیش از 75 درصد از نوآورترین شرکت‌های جهان، اینک، در آمریکا مستقر هستند و این کشور خانه بسیاری از دانشگاه‌ها و موسسات تحقیقاتی برتر از جمله ‌ام‌آی‌تی، هاروارد و استنفورد است. علاوه بر آن، آمریکا، به عنوان یک رهبر جهانی در بخش‌هایی از جمله بهداشت، امور مالی و انرژی بر مبنای نوآوری‌ها و سیاست‌گذاری‌های منجر به اقتصاد سالم و سبز، پیش رفته و بیشترین اعتبارات را به تحقیق و توسعه جهانی اختصاص داده است. این کشور همچنین، در سال 2021‌، بالغ بر 789 میلیارد دلار برای تحقیق و توسعه هزینه کرده که 72 میلیارد دلار نسبت به سال قبلِ آن افزایش داشته است و این در حالی بوده که سوئیس در سال 2022، تنها 35 میلیارد دلار برای پروژه‌های تحقیقاتی خود هزینه کرده بود. مضاف بر آن، شرکت‌هایی مانند آمازون، نزدک او.ام.ایکس، متا و آلفابت با تداوم نوآوری‌ها و پیشرفت‌های علمی خود نه فقط بر بازار ایالات‌متحده که بر بسیاری از کشورهای دنیا، حکومت می‌کنند که با حفظ رتبه نخست در رقابت‌پذیری دیجیتالی جهانی، با صادرات فناوری پیشرفته 166 میلیارد و 435 میلیون‌دلاری به جهان، باعث شده‌اند بسیاری ادعا کنند «وقتی آمریکا عطسه می‌کند بقیه دنیا سرما می‌خورند». مجموعه عملکرد و قابلیت‌های قدرتمندی که به استدلال این مراکز پژوهشی / اطلاعاتی، کره جنوبی نیز بخش‌هایی از آنها را دارد و توانسته دومین جایگاه اقتصاد و کشورهای نوآور دنیا را از آن خود کند. طبق برآوردهای اخیر سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه (OECD)، اقتصاد کره جنوبی در سال 2024 بیش از 3 /2 درصد رشد خواهد داشت. تولید ناخالص داخلی آن از 385 /2 تریلیون دلار فراتر می‌رود و نرخ تورمش روی 7 /2 درصد ثابت می‌ماند. از سوی دیگر، کره جنوبی اینک یکی از پیشرفته‌ترین کشورهای جهان از نظر فناوری است، رهبر جهانی مخابرات، الکترونیک و حمل‌ونقل محسوب می‌شود و این پتانسیل را دارد که سیلیکون‌ولی و چین را روی دستان خود بچرخاند. این کشور طی شش سال گذشته، به خاطر ارزش افزوده تولید، بهره‌وری بالا و چگالی سنگین فناوری، همواره رتبه اول شاخص نوآوری جهانی بلومبرگ را از آن خود کرده و در هزینه‌های تحقیق و توسعه، تراکم شرکت‌های عمومی با فناوری پیشرفته، فعالیت ثبت اختراع و تولید ارزش افزوده برتر بوده است. علاوه بر آن، امسال دولت این کشور، 138 میلیارد دلار معادل هشت درصدِ تولید ناخالص داخلی خود را به بخش دیجیتال و اقتصاد سبز کره تزریق کرده تا 9 /1 میلیون شغل جدید ایجاد شود و سرمایه‌گذاری‌های نوآورانه در آن افزایش یابد. مضاف بر آنکه، به خاطر فرصت‌های مشارکت و همکاری بی‌شمار در کره جنوبی، بسیاری از نوآوران بریتانیایی برای دستیابی به بازار این کشور همواره تلاش می‌کنند و در حال چانه‌زنی‌های سیاسی‌اند. درخواستی که دولت کره، برای پر کردن شکاف احتمالی، به شرکت‌های بین‌المللی دارای فناوری طبق یک برنامه نوآورانه جهانی و طی سه مرحله کمک می‌کند تا از فرصت‌های همکاری، رشد و نوآوری در بخش‌های کلیدی فناوری این کشور استفاده کنند. دولت کره با برنامه «GBIP»، ابتدا شرکت‌های نوآور و تکنولوژیک را برای آشنایی با بازار کره و فعالیت در آن آماده می‌کند، سپس امکان استقرار آنها را فراهم می‌آورد تا از نزدیک با شرکای کلیدی و منتخبان دولت، دانشگاه و تجار ملاقات کنند و در نهایت از ورای پشتیبانی تخصصی، روابط و معاهدات تجاری مبتکرانه را بهبود و توسعه ببخشند. اقداماتی که باعث شده است بسیاری از کشورهای جهان برای تجارت با شرکت‌های فناورمحور مستقر در کره نیز سال‌ها انتظار را جزئی از پیش‌نیازهای رشد خود بدانند. شرکت‌هایی مانند سامسونگ و اس‌کی هاینیکس که با سرمایه‌گذاری ۶۲۲ تریلیون وون (۴۷۱ میلیارددلاری)، بزرگ‌ترین هاب تولید تراشه جهان را خواهند ساخت؛ یا HDAC تکنولوژی، اس‌دی‌سی، Kakao، ناور و ال‌جی که در حال راه‌اندازی بزرگ‌ترین پروژه اقتصادی-فناوری بلاک‌چین جهان هستند، یا حتی هیوندای، کی‌سی‌تک و کوکو الکترونیک که ارزش بازار آنها فقط در ماه نخست 2024 به 31 /750 میلیون دلار رسید؛ و اثبات کردند چگونه یک کشور در کمتر از یک قرن از فقر فرار می‌کند و به رهبر نوآوری جهان تبدیل می‌شود. توانمندی‌هایی که نوع متفاوت‌تر آن را ژاپن، آلمان، بلژیک، سنگاپور، سوئد و هند هم دارند و باعث شده‌اند متخصصان تجارت، فناوری و نوآوری برای غنی‌سازی اکسپدیشن‌های آموزشی خود به سمت اکوسیستم‌های منحصربه‌فرد آنها روی بیاورند و با آخرین نوآوری‌ها، پیشرفت‌های فناوری، توسعه پایدار و حتی مسوولیت اجتماعی شرکتی این کشورها به‌خصوص در هند، سکوی پرش بهتری برای ورود به بازارهای جهانی و خلق ثروت بسازند.

