مجموعۀ آرامگاهی قطبشاهیان، معماری ایرانی و کتیبههای پارسی
قطب شاهیان ایرانی در هند را بشناسید
آرامگاههای پادشاهان قطبشاهی در باغی به نام صفا در نزدیکی دژ گلکندۀ شهر حیدرآباد هندوستان جای دارد.
نویسنده: حمیدرضا سروری
آرامگاههای پادشاهان قطبشاهی در باغی به نام صفا در نزدیکی دژ گلکندۀ شهر حیدرآباد هندوستان جای دارد. به جز آرامگاه آخرین شاه قطبشاهی یعنی ابوالحسن تناشاه(1687-1672م).که در تبعید و اسارت در دژ دولتآباد درگذشت و در اورنگآباد به خاک سپرده شد آرامگاه بقیه شاهان دودمان قطبشاهی در این مجموعه جای گرفته است. آرامگاههای قطبشاهیان از نظر قرار گرفتن در یک باغ با صفا و کنار هم جای داشتن همانند آرامگاههای شاهان بهمنی در شهرهای گلبرگه(هفت گنبد) و اشتور شهر بیدر است. به جز آرامگاه شاهان قطبشاهی مجموعه شامل گورهای صاحبمنصبان، نجیبزادگان و به طورکلی افراد بلند مرتبۀ دودمان قطبشاهی است. گنبدهای پیازی شکل و تزئینات پرکارگچبری و در موردهایی نیز کاشیکاری ایرانی بر شکوه آرامگاهها افزوده است. آرامگاهها از نظر اندازه متفاوتند، روی سنگ گورها، آیههایی از قرآن، آیَةُ الْکُرْسی و درود آیین تشیع که بیانگر باور قطبشاهیان به آیین تشیع است نبشته شده. آرامگاههای شاهان نخست دودمان در انتهای باغ جای گرفته است. آرامگاه پایهگذار دودمان و سه پادشاه پس از او کمابیش نزدیک هم جای دارند ولی آرامگاه پادشاه پنجم کمی دورتر بنا شده است و آرامگاه پادشاه هفتم دودمان قطبشاهی در واقع کمی خارج از مجموعه جای گرفته است. آرامگاههای شاهان قطبشاهی درون مجموعه را به ترتیب سال پادشاهی از ابتدا تا پایان کار این دودمان بررسی میکنیم. آرامگاه نخست از آن سلطانقلی قطبشاه پایهگذار این دودمان است. وی از شهر همدان و به احتمال زیاد از اسدآباد به هندوستان مهاجرت کرد. سلطانقلی پسر اویسقلی از تیرهای از قبیلههای ترکمن قراقویونلو یا صاحبان گوسفندان سیاه بود(Minorsky,1955:50). و همراه عمویش اللهقلی به دکن کوچ نمود، رفته رفته پیشرفت کرد و در دربار محمدشاه بهمنی به عنوان فرماندار ایالت تلنگانا برگزیده شد و چندین نبرد با دودمان هندوی ویجایانگر انجام داد. لقبهای خواصخان و قطبالملک از سوی محمدشاه به او داده شد، وی50 سال فرمانروایی کرد و در دوم جمادی الثانی۹۵۰ هجری/ دوم سپتامبر۱۵۴۳م. به دست میرمحمود همدانی ترور شد(Shakeb,2017:24). گفته میشود که جمشیدقلی قطبشاه پسر سلطانقلی، میرمحمود همدانی را به انجام این ترور تحریک کرده است. سلطانقلی مذهب شیعه دوازده امامی را به عنوان آیین رسمی برگزید. در دورۀ فرمانروایی او سبک معماری قطبشاهی که ترکیبی از سبک معماری بومی و ایرانی بود پایهریزی گردید.
سه سنگ گور درون آرامگاه سلطانقلی قطبشاه وجود دارد و ۲۱ سنگ گور از سنگ سیاه صیقل داده شده نیز بیرون آرامگاه به چشم میخورد.
کتیبهای در سه باند روی سنگ گور سیاه و صیقل داده شدۀ شاه دیده میشود.
