بخش برنامه محیط زیستی سازمان ملل متحد (UNEP) هر دو سال یکبار گزارشی را با عنوان «گزارش ثروت فراگیر» (IWR) منتشر میکند. در این گزارش ظرفیت و عملکرد کشورها در زمینه ثروت و رفاه اقتصادی مورد ارزیابی قرار میگیرد. بر این اساس نشان داده میشود که چگونه سرمایه انسانی، ثروت اصلی کشورهای جهان است. سرمایه انسانی هم برای خود افراد و هم کشوری که در آن زندگی میکنند منفعت به همراه دارد. در اینباره سه اقتصاددان به نامهای باربارا فرائومنی از دانشگاه مرکزی مالی و اقتصاد کشور چین، گانگ لئو از اداره آمار کشور نروژ و شونسوکه ماناگی از دانشگاه کیوشو
کشور ژاپن در مقالهای که به تازگی (ژانویه 2024) در یک سازمان بینالمللی ارزیابی بازارهای نیروی کار به نام «موسسه اقتصاد نیروی کار» (IZA) به چاپ رساندهاند به ارزیابی وضعیت سرمایه انسانی کشورهای مختلف جهان پرداختهاند. در این مقاله چهار مولفه سرمایه انسانی به تفکیک جنسیتی برای سالهای 1990 تا 2020 مورد بررسی قرار میگیرد. چهار مولفه عبارتاند از: سالهای مورد انتظار تحصیل، سرمایه انسانی سرانه، منشأ رشد سرمایه انسانی و ضریب جینی سرمایه انسانی. کشورهای مورد بررسی شامل آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین، اتحادیه اروپا و گروه 20 و برخی دیگر ملتها
هستند. این کشورها در مجموع 97 درصد از جمعیت جهان را در سالهای 1990 و 2020 تشکیل میدهند. بهطور کلی هم سطح کلی مولفههای سرمایه انسانی پنج گروه کشوری مورد بررسی و هم سطح نسبی درون گروهها، تفاوتها و روندهای جنسیتی نمایانی را به نمایش میگذارد. رتبهبندی سرمایه انسانی 166 کشور زیر پوشش «گزارش ثروت فراگیر» (IWR) برای سالهای 1990 و 2020 در جدول یک آمده است. تفاوت سرمایه انسانی به تفکیک جنسیتی میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، از جمله تحصیلات، شغل، سالهای اشتغال، ساعات اشتغال و دستمزد پرداختی. همه اینها روی ارزیابی و رتبهبندی گزارش
ثروت فراگیر نیز تاثیر دارد. در این گزارش با استفاده از دو معیار سالهای مورد انتظار تحصیل و درآمد طول عمر، با روشی آیندهنگر، پایداری رشد اقتصادی کشورها مورد ارزیابی قرار میگیرد.
روش اندازهگیری سرمایه انسانی
دو روش اصلی اندازهگیری سرمایه انسانی وجود دارد: معیار پولی و معیارهای شاخصمحور. معیار پولی دو زیرشاخه و معیارهای شاخصمحور چهار زیرشاخه دارند. گزارش ثروت فراگیر ملل متحد و گزارش تغییر ثروت ملتهای بانک جهانی دو معیار اصلی پولی هستند که هر دو از روش درآمد طول عمر بهره میگیرند. چهار معیار شاخصمحور نیز عبارتند از: شاخص سرمایه انسانی موسسه اندازهگیری و ارزیابی سلامت (IHME)، شاخص توسعه انسانی (HDI)، شاخص جهانی سرمایه انسانی مجمع جهانی اقتصاد (WEFGHCI) و شاخص سرمایه انسانی بانک جهانی (WBHCI). گفتنی است تشابهاتی میان شاخصها وجود دارد چرا که همگی در
اندازهگیری خود از مولفههای تحصیل و سلامت بهره میبرند. بهعلاوه همه شش معیار اصلی (پولی و شاخصی) برای تعداد زیادی از کشورها (بیش از 100 کشور) محاسبه شدهاند.