هیولای دیجیتالی هند

تحلیلگران اکونومیست معتقدند، هند، که اغلب به عنوان «غول نوظهور» شناخته می‌شود، مقصد مناسبی برای روادید آموزشی با تمرکز بر نوآوری است؛ چرا که فناوری اطلاعات و ارتباطات و اقتصاد دیجیتال در این کشور آسیای جنوبی، با سهمِ 13درصدی در تولید ناخالص داخلی، محرک‌های اصلی اقتصاد محسوب می‌شوند. علاوه بر آن، بر اساس نظرسنجی سالانه «‌NASSCOM‌»، امسال نیز، شرکت‌های هندی همچنان تحول دیجیتال با تمرکز بر امنیت سایبری، محاسبات ابری، هوش مصنوعی و تجزیه و تحلیل داده‌ها را در اولویت قرار داده‌اند و قرار است تا سال 2026 با نرخ رشد 11 تا 14 درصد، درآمدی 350 میلیارددلاری را عاید این کشور کنند. فراتر از آن، انتظار می‌رود تا شش سال آینده، درآمد این کشور در حوزه بازارهای مبتکرانه تجاری الکترونیک، از 175 میلیارد دلارِ سال 2022 به یک تریلیون دلار برسد؛ به خاطر داشتن جامعه مصرفی بزرگ، زیرساخت‌ها و خدمات دیجیتال کم‌هزینه، اکوسیستم دیجیتالی زنجیره تامین و هزینه 65 /2 میلیارددلاریِ مدیریت ریسک و امنیت داده‌ای، هند، بزرگ‌ترین مقصد تجارت الکترونیک جهان شود و با پرداخت‌های دیجیتالی 4 /2 تریلیون‌دلاری و افزایش ارزش بازارهای فین‌تک تا 150 میلیارد دلار، انباشت مالی فناوری-مالی هند، این کشور را در بانکداری، مراقبت‌های بهداشتی، بیمه، بازارهای سرمایه و زیرساخت‌های اطلاعاتی حیاتی مانند انرژی، نفت و گاز، دفاع، حمل‌ونقل و مخابرات، به ثروت‌های کلانی برساند. مضاف بر اینکه، با تعهد سرمایه‌گذاری 30 میلیارددلاری، هند آرزوی تبدیل‌شدن به یک قطب جهانی را در طراحی و ساخت سیستم‌های الکترونیکی دارد و انتظار می‌رود تقاضای این کشور برای سخت‌افزارهای الکترونیکی -دلیلِ حضور شرکت‌های فناورمحور و تحقیق و توسعه‌ای خارجی-، تا سال 2025 به 400 میلیارد دلار برسد. به ویژه اینکه، دولت هند هفت میلیارد دلار مشوق برای تولید لوازم الکترونیکی، 10 میلیارد دلار برای ایجاد یک اکوسیستم نیمه‌هادی و 13 میلیارد دلار برای بخش‌های وابسته چون قطعات خودرو، مخابرات و ماژول‌های خورشیدی اختصاص داده است و طبق برآوردهای آژانس ملی تشویق و تسهیل سرمایه‌گذاری «‌Invest India»، انتظار می‌رود با نوآوری‌های توسعه‌یافته داخلی یا وارداتی، تولید لوازم الکترونیکی هند از 1 /87 میلیارد دلارِ سال‌های 2022-2021 به 300 میلیارد دلار تا دو سال دیگر برسد. ارزش بازار نیمه‌هادی آن تا سال 2030 از 109 میلیارد دلار فراتر برود. برای پیشبرد «ابتکار هند دیجیتال»، مخترعان و مبتکران جهان، محلی انباشته از دارایی را برای تولید یا واردات گوشی‌های مقرون‌به‌صرفه و دستگاه‌های تلفن همراه دارای فناوری‌های بالاتر از 5G پیدا کنند و آمریکایی‌ها بهترین بهره را