صدق الله العظیم و صدق رسول النبی الکریم
ک نحن علی ذلک من الشاهدین و الحمدلله رب العالمین
اللهم صلی علی المصطفی و السبطین الحسن و الحسین و صل علی زین العباد علی و الباقر محمد و الصادق جعفر و الکاظم موسی و الرضا علی و التقی محمد و النقی علی و الزکی العسکری الحسین و صل علی الحجه القائم الخلف الصالح الصالح الامام الامام المنتظر المظفر محمد المهدی صاحب الزمان و خلیفه الرحمن و مظهر الایمان و سید الانس و السبحان صلوات اللخ و سلامه علیه و علیهم اجمعین فی سنه۹۵۰
آیَةُ الْکُرْسى - قرآن سوره ۲، آیات ۲۵۶ و ۲۵۹
انتقل صاحب هذه الروضه الرضیه و هو الملک المغفور
السعید الشهید الغازی لوجه الله و المجاهد فی سبیل الله الملک سلطان قلی
المخاطب به قطب الملک المشهور به برمک انار الله برهانه الی جوار رحمه الله فی یوم الاثنین ثانی شهر جمادی الثانیه سنه۹۵۰.
آرامگاه بعدی از آن جمشیدقلی قطبشاه(۱۵۵۰-۱۵۴۳م) است. جمشیدقلی شاعر هم بود، غزل و قصیده سرود. محمد شریف نیشابوری نیز ملک الشعرای دربارش بود. جمشیدقلی در نبرد بر سر قدرت با این که قرار بود برادرش ابراهیم پادشاه شود او را کنار زد و ابراهیم به دربار دودمان هندوی ویجایانگر پناهنده شد تا این که پس از مرگ جمشید در۱۵۵۰م، پادشاه بعدی قطبشاهیان شد. آرامگاه جمشیدقلی در جایگاه سنجش با دیگر آرامگاههای قطبشاهی بلندتر و کشیدهتر ساخته شده است. درباریان پس از مرگ جمشیدقلی پسر هفت سالهاش سبحانقلی را به جای او بر تخت نشاندند، هرچند این جانشینی هفت ماه بیشتر دوام نداشت. (Bilgrami,1992:118-120).
آرامگاه ابراهیم قطبشاه(۱۵۸۰-۱۵۵۰م). پادشاه بعدی دودمان قطبشاهی آرامگاه بعدیست. ابراهیم قطبشاه در نبردی مهم علیه
دودمان هندوی ویجایانگر شرکت کرد و در این نبرد با عادلشاهیان و نظامشاهیان همپیمان شد. آرامگاه او در جایگاه سنجش با آرامگاه پایهگذار دودمان قطبشاهی بسیار بزرگتر و با شکوهتر بنا شده، آرامگاه دارای تزئینات کاشی ایرانی است و هرچند این کاشیها به شدت آسیب دیدهاند ولی هنوز بخشهایی از آنها را میتوان روی دیوار خارجی آرامگاه دید.
ابراهیم قطبشاه جوانترین پسر سلطانقلی قطبشاه بود و به هنگام مرگ پدر۱۴ساله بود که گرفتار کشمکش با برادرش جمشید بر سر تاج و تخت پادشاهی گردید و به مدت ۷ سال به دربار راماراج(Rama Raj) پادشاه دودمان هندوی ویجایانگر پناهنده شد و در رجب۹۵۷ هجری،۱۵۵۰م. پس از مرگ جمشیدقلی قطبشاه، با کمک مصطفیخان اردستانی موفق شد پسر جمشیدقلی قطبشاه یعنی سبحانقلی قطبشاه را کنار بزند و بر تخت پادشاهی قطبشاهیان بنشیند. سبحانقلی قطبشاه تنها هفت ماه سلطنت کرد و به دلیل این که تنها هفت سال داشت، سیفخان نایب السلطنه او بود.