سالهای مورد انتظار تحصیل
در گزارش ثروت فراگیر ملل متحد سال 2022، معیار «سالهای مورد انتظار تحصیل» جایگزین معیار «سالهای تحصیل گذراندهشده» که در گزارشهای قبلی مورد استفاده قرار میگرفت شد. معیار «سالهای مورد انتظار تحصیل» بر مبنای نرخ ثبتنام مدارس، مشارکت نیروی کار و نرخ زنده ماندن سنین پنج تا 24 سال محاسبه میشود. این معیار آیندهنگر است، چرا که نگاه میکند چه سالهایی از مدرسه با موفقیت گذرانده خواهد شد. مزیت این معیار نسبت به معیار گذشتهنگر «سالهای تحصیل گذراندهشده» این است که به عنوان مثال برای یک فرد 15ساله،
سالهایی را که احتمالاً در آینده تحصیل خواهد کرد مدنظر قرار میدهد. آمارهای سالهای مورد انتظار تحصیل، تصویری مشابه را برای مناطق مورد بررسی به نمایش میگذارد، تصویری که در آن سالهای مورد انتظار تحصیل هر دو گروه مردان و زنان بین سالهای 1990 تا 2020 روندی رو به افزایش داشته است. تنها استثنایی که در آن سالهای مورد انتظار 1990 بیشتر از سال 2020 است، مربوط به مردان در آمریکای لاتین میشود. روند رو به افزایش مذکور عمدتاً به خاطر این است که همبستگی بالایی میان تحصیل و سطح درآمد دریافتی وجود دارد. طبق شواهد سالهای مورد انتظار تحصیل زنان در قاره
آفریقا همواره پایینتر از مردان است. برای زنان آسیایی اما این معیار به مردان رسیده و حتی از آن جلو زده است. برای زنان آمریکای لاتین این معیار همواره بالاتر از مردان بوده است به جز سال 1990 که قدری پایینتر بود. بهطور کلی در مناطق یا کشورهایی که نرخ مشارکت زنان در نیروی کار به نسبت بالاست (مانند اتحادیه اروپا و چین) طی دوره مورد بررسی 1990 تا 2020 معیار سالهای مورد انتظار تحصیل زنان از مردان جلو زد. در اینباره سالهای مورد انتظار تحصیل زنان در اتحادیه اروپا همواره بالاتر از مردان بوده است. میانگین جهانی این معیار هم مشابه آسیاست چرا که دو مورد از
پرجمعیتترین کشورهای جهان یعنی چین و هند در این منطقه واقع هستند. شواهد حاکی از آن است که همبستگی بالایی میان سطح درآمد کشور و میانگین سالهای تحصیل وجود دارد، به این خاطر که کشورهای با درآمد بالاتر بهتر میتوانند زیرساختهای تحصیل را فراهم کنند و در مقابل افرادی که تحصیلات بالا دارند نیز بهتر میتوانند درآمدهای بالا کسب کنند.
سرمایه انسانی سرانه
سرمایه انسانی سرانه، به عنوان یک معیار اصلی، از تقسیم سرمایه انسانی بر جمعیت کل به دست میآید. البته در محاسبه این معیار میتوان میان جمعیت کل و جمعیت تحصیلکرده تفاوت قائل شد. بهطور کلی مفهوم سرمایه انسانی که در «گزارش ثروت فراگیر» ملل متحد مورد استفاده قرار میگیرد تابعی از معیارهای بازدهی سالهای تحصیل، میانگین سالهای مورد انتظار تحصیل و میانگین دریافتی سالانه نیروی کار است. همانند معیار
قبلی، نمودار میانگین سرمایه انسانی سرانه الگوی مشابهی را برای پنج گروه کشوری مورد بررسی به نمایش میگذارد، جایی که سرمایه انسانی سرانه گروه کشورهای آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین، گروه 20 و اتحادیه اروپا روندی رو به افزایش داشته است. تفاوت سرمایه انسانی سرانه میان مردان و زنان کمتر از انتظار است. با این حال در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین سرمایه انسانی سرانه زنان همواره کمتر از مردان بوده است. تفاوت سرمایه انسانی سرانه مردان و زنان در سال 2020 برای قاره آفریقا یک هزار و 500 دلار، برای آسیا دو هزار دلار و برای آمریکای لاتین یک هزار دلار بود. در میان این مناطق،
