بیداری محیط زیستی | محیط زیست
آیا کنشگری در عرصه محیط زیست تلاش بی حاصل است؟
موجی از فعالیت چهره های مرجع فرهنگی در حوزه محیط زیست را شاهد هستیم. آیا ما شاهد شکل گیری یک جنبش مدنی و کنشگری مسؤولانه در محیط زیست از سوی نخبگان و گروه های مرجع در ایران هستیم یا این نگرش خوش بینانه است و چنین روندی برای هشدار تخریب محیط زیست و تبعات آن برای جامعه وجود ندارد؟
موجی از فعالیت چهره های مرجع فرهنگی در حوزه محیط زیست را شاهد هستیم. آیا ما شاهد شکل گیری یک جنبش مدنی و کنشگری مسؤولانه در محیط زیست از سوی نخبگان و گروه های مرجع در ایران هستیم یا این نگرش خوشبینانه است و چنین روندی برای هشدار تخریب محیط زیست و تبعات آن برای جامعه وجود ندارد؟
وقتی به حدود 35 سال فعالیت خودم در حوزه محیط زیست نگاه میکنم کاملاً درک میکنم که میزان حساسیت امروز مردم نسبت به موضوع محیط زیست و تخریب هایی که اتفاق میافتد قابل مقایسه با دو دهه پیش نیست. واکنش مردم خیلی بیشتر شده است و مردم در مناطق دورافتاده تر از مرکز کارهای بسیار ارزشمندی انجام میدهند و حساسیت آنها در مناطق روستایی خیلی افزایش یافته است. همه اینها نشان میدهد تغییراتی اتفاق افتاده است. دلیل این افزایش حساسیت به دو دلیل است؛ یکی به خاطر درک ملموس خطر تخریب محیط زیست است. یعنی هموطن روستایی ما دیده که فعالیت معدنی دارد کیفیت زندگی و محصولاتش را تخریب میکند. گردوخاک معدن سلامتش را از بین میبرد و فعالیت آن قنات ها و ذخیره گاه آبی را تخریب میکند. کیفیت آب را خراب میکند. حیاتوحش را از بین میبرد و فراری میدهد.
در عین حال نکته دیگر اینکه شبکه های اجتماعی نیز یک منبع اطلاعاتی بسیار در دسترس برای مردم هستند. مردم متوجه شده اند که با گسترش تکنولوژی، اینترنت و گوشی های همراه همه میتوانند به صورت زنده در جریان اطلاعات قرار بگیرند و دانسته ها و مشاهدات خود را با دیگران در میان بگذارند. ما در تمامی دنیا شاهد بیداری محیطزیستی هستیم.
جنبشهای بسیار بزرگی دارد در جهان اتفاق میافتد و خطرات جهان گرمایی و تغییرات اقلیمی و جنگل تراشی مدام و مدام دارد در برنامه های مختلف تلویزیونی و رسانه ها و حتی در فیلم های سینمایی هالیوود نمایش داده میشود. این توجه به حساسیت مردم را افزایش میدهد و نشان میدهد بیداری محیط زیستی تعبیری است که برای ایران و جهان میتوان به کار برد.
کنشگری محیط زیست در ایران اصلاً بیحاصل نبوده است. کارهای بزرگی انجام شده و دارد انجام میشود. دو سال پیش که رئیس وقت سازمان محیط زیست در مورد طرح انتقال آب خزر به سمنان توضیح میداد که «برای کاهش خسارت به جنگلهای هیرکانی خط انتقال آب را به سمت لوله گاز نیروگاه نکا برده ایم تا تعداد کمتری جنگل قطع شود»وقتی از او پرسیدند با این حساب چه مقدار از جنگلها تخریب میشود؟ او پاسخ داد «فقط حدود 40 هکتار جنگل قطع میشود».
وقتی این اظهارنظر از سوی آقای کلانتری مطرح شد واکنش های بسیار زیادی به آن صورت گرفت که 40 هکتار جنگل آن هم در ایران که از نظر سرانه جنگلی، کشور فقیری است، آن هم جنگل هیرکانی و درست در جایی که ثبت میراث جهانی در یونسکو است، عجیب است! کلانتری شگفت زده شد و در واکنش به انتقادها گفت:«از اول انقلاب تا امروز حدود دو میلیون هکتار از جنگل های کشور را تخریب کردهایم و کسی صدایش درنیامده است. حالا برای 40 هکتار این همه اعتراض میکنید و ناراحت هستید؟» واقعیت این است که حرف آقای کلانتری از یک نظر درست بود چرا که این اتفاق افتاده است و حدود 15 سال پیش که نیروگاه نکا درحال ساخت بود برای انتقال خط لوله گاز این نیروگاه، 1700 هکتار جنگل را قطع کردند و هیچکسی صدایش درنیامد و اعتراضی نشد. صدا از هیچ رسانه، فعال مدنی، دانشگاه، پژوهشگاه، نماینده مردم، دولت و ... درنیامد. هیچکسی نبود که به این روند تخریبی اعتراض کند. بدتر از آن حتی کسی خبردار نشد که چنین تخریب وسیعی دارد اتفاق میافتد.