ابراهیم قطبشاه با توجه به هفت سال زندگی در دربار ویجایانگر با فضا و بومیان دکن بیشتر و بهتر آشنا شد و همپیمانی او با دیگر پادشاهیهای مسلمان دکن فروپاشی دودمان ویجایانگر در سال ۱۵۶۵م. را به همراه داشت. طی دورۀ فرمانروایی ابراهیم قطبشاه حیدرآباد بسیار بزرگتر شد و بر شمار ایرانیان نخبه در دربار دودمان قطبشاهی افزوده گشت. ابراهیمقلی قطبشاه در سال ۹۸۸ه/ ۱۵۸۰م. پس از ۳۱ سال پادشاهی از دنیا رفت.
آشنایی با مسجدی حیرت انگیز در هند | مسجد تٌلی در حیدر آباد
مصطفیخان اردستانی در زمان ابراهیم قطبشاه به مقام میرجمله از بالاترین منصبهای رسمی در دودمان قطبشاهی رسید.
به طور کلی پنج دلیل باعث گرمی رابطۀ قطبشاهیان با ایران دورۀ صفوی شد:
پایهگذار دودمان قطبشاهی از همدان به دکن مهاجرت کرد. آیین تشیع و رسمی شدن آن در دو دودمان ارتباطهای سیاسی و فرهنگی را بیشتر کرد. تعداد زیادی از ایرانیان به دکن مهاجرت کردند و با خود فرهنگ ایرانی را به دکن بردند.
نیاز سیاسی و کشمکشهای پادشاهیهای دکن با دودمان گورکانی در شمال هند نیاز به یک همپیمان را برای این پادشاهیها بیشتر کرد و در این میان چه همپیمانی بهتر از صفویان. تجارت و رابطههای بازرگانی هم در این میان نقش پر رنگی داشت(Nayeem,2017:100-118).
روی سنگ گور ابراهیم قطبشاه که از سنگ سیاه صیقل داده شده ساخته شده است چنین نوشته شده:
قد انتقل ساکن هذه الحضیره العلیه العالیه و هو السلطان
المغفور و الخاقان المرحوم المبرور المکسو
بحلل رضوان الملک الا له سلطان ابراهیم قطبشاه
انار الله برهانه و اسکنه مع اولیایی جنانه لی جوار
رحمه الله یوم الخمیس الحادی و العشرین من شهر ربیع الثانی سنه ثمان و ثمانین و تسع مائه من الحجره النبویه
لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله حقا حقا شهد الله انه و اله الا هو و الملائکه و اولوا العلم قائما با لقسط لا اله الا هوا العزیز الحکیم فی سنه ۹۸۸ه.
صدق الله العظیم و صدق رسوله النبی الکریم و نحن علی ذلک من الشاهدین و الحمدلله رب العالمین
نادعلیا مظهر العحائب تجده عونا لک فی النوایب کل هم و غم سینجلی بولایتک یا علی یا علی قال محمد نبی الکونین المؤمن حی فی الداربن المؤمنون لا یموتون بل ینتقلون من دار الی دار(Bilgrami,1992:123-127).
کتیبۀ پارسی قطبشاهیان ایرانی در حیدرآباد هندوستان
محمدقلی قطبشاه سومین پسر ابراهیم قطبشاه بود و هنگامی که ۱۴سال داشت به پادشاهی رسید(۱۶۱۱-۱۵۸۰م/۱۰۲۰-۹۸۰ه). بیش از این که عاشق قدرت و پادشاهی باشد عاشق فرهنگ و هنر بود. میرمحمد مؤمن استرآبادی پیشوای دودمان قطبشاهی نقش بسیار پررنگی طی دورۀ فرمانروایی محمدقلی قطبشاه داشت و بر کارهای اداری و چگونگی اداره قلمرو قطبشاهیان به خوبی نظارت و سرپرستی میکرد. محمدامین شهرستانی نیز میرجمله(نخست وزیر) محمدقلی قطبشاه بود. طی دوره فرمانروایی او فرهنگ ایرانی و دکنی در قلمرو قطبشاهیان بسیار شکوفاتر شد. محمدقلی قطبشاه در سال ۱۶۱۲م، در۴۷ سالگی و پس از ۳۱ سال پادشاهی از دنیا رفت. آرامگاه محمدقلی قطبشاه بسیار باشکوه است و سنگ گور اصلی در سردابۀ آرامگاه جای دارد.