زنان در آمریکای لاتین بین سالهای 1990 تا 2020 بیشترین موفقیت را در دستیابی به سرمایه انسانی سرانه مردان داشتند، جایی که نسبت سرمایه انسانی سرانه زنان نسبت به مردان 9 /13 درصد افزایش یافت. این مقدار با افزایش 4 /10درصدی آفریقا و 6 /5درصدی آسیا قابل مقایسه است. برزیل و مکزیک به ترتیب پرجمعیتترین کشورهای منطقه آمریکای لاتین هستند که در مجموع 50 درصد از جمعیت این منطقه را تشکیل میدهند. رتبه سرمایه انسانی هر دو کشور بین سالهای 1990 و 2020 کاهش یافت، از 60 به 57 برای برزیل و از 71 به 68 برای مکزیک. در آفریقا، جایی که سرمایه انسانی سرانه در سطحی پایین قرار دارد، دومین
کشور پرجمعیت این قاره یعنی اتیوپی در سال 1990 از میان 166 کشور کمترین مقدار میانگین سرمایه انسانی سرانه را داشت و در سال 2020 نیز همچنان در نزدیکی ته جدول قرار گرفت. نیجریه، پرجمعیتترین کشور قاره در هر دو سال 1990 و 2020 در میان 10 کشور انتهایی که کمترین سرمایه انسانی سرانه را داشتند جای داشت. سطح سرمایه انسانی سرانه آسیا متاثر از دو کشور چین و هند است. بهخصوص هند که سرمایه انسانی سرانه آن در سال 1990 در رده 132 و در سال 2020 در رتبه 128 قرار داشت. چین نیز در این دو سال به ترتیب در ردههای 96 و 91 ایستاد. در زمینه سرمایه انسانی سرانه به تفکیک جنسیتی، برای زنان گروه 20 همواره
بالاتر از مردان قرار داشته است. در سطح جهانی، سرمایه انسانی سرانه زنان از سال 1995 بالاتر از مردان قرار گرفت. اتحادیه اروپا تنها منطقهای است که سبقت سرمایه انسانی سرانه زنان و مردان در نقطه مشخصی رخ داد، زمانی که از سال 2000 به بعد سرمایه انسانی سرانه زنان همواره بالاتر از مردان بوده است. بیش از نیمی از کشورهای گروه 20 جزو گروه اقتصادهای با درآمد بالا هستند، اما دو کشور پرجمعیت این گروه، هند و چین، جزو کشورهای با درآمد بالا نیستند. همچنین تنها دو کشور از 27 عضو اتحادیه اروپا جزو اقتصادهای با درآمد بالا نیستند. بر این اساس شواهد حاکی از آن است که بهطور کلی در
کشور با درآمد بالا، سطح سرمایه انسانی سرانه زنان بالاتر از مردان قرار دارد. طبق شواهد، کشورهایی که در دو معیار «سالهای مورد انتظار تحصیل» و «سرمایه انسانی سرانه» در سطح کمترین و بیشترین قرار دارند، بهطور معمول یکسان هستند. در بیش از 50 درصد از موارد در مناطق آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین، زمانی که یک کشور کمترین و بیشترین مقدار سالهای مورد انتظار سالهای تحصیلی را دارد، در معیار سرمایه انسانی سرانه هم به ترتیب کمترین و بیشترین را به خود اختصاص میدهد. به عنوان مثال در گروه 20 هند همواره در رده پایینترین و لوکزامبورگ در بالاترین
رده قرار دارد. بر اساس آمارها، سه کشوری که بالاترین سرمایه انسانی سرانه را برای مردان و زنان در سالهای 1990 و 2020 داشتند عبارتاند از: لوکزامبورگ، سوئیس و نروژ. دانمارک و ایالاتمتحده هم در این دو سال یا در رده چهارم یا پنجم قرار داشتند. در مقابل سه کشور اتیوپی، نیجر و سومالی در حوزه سرمایه انسانی زنان و مردان، بین سالهای 1990 تا 2020 همواره در ردههای انتهایی بودهاند. 10 کشور انتهایی ردهبندی سرمایه انسانی سرانه مردان هم همواره از کشورهای آفریقایی بوده است. در زمینه زنان اما استثنائاتی وجود دارد، جایی که افغانستان و عراق در سال 1990 و فقط عراق در