در تامین قطعات الکترونیکی، ابزار ساخت نیمه‌رسانا، نمایشگر، واحدهای مونتاژ، بسته‌بندی و مجموعه‌های فرعی تخصصی کالا و سرمایه ببرند و البته پولدارتر شوند. در کنار تمام اینها، هند از نوامبر 2020 تصمیم گرفته با سرمایه‌گذاری 9 /4 میلیارددلاری تا سال آینده، به یک مرکز جهانی مملو از مراکز داده تبدیل شود که در همین راستا، شرکت‌های پیشرو هندی برنامه‌های ابتکاری و خلاقانه خود را برای راه‌اندازی این مراکز اعلام کرده‌اند، اما چون بسیاری از ارائه‌دهندگان خدمات ابری ایالات‌متحده اکنون در حال خدمت به شرکت‌های هندی و استفاده از خدمات ابری برای به حداقل رساندن هزینه‌ها هستند، دروازه‌های هند برای شرکت‌های غیرآمریکایی نیز با هدفِ تامین سخت‌افزار، منابع محاسباتی، سیستم‌های ذخیره‌سازی داده، تجهیزات زیرساخت شبکه‌ای و شبکه‌های کابلی زیردریایی به‌خصوص در بنگلور (فلات سیلیکون هند)، حیدرآباد، چنای، دهلی نو، گوروگرام، بمبئی و پونا باز شده، هند به نوآوری مدرن، سلامی متفاوت کرده و البته استارت‌آپ‌ها این سلام را جواب داده‌اند. اکوسیستم استارت‌آپ هند، طی یک دهه گذشته، جریان‌های سهام خصوصی قوی را جذب کرده است و دارایی‌ها از حالت IPO خارج شده‌اند. کما اینکه، طبق آخرین شمارش‌ها، هند اکنون خانه 113 یونیکورن با ارزش ترکیبی بیش از 350 میلیارد دلار است؛ امسال، حداقل 14 استارت‌آپ جدید به باشگاه تک‌شاخ‌های هند اضافه خواهد شد؛ با اتکای فزاینده به بازارهای عمومی برای جمع‌آوری سرمایه، احتمال دارد چندین تک‌شاخ، دفتر مرکزی خود را تغییر دهند؛ در صورت مثبت شدن نویزهای سهام، 20 یونیکورن کاملاً نوآور، به هند بازگردند و با آمدن دوباره «استارت‌آپ‌های سوسکی»، درگیری‌های ژئوپولیتیک مانند جنگ روسیه و اوکراین، نوسانات بازار که بر نرخ مبادله INR-دلار آمریکا تاثیر می‌گذارد یا مواردی مانند تعطیلی بانک سیلیکون‌ولی، بحران‌های سیاسی، اقتصادی و نظارتی، مانع از افزایش ارزشی و دلاری یونیکورن‌ها نشوند و آنها در برابر چالش‌ها، منعطف‌تر شوند. انعطافی که لازمه نوآوری و خلق ثروت است و در هر دوره تاریخی یا اقتصادی، پیش‌نیازهای خود را می‌طلبد. الزاماتی که شاید فقط جوئل موکر، انتظار داشت، کشورهای عربی خاورمیانه و خلیج‌فارس، آنهایی که با خراش ناخن بر روی نقشه پدیدار می‌شوند و زمانی فقط یک بادیه کوچک بودند، بتوانند آن را درک کنند، از تجارت بیابان، بدون توانمندی و هنر در اختراع یا سبقه‌ای در کشف و نوآوری، به بازسازی شهرهای خیالی فضایی و آکنده از تکنولوژی، مهارت، خلاقیت و جسارت در تفکر برسند و تا جایی پیش بروند که برای خلق بیشتر ثروت وابسته به فناوری و بهره دیگر کشورها از پتانسیل سرزمینشان، اولوتیماتوم و محدودیت زمانی بگذارند.