سنگ گور سیاه رنگ و صیقل داده شدۀ سلطان داری نوشتهای همانند سنگ گور سلطانقلی پایهگذار دودمان قطبشاهی است و نوشتهای دیگر به این مضمون:
اعلیحضرت جنت مکانی عرش آشیانی محمدقلی قطبشاه بن ابراهیم قطبشاه انار الله برهانهما
بتاریخ روز شنبه هفدهم ماه ذی القعده الحرام سنه۱۰۲۰ه، عشرین و الف هجری برحمت حق واصل شد
سن شریفش چهل و نه سال و مدت سلطنتش سی و یک سال رحمه الله تعالی رحمه کامله.
سلطان محمدقلی قطبشاه تنها یک دختر به نام حیاتبخش بیگم داشت و از این رو برادرزاده و دامادش محمد جانشین او شد و به عنوان سلطان محمد قطبشاه فرمانروایی کرد. محمد قطبشاه (۱۶۲۶-۱۶۱۱م). در جوانی شاگرد میرمحمد مؤمن استرآبادی بود. میرمحمد مؤمن استرآبادی تا هنگام مرگ در سال ۱۰۳۴ه/۱۶۲۵م. پیشوای دودمان قطبشاهی بود (Ibid:129-132).
دورۀ فرمانروایی سلطان محمد قطبشاه همراه با صلح و آرامش بود و گورکانیان نیز چالش چندانی برای قطبشاهیان ایجاد نکردند، سلطان محمد قطبشاه در سال ۱۰۳۵ه/۱۶۲۶م. پس از ۱۴سال پادشاهی از دنیا رفت.
کتیبههای روی سنگ گور سلطان محمد قطبشاه چنین است:
لا اله اله الله، محمد رسول الله، علی ولی الله حقا حقا، شهد الله انه لا اله هووا الملائکه و اوالعلم بالقسط لا اله الا هوا العزیز الحکیم
آیَةُ الْکُرْسى
آیه های قرآنی و درود شریف
وفات عالی حضرت جنت مکانی سلطان محمد قطبشاه ابن میرزا محمدامین ابن ابراهیم قطبشاه فی تاریخ یوم الاربعا سیزدهم جمادی الاول سنه ۱۰۳۵ولادت با سعادتش در ماه رجب سنه ۱۰۰۱جلوس همایونش فی هفدهم ماه ذی القعده سنه۱۰۲۰مدت سلطنتش چهارده سال و شش ماه عمر عزیزش سی و چهار سال و ده ماه
علاوه بر میرمحمدمؤمن استرآبادی، قاضی محمدسمنانی نیز در جوانی به سلطان محمد قطبشاه آموزش داد.
هنوز بخشهایی از کاشیهای ایرانی روی گنبد آرامگاه برجای مانده و جهانگردی اروپایی از پوشیده بودن کف آرامگاه با فرشهای گرانبهای ایرانی خبر داده است(Nayeem,2006:141).
حیاتبخش بیگم یا حیات من صاحبا نقش پر رنگی در دورۀ فرمانروایی سه پادشاه قطبشاهی بازی کرد
دختر محمدقلی قطبشاه بود، همسر محمد قطبشاه و مادر عبدالله قطبشاه. محمدقاسم هندوشاه استرآبادی(فرشته) به جزئیات مراسم عروسی او اشاره کرده است.
آرامگاهش بسیار همانند آرامگاه همسرش سلطان محمد قطبشاه است. روی سنگ گور نیز چنین آمده است:
لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله حقا حقا، سوره ۳ آیه ۱۶ سنه ۱۰۷۷ه
آیَةُ الْکُرْسى
سوره ۲، آیات ۲۸۶-۲۸۵
سوره ۹۷- ۱۰۹- ۱۱۲- ۱۱۳
نادعلی صغیر- درود شریف
وفات جنت مکانی حیاتبخش بیگم بتاریخ بیست و هشتم ماه شعبان شب سه شنبه سنه ۱۰۷۷./۱۶۶۶م.