سال 2020 به 10 کشور انتهایی اضافه شدند. بیشترین جهش سرمایه انسانی سرانه مردان را دو کشور بوتان و ترکیه داشتند که بین سالهای 1990 تا 2010، 12 رده صعود کردند. بزرگترین سقوط هم مربوط به گابن است با 15 رده تنزل. نیمی از هشت کشوری که تغییرات قابلتوجهی در رده سرمایه انسانی مردان داشتند و نیمی از 22 کشوری که این تغییرات را در حوزه زنان تجربه کردند متعلق به منطقه آسیا هستند. یکی از نکات جالب توجه مقاله این است که یکی از بزرگترین جهشهای سرمایه انسانی سرانه جهان برای زنان ایرانی با 28 رده صعود رخ داده است. بر این اساس سرمایه انسانی سرانه زنان ایران از رده 132 در سال
1990 با 28 رده صعود به رتبه 104 در سال 2020 رسید (از میان 166 کشور). چنین رشدی برای هیچ یک از کشورهای جهان، چه برای زنان و چه مردان، مشاهده نمیشود. در مقایسه سرمایه انسانی زنان کشوری مانند کانادا طی این بازه 10 رده تنزل کرد و از رده 6 به 16 رسید. بزرگترین سقوط این حوزه هم مربوط به کشور گابن با 25 رده تنزل است.
ضریب جینی جنسیتی
ضریب جینی جنسیتی به منظور ارزیابی توزیع جنسیتی سرمایه انسانی در میان افراد تحصیلکرده محاسبه میشود. مقدار مثبت محاسبهشده این ضریب نشان میدهد مردان تحصیلکرده سرمایه انسانی بیشتری نسبت به زنان کسب کردهاند، در حالی که مقدار منفی ضریب معنای مقابل این مفهوم را میرساند. هر قدر مقدار این ضریب بیشتر باشد، بیانگر آن است که سرمایه انسانی بهطور نامتوازن میان دو جنسیت توزیع شده است. به همین منوال ضریب صفر به این معنی است که سرمایه انسانی میان مردان و زنان تحصیلکرده به صورت برابر توزیع شده است.بر اساس آمارها، در میان پنج منطقه مورد
بررسی، قاره آفریقا بالاترین ضریب جینی جنسیتی را دارد. این ضریب برای مناطق آسیا و آمریکای لاتین و همچنین دو منطقه اتحادیه اروپا و گروه 20 در سطح تقریباً مشابهی قرار دارد. بهطور کلی مقدار ضریب جینی جنسیتی به مرور زمان کاهش یافته است، به این معنی که برتری سرمایه انسانی مردان نسبت به زنان طی سالهای 1990 تا 2020 کمتر شده است. اتحادیه اروپا و گروه 20 تنها گروههایی هستند که سرمایه انسانی زنان تحصیلکرده آنها در نقطهای از زمان بالاتر از مردان قرار گرفت. برای اتحادیه اروپا این اتفاق از سال 2006 و برای گروه 20 از سال 1997 آغاز شد.
کلام پایانی
به منظور فهم سطح و روند سرمایه انسانی، ضروری است که مولفههای این معیار به تفکیک دو گروه زنان و مردان مورد ارزیابی قرار گیرد. بر این اساس در مرور پژوهشی این هفته، مقالهای مورد بررسی قرار گرفت که سعی داشت سرمایه انسانی پنج گروه از کشورهای جهان (آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین، اتحادیه اروپا و گروه 20) را به تفکیک جنسیتی مورد ارزیابی قرار دهد. در اینباره نشان داده شد که سرمایه انسانی سرانه در میان کشورهای حتی یک گروه مشابه، بسیار متفاوت است. از طرفی تحصیلات و سرمایه انسانی بهطور نامتوازن میان زنان و مردان توزیع شده است. البته تقریباً برای همه کشورها،
هر دو معیار مطلق و سرانه سرمایه انسانی در طول زمان افزایش یافته است. یکی از آمارهایی که در مقاله ارائه شد، میزان رشد سرمایه انسانی زنان و مردان به تفکیک 166 کشور جهان است. بر این اساس شواهد حاکی از آن است که بیشترین رشد سرمایه انسانی جهان در هر دو گروه مردان و زنان را زنان ایرانی با جهش 28پلهای تجربه کردهاند.