جادوگر نوآوری

بی‌شک، برای مورخان اقتصاد، غیرقابل باور بود که امارات متحده عربی، کشوری 5 /9 میلیون‌نفری که در شرق شبه‌جزیره عربستان قرار گرفته است، بتواند نه‌تنها یکی از بهشت‌های مالیاتی دنیا شود و 91 /1 درصد در چشم‌انداز مالی جهان سهم داشته باشد؛ بلکه با 7 /22 بیلیون دلار سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی، به چهارمین جذب‌کننده بزرگ سرمایه در دنیا تبدیل شده و در اوج انعطاف‌پذیری اقتصادی، نوآور هم شود. اما امکان‌پذیر شد و این کشور فقط در طول یک دهه، گام‌های بلندی در مسیر نوآوری برداشت. حتی جالب‌تر آنکه، در شاخص نوآوری جهانی (‌GII) از رتبه 42 در سال 2020 به جایگاه هجدهم در سال 2022 رسید؛ از نظر جذابیت و ثبات استعدادهای جهانی، تعداد استعدادهای رقابتی در سن کار، توسعه‌دهندگان نرم‌افزار دیجیتالی آینده، تعداد دانشجویان بین‌المللی آموزش عالی و اندازه بازار دانش، رتبه اول جهان را کسب کرد و به خود لقب «پیشتاز آینده‌نگر» را داد. لقبی که Statista آن را حقیقی و واقع‌گرا دانست. این پایگاه تحلیل داده‌ای حتی پیش‌بینی کرد ضریب نفوذ فناوری‌های AR /VR و شاخص نوآوری امارات تا سال 2027 از 50 درصد فراتر برود و به عنوان تنها نماینده منطقه مِنا در بین ۲۰ کشور برتر شاخص آکسفورد که اکنون در شاخص آمادگی دیجیتالی و هوش مصنوعی از حیث استراتژی، زیرساخت، داده، حکمرانی، استعداد (نیروی انسانی) و فرهنگ سازمانی در رده بیست و نهم جهانی ایستاده است، تا سال 2031 به یکی از قدرت‌های برتر هوش مصنوعی دنیا تبدیل شود. پیش‌بینی که بلومبرگ آن را فراتر برد و ادعا کرد، امارات می‌تواند در هوش مصنوعی و نوآوری، تا یک دهه آینده، جایگزین آمریکا شود و یک فرصت معطوف به توسعه را در خاورمیانه ایجاد کند. فرصتی که نوآور بودن آن حتی در کنفرانس‌های جهانی نیز قابل تامل و عملاً ختمِ تئوری «پایان نوآوری و توسعه» است؛ چون وقتی دوبی، یکی از شهرهای امارات، به تنهایی می‌تواند تا سال 2025، رهبر فکری و نوآور رویدادهای جهانی شود و در لیگ نوآوران ایونت‌های دنیا، از اسپانیا، سوئیس، ایالات‌متحده، کانادا، انگلستان، استرالیا، سنگاپور و بنگلور هند پیشی بگیرد؛ قطعاً، این تصور که نوآوری به دوران اوج و بازنشستگی خود رسیده، «اشتباه و خطرناک» است و همان‌گونه که پروفسور جوئل موکر، در کتاب «فرهنگ رشد: ریشه‌های اقتصاد مدرن» می‌گوید، «نوآوری صرفاً یک شاهکار آسان نیست، بلکه گامی به سوی ناشناخته‌هاست. گامی که تجارت گسترش دانش را به یک سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر تبدیل می‌کند، به خلق ثروت و پویایی کسب‌وکار می‌انجامد، با سرریز دانش، ابتکار و فناوری، توافق برای «تغییر فنی جهان» را از شکل ناممکن خارج می‌کند و حتی اگر بهایش تخریب خلاق باشد؛ تا وقتی انسان بر روی زمین قدم می‌زند، دقیقاً مانند مسابقه فضایی سال‌های جنگ سرد که انسان‌ها را در سال 1969 از زمین برداشت و روی ماه گذاشت؛ روبه‌پیشرفت باقی می‌ماند و زوال ندارد. بماند که هرچه انسان باهوش‌تر شود، نوآوری، زیباتر خواهد شد و فقط کافی است درک کنیم ما در کجا ایستاده‌ایم و دوست داریم پولِ خلاقیت و دانشمان را در کجای این کهکشان سپرده کنیم». 

آسیه اسدپور / نویسنده نشریه 

 

 

 

source: تجارت فردا