عبدالله قطبشاه(1672-1626م). در سال۱۰۳۵ه/ فوریه ۱۶۲۶م. در حالی که تنها ۱۲سال داشت به قدرت رسید. در ابتدا مادرش حیاتبخش بیگم بخشی از قدرت را در دست داشت. پس از میرمؤمن استرآبادی، شیخمحمد ابنخاتون به عنوان پیشوای دودمان قطبشاهی برگزیده شد. کشکمشها با شاهجهان و دولت گورکانی بیشتر شد و عبدالله قطبشاه طی انقیادنامهای مجبور به پذیرش درخواستهای شاه گورکانی شد. شاهجهان در واقع میخواست قطبشاهیان را تنبیه کند و از این رو سپتامبر1635م. به قصد دکن از دهلی بیرون آمد و عبدالله قطبشاه را مجبور به پذیرش خواستههای خود نمود و به گونهای عمل نمود که انگار شاه قطبشاهی و قلمرو قطبشاهیان بخشی از قلمرو گورکانیان و تابع گورکانیان است. او به عبدالله قطبشاه گفت که باید نام شاه ایران از خطبههای نماز برداشته شود و به جای آن نام وی(شاهجهان) در خطبهها بیاید. عبدالله قطبشاه پذیرفت که هرسال مبلغی را به شکل پیشکش برای شاهجهان در قالب طلا و جواهر و کالاهای گرانبها ارسال کند. حذف نام امامان تشیع و قرار دادن نام چهار خلیفۀ اهل سنت نیز بخش دیگری از این فرمان بود. در فرمان اشاره شد که اگر شاه قطبشاهی سرسختی و نافرمانی نشان دهد، ارتش گورکانی در پاسخ به آن به قلمرو قطبشاهیان حمله خواهد کرد. در واقع زمینههای ابتدایی ضعیف کردن قطبشاهیان و در ادامه فروپاشی آنان به دست اورنگزیب فراهم شد (Shakeb,2017:79-81).
آشنایی با دژ پرتغالی چائول در هندوستان
میرمحمدسعید اردستانی از ایرانیان مهاجر به هند طی دوره فرمانروایی عبداله قطبشاه منصبهای مهمی را به دست آورد. در ابتدا مسئول امور مالی ماچلیپتنام شد و در ادامه و پس از مرگ ابنخاتون، میرجمله(نخست وزیر) قطبشاهیان گردید. محمدسعید اردستانی سیاستمدار و فرماندۀ نظامی توانمندی بود و در بازرگانی هم موفق عمل کرد. هرچند در ادامه گرفتار دسیسه و حسادت درباریان و شاه شد و به دربارگورکانیان در شمال هند پناه برد و در آنجا هم صاحبمنصب شد(Ibid:26).
عبدالله قطبشاه در سوم محرم ۱۰۸۳ه/ آوریل ۱۶۷۲م. از دنیا رفت.
آرامگاه میرزا نظامالدین احمد مشهور به گنبد ناتمام یا آرامگاه ناتمام در خارج از آرامگاههای قطبشاهی و در ورودی مجموعه آرامگاهی قطبشاهیان جای دارد. سلطان ابوالحسن تناشاه آخرین فرمانروای قطبشاهیان در زمان زندگانی خویش دست به ساخت این آرامگاه زد ولی به دلیل حمله اورنگ زیب نتوانست ساخت آرامگاه را به پایان ببرد و پس از مدتی اسیر شدن در دژ دولتآباد در همان جا از دنیا رفت و در اورنگآباد به خاک سپرده شد.
درون آرامگاه دو سنگ گور وجود دارد یکی دارای کتیبه است و صاحب گور روی آن نوشته شده و دیگری صاحب گور را روشن نکرده است. میر نظامالدین احمد از صاحبمنصبان قطبشاهی به شمار میرفت و مادرش خواهر شاه عباس دوم صفوی بود.