بنابراین این حساسیت آن زمان وجود نداشت و همگان از کنار آن 1700 هکتار به راحتی گذشتند. اما اکنون مردم نسبت به قطع این 40 هکتار حساس هستند و مانع میشوند. دلیل این اقدام چیست؟ چون مردم آگاه شدهاند. شبکههای اجتماعی یک آگاهیبخشی عمومی را در محیطزیست موجب شده است و همین اقبال مردم نشان میدهد تلاشها بسیار اثربخش بوده است. یک زمانی سیاستمداران در صف بودند که برای افتتاح پروژهها بروند و روبانها را پاره کنند اما اکنون همین مسؤولان باید بارها به میان مردم بروند و آنها را توجیه کنند. آنها مجبور هستند با جامعه محلی درگیر شوند و در مقابل نهضتهای بزرگ مردمی مخالف پروژههای ناپایدار سدسازی، معدنکاوی، جادهسازی، پروژههای انتقال آب و کشتار حیاتوحش بایستند. امروز دیگر کسی نمیتواند به عنوان اینکه سد ساخته یا پروژه های عمرانی اجرا کرده است، خود را سردار سازندگی معرفی کند. این تغییرات در میان مردم و نخبگان اتفاق افتاده است. مردم ما زمانی دنبال این بودند که یک صنعت ایجاد شود، کارخانهای احداث شود، پتروشیمی تأسیس شود تا کار ایجاد شود ولی اکنون آنها خواهان ایجاد شغل و کار هستند اما نه با بارگذاری آن بر گرده طبیعت و محیطزیست. در منطقه آبپخش در استان بوشهر دولت میخواست تأسیساتی برای ایجاد صنعتی احداث کند ولی نخلداران و مردم رفتند جلوی احداث آن را گرفتند. همین اتفاق در میانکاله افتاده است.
دولت و نمایندگان مجلس میخواهند پتروشیمی در ذخیرهگاه زیستکره ایجاد کنند اما جامعه محلی اولین مخالفان این تأسیسات هستنند. کنشگران و گروههای مرجع نیز وارد کارزار شدهاند و به شدت مخالف احداث پتروشیمی هستند. در منطقه کل مرز در کهنوج که مردم بسیار فقیر هستند حاضر نیستند به بهانه اشتغال چندنفر در نگهبانی یک شرکت معدنی، پای معدنکاوی به منطقه حفاظتشدهشان باز شود. این جز آگاهی محیطزیستی نیست. من هرگز 10 سال پیش باورم نمیشد، چنین رفتارهایی را در آینده شاهد باشم ولی اکنون چنین است.
البته به هیچ عنوان تناسبی میان بعد تخریبها و تلاشها برای بهبود وضعیت نیست.
از سویی مردم بحق خواستار ایجاد شغل و بهبود کیفی زندگی خود هستند اما آنها هرگز مجوز تخریب محیطزیست و بارگذاری اقتصاد بر گرده منابع طبیعی و محیطزیست را نداده اند. مردم هرگز نمیخواهند با ساخت نیروگاه حرارتی برای آنها شغل ایجاد شود. این سیاستگذاران هستند که بدون ارزیابی محیطزیستی و توجه به پایداری توسعه صرفاً منافع خود را دنبال میکنند. دولت موظف است تورم را کنترل کند و اشتغال پایدار ایجاد کند. راه این است که سراغ کسبوکارهایی برود که کمترین خسارت را به محیط زیست وارد کند.
***
عنوان مقاله:
Health Care Expenditure and Farm Income Loss: Ecidence from Natural Disasters
نویسندگان:
Hung-Hao Chang
Chad Meyerhoefer
ناشر:
NBER
- هونگ هائو چانگ استاد دانشکده اقتصاد کشاورزی در دانشگاه ملی تایوان(NTU) است. چانگ دکترای خود را در رشته اقتصاد کاربردی و مدیریت از دانشگاه کرئل در سال2006 دریافت کرد. در سال 2006، او به عنوان استادیار به دانشگاه ملی تایوان پیوست و در سال 2014 به عنوان استاد تمام ارتقاء یافت. منابع تحقیقاتی او بر ارزیابی سیاستهای کشاورزی و عمومی اقتصاد خانوار کشاورزی، مصرف مواد غذایی و تحلیل اقتصادی قانون رقابت با ؟؟ ویژه در اقتصاد دیجیتال متمرکز است. او در حال حاضر سردبیر مجله Agrieultural and Resource Economics Review است.
- چاد مایر هوفر دانشیار اقتصاد در دانشگاه؟؟؟ و دستیار پژوهشی در دفتر ملی تحقیقات اقتصادی است. قبل از پیوستن به ؟؟ اقتصاد دان پژوهشی در شرکتCNA ؟؟ [با عرض پوزش، تار و ناخوانا می باشد]