کتیبۀ روی سنگ گور میرزا نظامالدین احمد چنین است:
الله، محمد، علی
شهدالله انه لا اله الا هوا الملائکه و اولوالعلم قائما لا الا الا هو العزیز الحکیم.
آیَةُ الْکُرْسى
سوره ۲، آیه های ۲۸۶-۲۸۵
سوره ۹۷- ۱۰۹-۱۱۲-۱۱۳
نادعلی، درود شریف
میرزا نظامالدین احمد نور مرقد در تاریخ ۲۶ شهر صفر روز شنبه، سنه ۱۰۸۵ه... (Bilgrami,1992:180-183).
آرامگاه دیگر مجموعه از آن تارامتی و پیممتی است. نامهای تارامتیTaramati)) و پیممتی( (Pemmatiبارها در تاریخ قطبشاهیان آمده است. گفته میشود پیممتی معشوقۀ سلطان عبدالله قطبشاه بوده است و آرامگاه دیگری که کنار آرامگاه پیممتی قرار دارد از آن تارامتیست که معشوقۀ سلطان محمد قطبشاه بوده است. روی سنگ گور پیممتی آیههای قرآنی و درود شریف آمده است و دو کتیبه به این مضمون:
بود از ازل گل جنتی پیممتی سنه۱۰۷۳ه/ ۱۶۶۲م.
گل جنتی بود از ازل پیممتی سنه۱۰۷۳ .
روی در ورودی آرامگاه نیز همین کتیبه به چشم میخورد
بود از ازل گل جنتی پیممتی، سنه۱۰۷۳ (Ibid:152-153).
مجموعۀ آرامگاهی شاهان دودمان قطبشاهی در حیدرآباد هند، سال۲۰۱۰م. در فهرست بناهای دارای پتانسیل بالا برای ثبت در میراث جهانی نامزد شده است و با توجه به مرمت مجموعه از سوی بنیاد آقاخان، بیگمان در آیندهای نزدیک به ثبت یونسکو خواهد رسید.
علاوه بر آرامگاههای شاهان قطبشاهی(به جز آخرین شاه یعنی ابوالحسن تناشاه)، همسران، فرزندان و صاحبمنصبان دودمان قطبشاهی، چندین مسجد کوچک و بزرگ، سراها و کوشکهای کوچک، استخر و سیستم آبرسانی و گرمابۀ ایرانی نیز در مجموعه به چشم میخورد. در این میان مسجد بزرگ و باشکوه حیاتبخش بیگم کنار آرامگاه حیات بخشبیگم قرار دارد و کتیبۀ عربی محراب آن چنین است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم سیقول السفهاء من الناس ما ولیهم عن قبلتهم التی کانوا علیها قل الله المشرق و المغرب یهدی من یشاء الی صراط مستقیم
و کذلک جعلناکم امته وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول
علیکم شهیدا جعلنا القبله التی علیها الا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقیبه و ان کانت لکبیره الا علی الذین هدی الله و ما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله با الناس لرئوف رحیم ۱۰۷۷.
کتبه تقیالدین محمدبن شیخ صالح البحرانی
نصرمن الله و فتح قریب و ان المساجد لله فلاتدعوا مع الله احدا
الله محمد علی فاطمه حسن حسین- عجلوا بالصوه قبل الفوت- عجلوا بالتوبته قبل الموت۱۰۷۹.
سبحان ربک رب العزه عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمدلله رب العالمین
در این مسجد عَلَم تشیع به شکل گچبری همانند بنای پادشاهی عاشورخانه و چهارمنار به نمایش درآمده است.
آنچه که در این میان بسیار جالب توجه است آرامگاه نیکنامخان ایرانی، صاحبمنصب عالیرتبۀ قطبشاهیان است که روی سکویی خارج از آرامگاه ابراهیم قطبشاه و میرزا محمدامین جای گرفته است. آرامگاه در حصاری مربع شکل جای دارد و سنگ گور سیاه رنگ صیقل داده شدۀ آن دارای کتیبه است. آیَةُ الْکُرْسى و سوره ۲، آیه ۲۵۶ و سوره ۹۷- همراه با درود شریف روی آن نبشته شده است.
کنار سنگ گور هم این کتیبه به چشم میخورد:
هوالباقی
فرمان جهان مطاع عنایت عنوان و حکم آفتاب شعاع مرحمت بنیان از دیوان همایون خلافت
مشحون چنان شرف صدور یافت که مقدمان و کلکرنیان و رعایای موضع منکال من اعمال
سمت جنول عرف حسنآباد به الطاف شاهانه امیدوار بوده بدانند که از راه عنایت که شامل حال کانه
فدویانست از ابتدای شهور سنه اربع و سبعین و الف حاصل موضع مذکور را وقف لنگر و روشنایی و حفاظ
و خادمان مزار مغفرت پناه جنت مکان نیکنامخان نمودهایم که تا زمان ظهور حضرت صاحبالزمان
صلوات الله علیه من الملک المنان مقرر و جاری بوده باشد باید که عهدهداران و کارکنان و دیسپانیان و تهلکرنیان و مقدمان
و کلکرنیان سمت مزبور موضع مذکور را جهت اخراجات لنگر و روشنایی و خادمان و حفاظ مزار غفران پناه مومنی الیه
مقرر و معین دانسته بلاعذر جاری دارند و درین باب تاکید تمام و قدغن مالا کلام شناسند و اگر کسی از مضمون فرمان قضا
جریان تخلف ورزد بلعنت خدا و نفرین رسول الله گرفتار خواهد شد، فمن یدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی
الذین یبدلونه ان الله سمیع علیم- تحریر دوازدهم شهر جمیدی الثانی سنه۱۰۸۲، وفات غفران پناه نیکنامخان دهم ذی حجه سنه ۱۰۸۲، محمدصادق بن علی کاتب،عفاعنه(Ibid:175-179).
آرامگاه دوقلوی حکیمان گیلانی نیز در نزدیکی ورودی مجموعه جای دارد
یکی دارای کتیبه روی سنگ گور سیاه است
نادعلی- آیَةُ الْکُرْسى - درود شریف
آرامگاهها با این که گنبد دارند ولی به دلیل بازبودن از چهارسو وضعیت مناسبی ندارند و روی سنگ گورها پوشیده از مدفوع پرندگان است. هرچند نام حکیمان روی سنگ گورها نیامده است ولی به نظر میرسد از آن دو طبیب مورد اعتماد عبدالله قطب شاه باشند.
حکیم نظامالدین احمدگیلانی پزشک دربار، ۱۰۴۵ه.
و دیگری حکیم عبدالجبارگیلانی که او نیز پزشک مورد اعتماد عبدالله قطبشاه بود.
در نزدیکی تٌلیچوکی روی صخرهای نامدار به صخرۀ حکیم هم کوشکی کوچک وجود دارد همراه با مسجدی در کنارش و سنگ گوری ناشناس از سنگ سیاه با نوشتهای به این مضمون:
الحکم الله سنه ۱۰۵۹.
در برج مخزن آبی که زیر این کوشک است هم کتیبهای روی گچبری بوده که امروزه اثری از آن نیست! و این غزل از حافظ بوده است:
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب
سروشِ عالَمِ غیبم چه مژدهها دادست
که ای بلندنظر شاهبازِ سِدره نشین
نشیمن تو نه این کُنجِ محنت آبادست
تو را ز کنگره عرش میزنند صفیر
ندانمت که در این دامگه(خاکدان) چه افتادست
نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر
که این حدیث، ز پیرِ طریقتم یادست
مجو درستیِ عهد از جهانِ سست نهاد
که این عجوز(عجوزه)عروس هزارداماد است (Ibid:150-152).
وجود استخر بزرگ ذخیرۀ آب و به طور کلی سازههایی که در ارتباط با ذخیرۀ آب در مجموعۀ آرامگاهی شاهان قطبشاهی ایجاد شدهاند در نوع خود بسیار جالب توجهاند. به طور طبیعی بیشترین میزان بارش در ناحیۀ دکن در فصل مانسون بین ماههای ژوئن تا سپتامبر است. مردم این منطقه به میزان زیادی به مخزنها و چاههای آب وابسته بودند و در این میان از دانش مهندسی ایرانیان در چگونگی انتقال آب بسیار بهره بردند و بر مبنای سنت ایرانی دست به ساخت باغهایی سرسبز با درختان فراوان و استخرها زدند، ایجاد سد و استفاده از راهکارهایی برای انتقال آب از دستآوردهای آنان بود و با استفاده از استخرهای آب و ایجاد باغها و فوارههای آب به زیباسازی کاخها، آرامگاهها و مسجدها پرداختند.
در چندین و چند وقایعنامه و سند دورۀ گورکانی به دانش فتحالله شیرازی، مهندس ایرانی در زمینه مهندسی آب اشاره شده است. ساخت برخی از سازههای آبی بیجاپور را به او نسبت میدهند، وی در بیجاپور زندگی میکرد و حدود سه دهه در خدمت عادل شاهیان بود و از کارگزاران دربار علیعادلشاه اول به شمار میرفت. فتح الله شیرازی در ادامه به دربار اکبرشاه گورکانی پیوست و اشاره به نام او در وقایعنامههای گورکانی نیز به همین دلیل است(Imaratwale,2014:35-36).
گرمابۀ ایرانی مجموعۀ آرامگاهی قطبشاهیان برای بازدیدکنندگان از آرامگاهها ساخته شده بود. گرمابه دارای سکوهایی برای نشستن است و حوضی کوچک وسط گرمابه به چشم میخورد و در بخشی دیگر نیز سکویی کار شده که برای نشستن، خوابیدن و مشت و مال دادن به کار میرفته است. برخی به اشتباه گمان میکردند که گرمابه برای شستن جسد شاهان مورد استفاده قرار میگرفته و به گونهای غسالخانه بوده است که گمانی نادرست بود.
گرمابۀ ایرانی مجموعۀ آرامگاهی قطبشاهیان در حیدرآباد را میتوان در میان بهترین نمونههای گرمابههای ایرانی در هند و شاهکاری کمنظیر در پادشاهیهای مسلمان دکن دانست. این گرمابه به مراتب از دو گرمابهای که طی دورۀ فرمانروایی نظامشاهیان در احمدنگر و چائول ساخته شده است، باشکوهتر و سالمتر است. نمونۀ کوچکتر این گرمابه را میتوانیم در دژ گلکنده ببینیم با این تفاوت که سکوی مرکزی گرمابۀ دژ گلکنده که برای نشستن، خوابیدن و مشت و مال دادن مردم مورد استفاده قرار میگرفته است شکسته شده و بسیار آسیب دیده است(Michell&Philon,2018:358-359).
کتابنامه
Bilgrami Asafjahi, Syed Ali Asgar.1992. Landmarks of the Deccan: A Comprehensive Guide to the
Archaeological Remains of the City and Suburbs of Hyderabad.Reprint.New Delhi,1992.(first published 1927).published by J.Jetley.
Imaratwale, Abdul Gani& Patil,Geeta. 2014. Bijapur Water Works With Special Reference to TAJ BAUDI. Department of Archaeology,Museums& Heritage. Mysore, Suhaas Graphics
Michell, George& Helen, Philon.2018. Islamic Architecture of Deccan India. Deccan Heritage Foundation. Acc Art Books. Printed in China.
Minorsky,Vladimir.1955.“The Qara Qoyunlu and the Qutb Shahs”,in the Bulletin of the Oriental&African Studies.vol.17,No.1.London.
Nayeem,Muhammad Abdul .2006. The Heritage of the Qutbshahis of Golconda and Hyderabad. Hyderabad Publishers.
Nayeem,Muhammad Abdul.2017. Safavid Iran and the Deccan Sultanates, Diplomatic and Cultural Relations(14th to 17th century). Hyderabad Publishers.
Shakeb,M.Z.A. 2017. Relations of Golconda with Iran, Diplomacy,Ideas, and Commerce 1518-1687.Primus Books, Delhi.